وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Saturday, April 25, 2009

لزوم آموزش تاريخ علم - مطلبي جالب

امروز در روز نامه اعتماد، صفحه علم، مطلبی جالب به قلم آقای حسن سالاری دیدم در مورد لزوم آموزش تاریخ علم. این مطلب به مساله تاریخ علم که موضوع خاص مورد علاقه من است از زاویه ای جدید پرداخته و آن را با دیدگاه اهمیت آموزش علم بررسی کرده است، که به نظرم بسیار جالب است. این مطلب را در زیر می آورم:
نگاهي به لزوم آموزش تاريخ علم
ماهيگيري در درياي پرسش هاي گوناگون
حسن سالاريچرا تاريخ علم مهم است؟ براي دانش پژوه تاريخ علم ساده ترين پاسخ به اين پرسش ممکن است اين باشد که آگاهي از تاريخ علم لذت بخش است. مگر نه اينکه بسياري از افراد به تماشاي فيلم هاي تاريخي مي نشينند و داستان هاي تاريخي مي خوانند، تاريخ علم نيز به عنوان بخشي از تاريخ بشر، لذت بخش و خواندني است. اگر تاريخ علم را بخشي از تاريخ بشر بدانيم، آن گاه بايد بپرسيم آيا خواندن تاريخ جدا از «خواندني بودن» سود ديگري هم دارد يا نه. پاسخ اين پرسش مي تواند راهگشاي ما در رسيدن به پاسخ پرسش نخست باشد.ما در زمان اکنون زندگي مي کنيم و به آينده مي انديشيم، پس چرا بايد به کندوکاو در گذشته هاي دور بپردازيم؟ گفته مي شود گذشته چراغ راه آينده است و ما با آگاهي از گذشته، اکنون خود را درمي يابيم و با شناخت اکنون خود مي توانيم آينده بهتري پديد آوريم. از بررسي گذشته در مي يابيم جامعه ما در گذشته براي رساندن ما به وضعيت کنوني چه روندي را پيموده و چه عواملي بر اين روند اثر گذاشته و به آن جهت داده است. بنابراين تاريخ گنجينه يي از اطلاعات را در دسترس ما مي گذارد تا با تحليل آنها بتوانيم روند پيشرفت آينده را پي ريزي کنيم.اکنون پرسش نخست خود را اين گونه مطرح مي کنيم که آيا تحليل تاريخ علم به پيشرفت علم در آينده کمک مي کند؟ براي پاسخ دادن به اين پرسش کافي است نگاهي گذرا به روند کلي پيشرفت علم در تاريخ چندهزار ساله آن بيندازيم. اکنون بيشتر پژوهشگران تاريخ علم به خوبي از اين حقيقت آگاهند که مشرق زمين خاستگاه علم غربي است. با پذيرفتن اين حقيقت بايد پرسيد چه عواملي باعث شد دانش از شرق به سوي غرب کوچ کند و در غرب همچنان به پيش رود اما در شرق به سïستي گرايد؟ پاسخ به اين پرسش مي تواند چراغ راه مردم شرق در پي ريزي برنامه پيشرفت علمي خود باشد.بي گمان تحليل تاريخ علم هر کشور مي تواند برنامه ريزي براي پيشرفت هاي آينده را کارسازتر کند. براي داشتن تحليل درست از دلايل فراز و فرودهاي پيشرفت علمي يک جامعه، نخست بايد بر ميزان اطلاعات خود درباره تاريخ علم آن جامعه بيفزاييم. هرچه پژوهش هاي بيشتر و عميق تري از تاريخ علم داشته باشيم، به اطلاعات بيشتر و در نتيجه به تحليل روشن تري دست مي يابيم. اما اين پژوهش ها نبايد به نوشتن زندگينامه دانش پژوهان پيشين و شرح دستاوردهاي علمي آنها محدود شود، بلکه بررسي زمينه اجتماعي که علم در بستر آن رشد و نمو کرده نيز بايد در دستور کار باشد. از همين روست که «جرج سارتن» در آغاز هر فصل از کتاب مقدمه بر تاريخ علم نخست نگاهي به زمينه هاي ديني، فلسفي و فرهنگي هر يک از دوره هاي تاريخ علم مي اندازد.