وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Monday, June 30, 2008

فروريختن ساختمان هفت طبقه در بلوار فرهنگ سعادت آباد


ظاهرا تهران نياز به زلزله براي فروريختن ساختمانهايش ندارد. صبح امروز يك ساختمان هفت طبقه در بلوار فرهنگ سعادت آباد فروريخت. مالك ساختمان، پيمانكار و مهندس ناظر بازداشت شدند. تلفات چهار نفر قطعي گزارش شده و اعلام شد كه ممكن است تلفات به بيست نفر برسد (كارگراني كه زير ساختمان بوده اند و به دام آوار افتادند). اين ساختمان در براورد هاي اوليه به دليل وجود قنات در زيرش ريزش كرده است ولي احتمال دارد دلايل ديگري در فرو ريختن اين ساختمان دخيل باشد. اين حادثه در هنگام تخليه ساختمان و تخريب آن رخ داده است. اگر ساكنان ساختمان در لحظه تخريب آن درون ساختمان بودند، مي توان حدس زد كه چه ميزان تلفات بالا مي رفت. با اين نوع ساختمان ها كه تعدادشان در تهران كم نيست، حتي در يك زلزله با بزرگاي متوسط احتمال رخداد تخريب در گروهي از ساختمانهاي شهر را نبايد از نظر دور داشت.

اسپانيا قهرمان جام ملتهاي اروپا

امشب اسپانيا در فينال بازيهاي يورو ۲۰۰۸ با يك گل آلمان را شكست داد تا پس از ۴۴ سال به قهرماني جام ملتهاي اروپا برسد. اسپانيا واقعا سزاوار چنين بردي بود و عملا چندين موقعيت گل ديگر گل را نيز به ثمر نرساند. ضمنا اسپانيا در اين سه هفته اصلا نباخت - اگر اشتباه نكرده باشم - و بهترين عملكرد ممكنه را در نتيجه گيري تيمي نيز از آن همين تيم بود.
جام ملتهاي اروپا بسيار خوب و با كيفيت بالا و بين المللي برگزار شد.
ضمنا يك فايده ديگر فوتبال امشب آن بود كه من در اكثر دقايق آن در جلوي تلويزيون نشسته بودم و مشغول خواندن آخرين شماره مجله شهروند امروز بودم! تغريبا بيشتر مطالبي را كه مي خواستم از اين شماره خواندم. خلاصه من در حال مطالعه، اينقدر تحليل فوتبالي مي كنم. اگر تمام نود دقيقه به صفحه تلويزيون خيره بودم، الان معلوم نبود چند صفحه بايد مي نوشتم!. شب خوش.

Sunday, June 29, 2008

جنگيدن تا آخرين لحظه


يك درس مهم زندگي كه از ورزش هم مي توان آموخت، جنگيدن تا آخرين لحظه است. ايستادن تاآخرين لحظه و نا اميد نشدن يك ارزش والا در زندگي انسان است.

Saturday, June 28, 2008

فوتبال ملتهاي اروپا : درس برخواستن و احترام


در بازيهاي ملتهاي اروپا با باخت روسيه به اسپانيا در نيمه نهايي فويبال يورو ۲۰۰۸ در صحنه آخر پخش تلويزيوني صحنه اي بود كه مورد توجه مجري تلوزيون شبكه۳ آقاي جاوداني هم قرار گرفت و به نيكي از آن ياد كرد. آن صحنه ايستادن گاس هيدينگ در كنار تونل هدايت بازكنان به رختكن و كفتن تبريك به بازكنان پيروز اسپانيا - تيم رقيب تيم خودش، روسيه- بود. گاس هيديگ مربي حرفه اي است و چندين دوره جام ملتهاي اروپا و جام جهاني مربي گري تيمهاي ملي مختلف از هلند تا كره و روسيه را به عهده داشته است. او رسم حرفه اي گري را به خوبي مي داند و با احترام گذاشتن به رقيب پيروز رفتاري نشان مي دهد كه در فرهنگ سنتي و باستاني ما به منش پهلواني تعبير مي شود.
از سوي ديگر قرائت بيانيه هاي ضد نژادپرستي در ابتداي بازيهاي نيمه نهايي از سوي كاپيتانهاي تيمهاي حاضر در اين مرحله - هر كدام به زبان ملي خودشان - حركتي فرهنگي با احترام به شاخصهاي بالاي انساني و با ابراز مخالفت با پديده زشت و ضد انساني نژاد پرستي است. ضمنا تا آنجا كه من ديدم هرگز بازيكنان به رقيب و داور و تماشاگران بي احترامي و رفتار خشن نكردند. تا انجا كه تصاوير تلويزيوني نشان داد مربيان تيمها نيز رفتاري انساني و شايسته از خود نشان دادند.
از سوي ديگر تيم هايي كه تا مرحله نيمه نهايي خوب بالا آمدند ولي به بازي را واگذار كرده و حذف شدند- به ويژه تركيه - قابليت بالاي برخواستن و نااميد نشدن و حركت از نو و حفظ اميد و جنگندگي را نشان دادند. درسهاي يورو ۲۰۰۸ فقط درسهاي فني و ورزشي فوتبال نبود. مرور درسهاي يورو۲۰۰۸ از بعد فرهنگي-اجتماعي لازم است.

