تغییر پایتخت-4
نزديك بودن به مركز كشور
شهر تهران عمدتاً به شمال كشور نزديك است. در مقابل نزديك بودن شهر به پهنه شمالي كشور، در طي زمان لازم بوده تا پايتختهاي جايگزين در سوي جنوب به شرق و غرب كشور به عنوان مركزيتهاي رده دوم هم در جهت تسهيل امور مردم بكوشند و هم از بار تهران بكاهند. واقعيت آن است كه در وضع كنوني، كلان شهرهاي ديگر (شيراز، اصفهان، مشهد، تبريز و ...) ً در موقعيتي نيستند تا نقش پايتختهاي رده دوم را براي كشور بازي كنند و عملاً در وضعي مشابه با شهر تهران ( از نظر مشكلات) قرار دارند. از سوي ديگر مشكلاتشان نيز در جهت كاستن از بار پايتخت كشور، بلكه در جهت افزايش مسائل تهران است. بنابراين هيچيك از كلان شهرهاي ديگر پتانسيل جايگزيني به جاي تهران را ندارند، و در صورت انتخاب هر كدام به عنوان پايتخت بلافاصله مسائل مشابه مسائل تهران در همان شهرها تكرار خواهد شد. همچنين هيچيك در موقعيت پايتخت جايگزين نميتوانند مسائل شهر تهران (در موقعيت يك بحران احتمالي) بر دوش كشند.
چشم انداز طبيعي مناسب
شهر تهران در موقعيت شمالي دشت كوير مركزي و در منطقهاي گرم و خشك قرار گرفته است. براي فراهم كردن چشمانداز طبيعي زيبا، سالانه مبالغ هنگفتي از بودجه كشور بايد صرف فراهم آوردن فضاي سبز به صورت مصنوعي براي قسمتهاي مختلف بزرگراهها و ميدانهاي شهر شود. با اين حال ميبينيم كه علارغم وجود منطقهاي با چشمانداز طبيعي زيبا در شمال شهر (شميران) عملاً با تبديل باغات و فضاي سبز طبيعي به مجتمعهاي مسكوني، آپارتمان و برج، عملاً همين منظر طبيعي نيز از شهر تهران به تدريج دريغ ميشود.
زيرساخت مناسب و امكان زيستن با استانداردهاي امروزي
استاندارد براي زيست مناسب نياز بوجود آمدن زير ساختهاي مناسب نظير مترو، فرودگاه، فضاهاي تفريحي، شبكه حمل و نقل سطحي و ... دارد. وضع بافت كنوني شهر تهران فراهم كردن چنين امكاني را عملاً بسيار مشكل ميسازد. هر نوع تغيير در بافت شهر كنوني تهران به منظور استانداردسازي زيرساختها به نحوي كه به پايتختي امروزين تبديل شود عملاً بسيار پرهزينه است و در صورت موفقيت نيز با افزايش جاذبه شهري به مشكلات شهر كنوني تهران خواهد افزود.
قرارگيري در پهنههاي كمتر خطرناك از نظر بلاياي طبيعي
شهر تهران در پاي دامنههاي رشته كوههاي البرز و در شمال ايران مركزي، در موقعيتي پرخطر از نظر لرزهخيزي قراردارد. خطر رخداد يك زلزله بزرگ و ايجاد فاجعه براي كل كشور، سيل و بحرانهاي ناشي از آن، زمين لغزش در دامنههاي شمالي شهر تهران و فرونشست زمين در بخشهاي جنوبي آن در بخشهاي مختلف شهر وجود دارد. لازم است تا پايتختي براي كشور ساخته شود كه از نظر تمامي جنبههاي خطرهاي طبيعي به نسبت كم خطر بوده و ميزان ريسك و آسيبپذيري آن از نظر موقعيت طبيعي، و وجود زير ساخت هاي مقاوم ، پائين باشد.
