وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Tuesday, July 22, 2014

پیش بینی زلزله با روش علمی

پیش بینی زلزله با روش علمی - یادداشت دکتر مهدی زارع - دوهفته نامه پیام ساختمان -29-4-93
پیش بینی زلـزلـه با روش علمي
مهدی زارع*
يکي از موضوعات مهم در ارتباط با وقوع زمین‌لرزه امکان پیش‌بینی آن است که گرچه ممکن است بعضي کارشناسان و مديراني که مسئوليت سازمان‌ها و مراکز مرتبط با پیش‌بینی زلزله را به عهده دارند، اساساً با پیش‌بینی زلزله مخالف باشند و آن را غيرممکن بدانند، اما واقعيت اين است که اين کار اساس علمي دارد و پیش‌بینی، کاری علمي و دانشمندانه است.
به‌عبارت‌دیگر در پیش‌بینی بايد تلاش کرد با استفاده از روش علمي به نتايجي ملموس و قابل‌اندازه‌گیری در زلزله‌شناسی دست يافت. در علم هميشه با عدد و رقم و احتمالات سر و کار داريم و براي پیش‌بینی حوادثي مانند زمین‌لرزه يا حتي سيل و همچنين درباره پیش‌بینی وضع آب‌وهوا پارامترهاي مشخصي را در يک محدوده خاص و با در نظر گرفتن يک عدم قطعيت مشخص براي يک بازه زماني به‌منظور تعيين يک بازه اندازه احتمالي رخداد (بزرگا يا شدت) مدنظر قرار می‌دهند. امروزه در سطح امکان پیش‌بینی آب‌وهوا فراهم‌شده است.
در پژوهشگاه زلزله وجود زمینه‌ای علمي براي در اختیار داشتن اطلاعات موردنیاز اين کار با روش احتمالي موجب موفقيت بيشتري شده است. حتي در زمينه پیش‌بینی سيل تا حد زيادي اين امکان فراهم‌شده چرا که در چنين پیش‌بینی‌هایی فرآيندها قابل‌مشاهده است و پارامترهايي که براي پیش‌بینی مورد توجه قرار می‌گیرد شناخته‌شده است. در عوض زلزله پدیده‌ای است که منشأ آن زیرزمین است. بنابراين فرآيندهايي که در وقوع زمین‌لرزه تأثیرگذار است، خيلي توسط انسان‌ها قابل رصد کردن نيست و محققان بر اين باورند که به‌یقین روزي می‌توانند به امکان پیش‌بینی زمین‌لرزه دست يابند.
مطالعات زلزله‌شناسی و ثبت زمین‌لرزه‌ها، بررسي آماري زمین‌لرزه‌ها و مطالعه و بررسي تغييراتي که در سطح زمين يا يونسفر زمين اتفاق می‌افتد، از زمینه‌های قابل رصد و تأثیرگذار در وقوع زمین‌لرزه است که محققان در اين حوزه‌ها به موفقیت‌هایی دست‌یافته‌اند. براي پیش‌بینی زمین‌لرزه‌ها دو روش مشخص وجود دارد؛ يکي از اين روش‌ها مبتني بر داده‌های آماري و به عبارتي روش احتمالي است و روش دوم نيز بر پیش‌نشانگرهای زلزله مبتني است.
در پیش‌بینی زمین‌لرزه روش آماري از اطلاعاتي که مربوط به رخداد زمین‌لرزه‌ها يا رصد تغييرات ژئوفيزيک (مربوط به تغيير شکل سطح پوسته زمين) است، استفاده می‌شود تا سرانجام بر اساس روش‌های احتمالي به الگوهاي مشابه پیش‌بینی وضع آب‌وهوا رسيده و شاید بتوان گفت در يک بازه زماني که می‌تواند طولانی‌مدت (دو تا پنج سال) يا کوتاه‌مدت (چند ماه تا چند هفته) باشد با درجه مشخصي از احتمال مثلاً احتمال 50 درصد، درجه‌ای از رخداد مثلاً زمین‌لرزه‌ای با بزرگي 5 / 7، در محدوده‌ای از مکان مانند منطقه جنوب البرز به مرکزيت تهران به شعاع 100 تا 150 کيلومتر زمین‌لرزه‌ای اتفاق می‌افتد. در چنين پیش‌بینی‌های محدوده زماني، مکاني، بزرگي و احتمال و همچنين درصدي از عدم قطعيت مطرح است. براي چنين پیش‌بینی‌هایی می‌توان از روش‌هایی چون M8، CN و PI استفاده کرد.