تاريخ علم علاوه بر ارزشي که براي برنامه ريزي کلان علمي دارد، مي تواند برنامه هاي آموزشي ما را نيز پربار کند. کارشناسان آموزش علوم پيوسته از ارزش آموزش فرآيند علم (يعني چگونگي توليد يک مفهوم علمي) به جاي انتقال مفاهيم علمي از سوي آموزگاران به دانش آموزان سخن مي گويند. به عبارت ديگر مي گويند به جاي دادن ماهي به دانش آموزان بايد ماهيگيري را به آنها آموزش دهيم. به راستي چه ابزاري بهتر از تاريخ علم مي تواند به دانش آموزان ما چگونگي ماهيگيري در درياي پرسش هاي گوناگون، يعني دانشمند بودن را آموزش دهد؟آموزش فرآيند علم که به عنوان «روش حل مساله» شناخته مي شود، با ايجاد پرسش يا طرح مساله براي دانش آموزان آغاز مي شود. دانش آموزان براي حل مساله فرضيه پيشنهاد مي دهند، آزمايش طراحي مي کنند، داده ها را تفسير مي کنند، نظريه خود را پيشنهاد مي دهند و منتقدان را متقاعد مي سازند. اين کار باعث تقويت مهارت هاي فرضيه سازي، تفسير، استدلال و برقراري ارتباط با ديگران مي شود. به علاوه تفکر انتقادي، توانايي کشف مفاهيم علمي و يادگيري مشارکتي را بهبود مي بخشد و جو کلاس معلم محور را مي شکند.بازسازي پژوهش هاي برجسته دانشمندان بزرگ مي تواند بر گيرايي آموزش علوم به «روش حل مساله» کمک بسيار کند. هنگامي که دانش آموزان در جايگاهي قرار مي گيرند که يک دانشمند سال ها پيش با آن روبه رو شده و مساله يي را حل کرده است، کوشش آن دانشمند را بازآفريني مي کنند. آنان با مقايسه کار خود با کار دانشمندان مي آموزند که چگونه دانشمندان نيز اشتباه مي کنند، با نظرهاي مخالفان روبه رو مي شوند و نظر خود را اصلاح مي کنند. بنابراين آنها دانشمند بودن را در عمل تجربه مي کنند.با آموزش فرآيند علم به کمک تاريخ علم، دانش آموزان به خوبي درمي يابند علم زنجيره يي از پرسش هاست که هر پژوهشگري کوشيده است پاسخ بخشي از آن را روشن کند. همچنين مي آموزند کشف علمي به زمان، مکان يا فرد خاصي تعلق ندارد، بلکه حاصل رويدادهاي به هم تنيده يي است که دانشمنداني در زمان ها و مکان هاي متفاوت در آفرينش آن سهيم بوده اند. خلاصه آنها علم را واقعي تر مي آموزند و براي ايفاي نقش واقعي در اين زمينه آماده مي شوند.تاريخ علم منبع بي پاياني براي آموزش هاي اخلاقي و مهارت هاي زندگي است. آشنايي با کوشش هاي پيشگامان علم و سختي هايي که در راه کشف حقيقت هستي متحمل شده اند، مي تواند الهام بخش دانش آموزان و دانشجويان باشد و انگيزه کوشش بيشتر را در آنها ايجاد کند. همچنين مي توان بسياري از اندرزهاي اخلاقي را به طور غيرمستقيم با کمک داستان هاي شيرين تاريخ علم آموزش داد. براي روشن شدن بيشتر اين بحث، در ادامه يکي از داستان هاي واقعي تاريخ علم را مي آوريم.اين نوشتار را به سخني از جïرج سارتïن به پايان مي رسانيم که در پاسخ به پرسش «آيا تاريخ چيزي به ما مي آموزد؟» گفت ؛ «تاريخ علم به مردم خواهد آموخت سودمند باشند، که برادر باشند و يکديگر را ياري کنند. آيا اين کافي نيست؟» (مقدمه بر تاريخ علم، ص2026)

0 Comments:

Post a Comment

<< Home