اهميت محيط زيست و رعايت استانداردهاي توسعه پايدار
در شهر كنوني تهران ضمن عدم رعايت استانداردهاي اوليه زيست محيطي نظير فضاي سبز و پاكي هوا (كه در هر دو با توسعه شهر عملاً در جهت كاهش شاخصهاي پيش رفتهايم)، با ساخت و ساز بيشتر، ضمن رشد اقتصادي متمركز در پايتخت، توسعهاي به شدت ناپايدار رخ داده است. هنگامي كه درشمال شهر تهران در محدوده منابع طبيعي حاشيه (سابق) شهر تهران، در سوهانك، دارآباد، نياوران، دربند، فرح زاد و كن آپارتمان، مجتمع و شهرك ايجاد شده، ضمن اينكه به حريم منابع طبيعي جنوب البرز تجاوز شده است، ميتوان بارزترين جنبههاي ناپايداري توسعه را مشاهده نمود. (چنين مسائلي امروزه در شمال ولنجك و در نزديكي تله كابيت توجال، شمال سعادت آباد، سوهانك، ميني سيتي، شمال دربند، محله امام زاده قاسم، شمال نياوران، شهرك نفت در شمال پونك و فرحزاد و شهرك جديد ايجاد شده در ناحيه شمال روستاي سابق كن در شمال تهران ديده مي شود. همين مسائل در شهركهاي باغميشه و فازهاي مختلف بنك صادرات، كوي ارم، منطقه شمال فرودگاه و كل محدوده بزرگراه كمربندي شمالي شهر تبريز به طريق مشابهي وجود دارد.) در چنين شرايطي لازم است تا در شهري جديد كه بايد در يك مكان جديد ساخته شود براي آينده چشماندازي مثبت و روشن از ديد توسعه پايدار بتوان برنامهريزي نمود.
مساله آلودگي هوا
مسالهاي كه هر ساله در فصل سرما تهران را با بحران مواجه ميكند، آلودگي هواست. البته در زمانهاي ديگر در طول سال نيز آلودگي هوا موجب كاهش سطح سلامت و گسترش انواع بيماريهاي تنفسي و ريوي در ميان شهر تهران ميشود. بخشي از اين موضوع به موقعيت فيزيوگرافيك شهر تهران مربوط است، به نحوي كه امكان مناسب براي تهويه هواي شهر به دليل محاصره بودن آن از سه سو با كوههاي بلند است. در پايتخت جديد به اين مساله از نظر وضع توپوگرافي و همچنين از ديدگاه ساماندهي منابع آلوده كننده هوا لازم است توجه شود.
جاذبههاي شهري و گردشگري
شهر كنوني تهران از نظر جاذبههاي معماري و چشماندازهاي شهري بسيار فقير مينمايد. اين در حالي است كه پايتخت شايسته براي كشور ما بايد داراي بافت زيبا و با جاذبه گردشگري براي ساكنانش و مسافران باشد. اين موضوع را بايد در مكان پايتخت جديد ساماندهي نمود.
ايمني زيرساخت اصلي حكومتي
قرارگيري بيشتر زيرساختهاي اصلي حكومت در مكان كنوني شهر تهران آسيبپذيري كلي كشور را در شرايط يك بحران (مثلاً يك زلزله بزرگ) بسيار زياد ميكند. لازم است تا در پايتخت جديد زيرساختهاي حكومتي، نظير ساختمان دولت و مجلس و قوه قضائيه با استانداردهاي امروزي ايجاد شود و يا حداقل بخشهاي مهمي از آنها به آن پايتخت منتقل شود.
شاخصهاي توسعه انساني
هر ساله شاخصهاي توسعه انساني در كشورهاي مختلف جهان توسط سازمان ملل متحد سنجيده ميشوند و معمولاً كشور ما در ميانههاي جدول ردهبندي كشورها قرار ميگيرد. لازم است تا با استانداردسازي معيارهاي توسعه در مكاني كه به عنوان پايتخت جديد انتخاب ميشود به رشد شاخصهاي توسعه انساني در كشور كمك كنيم. البته بخشي از مساله رده پائين كشور در چنين جدولي را به دليل عدم اطلاع رساني مناسب ميدانند و نابساماني در گردآوري دادهها را به عنوان يكي از دلايل مهم چنين مسالهاي از سوي بعضي از متخصصان اعلام شده است. به هر حال با ايجاد پايتختي جديد ميتوان چنين ساماندهي را براي كل كشور به نحوه مناسبتري مديريت نمود.