در روش PI تغييرات الگوي رخداد زمین‌لرزه‌ها در یک منطقه بررسي و رصد می‌شود و بعد با همين روش احتمالي اتفاق بعدي پیش‌بینی می‌شود. هر يک از اين روش‌ها بر اساس يک سازوکار علمي اختصاصي انجام می‌شود و در نهايت در همه خروجی‌ها در يک بازه زماني، مکاني، اندازه و عدم قطعيت احتمال چنين رخدادي پیش‌بینی می‌شود. آنچه در علم زلزله‌شناسی به‌عنوان " پیش‌بینی زلزله" معمولاً مطرح است پیش‌بینی "کوتاه‌مدت و آني"است. پیش‌بینی کوتاه‌مدت در حد ساعت و روز و يک تا دو هفته است و پیش‌بینی آني در حد ثانيه و دقيقه ، قبل از رخداد.
يکي از بزرگ‌ترین موفقیت‌ها در زمينه پیش‌بینی زلزله، زمین‌لرزه‌ای بود که در ٤ فوريه ١٩٧٥ با بزرگاي ٧.٣ در هايچنگ چين اتفاق افتاد. اين زلزله پیش‌بینی شد و شهر پيش از وقوع زمین‌لرزه تخليه گردید. اين زلزله اتفاق افتاد و تلفاتي در حد ١٣٠٠ نفرهم داشت اما اگر شهر تخليه نمی‌شد تلفات بيشتري (در حد ٢٠٠ هزار نفر!) می‌داشت. زلزله هايچنگ معروف‌ترین زلزله پیش‌بینی‌شده در سطح دنياست. در ١٧ ژانويه ١٩٩٥ در کوبه ژاپن زلزله‌ای با بزرگاي ٦.٨ اتفاق افتاد که پس‌ازآن قابل پیش‌بینی بودن اين زلزله موردبررسی قرار گرفت و نشان داده شد. در علم اين روال وجود دارد که بعد از وقوع پدیده‌های طبيعي قابل پیش‌بینی بودن آن مورد بررسي قرار می‌گیرد. صورت‌مسئله اين است که آيا با وجود شواهد و نشانه‌ها چنين پدیده‌هایی را می‌توان پیش‌بینی کرد؟ زلزله کوبه ژاپن پیش‌بینی‌نشده بود، اما قابليت پیش‌بینی آن تائيد شد. يک فيزيکدان ايتاليايي بر اساس نتايج به‌دست‌آمده از سنجش گاز رادون، زلزله ٢٠٠٩ لاکوئيلا ايتاليا را از حدود يک هفته قبل پیش‌بینی کرده بود، اما مکان دقيق رخداد را حدود ٥٠ كيلومتر اشتباه كرده بود.. لاکوئيلا اين زمین‌لرزه را تجربه کرد. وقتي اين زلزله اتفاق افتاد اين فيزيکدان اعلام کرد اين همان زلزله‌ای است که من پیش‌بینی كرده بودم.
پیش‌بینی آني و هشدار پیش‌هنگام زلزله موضوعي است که از گذشته‌های دور موردتوجه بوده است. ژاپن از کشورهايي است که بيش از ديگر کشورها به اين موضوع توجه داشته است. وقتي موج P زلزله دريافت می‌شود به دنبال آن موج s نيز دريافت خواهد شد. اين موج ثانويه در حقيقت همان موج مخرب است.
سامانه‌هایی طراحی‌شده که می‌تواند رسيدن موج ثانويه يا موج مخرب را هشدار دهد. اين سامانه هشدار پیش‌هنگام است. بنابراين اگر بخواهيم موفقيت پیش‌بینی را در زمينه پیش‌بینی‌های آني موردبررسی قرار دهيم، می‌توانیم بگوييم سامانه‌های هشدار سريع در ژاپن و آمريکا که از آنها براي هشدار پیش‌هنگام استفاده می‌شود، موفقيت در پیش‌بینی آني محسوب می‌شود که می‌تواند نسبت به موج مخرب دريافتي هشدار دهد. علاوه بر اين پدیده‌های وابسته به رخداد زمین‌لرزه مانند سونامي وجود دارد که خوشبختانه با توجه به اينکه کانون اصلي اين پديده وسط درياست، مدت‌زمانی طول می‌کشد تا امواج لرزه‌ای از وسط دريا به شهر يا ساحل برسد (در زلزله ٢٠١١ ژاپن حدود ٢٠ دقيقه طول كشيد) وجود اين فاصله زماني موجب شده تا حد زيادي در پدیده‌های وابسته به زمین‌لرزه امکان پیش‌بینی و هشدار سريع وجود داشته باشد.اين امکان عمدتاً بعد از جنگ دوم جهاني فراهم‌شده است. بعد از زلزله 2004 اندونزي در اقيانوس هند، جنوب آسيا نيز به تجهيزات هشدار سونامي مجهز و به‌این‌ترتیب پیش‌بینی پدیده‌های وابسته به زمین‌لرزه به‌مراتب آسان‌تر شده است.
*دانشیار پژوهشگاه زلزله
لینک صفحه در دوهفته نامه پیام ساختمان :
http://www.payampress.com/site/news.aspx?newsid=3432