Thursday, June 26, 2008

تركيه سزاوارانه از جام ملتهاي اروپا خداحافظي كرد


امشب در حالي تركيه 3-2 در نيمه نهاي جام ملتهاي اروپا - يورو2008- از آلمان شكست خورد و از راهيابي به بازي نهائي بازماند كه بر خلاف تصور بيشتر علاقه مندان به فوتبال، نه تنها دست بسته نبود، بلكه در بسياري از دقايق بازي بر حريف مسلط بود . گل اول را تركيه زد، و در دقيقه 86 نيز با زدن گل دوم بازي را به تساوي كشاند. انصافا امشب تركيه را نمي توان بازنده تلقي كرد. تركيه با هدايت فاتح تريم تا آخر ايستادگي كرد و و با روحيه بالا و كار تيمي عالي - كه پنج بازيكن اصلي خود را نيز نداشت - آلمان، سه باز قهرمان جام هاي جهاني و سه باز قهرمان جام ملتهاي اروپا را تحت تاثير تسلط خود قرار داد. آفرين بر تيم ملي تركيه و فرايند صحيح برنامه ريزي و مديريتي كه به چنين محصول خوبي انجاميد. البته آلمان نيز با شناخت فرصتها در پايان با گل دقيقه 90 فيليپ لام - كه اتفاقا بازكن ضعيف آلمان در اكثر دقايق بازي بود - نتيجه نهائي را به سود خود كرد.

Wednesday, June 25, 2008

علي دائي و مثلث شيشه اي

امشب علي دائي در برنامه مثلث شيشه اي از شبكه پنج تلوزيون شركت كرد و به سوالات رضا رشيد پور پاسخ داد. دوباره بحث هاي يك ماهه اخير در پيرامون تيم ملي مطرح شد و علي دائي پاسخ داد. البته در بخش هايي از برنامه عصباني شد ولي به نظرم خوب پاسخ داد.
- در مورد موفقيتهاي اخيرش در تيم ملي گله كرد كه اگر باخته بوديم ساعتها برنامه پخش مي كردند، و حلا كه برديم فقط سه دقيقه در برنامه نود به تيم ملي پرداختند. واقعيت آن است كه همانطور كه قبلا گفته ام كمتر دلمان مي آيد تا به بردن و پيروزي كسي كه مرتب و برمبناي زحماتش مي برد خوش بينيم. واقعيتش آن است كه بيشتر بد بينيم!. سمت گيري ذهني در جهت منفي بيشتر در ميان ما رواج دارد تا در جهت مثبت.
- در مورد دعوت كردن از بازيكنان قديمي و صاحب نام گفت كه الان آماده نيستند و به توصيه هيچ كس فرد نا آماده را دعوت نخواهد كرد.
- نكته اي كه علي دائي گفت و من خيلي خوشم آمد آن بود كه گفت كه غير از خدا مديون كسي نيست. ما هر چه كم داريم از اين نوع آدم ها كم داريم.

براي آينده نگاري نياز به مكتب علمي داريم

در آموزش عالي، و توسعه پژوهش و فناوري، اگر به دنبال آينده نگاري
Foresight
هستيم به باور من بايد:
-مكتب هاي علمي ايجاد كنيم. در اين مكتب هاي علمي بيش از نگراني در مورد امروز و هر روز به توسعه وطراحي فردا بپردازيم. وظيفه واحد هاي پژوهش و توسعه طراحي آينده است. طراحي آينده بهتر البته از شناخت دقيق و واقعبينانه امروز بر مي خيزد. گردش كار امروز را به واحد هاي اجرائي بسپاريم.
- موقعيتي فراهم كنيم كه هم استاد و هم دانشجو در آن در بالاترين استاندارد حركت كنند. نگرش انتقادي به ما بسيار كمك مي كند. به همان ميزان نگاهي مثيت و سازنده و مولد لازم است. در پشت انتقاد، معمولا به تخريب يكديگر و كند كردن سرعت ديگران و فرسايشي كردن روند امور عادت داريم. عادت مفيدي نيست. به تجربيات بين المللي در به كار گيري نگرش انتقادي بايد رجوع كنيم.
- موفقيت هاي خود و سازمان و مجموعه خود را به حساب شانس و اتفاق و تصادف نگزاريم. موفقيت ها را ارج بنهيم. و به قوع آنها معرف باشيم.
- با حوصله و بدون توجه به هياهو و دادو قال به كار خود بپردازيم. هميشه نگران<مي گويند كه ...>، <دوستان نظر بر اين دارند...>، <اينطور شايع شده ...> بودن، سيستم ما را از كار مي اندازد.

Tuesday, June 24, 2008

آينده نگاري لزوم امروزي مديريت علوم و فناوري در ايران

امروزه از مهمترين شاخص هاي مديريت علوم و فناوري، آينده نگاري
Foresight
است. مطابق تعريف دانشنامه آزاد و اينترنتي ويكيپديا آينده نگاري يعني آمادگي براي آينده، يعني بكاربردن منابع موجود به بهترين وجه ممكن در راستاي ارزشها. شناخت گسترده و روزافزوني در اين باره وجود دارد كه آينده نگاري علم و تكنولوژي ابزار مفيدي براي تصميم گيري در ارتباط با سياستگذاري پژوهش و فناوري، چه در سطح ملي و چه منطقه‌اي و يا حتي در سطوح پايين‌تر در اختيار ما قرار مي‌دهد
پيش بيني آينده شايد غير ممكن باشد و شايد چندان پر فايده نباشد. ولي
آينده نگاري - به منظور به كار بردن درست منابع بر اساس تصور و براورد درست از آينده - لازم است. در كشور ما در مديريت علوم و فناوري بايد آينده نگاري را در دستور قرار داد. آموزش عالي وظيفه آماده كردن كادرهاي تخصصي كشور براي گرداندن مملكت در آينده را به عهده دارد. بدون توجه به پژوهش به جاي پرورش نيروي تخصصي كه بدنه تخصصي كشور را با آينده نگاري شكل مي دهند و با تصور صحيح بخش هاي مختلف كشور را به پيش ميبرند، بدنه تخصصي با كادر هاي بروكراتي پر خواهد شد كه مهمترين اثر شان بي اثري و بي خاصيتي خواهد بود.

