وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Thursday, July 28, 2005

لزوم به کارگیری صحیح ظرفیت دانشجوئی در کارهای پژوهشی

یکی ازمسائل مهم در آموزش عالی نحوه به کار گیری صحیح در کارهای پژوهشی دردانشگاههاست. با سیاست گسترش دوره های کارشناسی ارشد و دکتری دردهه هفتاد و همچنین با افزایش بی وقفه ظرفیت دانشگاههای آزاد و همچنین دانشگاه پیام نور، هم اکنون با پدیده جدیدی به نام تعداد نسبتا زیاد دانشجویان فوق لیسانس و دکتری مواجهیم. الیته من گزارشی تحلیلی و مستند از وضعیت دوره های تحصیلات تکمیلی در آموزش عالی ایران ندیده ام، ولی به نظرم یکی از مهمترین مسائل آموزش عالی ما میزان کارآمدی و بهره وری آموزش عالی مملکت است. این بخش از آموزش عالی است که به تولید علمی در ایران و گسترش مرزهای دانش و رفع مشکلات علمی و فنی کشور از طریق پژوهش می پرازد. در این یادداشت نکاتی انتقادی که به نظرم می رسد – بر اساس دانسته هایم - مطرح می کنم:
- بسیاری از دانشجویان در پروژه های پژوهشی به درستی وارد نمی شوند . متاسفانه از بعضی از دانشگاهها مطلع شدم که اساسا خود دانشجو به دنبال سوژه برای تز فوق لیسانس و دکتری فرستاده می شود و در مواردی استاد علاقه ای به دنبال کردن کار و نظارت بر موضوع رساله نشان نمی دهد
.
- مسائل اقتصادی و اجتماعی بر علاقه دانشجویان برای دنبال کردن موضوع مطرح شده برای تز تاثیر منفی می گذارد. ازسوی دیگر
دانشجویان در مواری فقط به دنبال سوژه های هستند که منافع اقتصادی را سریعا تامین کند. به همین دلیل بعضا حتی دانشجویان خوب ما به دنبال سوژه های سنگین پژوهشی برای رساله فوق لیسانس می آیند ولی همزمان به یک یا چندکار دیگر مشغول می شوند
- بعضا برای دانشجوبان مشخص نیست که به چه هدفی کار تز را باید دنبال کنند.اصلا چه کاره می خواهند بشوند. به موضوع تز علاقه دارند یا نه؟ چرا و چقدر باید وقت بگذارند؟

- موضوع علاقه دانشجو چیز دیگری است ولی به دلیل محدودیتی که در انتخاب استاد احساس می کند به سوی راهنما و سوژه ای میرود که علاقه ای به آن ندارد
.
- با شرمندگی باید گفت که در بعضی مراکز آموزش عالی ما بدون برنامه دانشجو می گیرند و بعدا با بعضی یا بسیاری ازدانشجویان نمی دانند چه کنند!؟ این مورد به ویژه در مورد بعضی دانشگاههای خصوصی ما مصداق وسیعی دارد
.
- علاقه مند واقعی – دارای ایده و هدف منطقی و قابل دسترس- برای پژوهش علمی واقعا زیاد نیست. این مورد هم در مورد استادان و هم در مورد دانشجویان مصداق دارد.

این وبلاگ عرصه بحث آزاد برای صحبت در این موارد است. خوشحال می شوم که دوستان از داخل کشور و خارج از کشور در این مورد بحث کنند.