پبش بینی زلزله با روش علمی - 29-4-93 پیام ساختمان


Thursday, April 17, 2014

برای سامره علی نژاد، مادر نوری ،که از قصاص فرزندش پای چوبه دار گذشت کرد

امروز صبح پنج شنبه 28-1-93 داشتم در روزنامه شرق ماجرای بخشش مادری که در شهرنور مازندران طناب دار را از گردن قاتل فرزندش در لحظه اجرای حکم قصاص باز کرد و پس از زدن یک سیلی به او، قاتل را بخشید ، می خواندم. در هنگام خواندن حالات و روحیات این خانواده داغ دار که فرزند دیگرشان را نیز در یک سانحه تصادف از دست داده اند، و تصور لحظاتی که قبل از تصمیم (بخشش) بر این مادر و پدر رفته است، می گریستم. به عظمت و بزرگواری روح این خانواده و مادر و پدر درود می فرستم و این چند خط را لازم دیدم تا به پاس کار با ارزش وانسانی این مادر و پدر تقدیم کنم.
1- حدود11 سال قبل در یکی از چهارشنبه بازارهای شهر نور، درگیری لفظی و بعد البته فیزیکی بین چند جوان شکل می گیرد که متاسفانه جوانی به نام عبدالله حسین زاده در اثر درگیری با شاگرد مغازه پدرش – آقای حسین زاده که از مربیان فوتبال خوش نام شهر نور هم هست- و خوردن چاقو به شاهرگ گردن عبداالله فوت میکند.
2- مادر عبداالله متقاعد شده که قاتل از رفتار خود پشیمان و متنبه شده و در خواست عفو و بخشش کرده است. فرزند از دست رفته را نیز هم خود و هم فرزند دیگرش در خواب دیده که از او در خواست بخشش دارد. ظاهرا از به تعویق افتادن اجرای حکم قصاص از شب عید به بعد از آن خوشحال شده، چراکه نگران بوده که شب عید، خانواده دیگری داغ دار شود.
3- مادر عبداالله خودش طناب دار را از گردن قاتل باز کرد. درد از دست دادن فرزند را در این سالها کشید، فرزندش دیگر برنمی گردد، ولی قاتل متنبه شده را بخشید و به این ترتیب عملا به انسانی دیگر حیات و زندگی دوباره داد. این بزرگواری مادری داغ دیده، هم نشانگر روح بزرگ و انسانی این زن در گذشتن از حق خود است (ظاهرا همسرش زودتر به این نتیجه رسیده بود که بهتر است از قصاص گذشت کنند) و هم حرکت بزرگی و درس آموز برای سایر مردمان که با رفتاری انسانی تر نیز می توان در زمانه ما زندگی کرد.
4- مردمانی که در لحظه قصاص به دور محل اعدام بلال- جوان قاتل- جمع شده بودند، "یا حسین" می گفتند، مادر عبدالله که به محل اعدام رفته بود میکرفون را در دست گرفته و گفته بود "من یازده سال است که دارم "یاحسین" می گویم". به نظرم پاسخ زیبایی به جمعیت داده: مهمترین پیام از قیام و حرکت حضرت ابی عبدالله حسین (ع) حیات، آزادگی ، و مبارزه بر علیه خشونت است و نه انتقام و خشونت ورزی . و این مادر با گذشت و بزرگواری و حرکت انسانی و حیات بخشی خود، درس زیبا به جمعیت در آن، و به همه مردم داد.
5- بار دیگر روح انسانی، محبت و نیک رفتاری از مردم همشهریان من در نور مازندران، به صورت نمادین و این بار در رفتار مادر عبداالله، جوان مقتول، در گذشت کردن از قصاص قاتل فرزندش نشان داده شد. به عنوان یک مارندرانی و نوری تبار، و به سهم خود از بزرگواری و رفتار انسانی و اخلاقی این مادر و خانواده محترم حسین زاده تشکر و قدردانی میکنم و امیدوارم تا همه جوانان و همه مردمان سرزمین من چاقو و هر نوع سلاح سرد را از خود دور کنند. داغ مادر عبداالله برای همه ما کافی است، نگران جانهای در خطر دیگر در نزاعهای بعدی باید بود.

http://sharghdaily.ir/?News_Id=31896

Thursday, March 20, 2014

نوروز 1393 مبارک باد














عید نوروز 1393 بر شما مبارک باد، با آرزوی سلامت،
 سعادت و بهروزی و صلح برای ملت ایران،

 و ​
همه مردمان که نوروز را گرامی می دارند ،
 هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز باد، عید شما مبارک