Sunday, June 22, 2008

تيم ملي با خيال راحت به دور بعد رفت

تيم ملي فوتبال با هدايت علي دائي امشب با ۲ گل كويت را در استاديوم آزادي - با گلهاي جواد نكونام و غلامرضا رضائي - برد تا با خيال راحت به عنوان تيم اول گروه به دور بعد برود. سوريه هم ۳-۱ امارات را در كشور خودش برد ولي به دليل تفاضل گل امارات به همراه ايران صعود كرد. علي دائي بهترين عملكرد ممكن را به عنوان سرمربي نشان داد، چرا كه تيمي كه كويت را برد از بازيكنان جام جهاني ۲۰۰۶ ايران فقط ۴ نفر - اگر اشتباه نكنم- به همراه داشت. سرمربي نسلي جديد از بازيكنان خوب ليگ برتر را به ميدان آورد و با آنها نتيجه گرفت. همانطور كه در يادداشتهاي قبلي در اين مورد نوشتم اعتماد به علي دائي و ميدان دادن به او نتيجه بخش بود و هر روز عملكرد بهتري نشان مي دهد. با برگزاري بازي تداركاتي و آرامش دادن به تيم و مربي آن و حاشيه نتراشيدن هر روزه براي ان (!) مي توان به اين تيم كمك كرد و اميد به نتيجه بهتر هم داشت. به اميد نتيجه عالي و صعود به جام جهاني ۲۰۱۰ آفريقاي جنوبي.

هدف بزرگ و برنامه اي مهم را بايد دنبال كرد

مرحوم سهراب سپهري شعر زيبائي دارد كه در فرازي از آن مي گويد
هيچ صيادي از جوي حقيري كه به گودالي فرو مي ريزد مرواريدي صيد نخواهد كرد.
بايد هدفي بزرگ داشت. بدون ايده هاي بزرگ، و تلاش در عالي ترين سطح، انتظار محصول فوق العاده بيهوده است.

Saturday, June 21, 2008

تركيه كه در ثانيه هاي پاياني برنده شد.


نيمه شب ديشب، تيم ملي تركيه در 1/4 نهائي جام ملتهاي اروپا گل دقيقه 119 كرواسي- در پايان وقت اضافه دوم!-را با گل دقيقه 120+1 در وقت اضافه يك دقيقه اي كه داور براي وقتهاي اضافه گرفته بود -!- پاسخ داد تا در ضربه هاي پنالتي 4-1 برنده نهايي شود و به ديدار تيم ملي آلمان در نيمه نهايي جام ملتهاي اروپا برود. ادامه بحث در مورد فوتبال در يادداشت قبلي را مي توانم اينطوري در يادداشت حاضر ادامه دهم كه تركيه در جام ملتهاي اروپا تا كنون شايد با انگيزه ترين تيم بوده باشد، و اين در حالي است كه قوي ترين فوتبال را ارائه نكرده است. همين صبر و حوصله و نا اميد نشدن و تلاش براي بازگشت به شرايط مطلوب ودر نهايت پيروزي، و البته تيمي كه به خوبي و نسبتا بدون نقص كار گروهي انجام مي دهد، اين تيم را تا اين مرحله جلو آورده است. از ظواهر امر آنطور بر مي آيد كه هم از نظر سطح متفاوت فوتبال آلمان با تركيه - كه بسيار بالاتر از سطح فوتبال كشوري مثل تركيه است - و هم از ان جهت كه ظاهرا پنج بازيكن محروم و مصدوم روي دست مربي تركيه فاتح تريم مانده كه نخواهند توانست براي بازي نيمه نهايي حاضر باشند، رفتن تركيه به فينال جام ملتها شبيه به معجزه خواهد بود. ولي به هر حال، اولا همه چيز ممكن است رخ دهد و در ثاني تا همينجا رسيدن هم نشانگر برنامه ريزي درست، فكري مثبت و استفاده از تجربه بين المللي و تلاش براي رسيدن به بالاترين جايگاه در دنيا نزد ترك ها است كه امروز در فوتبالشان ثمرات مثبتي نظير آنچه ديشب ديديم به بار آورده است.

درس جام ملتهاي اروپا


يك نكته كه معمولا توجه كمتري به آن مي كنيم آن است كه معمولا تيمهاي بزرگ فوتبال اروپائي مثل آلمان، پرتقال و فرانسه و سوئد را با پيروزي ها و افتخاراتشان به ياد مي آوريم و كمتر فكر مي كنيم كه اين جور تيم ها نيز در جريان حضور در عرصه - تورنمنت -هاي مختلف باخت هاي مختلف و مهمي را نيز تجربه كرده و مي كنند. واقعيت آن است كه همين تيمهاي مهم و برتر تيز از بستر باختهاي مهم است كه به برد هاي با ارزش مي رسند. تيم ملي فرانسه در جام جهاني 94حتي نتوانست به رقابتهاي اصلي راه يابد چرا كه در نهايت در بازي هاي مقدماتي بازنده و حذف شد. ولي در 1998 كه تيم ملي فرانسه خود ميزبان بود، قهرمان جهان شد. همين تيم در جام جهاني كره-ژاپن -2002- در مسابقات نهايي يه عنوان مدافع عنوان قهرماني حاضر بود ولي از مرحله مقدماتي بالا نيامد و با تمام ستاره هاي قهرمان جهان در سال 1998 حذف شد. سپس در سال 2006 دوباره همين فرانسه برخواست و به فينال جام جهاني رسيد. مثال ديگر تيم آلمان است كه در دو دوره قبل جام ملتهاي اروپا از مرحله مقدماتي بالاتر نيامد و حذف شد. در سال 2006 نيز هنگامي كه ميزبان بود نتوانست به بازي فينال برسد. ولي همه مي دانيم كه آلمان سه بار قهرمان جام جهاني و سه بار قهرمان جام ملتهاي اروپا بوده است. فكر كنم از درسهاي مهم جام ملتهاي اروپا كه اين روزها در حال برگزاري است و هر شب يك تيم مهم از دور رقابتها حذف و تيم ديگري به مرحله بعد مي رود، آن است كه اصل مهمي براي تلاش در راه موفقيت وجود دارد و آن حضور در ميدان و نترسيدن از باختن و در معرض قضاوت قرار گرفتن است. در اين راه بخشي از واقعيت باختن و دوباره برخواستن و نا اميد نشدن است.