Monday, July 25, 2005

لانس آرمسترانگ : قهرمان افسانه ای توردو فرانس و مبارزه با سرطان


لانس آرمسترانگ دیروز یکشنبه برای هفتمین و آخرین بار قهرمان مسابقه های دور فرانسه – توردوفرانس- شد. تور دو فرانس
مسابقات سراسری دور کشور فرانسه است نود و دومین دوره آن برگزارشد. اخیرا نقطه شروع آن را از کشورهای همجوار فرانسه – مثل آلمان یا بلژیک - قرار میدهند و امسال نیز شروع آن از شهر کالسروهه آلمان بود. در این مسابقه در مدت دو هفته تمام دور کشور فرانسه شهر به شهر – با طی مسیر حدود صو پنجاه تاسیصد کیلومتر در روز گاه در جاده های سخت کوهستانی- طی می شود. در مدت این دو هفته فقط روزهای دوشنبه هر هفته روز استراحت است بنابر این شش روز در هفته مسابقه برقرار است. دوچرخه سواران به صورت تیمی در مسابقات شرکت میکنند ولی تمام رتبه ها و قهرمانی ها به صورت فردی محاسبه می شود. هر سال مسیر مسابقه را تغییر میدهند و بنابر این مردم شهرهای مختلف فرانسه می توانند در سالهای مختلف چنین مسابقه ای را از نزدیک ببینند. در زمان تحصیل در فرانسه در سال هفتادو هفت –نودو هشت میلادی- مسیر این مسابقات از شهر گرنوبل عبور کرد – شهری که من در آن تحصیل می کردم – و از نزدیک شور و هیجان مردم در پیرامون مسیر مسابقه دیدم. در آن سال مارکو پانتانی دوچرخه سوار ایتالیائی قهرمان شد که متاسفانه دوسال پیش یه دلیل نامعلومی در سن سی و شش سالگی در ایتالیا درگذشت.
لانس آرمسترانگ سی وسه ساله که ورزشکاری اهل تگزاس در آمریکاست، قهرمان مبارزه با سرطان نیز هست. چرا که وقتی نه سال قبل پزشکان شانس کمی برای زنده ماندن او پیش بینی کردند، او با روحیه خوب یک سال و نیم طول درمان را با شیمی درمانی طی کرد و پس از آن نیز با روحیه مناسب به زندگی و ورزش قهرمانی بازگشت. لانس ازسال نود و نه میلادی – هفتاد و هشت – که برای اولین بار قهرمان این مسابقات شد، پی در پی در سالهای بعد این قهرمانی را تا امسال کسب کرد و به این ترتیب اولین ورزشکاری شد که هفت بار چنین افتخاری را کسب می کند. وی بنیادی برای حمایت از بیماران سرطانی تاسیس کرده است که ازاین پس نیز میخواهد وقت بیشتری برای بنیاد خویش بگذارد. خلاصه از مردان روزگاراست که از هر جهت نام نیک و افتحارآمیزی از او باقی خواهد ماند.

Sunday, July 24, 2005

پروفسور بوریس بولت زلزله شناس بزرگ درگذشت Bruce Bolt


مطلع شدم که زلزله شناس بزرگ پروفسور بوریس بولت – استاد بازنشسته زلزله شناسی دانشگاه برکلی کالیفرنیا- روز پنج شنبه
گذشته در سن هفتادو پنج سالگی در آمریکا درگذشت. بولت را - که زاده استرالیا بود - نسل ما در ایران با کتاب هایش می شناسد. او کتاب "زلزله" را به زبان ساده و به صورت توصیفی برای استفاده در سطحی عمومی تر نوشت و کتاب "مقدمه ای بر بر زلزله شناسی تئوریک" را بر اساس کار بنیادی استادش مرحوم پروفسوربولن تکمیل کرد که تا سال 2000 چندین بار تجدید چاپ شده است. به دلیل خدمات علمیش، پروفسور بولت معروفیت جهانی دارد و تلاش او به ویژه برای کاربردی کردن زلزله شناسی و همچنین تاکید بر جنبه های مهندسی این علم بسیارشاخص است. این کار به ویژه از نسخه جدیدتر کتابی که او با بولت نوشت مشخص است به نحوی که بولت عملا کتاب را که ابتدا به صورت کاملا نظری نوشته شده - توسط بولن - با افزودن فصل هائی در مورد تحلیل خطرزلزله و جنبش شدیدزمین کاملا نو کرد. اگر اشتباه نکنم اقای دکتر جعفرشجاع طاهری استاد بازنشسته ژئوفیزیک دانشگاه مشهد شاگرد ایرانی پروفسوربولت بوده است. با ادای احترام به روح بولت درزیر متنی را که در صفحه مربوط به او در صفحه دانشگاه برکلی آمده است آورده ام :
Bruce Bolt was born "Down Under" in Australia in 1930. He was schooled at the University of Sydney for an honors degree in Applied Mathematics. And then appointed to the faculty in the Mathematics Department. After completion of a Ph.D. in elastic wave theory, he won a Fulbright scholarship to Lamont Geological Observatory at Columbia University in 1960, and to Cambridge University (U.K.) in 1961. There, a chance meeting with the late Perry Byerly, Professor of Seismology at U.C. Berkeley, led to an invitation to a chair in seismology at U.C. Berkeley in 1963. Although the promise of another 1906 earthquake has not eventuated, many more challenging events have. At UCB, he was the Director of the University of California Seismographic Stations for 28 years; Chairman of the UCB Academic Senate in 1992-1993 and recipient of the University Citation in 1992. He has been Chairman of the California Seismic Safety Commission, President of the California Academy of Sciences (its Medallist in 1989) and President of the Seismological Society of America. He was elected to the National Academy of Engineering in 1978, Overseas Fellow of Churchill College, Cambridge University in 1980, and Associate of the Royal Astronomical Society, London in 1987. He received the Alfred Alquist Medal of the California Earthquake Safety Foundation in 1995. He has made many post-earthquake investigations and has written six and edited eight textbooks on earthquakes, geology and computers, among other topics. After emeritus status in 1993 his time is now taken up with engineering consulting, writing, sailing and enjoying the trails near the family cabin at Bear Valley, California.