-- . دکتر مهدی زارع

​نوروز 1393​


Wednesday, February 12, 2014

ریسک زلزله در تربت حیدریه، گسل درونه وقدیمی ترین زلزله بزرگ خراسان:1336م

از بخش شرقی گسل فعال درونه بازدیدی داشتم و مطالعه ای اولیه انجام دادم. زمینلرزه ١٣٣٦م خواف یکی از بزرگترین و مهمترین زلزله های شمال خراسان است جستجوی منشا زمینلرزه ١٣٣٦م دلیل بررسی هایی بود که اخیرا آغاز کرده ام و اینجا خلاصه ای از مباحث اولیه را می آورم.
شهر تربت حیدریه در 140 کیلومتری جنوب مشهد در استان خراسان رضوی اکنون در پایان ١٣٩٢ حدود 300 هزار نفر جمعیت دارد (جمعیت شهرستان تربت حیدریه 450 هزار نفر برآورد می شود). این شهر در فرادیواره و فاصله حدود ٥ کیلومتری شمال سامانه گسلی دورونه -بخش مرکزی- قرار دارد. ریسک زمینلرزه در مورد این تمرکز جمعیتی مهم در استان خراسان رضوی باید بسیار جدی تلقی شود. سامانه گسله درونه سه بخش دارد و به صورتی کمانی در شمال ناحیه لوت در مجموع در طول حدود ٧٠٠ کیلومتر از مرز ایران و افغانستان از منتهی الیه شرقی خود تا شمال نایین در مرکز ایران ادامه دارد. زلزله ١٩٢٣ کاج درخت با بزرگای ٥.٨ - غرب کاشمر - به بخش مرکزی آن مرتبط است. روند گسل درونه در همین قطعه مرکزی در زمیتان ١٣٧٨ تا فروردین ١٣٧٩ یک فوج زمینلرزه نیز نشان داد که در مقاله ای در پژوهشنامه پژوهشگاه به تاریخ بهار ١٣٧٩ در مورد آن فوج زلزله ها و همچنین سامانه گسله درونه توضیح داده ام (علاقمندان را به آن مقاله با عنوان "تحلیل لرزه زمین ساختی سیستم گسله درونه و بررسی زلزله‌های زمستان 1378- بهار 1379 کاشمر" در این لینک ارجاع می دهم:
http://www.iiees.ac.ir/images/stories/PDF/pajuheshnameh/spr_79_5.pdf)
به هر حال وقوع زلزله ١٣٣٦م خواف که مرحوم استاد آمبرسیز -در کتاب تاریخ زمینلرزه های ایران-بزرگای ٧.٦ را به آن نسبت داده است ممکن است به جنبایی بخش شرقی گسل درونه مربوط باشد. امروز مشاهده گسیختگی سطحی در نهشته های هولوسن نیز ممکن شد. اگر به همان مقاله سال ١٣٧٩ من مراجعه فرمایید توضیح داده ام که چگونه ساز و کار راستا لغز در بخش شرقی گسل را فشاری با مولفه راستالغز راستگرد می دانم.
برپایه مشاهدات صورت گرفته بخش های مرکزی و شرقی سامانه گسله درونه فعال و لرزه زاست و نگارنده توان لرزه زایی این سامانه گسلی را در حد بزرگای 7.5 می داند. این توان لرزه زایی و وقوع زلزله های تاریخی باید از دیدگاه ریسک زلزله برای جمعیت ساکن در منطقه جدی تلقی شود. 

Thursday, January 09, 2014

وقوع دو زمینلرزه در جزیره کیش 19-10-92


یک زمینلرزه با بزرگای 4.3 در ساعت 9:46 امروز صبح و دومی با بزرگای5.1  در ساعت 12:01 ظهر امروز در حدود 20 کیلومتری جزیره کیش در خلیج فارس رخ داد. گزارشهای محلی از هراس مردم و به خیابان آمدن آنها خبر می دهد.
http://static1.emsc.eu/Images/EVID/35/351/351928/351928.local.jpg