وجهه جهاني نظام
وضع كنوني شهر تهران به عنوان پايتخت شايسته نظام جمهوري اسلامي نيست. وجهه جهاني نظام حكم ميكند تا با ايجاد يك پايتخت ايمن و مدرن و براساس شاخصههاي فرهنگي ايراني- اسلامي در سده بيست و يكم، نهادي از پبشرفت نظام در عرصه شهرساز نوين در دنياي كنوني معرفي نمود.
شهر نماد تمدن ايراني – اسلامي
در 200 سال اخير كه شهر تهران به عنوان پايتخت ايران بوده است. اين شهر شاخصههاي شهري نماد تمدن گذشته فرهنگي كشور را يا از ابتدا نداشته و يا در طي زمان و به تدريج نمادهاي شاخص فرهنگي – تمدني – ايجاد شده- در تهران از ميان رفته است. لازم است تا در پايتخت جديد به چنين شاخصي توجه گردد و شهري كه نماد تمدن پرافتخار ايراني – اسلامي باشد و ضمناً آيندهاي روشن را براي برپايي تمدني شكوفا در كل كشور راهبري كند بنا گردد.
بافت سامان يافته و يكدست شهري
كلانشهر كنوني تهران مكانهاي گوناگون زيستي را به صورت محلات فقيرنشين و ثروتمند با توزيع نامتوازن فضاي زيست شهري شامل مي شود. در چنين وضعي، توزيع امكانات هم در جاهاي گوناگون اين كلان شهر – كه در واقع يك مجموعه شهري متشكل از چندين محدوده شهري با هويت هاي مختلف است – نا متوازن است، و اين موضوع نيززيبنده پايتخت كشور ما نيست. در يك پايتخت جديد مي توان با عنايت به هويت ملي و ديني مردم كشور ما، نسبت به شكل گيري يك شهر مدرن با يكدستي و توزيع برابر امكانات اقدام نمود.
مساله سامان دهي كلان شهر كنوني تهران
آنچه كه باقي مي ماند اين است كه آيا با تغيير پايتخت، قصد داريم تاشهر تهران كنوني و مردم آن را فراموش كنيم و فقط امكانات كشور را صرف ساخت پايتختي جديد كنيم كه در آن مسئولان و خانواده هايشان ايمن باشند و راحتتر زندگي كنند؟ (معمولا اين انتقاد مهمي است كه در مقابل نظريه انتقال پايتخت به شهري ديگر مطرح مي شود) . پاسخ آن است كه اولين كاري كه براي سامان دهي شهر كنوني تهران بايد بكنيم آن است كه رشد محدوده شهري و رشد جمعيت در تهران را بايد به صفر برسانيم. فقط در چنين شرايطي است كه از افزودن بر معضلات تهران مي توان جلوگيري كرد و با طي كرن برنامه اي مناسب به ساماندهي محدوده شهري تهران پرداخت.
لزوم اجتناب از انتقال پايتخت به يك كلان شهر موجود
يكي از بحثهاي موجود در مورد تغيير و انتقال پايتخت آن بوده است كه اگر پايتخت به هريك از كلان شهر هاي موجود – مثلا اصفهان ، يزد يا شيراز در مركز يا جنوب ايران – منتقل شود، مسائل تهران به تدريج به آن نواحي منتقل مي شود و عملا به جاي حل مشكل، با صرف هزينه، فقط آن را جا به جا كرده ايم. واقعيت آن است كه اين نظر درست است ولي پاسخ آن است كه در صورتي كه براي انتقال پايتخت به مكاني جديد – در واقع ايجاد يك پايتخت كاملا جديد – برنامه ريزي شود، ديگر مشكلي براي ساير شهرهاي بزرگ كشور ايجاد نخواهد شد.