بازی تدارکاتی یا نمایشگاه بازیکن

بازی اول تدارکاتی تیم ملی با تیم دسته اولی کوئینز پارک رنجرز گرچه تدارکاتی بودولی به هر حال بازی بود و به نظرم می رسید که بازیکنان مختلف که به میدان می آیند بیشتر به دنبال نمایش خلاقیت فردی به نمایندگان باشگاههای انگلیسی هستند تا همکاری در کار تیمی! اینکه از سه کرنر سه گل بخوریم که میرزاپور نقش خودش رابه عنوان دروازه بان فراموش کند و شخصا به یاری دفاع برود – یا اصلا کاری نکند !- و بنابر این ما گل بخوریم -!!!!- اصلا چیز خوبی نیست.من کارشناس فوتبال نیستم ولی در آن حدی که بازی رادیدم بزیک، میثم منیعی و نکونام بخوبی در کار تیمی همکاری نمی کردند – و بعضا خیلی عصبی بودند که من نفهمیدم برای چی!- و حسین کعبی نیز در میدانی تکروی می کرد که اصلا جایش نبود – حتی برای نشان دادن خود به باشگاههای انگلیس! – و البته بازکنان لژیونر هم نبودند که لابد اگربودند ما توقع داشتیم که تیم بهتر بازی کند و ما نتیجه هم بگیریم. به هر حال من که تقریبا همیشه از برانکو طرفداری می کنم اصلا نفهمیدم که او قبل از بازی بازکنانش را برای آن توجیه کرده بود یا اینکه آنها خیلی شوخی گرفته بودند و فکر می کردند که آمده اند تفریح!!!... ظاهرا این بهترین تیمی بود که قرار بود با آن بازی شود ولی امیدوارم در بازیهای آینده بهتر شوند. ضمنا فکر کنم با تعویض زیاد برانکو نشان می دهد که اصلا بازی تدارکاتی را جدی نمی گیرد، وگرنه چرا ژاپن که در بازی رسمی از ما باخته در بازی دوستانه از آلمان ببرد ولی ما به این تیم درجه دو انگلیسی ببازیم؟ غیر از نبایدباشد که خیلی معلوم نیست مربی چه از بازی تدارکاتی می خواهد و یا اینکه خود او هم توجیه است که در چنین میدانی به بازکنان بایدبرای نمایش فردی میدان داد

Saturday, July 23, 2005

بعضی وقتها باید نشنید


این عکسی که می بینید فرزندان من هستند که سمت چپی پسرم - محمدایمان - دو انگشت را در دو گوش کرده و دارد آواز می خواند!.. شاید خودش هم تحمل آواز خودش را نداشته باشد!!!.. البته خواهرش -ایران -دارد می خندد.. و عکس هم مربوط به دو هفته قبل است. بعضی وقتها آدم باید نشنود، حتی شاید صدای خودش را . این بود مثلا پیام اخلاقی امروز ما به مناسبت این عکس...