بررسی آماری پیامدهای خطر زلزله در تهران : شبح ویرانی بر فراز پایتخت

این یادداشت در روزنامه شرق به تاریخ 19-10-92، در صفحه 9 منتشر شده است و اینجا باز نشر می شود. زمین‌لرزه‌های مخرب تاریخی در ناحیه شهرری در سده چهارم پیش از میلاد مسیح و همچنین زلزله‌های تاریخی سال‌های 743، 855 و 958میلادی شهری ری و از سوی دیگر، رخداد زلزله‌های مهم 1177 و 1962 میلادی بویین‌زهرا در جنوب دشت قزوین در غرب تهران -که برآورد می‌شود همگی بزرگایی بیش از هفت داشته‌اند - نمایانگر احتمال رخداد زلزله‌های مخرب در ناحیه شهری یا در نزدیکی گستره شهر تهران است.
گسل شمال تهران با جابه‌جاکردن نهشته‌های کواترنر در ناحیه شمالی تهران همراه بوده است و آخرین بررسی‌های دیرینه‌لرزه‌شناسی گویای لرزه‌زا بودن آن، حتی در مدت‌زمان عهد حاضر (هولوسن) بوده است. جمعیت تهران نیز در 50 سال اخیر به بیش از 10 برابر افزایش پیدا کرده، به نحوی که امروزه جمعیت تهران بزرگ در حدود 13‌میلیون‌نفر برآورد می‌شود.
گسل شمال تهران، از ناحیه شهری کل مناطق شمالی شهر تهران و در ادامه، از پهنه مسکونی جنوب شهر کرج عبور می‌کند و هم‌اکنون بخش‌هایی از منازل مسکونی رو یا در فرادیواره این گسل ساخته شده یا در مناطق 1، 2، 3، 4، 5، 21 و 22 شهرداری تهران در حال ساخت است، همچنین نزدیکی گسل مشاء به ناحیه شمال و شمال‌شرقی تهران و عبور آن از حدود 36کیلومتری شمال‌شرق این شهر در تلاقی با گسل شمال تهران در محل روستای کلان و در نهایت وجود گسل‌های ایوانکی، شمال و جنوب ری و کهریزک و خطواره‌های مهم ساختاری در ناحیه جنوب و جنوب‌غربی تهران، مشخص می‌کند که پهنه شهری کنونی در معرض گسیختگی مستقیم گسلش زمین‌لرزه‌ای واقع بوده یا در نزدیکی پهنه‌های لرزه‌زا قرار دارند. از سوی دیگر ساخت‌وساز در حریم گسل‌های فعال در محدوده شهری کرج بزرگ، مارلیک، ماهدشت نیز در حال انجام است. در بررسی زلزله‌خیزی این مناطق، موارد زیر را باید در نظر داشت:
1- از نظر موقعیت، نمی‌توان کلانشهر تهران را از محل گسل‌های لرزه‌زا دور کرد. از گسله شمال تهران با طول تقریبی 100 کیلومتر، گسلی فعال است که متوسط دوره بازگشت زلزله‌های روی این گسل حدود سه‌هزارو500سال است. چنانچه نابودی تمدن قیطریه در هزار تا هزارو200سال قبل از میلاد (بر اساس حفاری‌های باستان‌شناختی دهه 40 در محدوده پارک قیطریه) به رخداد زمین‌لرزه مربوط باشد. به باور نگارنده چه‌بسا بتوان رخداد زلزله مزبور را در اثر فعال‌شدن گسل شمال تهران در سه‌هزارو200سال قبل دانست. ممکن است زلزله‌ 1177میلادی (شرق بویین‌زهرا-اشتهارد) ناشی از فعالیت این سامانه گسلی بوده باشد. دیرینه‌لرزه‌شناسی روی این گسله -در منطقه وردآورد در نزدیکی کرج نشان می‌دهد که زمین‌لرزه باستانی در حدود سه‌هزارسال قبل در اثر جنبایی این گسل رخ داده است. با توجه به روابط تجربی موجود و لحاظ‌کردن طول آن، گسل شمال تهران توان ایجاد زمین‌لرزه‌هایی با بزرگای بیش از هفت را دارد. بر اساس شواهد ریخت‌زمین‌ساختی از وقوع زمین‌لغزش‌های بزرگ (در شمال و شمال‌غرب تهران) روی این گسله می‌توان رخداد زمین‌لرزه‌های گذشته -و در نتیجه توان لرزه‌زایی- با بزرگای 7.5 را نیز برای آن لحاظ کرد.
2- گسله مشاء با طولی بیش از 180کیلومتر از ناحیه شمال‌شرقی تهران و شمال کوه‌های توچال می‌گذرد و در غرب به گسل طالقان می‌پیوندد. وجود محل تلاقی دو گسل مشاء و شمال تهران در روستای کلان در شمال‌شرق سد لتیان، از نکات بسیار مهم در تعیین محدود با خطر بالا از دید لرزه‌زمین‌ساختی است. به نظر می‌رسد که زمین‌لرزه 1830میلادی دماوند، شمیرانات - که در پایان زمان حکومت فتحعلی‌شاه قاجار رخ داد - آخرین رخداد لرزه با بزرگای بیش از هفت مرتبط با این گسل باشد. نزدیک‌ترین فاصله این گسل با شمال‌شرق تهران، محل روستای کلان(در حدود 35کیلومتری تهرانپارس)  است که در همین محل، تلاقی گسل مشاء با گسل شمال تهران هم رخ می‌دهد و به واسطه همین تلاقی یک پتانسیل خطر مهم برای شمال تهران محسوب می‌شود.
3- پهنه گسل ایوانکی/ گسل ری در جنوب، جنوب‌شرق شهر تهران واقع شده است. سه شاخه گسلی شمال ری، جنوب ری و کهریزک با فواصل اندکی از یکدیگر قرار گرفته است. مطالعات مختلف بیانگر دوره بازگشت حدود سه‌هزارسال برای این گسله و توانایی ایجاد زلزله‌ای با بزرگای حداکثر 7/5 است. محتمل است که زلزله سال 855 میلادی در اثر فعال‌شدن پهنه گسله ایوانکی رخ داده باشد.