تجربه ساير كشور ها
در كشورهاي مختلف دنيا تجربه انتقال پايتخت به دلايل گوناگون – از جمله خطر بالاي زمينلرزه – عملياتي شده و نتايج خوبي نيز بدست آمده است. در ابتداي سده بيستم و در هنگام تشكيل كشور جمهوري تركيه، پايتخت از استانبول به آنكارا منتقل شد. امروزه مي توان گفت كه انكارا علاوه بر مدرن تر بودن – از استانبول – در معرض خطر پائينتري از ديدگاه رخداد يك زلزله مخرب نسبت به استانبول است و البته آسيب پذيري آن نيزبسيار كمتر است. در مقابل، استانبول – مثل تهران – ريسك بسيار بالايي از نظر يك زمينلرزه مخرب احتمالي دارد. در سوي ديگر در همسايگي ما، در كشور جمهوري اسلامي پاكستان در اوايل دهه شصت ميلادي پايتخت از كراچي به منطقه اي سرسبز و زيبا در حدود 40 كيلومتري شهر راولپندي آن روزگار منتقل شد كه نام اسلام آباد را روي آن گذاشتند. شهر اسلام آباد البته با پهنه هاي پرخطر از ديدگاه خطر گسلش زمينلرزه – در اثر گسلش احتمالي در پهنه سينتكس هزاره و گسل جيهلوم كه از نزديكي اسلام آباد عبور مي كند- فاصله كمي دارد، ولي مدرن ترين شهر پاكستان است و استاندارد زندگي شهري در آن از هر نقطه ديگري در اين كشور بالاتر است. اين تجربه در كشور كازاخستان – كه معمولا در ايران با نام قزاقستان از آن ياد مي شود – دقيقا به دليل خطرزلزله در حدود ده سال قبل رخ داد و در كشورهاي ديگري مثل استراليا نيز تجربه شده است. ضمنا در كشوري مثل سريلانكا نيز شخصا شاهد آن بوده ام كه علارغم عدم تغييررسمي پايتخت، عملا تمام نهاد هاي مهم حكومتي به منطقه اي خارج از كلمبو – پايتخت – منتقل شده است. در كشوري مانند آلمان نيز به دليل رخداد جنگ جهاني دوم و شكست اين كشور در جنگ و ايجاد كشورهاي آلمان شرقي وغربي و به وجود آمدن دو پايتخت در برلين شرقي و بن به ترتيب براي آلمان دموكراتيك و فدرال و سپس وحدت مجدد آلمان و انتقال مجدد پايتخت به شهر يكپارچه برلين، تجربيات بسيار مفيدي در اين موردبه صورت مدون وجود دارد. جالب است كه اين جا به جا شدن پايتخت در كشور آلمان در طي حدود پنجاه سال رخ داده، و با برنامه ريزي، كوشش، نظم و جديتي كه در آلمان ها سراغ داريم، هرگز موجب ايجاد بحران در اين كشور نشده است. در امريكاي جنوبي نيز در كشور برزيل، با ايجاد شهري جديد به نام برازيليا در مركز اين كشور، تجربيات بسيار جالبي در اين مورد وجود دارد، كه به باور نگارنده مي تواند در ايران نيز مورد استفاده قرار گيرد. در اين حال به مرور، مدون كردن و لحاظ كردن تجربيات همسايگانمان – پاكستان و تركيه – مي توان به مسائل، هزينه ها و دستاوردهاي چنين تجربه اي در كشوري نظير كشور خود دست بيابيم و آن را در كشور به كار بريم.
ضمنا از ياد نبريم كه در كشور كوچك جنوبي خليج فارس – امارات متحده عربي – با ايجاد مراكز گوناگون سياسي، تجاري، توريسي و ... در امارت هاي مختلف كشور، به ويژه با توسعه چشم گير بندر دوبي به تدريج در بيست سال گذشته و با برنامه بسيار جالبي كه براي توسعه اين بندر تا سال 2025 وجود دارد، مي توان به ارزش افزوده هاي بسيار در عرصه اقتصاد ملي و بين المللي دست يافت.