Friday, July 22, 2005

درود بر مردمان سخت کوش




دیدن انسانهای سخت کوش که در شرایط طاقت فرسا و با زحمت فراوان کار می کنند و تولیدی مفید به حال ملت دارند آدم راسر ذوق می آورد. راه دور نرویم. به نانواهای محلتان نگاه کنید. دیشب بعد از ساعت ده شب که بیرون رفته بودیم قدم بزنیم، دیدم نانوائی تافتونی سر چهارراه مدائن – تقاطع مدائن و گلبرگ – در محل خودمان نارمک هنوز مشغول کار است و البته آخرین نانها را که بیرون آورد من خریدم و همزمان از این نانوای زحمت کش عکس هم گرفتم. صورتش کاملا سرخ شده بود و بسیار عرق کرده بود. فکر کردم این بنده خدا در جلوی تنور در دمائی بیش از شصت تا هفتاد درجه مداوم در حال کار است. یادتان هست که بحث تولید ملی در این وب لاگ می کردم. دیشب دیدم این نانواها از زحمت کش ترین تولید کنندگان ملی هستند که واقعا با درامد کم بیشترین بازده را به حال مردم دارند. سخت کوشی ، تداوم، پایمردی و تلاش برای معاش راباید از این نانواها یادبگیریم. من که کلی حال کردم . انصافا نان خوبی هم می پزد. اگر ساکن اطراف ما هستید و دنبال نان خوب هستید به این بنده خدا مراجعه کنید. تافتون تنوری خیلی خوبی درست می کند. من تضمین می کنم.

Thursday, July 21, 2005

یادداشتی در مورد کامنت های دوستان

از همه شما که کامنت می نویسید و نوشته اید ممنونم. اساسا ما تا این میدان نقد و بحث را ایجاد نکنیم به فضای مدرن وارد نخواهیم شد روحیه انتقادی و انتقاد کردن نیز با تمرین از آن ما خواهد شد. چه جائی بهتر از فضای سایبر و اینترنت که از شرق و غرب عالم می توان در هر لحظه ای از شبانه روز در آن نوشت. خوشحالم که با دیدی اکثرا منصفانه نقد و بحث جاری است و کامنت ها نیز بیان نکته های اکثرا نادیده از دیگرسو است. من هدفم در طرح هر موضوع نه نصیحت است و نه خدای نکرده زدن اتهام و اعلام بی سوادی به دانشجویان عزیز و نه اعلام با سوادی تمام استادان. من می خواستم و می خواهم طرح موضوع کنم. اساسا هر چیز که برایم جالب باشد می نویسم. فکر می کنم که وبلاگ هم یعنی همین. نفهمیدم که چطور یکی از دوستان ازاینکه من در یک پست -ریاست- هم هستم اینقدرتعجب از طرح موضوع کرده است!.. ظاهرا هرکس حتی براساس انتخاب با رای دیگران پستی بپذیرد ازطایفه مرفهان بی درد است که اگر حتی ظالم نباشد حتما باید نقش آدم های ظالم را بازی کند!!. از سوی دیگر اساسا آن فرد تا زمانی که رئیس است نمی فهمد – یا اگر می فهمد هم باید خودش را به نفهمی بزند !!- که دانشجویان عزیز با این همه مشکلات اجتماعی و اقتصادی چه می کشند. ضمنا تعجب از اینکه من چرا درمورد این موضوع می نویسم و مثلا به سیاست، اجتماع یا تولید ملی دیگر نمی پردازم نیز جالب است!... مگر من قول داده ام که در مورد چی بنویسم یا ننویسم... اتفاقا باز هم خواهم نوشت... و هم از ورزش – پرسپولیس زلزله! - خواهم نوشت و هم از آموزش عالی و پژوهش و بلایای طبیعی – که کارم است – و هم از هر چه در اجتماع ببینم جالب است.... ولی شاید از همه جالبتر این باشد که من با تمام این جنبه های ظالمانه! و قابل نقد حداقل شجاعت این را دارم که - با پست یا بی پست - هم وب سایت شخصی داشته باشم و هم وب لاگ و هم به مراجعان سایتم امکان بدهم که بعنوان بی نام یا با نام مستعار نیز بتوانند کامنت بنویسند. من در خلع نمی نویسم. جای مشخصی می نویسم و مکان فیزیکی من نیز مشخص است. خوشحالم که حتی به منتقدان و مخالفان این امکان را می دهم که بی نام هر چه می خواهند بنویسند. فقط دو چیز را پاک خواهم کرد – یعنی کامنت را حذف خواهم کرد: اول توهین و افترا به غیر را و دوم ستایشهای فردی را ! منتظرم که نوشته های خوب شما را باز در وبلاگم پر تعداد بیینم.با سپاس مجدد