Thursday, June 19, 2008

سمينار زلزله سي يك خرداد 69 منجيل، در رشت


ديشب به رشت رفتم تا در سمينار زلزله 31 خرداد 69 منجيل - بابزرگاي 7.3- كه امروز صبح در رشت برگزار شد شركت كنم. اين سمينار چند سال است كه به همت آقاي مهندس فريد فيروزي از مهندسين مشاور به نام گيلان و در محل سازمان نظام مهندسي و با همكاري آن سازمان بر گزاري مي شود. آقايان دكتر قناد و دكتر بهنام فر و دكتر پور زينالي سخنراني هاي ديگر ارائه كردند كه بيشتر بر محوريت بحث هاي سازه اي بود. البته من درسهاي زلزله 31 خرداد را با چند زلزله درون صفحه اي ديگر - زلزله هاي 2005 پاكستان و زلزله بيست سه اردي بهشت 87، 12 مي 2008 ون چوان چين - مقايسه كردم. بحث هاي خوبي هم در حاشيه و بعد از سخنراني ها با مهندسان گيلان داشتيم. براي سالهاي آينده پيشنهاد كردم تا از گروههاي تخصصي ديگر نظير جامعه شناسان، روان شناسان و اقتصاددانان به سمينار براي سخنراني و شركت در جلسات بحث و بررسي به همراه مهندسان دعوت شوند. امشب، شب سالروز فاجعه زمينلرزه 31 خرداد 69 منجيل است. ياد و خاطره همه جانباختگان اين زلزله گرامي باد.

Wednesday, June 18, 2008

امشب شب فرانسوي ها نبود


بااز دست دادن بهترين بازيكن در دقيقه هفت - فرانك ريبري كه همان ابتداي باري پايش پيچ خورد- فرانسه حدود بيست دقيقه بعد يك پنالتي منجر به گل و اخراج مدافع خود را هم مرتكب شد، تا در نيمه اول با يك گل خورده در مقابل ايتاليا به رختكن برود. اين بازي به نوعي ياد آور بازي فينال جام جهاني 2006 هم بود. نيمه دوم هم باز از يك ضربه ايستگاهي يك گل ديگر در دروازه فرانسه - پس از برخورد توپ به پاي تيري آنري - جاي گرفت تا ايتاليا حاكم بازي شود و روند برتري تا بازي حفظ شود. امشب شب فرنسوي ها نبود و البته ايتاليا هم بهتر بودند. از سوي ديگر هلند با تيمي كه اكثرا از ذخيره ها شكل گرفته بود - البته بر اساس گفته آقاي خياباني گوينده شبكه سه! چون ما كه بازي و ليست بازيكنان آن را نديديم!!- 2 هيچ روماني را برد تا با بيشترين قدرت و استحكام به مرحله بعد با ايتاليا صعود كند. فكر كنم امشب، شب پايان ستاره هاي باقي مانده از جام جهاني 98 فرانسه از جمله آنري ، تورام و آنلكا بود. شب خوش!

Tuesday, June 17, 2008

معلم انقلاب: دكتر شريعتي


اين روزها در نشريات و روزنامه ها و رسانه هاي ديداري و شنيداري از معلم بزرگ انقلاب دكتر علي شريعتي مطلب و يادداشت و خاطره و ... فراوان براي بزرگداشت سي يكمين سالروز درگذشت او در هجرت از وطن- در انگلستان- چاپ مي شود. نسل من در سال انقلاب ده ساله بود ولي همه جا در راهپيمائي ها و تظاهرات مختلف نام و ياد دكتر علي شريعتي را مي شنيد. قبل از آن نيز نام دكتر شريعتي به عنوان يك نويسنده و اسلام شناس با درد و دغدغه مطرح بود. كتابهاي او را پدران و مادران نسل ما مي خواندند و به هم هديه مي دادند. ياد او به خير باد كه دغدغه داشتن و مساله داشتن و متفاوت بودن و نگران نسل خود و آينده بودن و خواستار تغيير بودن را باد ديد و تربيتي اسلامي و ايراني و با عشق و شور خاصي مطرح كرد.

Monday, June 16, 2008

باز نماندن و باز بر خواستن، و بازگشت به زندگي


اين روزها يادداشتهايم خيلي فوتبالي شده، ولي چه كنيم كه فوتبال مثل آينه تمام نما، وضع زندگي ما را - يا بخشهايي از آن را - در يك سرگرمي مفرح به نمايش مي گذارد. ديشب در جام ملتهاي اروپا، تركيه - يا به قول هوادارانش: توركيه- در حالي كه تا يك ربع به پايان بازي 2-0 از جمهوري چك عقب بود، با زدن 3 گل ، ضمن باز گشتن به بازي، به پيروزي هم رسيد. اين پيروزي و صعود به مرحله بعدي انگيزه اي براي برگزاري جشن ملي در كشور تركيه شد. اين را نمي توان نماد پيروزي و موفقيت و انگيزه حفظ اميد حتي در شرايط سخت دانست؟

استقلال قهرمان جام حذفي

امروز استقلال با برد ۳-۰ در مقابل پگاه گيلان قهرمان جام حذفي شد. من به عناون يك پرسپوليسي سه آتيشه همواره يك حس شيطنت آميز در وجودم است كه نه تنها در مقابل پرسپوليس بلكه در مقابل هر تيم ديگري، حداقل استقلال نبرد! و اگر شد ببازد!! ولي انصافا امسال با شرايط خوبي كه در مقابل فوتبال ايران ايجاد شد و ضمنا قهرماني پرسپوليس صادقانه امروز دوست داشتم تا استقلال قهرمان شود تا نيمه ديگر پر طرفدار فوتبال ايران - استقلال - نيز سربلند شود و اين به نشاط هواداران پر تعداد استقلال - كه البته بسيار كمتر از پرسپوليس هستند!!!- منجر شود. اين موضوع از آن جهت نيز بود كه تيم ملي ايران با طرفداران بيشتري در ورزشگاهها مواجه شود و به طور كلي اثر مثبت اجتماعي فوتبال در ايران نيز بيشتر حس شود. صميمانه به تمام طرفداران استقلال تبريك مي گويم و از زحمات علي منصوريان كاپيتان استقلال كه امروز خداحافظي كرد در ورزش قهرماني در ايران - به ويژه در تيم ملي فوتبال- تشكر و قدر داني مي كنم.