نقش پايتخت كشور و شهر سازي نوين و مدرن در ايران براي توسعه كشور، ايمن سازي تهران، كمتر كردن ريسك رخداد زلزله براي مديريت كلان كشور و ايجاد نمادي از تمدن ايراني در قرن آينده و جذب گردشگر و نشان دادن جنبه هاي مثبت مديريت راهبردي، كلان
شهر تهران عمدتاً به شمال كشور نزديك است. در مقابل نزديك بودن شهر به پهنه شمالي كشور، در طي زمان لازم بوده تا پايتختهاي جايگزين در سوي جنوب به شرق و غرب كشور به عنوان مركزيتهاي رده دوم هم در جهت تسهيل امور مردم بكوشند و هم از بار تهران بكاهند. واقعيت آن است كه در وضع كنوني، كلان شهرهاي ديگر (شيراز، اصفهان، مشهد، تبريز و ...) ً در موقعيتي نيستند تا نقش پايتختهاي رده دوم را براي كشور بازي كنند و عملاً در وضعي مشابه با شهر تهران ( از نظر مشكلات) قرار دارند. از سوي ديگر مشكلاتشان نيز در جهت كاستن از بار پايتخت كشور، بلكه در جهت افزايش مسائل تهران است. بنابراين هيچيك از كلان شهرهاي ديگر پتانسيل جايگزيني به جاي تهران را ندارند، و در صورت انتخاب هر كدام به عنوان پايتخت بلافاصله مسائل مشابه مسائل تهران در همان شهرها تكرار خواهد شد. همچنين هيچيك در موقعيت پايتخت جايگزين نميتوانند مسائل شهر تهران (در موقعيت يك بحران احتمالي) بر دوش كشند.
چشم انداز طبيعي مناسب
شهر تهران در موقعيت شمالي دشت كوير مركزي و در منطقهاي گرم و خشك قرار گرفته است. براي فراهم كردن چشمانداز طبيعي زيبا، سالانه مبالغ هنگفتي از بودجه كشور بايد صرف فراهم آوردن فضاي سبز به صورت مصنوعي براي قسمتهاي مختلف بزرگراهها و ميدانهاي شهر شود. با اين حال ميبينيم كه علارغم وجود منطقهاي با چشمانداز طبيعي زيبا در شمال شهر (شميران) عملاً با تبديل باغات و فضاي سبز طبيعي به مجتمعهاي مسكوني، آپارتمان و برج، عملاً همين منظر طبيعي نيز از شهر تهران به تدريج دريغ ميشود.
زيرساخت مناسب و امكان زيستن با استانداردهاي امروزي
استاندارد براي زيست مناسب نياز بوجود آمدن زير ساختهاي مناسب نظير مترو، فرودگاه، فضاهاي تفريحي، شبكه حمل و نقل سطحي و ... دارد. وضع بافت كنوني شهر تهران فراهم كردن چنين امكاني را عملاً بسيار مشكل ميسازد. هر نوع تغيير در بافت شهر كنوني تهران به منظور استانداردسازي زيرساختها به نحوي كه به پايتختي امروزين تبديل شود عملاً بسيار پرهزينه است و در صورت موفقيت نيز با افزايش جاذبه شهري به مشكلات شهر كنوني تهران خواهد افزود.
قرارگيري در پهنههاي كمتر خطرناك از نظر بلاياي طبيعي
شهر تهران در پاي دامنههاي رشته كوههاي البرز و در شمال ايران مركزي، در موقعيتي پرخطر از نظر لرزهخيزي قراردارد. خطر رخداد يك زلزله بزرگ و ايجاد فاجعه براي كل كشور، سيل و بحرانهاي ناشي از آن، زمين لغزش در دامنههاي شمالي شهر تهران و فرونشست زمين در بخشهاي جنوبي آن در بخشهاي مختلف شهر وجود دارد. لازم است تا پايتختي براي كشور ساخته شود كه از نظر تمامي جنبههاي خطرهاي طبيعي به نسبت كم خطر بوده و ميزان ريسك و آسيبپذيري آن از نظر موقعيت طبيعي، و وجود زير ساخت هاي مقاوم ، پائين باشد.