Monday, July 18, 2005

برای چی ادامه تحصیل می دهید

این سوال مهمی است که معمولا ما از داوطلبان ادامه تحصیل می پرسیم. به چه دلیلی می خواهید فوق لیسانس یا دکترا بگیرید؟ البته جوابهای آماده ای مثل : علاقه دارم، دوست دارم در این زمینه تخصصی بیشتر بدانم، با ادامه تحصیل میخواهم کار بهتری پیدا کنم و ... همیشه وجود دارد. همه این جوابها درست است و هیچ عیبی هم ندارد فقط مسائلی همیشه به عنوان گرفتاری دست و پای ما که درگیر آموزش در تحصیلات تکمیلی هستیم میبندد و آن اینکه انگیزه افراد مختلف با توجه به دلیل مورد نظر خودشان چیست و چقدراست؟ از سوی دیگر اصلا عنصر "سواد" در هریک از این انگیزه ها و دلایل چقدر اهمیت دارد؟ شنیده اید که می گویند فلانی مهندس خیلی با سوادی است، یا فلان استاد خیلی با سواد است. حال چی کار کنیم که "با سواد بودن" اهمیت پیدا کند!؟ چگونه انگیزه این کار را بدهیم؟ اصلا چقدرمسائل اجتماعی و اقتصادی در این مورد واقعا مطرحند و چقدر بهانه ؟ بعضی وقتها واقعا نمی دانم چی کارکنم که دانشجویان واقعا علاقه مند به تمرکز و وقت گذاشتن در مطالعه و مرارت کشیدن و بعد صبر حوصله داشتن ودر نهایت زحمت کشیدن برای کسب موفقیت متقاعد کنم. از اینکه می بینم که بعضی از دانشجویان خوب و قوی ما اصلا وقت نمی گذارند، خوب و با دقت کتابنگاری نمی کنند، تمرکز ندارند و سریعا درپی کسب سریع موفقیت هستند، دچار ناامیدی می شوم. البته همه قرار نیست دانشمند شوند ولی بلاخره باید فارغ التحصیل تحصیلات تکمیلی با سواد پرورش داد یا نه؟ بعضی از دانشجویان خوب ما هم سرشان از خود ما شلوغتر است! باید از آنها وقت بگیریم تا با بتوانیم با آنها حرف بزنیم. یادم نرود که بگویم دانشجوی زحمتکش و با سواد هم البته داریم – خوبش را هم داریم!!! – ولی چه کنیم که اگر نقاد و روح انتقادی نداشته باشیم، کم ،کم دچار پسرفت می شویم.

Sunday, July 17, 2005

قهرمانی صبا باطری، مجید جلالی و کاپیتان علی دائی مبارک


پنهان نمی کنم که بسیار از پیروزی صبا باطری بر ابومسلم – با احترام به ابو مسلم - و موفقیت آقای مجید جلالی – مربی فهیم و تحصیل کرده – و همچنین سربلندی کاپیتان علی دائی در فینال جام حذفی فوتبال بسیار خوشحال شدم. البته لازم به یاد آوری نمی دانم که این کاپیتان علی دائی را یک پرسپولیسی اصیل می دانم !- قرمزته!-. به هر حال برنده شدن مجید جلالی یعنی برنده شدن مدرنیسم در مربی گری فوتبال و برنده شدن علی دائی به عنوان کاپیتان – که تیم خود را بسیار خوب در زمین رهبری کرد – جایزه بزرگ به مردی است کلیه قلل افتخار ورزشی رادرنوردیده است و همچنان استقامت و پایمردی می کند. به هر حال به مسئولال تیم صبا باطری هم باید تبریک که سه سال پس از تشکیل توانسته اند تیم خود رابه چنین درجه ای برسانند. انشاالله در جام قهرمانان آسیا هم موفق باشند. عکس فوق را هم از سایت روزنامه ایران ورزشی شماره شنبه برداشته ام.