4- گسل پیشوا در کنار شهر پیشوای ورامین قرار گرفته است. این شهر و کل محدوده ورامین و ری در زلزله سال 785 هـ. ق. (1384 میلادی) در زمان خلافت واثق دوم عباسی و همزمان با حمله تیمور لنگ، در اثر فعال‌شدن گسل پیشوا، ویران شد.
راهکار‌های پیشنهادی برای مناسب‌سازی شهر تهران
1- انتخاب محل دیگری برای پایتخت ایران: یکی از راه‌های مناسب‌سازی شهر تهران به‌عنوان شهری با ریسک کمتر زلزله، انتخاب محل و ساخت پایتخت جدیدی برای ایران است. بر مبنای ملاحظات گوناگون، مناطق مختلف ایران کمتر در معرض خطرهای طبیعی نظیر زلزله و سیل هستند و منابع طبیعی قابل استفاده صحیح، بیشتر در دسترس است، به‌ویژه در پهنه نوار سنندج- سیرجان، مثلا ناحیه‌ای در نزدیکی گلپایگان یا ملایر. بر این اساس می‌توان ناحیه‌ای را که از نظر دسترسی، آب‌وهوا، آب زیرزمینی، امنیت و آسایش برای نسل‌های بعدی مناسب باشد، انتخاب کرد. این شهر جدید باید مرکز اداری و حکومتی و همچنین مرکز علم و فناوری‌های پیشرفته و شایسته مرکزیت برای غرب آسیا در آینده باشد. با ایجاد این پایتخت جدید، کاهش جمعیت و سپس ایجاد ثبات در جمعیت کلانشهر تهران به‌عنوان یک راهبرد کاهش ریسک باید مورد توجه قرار گیرد.
2- ایجاد فضای سبز در مناطق با ریسک زیاد، برای کاهش ریسک و توسعه پایدار در آینده: در شهر کنونی تهران ضمن عدم رعایت استانداردهای اولیه زیست‌محیطی نظیر فضای سبز و پاکی هوا -که در هر دو با توسعه شهر عملا در جهت کاهش شاخص‌ها، پیش رفته‌ایم- با ساخت‌وساز بیشتر، ضمن رشد اقتصادی متمرکز در پایتخت، توسعه‌ای به شدت ناپایدار رخ داده است. هنگامی که در شمال شهر تهران در محدوده منابع طبیعی حاشیه (سابق) شهر تهران، در سوهانک، دارآباد، نیاوران، دربند، فرحزاد و کن، آپارتمان، مجتمع و شهرک ایجاد شده، ضمن اینکه به حریم منابع طبیعی جنوب البرز تجاوز شده است، می‌توان بارزترین جنبه‌های ناپایداری توسعه را مشاهده کرد. چنین مسایلی امروزه در شمال ولنجک و در نزدیکی تله‌کابین توچال، شمال سعادت‌آباد، سوهانک، مینی‌سیتی، شمال دربند، محله امام‌زاده قاسم، شمال نیاوران، شهرک نفت در شمال پونک و فرحزاد و شهرک جدید ایجادشده در ناحیه شمال روستای سابق کن در شمال تهران دیده می‌شود. در تهران آینده، باید در جهت توسعه پایدار با کاهش ریسک بر مبنای منطق یادشده برای توسعه و تخصیص فضای کافی به فضای سبز و پارک‌ها حرکت شود. سال‌هاست که این موضوع در فرانسه و در شهر پاریس با توسعه «پشته سبز»  برای محل عبور تاسیسات حساس در فضای شهری، رعایت می‌شود.
بر پایه آمار جمعیت برآوردشده در مناطق بیست‌ودوگانه شهر تهران در سال‌های 1385 و 1390 توسط مرکز آمار ایران و با درنظرگرفتن روند رشد جمعیت در شهر تهران، در پایان سال 1392 جمعیت شهر تهران هشت‌میلیون‌‌وششصدوسیزده هزار (در شب‌ها) خواهد بود. جمعیت ساکن روی پهنه گسله در مناطق 1، 2، 3، 4، 6، 21 و 22 در شمال تهران دو‌میلیون‌و چهل‌وشش‌هزارنفر و در مناطق 18 و 19 و 20 در جنوب تهران 995هزارو600نفر است. بنابراین در شمال و جنوب تهران جمعا سه‌میلیون‌و 41هزارو800 نفر روی پهنه‌های گسل‌های فعال زندگی می‌کنند. البته این تنها ریسک مرتبط با زلزله برای شهر تهران نیست و فقط برآوردی از جمعیت ساکن در «پهنه‌های گسله در شمال و جنوب و شهر» را در پایان سال 92 نشان می‌دهد. بدیهی است، موضوع تراکم بالای جمعیت و بافت فرسوده به‌ویژه در مناطق 12، 14، 15، 16 و 17 تهران -که برآورد می‌شود در پایان سال 92 جمعا دو‌میلیون‌و121هزارنفر در آنها زندگی کنند- خود مساله‌ای جداگانه است. جنبش شدید در محدوده پهنه گسل و در بافت‌های فرسوده (حدود پنج‌میلیون‌و 163هزارنفر)، جمعا 59.9درصد (حدود 60‌درصد) جمعیت تهران را در سال 92 شامل می‌شود. مرور اولیه همین آمار نشان از آسیب‌پذیری بسیار بالای شهر تهران (برپایه آمار جمعیت شب هنگام) دارد. توجه کنیم که در طی روز حدود چهار تا چهارونیم‌میلیون‌نفر برای کار به شهر تهران می‌آیند (حدود 52‌درصد اضافه‌بار جمعیت طی روز!) و در هر نوع سانحه‌ای در طول روز، باید این جمعیت اضافه را به‌عنوان افزایش آسیب‌پذیری شهر تهران در چنین شرایطی در نظر گرفت.
 