Sunday, June 15, 2008

وقتي اعتماد به جوانان خود ساخته نتيجه مي دهد

ديشب بابرد ۲-۰ تيم ملي فوتبال ايران با رهبري و هدايت علي دائي در مقابل سوريه در استاديوم عباسيون دمشق، ضمن تضمين صعود به مرحله بعد بازيهاي انتخابي جام جهاني ۲۰۱۰ در قاره آسيا، روند رو به رشد تيم ملي فوتبال ايران حفظ شد. همانطور كه در بحث هاي قبلي آوردم، تعداد زيادي از نظرها و بحث هاي منفي پيرامون تيم ملي فوتبال شكل گرفته بود و بسياري آماده باخت و عدم نتيجه گيري علي دائي بودند. ولي شايد درست به مانند زمان بازيگري علي دائي - كه در شرايط سخت با عملكرد مثبت و عالي ، شرايط را به نفع خود بر مي گرداند - اين بار هم در مربي گري همان روند را ادامه داد. و توانست نتيجه مثبتي بگيرد. ادامه بحث قبلي را اينجا مي آورم:
- علي دائي صبور نيست و به ناشكيبائي مشهور است. او با منتقدان مماشات نمي كند و به همين دليل بسياري او را مردم دار نمي دانند. او مانند سرباز و بر اساس قواعد و مقررات - و با كمتر در نظر گرفتن حواشي و رسم و عادت و عرف - به جلو مي رود. آيا مي توان او را متهم دانست؟ علي دائي با عمل به مقررات و استفاده از توان و نيرو و زحمات شخص خودش، و بدون در نظر گرفتن - يا با كمتر در نظر گرفتن - عرفهاي موجود، بالاخره براي خود دشمن مي تراشد. اين درست است كه او شايد تلاش زيادي براي مردم داري نكند، و يا بهتربگويم، آنقدر كه به موفقيت در راهي كه انتخاب كرده فكر مي كند، به حفظ جوانب كارها معتقد نيست. به باور من او متهم نيست و نمي توان او را گناه كار دانست. اگر ايرادي بر كارش وارد است، مي توان مطرح كرد ولي چون مردم داري نمي كند، حق نيست كه با جوسازي و شلوغ كاري او را از ميدان بدر كنند.
- مديران بالادست و اطراف علي دائي، شايد با بودن او خيال راحتي داشته باشند كه با وجود علي دائي به اندازه كافي نظر منتقدان به همين يك نفر جلب شود و خودشان كمتر در معرض نقد باشند. به هر حال اين موضوع شمشيري دو لبه است، به اين معني كه حالا كه علي دائي خوب نتيجه گرفته است، نيز نمي توان نتيجه خوب او را به مديريت صحيح فدراسيون فوتبال مربوط كرد، و مثلا فرض كرد كه چون برنامه دقيق و بازي هاي تداركاتي منظمي براي تيم ملي فراهم كرده بودند، حالا اين تيم محصول ان همه برنامه ريزي و مديريت و هدايت صحيح است! شرمنده! اين موضوع را همه مي دانند كه علي دائي را با كمترين حمايت و تدارك به رقابت با رقبا فرستادند. پس بگذاريد موفقيت بدست آمده را منحصرا - يا تا حد زيادي - محصول كارداني و هوش و زحمات شخصي علي دائي در امر مديريت تيم و البته زحمات بازيكنان در زمين بدانيم.
- تيم ملي در اولين بازي - با سوريه - با هدايت يك كمك مربي در تهران مساوي كرد - زماني كه به دنبال مربي اسپانيائي براي تيم بودند - و حالا همان تيم در دمشق به ما ۲-۰ باخته است. اين نشان مي دهد كه گذاشتن يك مدير بي خاصيت - كه نه درد سر دارد و نه مشكل و نه فايده!- مي تواند به بي عملي و بي اثري منجر شود و البته كسي هم نباشد كه سوال كند - چون به اصطلاح آن مثل قديمي كه آسته آمده و آسته رفته، و هيچ نگراني از آن نداشته كه گربه شاخش بزند! - و خلاصه همه چير بي اثر و بي خاصيت و به ظاهر به خير و خوشي پايان گيرد! ولي واقعيت آن است كه چنين مديران بي خاصيتي همزمان با احتياط براي آنكه كاري نكنند كه كسي احتمالا سوالي از آنها بكند، فرصت ها را نيز دارند نابود مي كنند، اميدها را از بين مي برند و چه بسا به از بين بردن فرصت ها استعدادها و امكانات را نيز به نابودي بكشانند.
- امروز در همه دنيا با تغييرات و پيشرفت و مدرن كردن مواجهيم. همين جام ملتهاي اورپا را ببينيد. اكثر بازيها در فضايي برگزار مي شود كه انگار هنر، حركت، اميد، پيشرفت، و البته ورزش به هم آميخته شده تا يك مسابقه فوتبال انجام شود. ما هم تغيير مي خواهيم. بهتر هم مي خواهيم بشويم. براي اين كار چه كساني بهتر از امثال علي دائي و افشين قطبي كه هم دنيا را ديده اند و هم تجربه بين المللي دارند و هم با زحمات خودشان بالا آمده اند. اگر همين كه داريم خوب است - مثلا چيزي در حد ليگ برتر و جام حذفي و تمام جنبه هاي ان از پخش تلويزيوني گرفته تا حواشي كنار زمين و رفتار بازيكنان با هم و داوري و... - كه البته حرفي نيست، همان كه داريم را ادامه مي دهيم و تغيير هم هر وقت خودش خواست اتفاق مي افتد!!! ولي در عالم واقع ابنطور نيست. تجربه بين المللي لازم است تا كساني مثل افشين قطبي و علي دائي بيايند و روش و متد كار را عوض كنند. و نه فقط روش كار، بلكه شايد لازم باشد روش حرف زدنمان هم اصلاح شود! راستي همه باشگاههاي ما نام فرهنگي را در عنوان يدك مي كشند. ولي كمتر شعار و
عمل فرهنگي در حاشيه و متن ورزش ما مي بينيم. شعار
No to Racism
را ديده ايد كه در جام ملتها در پشت دروازه ها نصب كرده اند؟
- بالاخره چند چهره اصلي در هر موضوعي كارهايي را به طور سنتي انجام داده اند. اين كارها روال و عرفي را ايجاد كرده است، به نحوي كه تغيير در روند انجام كارها ماموريتي غير ممكن به نظر مي رسد. روشهاي سنتي در انجام كار ها - در اين مثال مورد بحث كه تيم ملي فوتبال است- به چيزي بيش از دست آورد هاي بدست آمده قبلي نخواهد انجاميد. هر گاه هم كه كسي بخواهد به گوشه اي از كار دست بزند و اصلاحي كند، داستان شير بي يال و دم و اشكم مولوي پيش مي آيد! - كه آقا اين قسمت را دست نزن! همان كه هست خوب است! به سراغ قسمت بعدي هم كه بروي، داستان همان است و تكراري!- ولي اين ماموريت هاي غير ممكن را بايد با تدبير ممكن كرد. البته همه چيز را مي توان نسبي ديد، بديهي است كه همين موضوع فوتبال ملي هم را بايد به طور نسبي سنجيد كه چه قدر به جلو رفته و بهتر شده است و انشاالله خواهد شد.