Friday, July 15, 2005

در اوج گرما با یاد روز برفی خنک شوید



این روز ها به قدری تهران گرم است که به فکرم رسید با مراجعه به آلبوم عکسهائی که در روز برفی تهران در اواخر بهمن گذشته
گرفته بودم – حدود پنج ماه پیش – به یاد باورم که این تهران که می بینید اینقدر گرم است، پنج ماه پیش عجب برعکس - سرد – بود!.. البته آدمیزاد وقتی در شرایط سخت و ویژه قرار می گیرد با تخیل، خودش را از آن حالت بیرون برده و حالت مطلوب خودش را در ذهن میسازد. به هر حال فعلا با دیدن این عکس های برفی کمی در این روز گرم – با دمای حدود چهل درجه – خنک شوید!!.. بفرمائید برفبازی خیالی!!.... ضمنا از فردا تا سه شنبه آینده منتظر گرمترین روزهای سال در تهران – با حداکثر چهلو چهار در جه برای روز سه شنبه - خواهیم بود. این موضوع را در پیش بینی هواشناسی مربوط به روزنامه لوموند فرانسه دیدم. البته پیش بینی ارائه شده در سایت "یاهو" در همین مدت حداکثر چهل درجه را پیش بینی می کند که امیدوارم این دومی درست باشد.

Wednesday, July 13, 2005

حاشیه تمام شهرهای ما باید سازماندهی شود


این تصویر مربوط به گسل کوه خضر در کنارشهر قم است. این گسل موجب تغییر مکان مشخص در آبراهه ها شده است که البته واضح تر است از عکس های قبلی تغییر مکان را نشان می دهد. در تصویر موقعیت ساخت و ساز هم در کنار شهر قم مشخص شده که ظاهرا مثل کهریزک نیازبه سازماندهی دارد! نوع گسل و خطر مورد نظر در اثر گسترش ساخت و ساز راحدس بزنید. خوشحال می شوم اگر کسی مثالهائی از این دست مربوط به شهرهای مختلف ایران ارائه کند.

Tuesday, July 12, 2005

کهریزک ساماندهی می شود



در روزنامه های دیروز خواندیم که شهرک کهریزک در جنوب تهران بر اساس یک طرح جامع ساماندهی می شود. می دانیم که گسل کهریزک از کهریزک عبور می کندو رودخانه کن در ادامه مسیرخود از جنوب کهریزک عبور می کند. البته این رودخانه در جنوب کهریزک عملا کانال حمل فاضلاب است!... که تحمل آن برای عابران حتی در حد چند ثانیه مشکل است ... بنابراین این شهرک واقع در جنوب گورستان بهشت زهرا در جنوب تهران نمایشگاه انواع و اقسام بلایای طبیعی و مصنوعی است!!! امیدوارم این ساماندهی هر چه زودتر انجام شود تا از وضعی که در حال حاضر دارد و مرکز تجمع مهاجران افغان و بعضی از روستائیان به شهرتهران رسیده است و همچنین آسایشگان سالمندان و معلولان نیز در در آن واقع است، سر و سامانی بگیرد.

Monday, July 11, 2005

زمین لغرش ها و دره های "یو" شکل در البرز مرکزی




سنگ افت ها آنچنانکه در فوق یک بلوک سنگی مشهود است که از ارتفاع حدود صد متری سقوط کرده است. البته این مورد قدیمی است ولی یاد آور وضعیتی است که در زلزله هشتم خرداد هشتادوسه موجب کشته شدن بیست و پنج نفر در خودروهای عبوری در جاده چالوس شد. از سوی دیگر دره های بسیاری در البرز حالت حرف "یو" انگلیسی یافته اند. می توانید حدس بزنید – یا جستجو کنید ببینید که ابن ریخت ایجاد شده در کواترنری در عکس فوق که از نزدیکی روستای یوش عکس گرفته ام، احتمالا به چه دلیل به این فرم در آمده اند؟ یاد آوری می کنم که در دره هراز و در نزدیکی پلور و آب اسک هم دره های بسیاری چنین حالتی یافته اند.