اهميت محيط زيست و رعايت استانداردهاي توسعه پايدار
در شهر كنوني تهران ضمن عدم رعايت استانداردهاي اوليه زيست محيطي نظير فضاي سبز و پاكي هوا (كه در هر دو با توسعه شهر عملاً در جهت كاهش شاخصهاي پيش رفتهايم)، با ساخت و ساز بيشتر، ضمن رشد اقتصادي متمركز در پايتخت، توسعهاي به شدت ناپايدار رخ داده است. هنگامي كه درشمال شهر تهران در محدوده منابع طبيعي حاشيه (سابق) شهر تهران، در سوهانك، دارآباد، نياوران، دربند، فرح زاد و كن آپارتمان، مجتمع و شهرك ايجاد شده، ضمن اينكه به حريم منابع طبيعي جنوب البرز تجاوز شده است، ميتوان بارزترين جنبههاي ناپايداري توسعه را مشاهده نمود. (چنين مسائلي امروزه در شمال ولنجك و در نزديكي تله كابيت توجال، شمال سعادت آباد، سوهانك، ميني سيتي، شمال دربند، محله امام زاده قاسم، شمال نياوران، شهرك نفت در شمال پونك و فرحزاد و شهرك جديد ايجاد شده در ناحيه شمال روستاي سابق كن در شمال تهران ديده مي شود. همين مسائل در شهركهاي باغميشه و فازهاي مختلف بنك صادرات، كوي ارم، منطقه شمال فرودگاه و كل محدوده بزرگراه كمربندي شمالي شهر تبريز به طريق مشابهي وجود دارد.) در چنين شرايطي لازم است تا در شهري جديد كه بايد در يك مكان جديد ساخته شود براي آينده چشماندازي مثبت و روشن از ديد توسعه پايدار بتوان برنامهريزي نمود.
مساله آلودگي هوا
مسالهاي كه هر ساله در فصل سرما تهران را با بحران مواجه ميكند، آلودگي هواست. البته در زمانهاي ديگر در طول سال نيز آلودگي هوا موجب كاهش سطح سلامت و گسترش انواع بيماريهاي تنفسي و ريوي در ميان شهر تهران ميشود. بخشي از اين موضوع به موقعيت فيزيوگرافيك شهر تهران مربوط است، به نحوي كه امكان مناسب براي تهويه هواي شهر به دليل محاصره بودن آن از سه سو با كوههاي بلند است. در پايتخت جديد به اين مساله از نظر وضع توپوگرافي و همچنين از ديدگاه ساماندهي منابع آلوده كننده هوا لازم است توجه شود.
جاذبههاي شهري و گردشگري
شهر كنوني تهران از نظر جاذبههاي معماري و چشماندازهاي شهري بسيار فقير مينمايد. اين در حالي است كه پايتخت شايسته براي كشور ما بايد داراي بافت زيبا و با جاذبه گردشگري براي ساكنانش و مسافران باشد. اين موضوع را بايد در مكان پايتخت جديد ساماندهي نمود.
ايمني زيرساخت اصلي حكومتي
قرارگيري بيشتر زيرساختهاي اصلي حكومت در مكان كنوني شهر تهران آسيبپذيري كلي كشور را در شرايط يك بحران (مثلاً يك زلزله بزرگ) بسيار زياد ميكند. لازم است تا در پايتخت جديد زيرساختهاي حكومتي، نظير ساختمان دولت و مجلس و قوه قضائيه با استانداردهاي امروزي ايجاد شود و يا حداقل بخشهاي مهمي از آنها به آن پايتخت منتقل شود.
شاخصهاي توسعه انساني
هر ساله شاخصهاي توسعه انساني در كشورهاي مختلف جهان توسط سازمان ملل متحد سنجيده ميشوند و معمولاً كشور ما در ميانههاي جدول ردهبندي كشورها قرار ميگيرد. لازم است تا با استانداردسازي معيارهاي توسعه در مكاني كه به عنوان پايتخت جديد انتخاب ميشود به رشد شاخصهاي توسعه انساني در كشور كمك كنيم. البته بخشي از مساله رده پائين كشور در چنين جدولي را به دليل عدم اطلاع رساني مناسب ميدانند و نابساماني در گردآوري دادهها را به عنوان يكي از دلايل مهم چنين مسالهاي از سوي بعضي از متخصصان اعلام شده است. به هر حال با ايجاد پايتختي جديد ميتوان چنين ساماندهي را براي كل كشور به نحوه مناسبتري مديريت نمود.