Friday, June 13, 2008

علي دائي ، جوانان خودساخته و لزوم حفظ انسانهاي قوي


يادداشتي كه روز شنبه گذشته در مورد موفقيت علي دائي و جوي كه پيرامون تيم ملي فوتبال وجود دارد و اينه عده اي چشم ديدن موفقيت مديران خودساخته چون علي دائي را ندارند، ظاهرا توجه بعضي از خوانندگان وب سايت من را به خود جلب كرد و به نظرم رسيد كه اين بحث را مي توان كمي ادامه داد. فقط قبل از ادامه بحث اشاره كنم كه دفاع من از علي دائي به آن معني نيست كه او را مبري از خطا و اشتباه مي دانم. او و مديراني مثل او هم انسانند و طبيعي است كه دچار لغزش و اشتباه شوند و اگر بر اشتباه خويش اصرار كنند مخالفان خود را جري تر و در موضع خود محق تر كنند. ولي مايلم نكات زير را به عنوان تكمله بحث بياورم.
- ايراد و انتقادات دائمي - با رصد دائمي عيبها- به مديران جوان و توانائي چون علي دائي وارد مي شود. همواره هم انتظار آن است كه مطابق انتظار و با معيارهاي فلان روزنامه نگار و يار نويسنده و مربي پيشكسوت، علي دائي و امثال او همواره آماده باشند كه اعتراف كنند كه در فلان مورد و در بهمان بازي اشتباه داشته است و چون نمي پذيرد - به دليل غرورش و شك به نيت بد و بدخواهي منتقد ، كه در واقع او را مخرب مي بيند تا منتقد! يا هر دليل ديگر- علي دائي را تندرو، خشن، عصبي، بي توجه به ديگران، و كسي كه مي خواهد همه را زير پاي خود له كند و ... خطاب مي كنند. اين البته عين استبداد است كه با معيارهاي خودمان مدام كسي را زير رگبار نقد بگيريم و انتظار داشته باشيم كه فرد مقابل هم مدام آماده پذيرش اشتباه با معيار فرد منتقد باشد. اين تحميل نظر است كه البته در جامعه اي مثل مملكت ما با ظاهراي دموكراتيك و با نشستن در موضع مظلوم مي توان به راحتي اين نوع تحميل استبدادي را اعمال كرد و هيچ كس هم نباشد كه بپرسد كه اگر كسي كار خود را خطا نمي داند چرا بايد مدام به انجام اشتباه اعتراف كند؟ آيا اين يك تحميل استبدادي نيست؟ در روزنامه هاي همين هفته اخير نقدهايي خواندم كه سر تا پا كوبيدن علي دائي در آن بود، به دلايل مختلف: از دعوت نكردن از علي كريمي تا تاكتيك اشتباه و ... ، و البته نقد ها ضد و نقيض هم بود ، ولي هيچيك به نتيجه و روند كار او توجهي نداشت. اين مستبدانه ترين روش نابودي انساني موفق است كه در لباس نقد و دموكراسي انجام مي شود.
- منتقدان ادعائي و بعضي از آنها كه چشم ديدن انسانهاي موفق در هر موقعيت را ندارند، مهمترين هنرشان آن است كه غرور انسانهاي موفقي چون علي دائي را بشكنند و بهترين روش هم ترساندن انسان مورد نظر از قدرتهاي پيدا و پنهان و از عاقبت كارهاي كرده و ناكرده است. هيچ هم فكر نكرده ايم كه همين معدود انساني كه بر پاي خود ايستاده اند - نمونه فوتبالي و ورزشي اش علي دائي است- اگر بشكنند و آنها را نيز به موجوداتي بي شخصيت و وامدار و ترسو بدل كنيم، آن وقت ديگر چه چيزي براي ما باقي مي ماند؟ ترا به خدا دست از سر انسانهاي مستقل و قوي برداريم و بگزاريم كه انها فكر كنند و به كارشان بپردازند. به بهانه و دليل احترام به پيشكسوتان - كه ضروري و مهم هم هست - و حفظ حرمت انسانها، كه بعضا منظورمنتقدان و تخريب كنندگان انسانهاي ترسو و وامدار است كه بي دليل و با وابستگي و در حاشيه رشد كرده و بالا آمده اند، دست و پاي انسانهايي چون علي دائي را نبنديم.
- اگر علي دائي با بازيكني در تيم ملي بازي مي كرده و الان صلاح نمي داند كه او را به كار گيرد - به هر دليل - و موضعش را در همكاري با آن بازيكن عوض كرده است، او را زير رگبار انتقادات خود نگيريم. بي شخصيت كسي است كه مبناو منطق موضع گيري خود را عوض مي كند و نه كسي كه موضع امروزينش - نسبت به يك موضوع يا يك فرد - با موضوع ديروزش فرق مي كند. اينكه از علي دائي بخواهيم كه همواره نسبت به بازيكني كه با او روزي همبازي بوده ، به طور دائمي موضعي يكسان داشته باشد و مثلا جاي او را به صورت ثابت در تيم ملي حفظ كند، كاملا غير منطقي است. اگر به اين نتيجه مي رسد كه آن فرد را نبايد در موضعي كه قبلا بوده، مورد استفاده قرار دهد، حفظ آن فرد در آن موضع كاري احمقانه است. از او نخواهيم كه كاري را كه احمقانه مي داند، به دليل ترس از مورد انتقاد واقع شدن و رگبار انتقاد و تخريب و ... انجام دهد.
- بالاخره كساني هستند كه از اول تا آخر، دل و چشم ديدن علي دائي و امثال او را ندارند. چه مي شود كرد؟ آيا مي توان همه را راضي كرد؟ چنين كاري محال است. مگر در عالم واقع مي توان انتظار داشت كه كساني كه او را نمي پسندند - دليلش مهم نيست - را يك به يك خشنود نمود؟ مي توان البته انتظار مردم داري و خوش خلقي و رعايت و تعامل با ديگران را از او داشت. ولي اگر با همه اين احوال باز كساني با چنين رفتاري غوغا سالاري كنند و با شلوغ كردن ميدان بخواهند خاك در چشم رقيب و حريف بپاشند، آيا مي توان چنين منتقد و مخالفي را نيز راضي نمود؟ به نظرم محال است.