Friday, December 27, 2013

یاددکتر اکرامی نسب گرامی باد: هفتم دیماه اولین سالروز در گذشت دکتر نادر اکرامی نسب





در روز هفتم دیماه 91، دکتر نادر اکرامی نسب عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد و رئیس اسبق موسسه علمی-آموزشی هلال ایران پس از یک دوره بیماری درگذشت. من در مقطع زمانی سالهای 80 تا 81، در زمانی که پروژه ای پژوهشی در موسسه هلال ایران برای هلال احمر انجام می دادم با ایشان آشناشدم و جلسات مختلفی داشتم. از ایشان جز خیر و خوش خلقی و انگیزه قوی برای ارتقا موسسه هلال ایران ندیدم. روحش شاد که خیلی زود این دنیای فانی را ترک کرد و انشاالله خداوند به بازماندگانش به ویژه خانواده محترمش صبر و اجر دهد. سالروز درگذشتش را به خانواده و دوستدارانش تسلیت می گویم.

Thursday, December 05, 2013

مدیریت نوآور و تحول خواه در آموزش و پژوهش عالی در ایران ضروری است

این یادداشت در روزنامه شرق، پنج شنبه 14-9-92، صفحه -9 منتشر شده است.
مراسم نکوداشت سالروز صدسالگی استاد «فضل‌الله‌رضا» که چهارشنبه گذشته (29آبان) در سالن شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد، علاوه بر جنبه‌های جالب و مهم گوناگونی که داشت، محل طرح نکته‌هایی از فعالیت‌ها و نوآوری‌های استاد «رضا» در دوران ریاست وی بر دانشگاه‌های تهران و شریف (آریامهر سابق) بود. نگارنده در یادداشت حاضر، با توجه به این جنبه از نکته‌های مطرح‌شده در جلسه، به لزوم نوآوری و بازنگری در نظام آموزش و پژوهش در ایران امروز می‌پردازد