وجهه جهاني نظام
وضع كنوني شهر تهران به عنوان پايتخت شايسته نظام جمهوري اسلامي نيست. وجهه جهاني نظام حكم ميكند تا با ايجاد يك پايتخت ايمن و مدرن و براساس شاخصههاي فرهنگي ايراني- اسلامي در سده بيست و يكم، نهادي از پبشرفت نظام در عرصه شهرساز نوين در دنياي كنوني معرفي نمود.
شهر نماد تمدن ايراني – اسلامي
در 200 سال اخير كه شهر تهران به عنوان پايتخت ايران بوده است. اين شهر شاخصههاي شهري نماد تمدن گذشته فرهنگي كشور را يا از ابتدا نداشته و يا در طي زمان و به تدريج نمادهاي شاخص فرهنگي – تمدني – ايجاد شده- در تهران از ميان رفته است. لازم است تا در پايتخت جديد به چنين شاخصي توجه گردد و شهري كه نماد تمدن پرافتخار ايراني – اسلامي باشد و ضمناً آيندهاي روشن را براي برپايي تمدني شكوفا در كل كشور راهبري كند بنا گردد.
بافت سامان يافته و يكدست شهري
كلانشهر كنوني تهران مكانهاي گوناگون زيستي را به صورت محلات فقيرنشين و ثروتمند با توزيع نامتوازن فضاي زيست شهري شامل مي شود. در چنين وضعي، توزيع امكانات هم در جاهاي گوناگون اين كلان شهر – كه در واقع يك مجموعه شهري متشكل از چندين محدوده شهري با هويت هاي مختلف است – نا متوازن است، و اين موضوع نيززيبنده پايتخت كشور ما نيست. در يك پايتخت جديد مي توان با عنايت به هويت ملي و ديني مردم كشور ما، نسبت به شكل گيري يك شهر مدرن با يكدستي و توزيع برابر امكانات اقدام نمود.
مساله سامان دهي كلان شهر كنوني تهران
آنچه كه باقي مي ماند اين است كه آيا با تغيير پايتخت، قصد داريم تاشهر تهران كنوني و مردم آن را فراموش كنيم و فقط امكانات كشور را صرف ساخت پايتختي جديد كنيم كه در آن مسئولان و خانواده هايشان ايمن باشند و راحتتر زندگي كنند؟ (معمولا اين انتقاد مهمي است كه در مقابل نظريه انتقال پايتخت به شهري ديگر مطرح مي شود) . پاسخ آن است كه اولين كاري كه براي سامان دهي شهر كنوني تهران بايد بكنيم آن است كه رشد محدوده شهري و رشد جمعيت در تهران را بايد به صفر برسانيم. فقط در چنين شرايطي است كه از افزودن بر معضلات تهران مي توان جلوگيري كرد و با طي كرن برنامه اي مناسب به ساماندهي محدوده شهري تهران پرداخت.
لزوم اجتناب از انتقال پايتخت به يك كلان شهر موجود
يكي از بحثهاي موجود در مورد تغيير و انتقال پايتخت آن بوده است كه اگر پايتخت به هريك از كلان شهر هاي موجود – مثلا اصفهان ، يزد يا شيراز در مركز يا جنوب ايران – منتقل شود، مسائل تهران به تدريج به آن نواحي منتقل مي شود و عملا به جاي حل مشكل، با صرف هزينه، فقط آن را جا به جا كرده ايم. واقعيت آن است كه اين نظر درست است ولي پاسخ آن است كه در صورتي كه براي انتقال پايتخت به مكاني جديد – در واقع ايجاد يك پايتخت كاملا جديد – برنامه ريزي شود، ديگر مشكلي براي ساير شهرهاي بزرگ كشور ايجاد نخواهد شد.