Sunday, July 10, 2005

نتایج زلزله هشتم خرداد هشتاد و سه در روند ساخت و ساز



در تصویر فوق تخریب یک ساختمان کاهگلی و جایگزین شدن ساختمان نوسازدر بلده – مرکز البرز مرکزی ایران - در حدود یکسال پس از زلزله هشتم خرداد سال قبل مشهود است. ضمنا ریختهای مثلثی که نمایانگر گسلهای نئوتکتونیکی در دره بلده است در یال جنوبی این دره دیده می شود. این ریختها به خوبی نمایانگر فعال بودن منطقه از دید نوزمینساختی است.

Saturday, July 09, 2005

نتایج زلزله هشتم خرداد هشتاد و سه در منطقه شمال البرز مرکزی






در این تصاویر چند لغزش دز جاده بلده به رویان – علمده – در منطقه نور مازندران – زادگاه آبا و اجدادی من – می بینید که موجب تخریب جاده شده است. همچنین عکس یک روند گسله که باعث تغییر مکان آبراهه شده و در همان محل یک لغزش قدیمی هم قابل
تشخیص است . چه کسی ساز وکار گسل مذبور را بر اساس شواهد موفوتکتونیکی می تواند حدس بزند؟

Friday, July 08, 2005

Terror in London

حملات تروریستی محکوم است از اهواز تا لندن
دیروز در لندن یک سری از حملات بمب گزاری موجب شد تا تلفاتی معادل 38 نفر کشته و بیش از 700 نفر زخمی بر جای ماند. مترو و شبکه حمل و نقل لندن در اثر این حملات تعطیل شد و البته اختلال وسیعی در زندگی مردم لندن ایجاد شد. همانطور که در مورد حملات تروریستی در اهواز نوشتم این نوع حملات جنایت بار فقط و فقط بر علیه مردم عادی است و بر اساس سفرهای قبلی که به لندن داشته ام و آنچه در اخبار دیروز دنبال کردم، می دانم که ایستگاههای مترو و محل انفجار اتوبوس دو طبقه دقیقا در محدوده مرکز شهر لندن واقع است. در موقعیت هائی که انفجارهای تروریستی رخ داده است یا ساکنان لندن و یا جهانگردان و مسافران در آن بیشترین تردد را دارند. یکی از ایستگاهها در نزدیکی بریتیش میوزیوم (موزه بریتانیا) است که محل مورد علاقه بسیاری از جهانگردان است و دیگری در ایستگاه "اجوررود" در شمال هاید پارک و نزدیکی خیابان "اجوررود" جائی است بیشتر مهاجران با تبار عرب و خاورمینه ای در آن ساکن هستند و پراست از مغازه های اعراب و خاورمیانه ای ها. با یادآوری انفجارهای تروریستی اهواز در اواخر خرداد گذشته می بینیم که باز در آن مورد هم محلهای بیشترین تجمع مردم عادی مورد حمله واقع شده بود. در همه این موارد، با هر ایدئولوژی که پشت این حملات باشد باید یه شدت برخورد شود. عرصه زندگی انسانها میدان جولان دادن جنایتکاران نیست.

Thursday, July 07, 2005

Students and Translation

London Olympics 2012

Sunday, July 03, 2005

Live-8 صدقه ندهید، عدالت را برقرار کنید

شب گذشته بیست سال پس از سری کنسرتهای مشابهی برای مبارزه بافقر، در شهرهای مختلف رم، پاریس، لندن، فیلادلفیا، تورنتو، توکیو، ژوهانسبورگ، مسکو، برلین و ادینبورو – ده شهر مهم جهان – کنسرتهای سراسری لایو-هشت برای مبارزه با فقر برگزارشد. این کنسرتها با شعار "صدقه ندهید، عدالت را برقرار کنید" به مناسبت کنفرانس گروه هشت – هشت کشور صنعتی بزرگ جهان – و برای ایجاد همبستگی جهانی در مقابل پدیده فقر به ویژه در آفریقا اجرا شد. ما ایرانیان نیز با وجود بیش از هفت میلیون شهروند در فقرمطلق و یک و نیم میلیون درفقر شدید لازم است با این جریان همنوا باشیم.