1- دکتر «سعید سهراب‌پور»، یکی از سخنرانان مراسم نکوداشت استاد «فضل‌الله‌رضا»، از فارغ‌التحصیلان دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال 1344 و رییس اسبق دانشگاه صنعتی شریف ابراز داشت (نقل به مضمون) در سال‌های ابتدایی دهه40 که ما در دانشگاه تهران درس می‌خواندیم، در برنامه درسی ما، درس‌های مختلف و متنوعی وجود داشت که برخی از آنها مربوط به رشته تخصصی دانشجو بود و برخی هم درس‌های گاه بی‌ربطی بود که از گذشته به‌عنوان ماده درسی در نظر گرفته بودند و دانشجو موظف بود همه آنها را بگذراند، اما نکته جالب آن بود که اگر در مجموعه درس‌ها، حتی یک درس را در یک‌سال تحصیلی رد می‌شدیم، به‌عنوان مردود سالانه، مجبور می‌شدیم کل درس‌های آن سال را در سال بعد دوباره بگذرانیم! با مسوولیت‌پذیرفتن استادانی مانند پروفسور «رضا» در سال 1347 در مقام ریاست دانشگاه تهران (و قبل از آن در دانشگاه صنعتی شریف) بود که این ساختار کهنه، نوسازی شد و نظام «واحدی» جانشین نظام سالانه یعنی گذراندن سالانه دروس (آن هم گاه با محتوای قدیمی و در برخی موارد غیرمرتبط با موضوع تخصصی هر رشته) شد.
2- خود استاد «فضل‌الله‌رضا» نیز در سخنانش در پایان برنامه، به نیاز به نوسازی و انطباق با نیازهای ملی و درس‌آموزی از تجربیات جهانی برای تدوین برنامه توسعه آموزشی و پژوهشی ایران تاکید کرد. نیاز به دروس عملی و آزمایشگاه و کار میدانی، نیاز به توجه به اولویت‌ها در کشور و تحت‌تاثیر جو تبلیغی خارجی قرارنگرفتن، از دیگر تاکیدات استاد «رضا» بود.
3- آنچه نگارنده را در جریان این برنامه به فکر واداشت، آن بود که مثلا اگر شخصا در ابتدای دهه 40 (حدود 50سال قبل) دانشجو دانشگاه تهران بودم، مجبور به گذراندن اجباری برنامه‌های آموزشی ‌بودم (از خوب و نامناسب تا هرآنچه موجود و مصوب بود) و لابد اگر به ذهنش می‌رسید که بخشی از این برنامه‌ها یا نحوه اجرای آنها حاوی اشکال است، به معنی مخالفت با برنامه‌های آموزشی دانشگاه تلقی می‌شد! و عملا تغییری در ساختار و مدیریت نظام دانشگاهی در ابتدای دهه40 امکان‌پذیر نبود، اما افرادی مانند دکتر «رضا» بودند که با حضورشان در عرصه مدیریت دانشگاه‌های صنعتی شریف (1346) و دانشگاه تهران (1347، یعنی سال تولد نگارنده!) در این زمینه، باورهای غلطی را که به‌صورت قاعده و قانون و مقررات آموزشی و پژوهشی درآمده بود، شکستند و طرحی نو درانداختند. در حال حاضر نیز مقررات یا رویه‌های گوناگونی به‌عنوان روال‌معمول و موجود اعمال می‌شود که از دید نگارنده، حاوی اشکالات فراوان است که در ادامه به‌عنوان مثال به دو مورد اشاره می‌کنم: یکی در حوزه دانشجویی و دیگری در حوزه کاری اعضای هیات علمی.
4- هم‌اکنون مقرراتی برای پذیرش با تسهیلات ویژه برای دانشجو ممتاز در دوره‌های تحصیلات تکمیلی و پسادکترا وجود دارد، ولی عملا مشاهده می‌شود که در بسیاری از دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها این تسهیلات که برای دانشجویان ممتاز مقرر شده است، با سختی و با فرآیندهای طولانی بوروکراتیک اعمال می‌شود که در بسیاری موارد، متقاضی عطایش را به لقایش می‌بخشد! این در حالی است که خبر می‌رسد در کشور آلمان، برخی دانشگاه‌ها قوانینی برای ورود دانشجویان ممتاز با مدرک لیسانس و تحصیل در دوره دکترا (بدون داشتن مدرک فوق‌لیسانس و با گذراندن یک‌سال مقدماتی دوره دکترا و با شرط موفقیت) وضع کرده‌اند و در سال 2011، تعداد هزارو300دانشجوی دکترا به این ترتیب پذیرفته شده‌اند. این طرح جدید منبع جذب نخبگان از نقاط مختلف دنیا، به‌ویژه از ایران ماست. بسیاری از دانشجویان ممتاز ما اگر در پیچ‌وتاب بوروکراتیک مراحل جذب، درگیر شوند و ببینند که امکان جذب سریع‌تر و راحت‌تر در جایی دیگر مانند آلمان فراهم است، در رفتن درنگ نخواهند کرد. اینها پیامی برای ماست که در مقررات کنونی‌مان تجدیدنظر کنیم و در اجرای همین قوانین موجود نیز روال کار طوری مدیریت شود که افراد، خود را در ماراتن ضوابط، خسته و وامانده نیابند. (در واقع شاید یکی از دلایل این مشکلات، کندی مجریانی است که به هر دلیل دوست ندارند کار نخبگان و افراد استثنایی راه بیفتد!)
5- در وزارت علوم برای کارهای پژوهشی اعضای هیات علمی در مراحل مختلف «کار گروهی و حوزه‌های بین‌رشته‌ای» نیز توصیه شده است، ولی در مقررات ارتقای اعضای هیات علمی، داشتن تعداد مشخصی مقاله مستقل (اینکه خود فرد به‌تنهایی مقاله‌ای نوشته باشد، یا تنها خودش و دانشجو وی (مثلا دکترا) مقاله را نوشته باشند)، به‌عنوان شرط اصلی مطرح شده است. در بسیاری از موضوعات بین‌رشته‌ای، عملا حضور چند محقق برای انجام کار پژوهشی و به‌صورت گروهی الزامی است، ولی توجه کنید که با شرایط موجود، داشتن هر تعداد مقاله با همکاران، با وجود اینکه امتیاز مربوطه را برای نویسنده مقاله به‌همراه می‌آورد، ولی عملا شرط داشتن مقاله مستقل را تامین نخواهد کرد. این در حالی است که حتی اگر مقاله مستقل در پرونده عضو هیات‌علمی موجود باشد، در مراحل ممیزی، نوع مجله و محل و اعتبار ناشر یا موضوع و مضمون مقاله- و ربط مستقیم آن به حوزه تخصصی عضو هیات علمی- مورد بحث و سوال واقع می‌شود و چه‌بسا از میان مقالات منتشرشده واقعا مستقل عضو هیات علمی، تعدادی نیز در مراحل ممیزی کنار گذاشته شود! البته مسلم است که نظر نگارنده حذف ممیزی یا نادیده‌گرفتن لزوم سخت‌گیری برای ارتقای سیستم نیست، ولی در اینجا هم وجود اشکال در مقررات وضع‌شده (حتی با نیت و قصد و منظور خوب و مناسب) و هم در نحوه چیدمان و مدیریت چنین فرآیندی دیده می‌شود. نگارنده با استادان بنام در رشته‌های مختلف در دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های مختلف- که هم درجه استادتمام دارند و هم افرادی شناخته‌شده و با تجربه علمی و مدیریتی در عرضه دانشگاهی هستند- گفت‌وگو کرده و تقریبا همه بدون استثنا، چنین روالی را- برای الزام به نوشتن مقاله مستقل برای ارتقای اعضای هیات علمی- درست نمی‌دانند. این موضوعی است که باید با بازنگری در دوره جدید وزارت علوم، اصلاح شود.