تجربه ساير كشور ها
در كشورهاي مختلف دنيا تجربه انتقال پايتخت به دلايل گوناگون – از جمله خطر بالاي زمينلرزه – عملياتي شده و نتايج خوبي نيز بدست آمده است. در ابتداي سده بيستم و در هنگام تشكيل كشور جمهوري تركيه، پايتخت از استانبول به آنكارا منتقل شد. امروزه مي توان گفت كه انكارا علاوه بر مدرن تر بودن – از استانبول – در معرض خطر پائينتري از ديدگاه رخداد يك زلزله مخرب نسبت به استانبول است و البته آسيب پذيري آن نيزبسيار كمتر است. در مقابل، استانبول – مثل تهران – ريسك بسيار بالايي از نظر يك زمينلرزه مخرب احتمالي دارد. در سوي ديگر در همسايگي ما، در كشور جمهوري اسلامي پاكستان در اوايل دهه شصت ميلادي پايتخت از كراچي به منطقه اي سرسبز و زيبا در حدود 40 كيلومتري شهر راولپندي آن روزگار منتقل شد كه نام اسلام آباد را روي آن گذاشتند. شهر اسلام آباد البته با پهنه هاي پرخطر از ديدگاه خطر گسلش زمينلرزه – در اثر گسلش احتمالي در پهنه سينتكس هزاره و گسل جيهلوم كه از نزديكي اسلام آباد عبور مي كند- فاصله كمي دارد، ولي مدرن ترين شهر پاكستان است و استاندارد زندگي شهري در آن از هر نقطه ديگري در اين كشور بالاتر است. اين تجربه در كشور كازاخستان – كه معمولا در ايران با نام قزاقستان از آن ياد مي شود – دقيقا به دليل خطرزلزله در حدود ده سال قبل رخ داد و در كشورهاي ديگري مثل استراليا نيز تجربه شده است. ضمنا در كشوري مثل سريلانكا نيز شخصا شاهد آن بوده ام كه علارغم عدم تغييررسمي پايتخت، عملا تمام نهاد هاي مهم حكومتي به منطقه اي خارج از كلمبو – پايتخت – منتقل شده است. در كشوري مانند آلمان نيز به دليل رخداد جنگ جهاني دوم و شكست اين كشور در جنگ و ايجاد كشورهاي آلمان شرقي وغربي و به وجود آمدن دو پايتخت در برلين شرقي و بن به ترتيب براي آلمان دموكراتيك و فدرال و سپس وحدت مجدد آلمان و انتقال مجدد پايتخت به شهر يكپارچه برلين، تجربيات بسيار مفيدي در اين موردبه صورت مدون وجود دارد. جالب است كه اين جا به جا شدن پايتخت در كشور آلمان در طي حدود پنجاه سال رخ داده، و با برنامه ريزي، كوشش، نظم و جديتي كه در آلمان ها سراغ داريم، هرگز موجب ايجاد بحران در اين كشور نشده است. در امريكاي جنوبي نيز در كشور برزيل، با ايجاد شهري جديد به نام برازيليا در مركز اين كشور، تجربيات بسيار جالبي در اين مورد وجود دارد، كه به باور نگارنده مي تواند در ايران نيز مورد استفاده قرار گيرد. در اين حال به مرور، مدون كردن و لحاظ كردن تجربيات همسايگانمان – پاكستان و تركيه – مي توان به مسائل، هزينه ها و دستاوردهاي چنين تجربه اي در كشوري نظير كشور خود دست بيابيم و آن را در كشور به كار بريم.
ضمنا از ياد نبريم كه در كشور كوچك جنوبي خليج فارس – امارات متحده عربي – با ايجاد مراكز گوناگون سياسي، تجاري، توريسي و ... در امارت هاي مختلف كشور، به ويژه با توسعه چشم گير بندر دوبي به تدريج در بيست سال گذشته و با برنامه بسيار جالبي كه براي توسعه اين بندر تا سال 2025 وجود دارد، مي توان به ارزش افزوده هاي بسيار در عرصه اقتصاد ملي و بين المللي دست يافت.
نقش پايتخت كشور و شهر سازي نوين و مدرن در ايران براي توسعه كشور، ايمن سازي تهران، كمتر كردن ريسك رخداد زلزله براي مديريت كلان كشور و ايجاد نمادي از تمدن ايراني در قرن آينده و جذب گردشگر و نشان دادن جنبه هاي مثبت مديريت راهبردي، كلان
و آينده نگر براي كشور بسيار مهم است و تمام براورد هاي
SWOT -هزينه، فايده، سود و زيان-
نشان از فايده بخش بودن و ارزشمند بودن تلاش كردن و هزينه كردن در اين راه است
.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home