Thursday, June 12, 2008

برد تركيه در جام ملتهاي اروپا و مهاجران ترك


ديشب در جام ملتهاي اروپا تركيه در وقت اضافه بازي گل دوم را وارد دروازه سوئيس كرد تا با برد 2-1 خود به ادامه حضور در جام ملتها اميدوار شود و يكي از ميزبانها را از همين حالا حذف كند. ديشب وقتي هواداران تركيه در استاديوم شهر بازل سوئيس فريادهاي "توركيه!، توركيه!" براي تشويق تيمشان سر داده بودند، و در نهايت با برد در وقتهاي اضافه به پيروزي رسيده و جشن گرفتند، به فكر مهاجران پرتعداد ترك ، و ترك تبار، در اروپا افتادم. در هر شهر اروپائي كه وارد مي شويم، از پاريس، و نيس و استراسبورگ فرانسه گرفته تا فرانفورت و اشتوتگارت آلمان و وين اتريش و آمستردام هلند و ... ، در مشاغل خاصي مثل ساندويچ و پيتزا فروشي تا سوپر ماركت و حتي در دانشگاهها و شركتها و موسسات مختلف، مي توان مهاجران ترك مقيم و شاغل در اروپا را به وفور ديد. اين جماعت مهاجر تا انجا كه ما مي دانيم جمعيت هاو كلوني هاي به نسبت متمركز و نيمه متمركز در كشور هاي ميزبان درست كرده و خلاصه هواي همديگر را دارند. به هر حال مهاجرند و مسائل مختلف ويژه مهاجران را ، به ويژه در اروپا كه مردمان ملي گراي متعصب - و بعضا نژاد پرست- در آن كم نيستند، دارند. در كشور سوئيس دو سال پيش رفراندومي برگزار شد كه نتيجه آن محدود تر كردن مهاجران و حقوق ويژه مهاجرتي و اقامتي آنها بود. حال در چنين فضائي، وقتي نيم ملي فوتبال تركيه در زمين سوئيس، تيم ملي اين كشور را حذف كند، حداقل براي يك شب هم كه شده شادي و خوشحالي را به اين مهاجران مقيم اروپا - به ويژه سوئيس - ارزاني داشته است. ديشب حس مي كردم كه در دل اين جماعت كه در زندگي با فشارهاي گوناگوني مواجه هستند، چه لحظه شادي ايجاد شده است. اين هم يك تفسير غير فوتبالي از جام ملتهاي اروپا!

Sunday, June 08, 2008

جام ملتهاي اروپا

جام ملتهاي اروپا 2008 مجددا توجه رابه فوتبال در دنيا بيشتر كرده است. در اين سه هفته رقابتها در سوئيس و اتريش جريان دارد و هر دو ميزبان بازي اول خودشان را به ترتيب به جمهوري چك و كرواسي باختند. بازي كرواسي و اتريش در ابتدا به غلبه كرواسي و در انتهاي بازي با فشار بي امان اتريش براي جبران گل خورده دنبال شد. ولي همان پنالتي دقيقه 3 براي باخت ميزبان كافي بود. البته اين ابتداي كار است و بايد ديد بعد كار ونه دنبال مي شود. ولي از همين بازي هاي انجام شده هم مي توان سطح نتفاوت بازي هاي تيم هاي اروپائي با فوتبال آسيا را ديد. از سرعت بازي فوتبال گرفته تا دنبال كردن طرح مشخص در زمانهاي مختلف بازي تماما از ويژگيهاي فوتبال اروپا است كه فوتبال آسيا كمتر از آن برخوردار است.

Saturday, June 07, 2008

موفقيت علي دائي


شنبه 18 خرداد در بازيهاي مقدماتي جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي روز مهمي براي فوتبال ملي ما بود. تيم ما كه از سه بازي اول خود سه بار تساوي در مقابل تيمهاي عربي - سوريه، امارات و كويت - به دست آورده بود - دو بار آن در استاديوم آزادي بود- اگراز بازي امروز در امارات نتيجه اي جز برد به دست مي آورد موقعيت خود را براي صعود به مرحله بعد در خطر مي ديد. از سوي ديگر علي دائي از دو بازي قبل از بازي امروز به عنوان سر مربي رسما در راس كادر فني تيم ملي ايران بود. از نوشته هاي رسانه هاي عمومي مي توان حدس زدكه بسياري دل به عدم موفقيت علي دائي در همين گام هاي ابتدائي، بسته بودند. از بعضي پيش كسوتان كه جز ادعا چيري به ما ارائه نكرده و همواره طلبكار بوده اند، تا بعضي از آدمهاي ابن الوقت كه از هر نوع موفقيت انسان مستقل و خود ساخته اي چون علي دائي عزا مي گيرنذ و خون به جگر مي شوند، چرا كه مسير رشد دائي مسير تلاش، زحمت ، اتكا به نفس و پيروزي، و در صورت باخت مقطعي تلاش مجدد براي پيروزي است. اين مسيري را البته بسياري نپيموده اند چون هر چه بدست آورده اند از اتكاي به ديگران است و با انسانهاي همواره وام دار به ديگران به سختي مي توان از اتكاي به نفس، و تلاش بر اساس قابليت هاي فردي و رشد در فضاي عادلانه سخن گفت. خلاصه از بعضي پيشكسوتان مدعي و طلبكار گرفته تا بعضي افراد كه چشم ديدن انسانهاي قوي همچون علي دائي ندارند، امروز به صف نشسته بودند تا شكست و نابودي علي دائي را در همين گامهاي اول ببينند. خيلي خوشحالم كه علي دائي با هدايت درست، تيم ما را به پيروزي هدايت كرد و با گل فريدون زندي - كه اين يكي را نيز مربي قبلي نمي توانست ببيند و حدود يك سال به تيم ملي دعوت نشد - بر امارات در استاديوم العين امارات تيم ما برنده ديدار شد. اميدوارم با استحكام بيشتر تيم ملي ما با رهبري علي دائي به پيروزي هاي پي در پي ادامه دهد و در نهايت به جام جهاني 2010 نيز صعود كند. قلبا نيز از سربلندي علي دائي خوشحال شدم.

بازگشت - تهران

امروز صبح به تهران رسيدم و تا حدود ظهر خوابيده بودم. يك هفته در جائي بودم كه هواي خنك و ييلاقي داشت و امروز به تهران تقريبا تابستاني رسيده ام كه فقط بايد با كولر روشن در آن دوام آورد. همانطور كه در بانكوك نوشتم سفر خوبي بود و در اين كارگاه تخصصي متخصصاني ديدم كه معمولا مجموعه آنها را نمي توان جاي ديگري ديد. كشورهاي جنوب آسيا با تمام تفاوتهاي اقتصادي و فرهنگي كه دارند، ولي از نظر مسائل گوناگون در زمينه بلاياي طبيعي وضعيت مشابهي دارند. ژيگيري نتايج اين كارگاهها مهم است كه تلاش خودم را خواهم كرد.

Friday, June 06, 2008

در راه بازگشت - باز فرودگاه بانكوك


امروز پس از اتمام كارگاه تخصصي يونسكو در بوتان تحت عنوان خطر زلزله در جنوب آسيا از طريق كلكته به فرودگاه بانكوك رسيدم و در اينجا نيز مجددا دارم از امكان اينترنت واير لس - بدون سيم - استفاده مي كنم. كارگاه خوبي بود و بسياري از همكاران در جنوب آسيا را ديدم واز آخرين كارهاي انها مطلع شدم. ضمنا كشور بوتان كه ميان چين و هند در دامنه هاي جنوبي هيمالايا قرارگرفته شبكه لرزه نگاري -هنوز- ندارد. ساخت ساختمانهاي سه تا چهار طبقه در شهرهاي ان رواج فوق العاده دارد - ظاهرا غير از توريسم، ساخت و ساز مسكن هم از بخشهاي پر رونق اقتصاد جم و جور و نسبتا فقير آن است- و ضمنا از كشور نزديك به آن ، نپال ، تر و تميز تر و منظم تر است. (ننوشتم همسايه، چون نپال همسايه هم مرز آن نيست و بخشي از خاك هند در ميان اين دو كشور كوچك واقع شده است). بسيار به بر نامه ها و كمك هاي بين المللي چشم دارند و البته مهمترين منبع درامد و اشتغال مردم آن توريسم است. البته از همه جهت - فرهنگي، فني، اقتصادي و ... - تحت تاثير همسايه قدرتمند خويش هندوستان هستند. اين سفر من يك هفته اي من با بازگشت به تهران - انشاالله بامداد فردا- به پايان مي رسد. فرودگاه بانكوك هم همچنان امن و امان است: به عنوان آخرين خبر.

Sunday, June 01, 2008

سلام از دامنه هاي جنوبي هيمالايا


من امروز ساعت 9 صبح به پارو - شهري در نزديكي پايتخت بوتان - رسيدم و سپس با اتوبوس به تيمپو - پايتخت اين كشور پادشاهي بسيار فقير ولي خيلي طبيعي و زيبا -رسيديم. پايتخت راچيزي در حدود شهر كلاردشت خودمان مي بينم. طبيعت خيلي شبيه دامنه هاي شمالي كوههاي البرز است. كارگاه تخصصي يونسكو - خطر زلزله در جنوب آسيا- كه به آن دليل به اينجا آمده ام از فردا شروع مي شود. ضمنا پس از دو روز بي خوابي امروز توانستم حدود چهار ساعت بخوابم.