وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Tuesday, February 02, 2010

شبه علم و پیش بینی زلزله - گفتگو با روزنامه اعتماد

روزنامه اعتماد-13/11/88
صفحه علم
گفت وگو با دکتر «مهدي زارع» درباره زمين لرزه و لزوم دقت در پيش بيني و خبررساني آن

حضور پررنگ شبه علم در صفحه علم رسانه ها



سليمان فرهاديان

چندي پيش در رسانه هاي گروهي ايران خبري منتشر شد مبني بر اينکه بيشتر زلزله هاي مهم در دي ماه اتفاق مي افتد و نسبت به لزوم اطلاع رساني آن به مردم تاکيد شده بود. از آنجا که گوينده خبر داده هايي براي اثبات صحت خبر خود ارائه نکرده بود و از طرفي اين خبر حاوي ادعاهايي بود که براي اولين بار مطرح مي شد (مانند وجود ضدماده در لايه هاي زيرين زمين، تبديل ضدماده به ماده در اثر تابش خورشيد، تشکيل حفره هاي وسيع و خالي در زير پوسته جامد زمين و از بين رفته تکيه گاه پوسته و شکسته شدن اين لايه ها در اثر وزن خود و فرو رفتن در داخل ماده مذاب زيرين خود و در نهايت وقوع پديده زمين لرزه) موجب شگفتي بسياري از کارشناسان شد و پرسش هاي فراواني را درباره صحت و سقم آن پديد آورد. به همين مناسبت با جناب آقاي دکتر «مهدي زارع» معاون پژوهشي و فناوري «پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله» گفت وگو کرديم که در ادامه مي خوانيد.

-در اين خبر ادعا شده است زلزله هاي مخرب در ماه هاي خاصي بيشتر رخ مي دهند. آيا داده هاي علمي صحت چنين ادعايي را تاييد مي کند؟

هرگاه زلزله هاي مخرب رخ مي دهند، توجه به زمان رخداد آنها و همچنين علت جويي در مورد زمان و مکان وقوع زلزله نزد بعضي مردم بيشتر مي شود. البته وجود چند شاهد (مثل وقوع چند زلزله مهم ديگر در همان ماه در سال هاي قبل) موجب مي شود بعضي مردم به يک «اينهماني» ساده برسند و بگويند مثلاً زلزله ها در ماه خاصي بيشتر رخ مي دهند. زلزله 23 دي ماه 88 هائيتي که موجب تلفات بسيار و تخريب تقريباً تمام زيرساخت هاي کشور فقير هائيتي شد و طبيعتاً توجه رسانه يي جهاني را برانگيخت، موجب شد بعضي مردم در ايران فکر کنند چون اين زلزله در دي ماه رخ داد و در ايران هم زلزله بم در 5 دي ماه 82 به وقوع پيوست و زلزله و سونامي بانداآچه اندونزي نيز در 6 دي ماه 83 مربوط به همين ماه بود، بنابراين مي توان به اين نتيجه ساده رسيد که زلزله ها در دي ماه بيشتر به وقوع مي پيوندند. البته اگر تمام مسائل علمي را مي شد به همين سادگي و با کمترين داده و مشاهده حل کرد، شبه علم بايد جاي علم را مي گرفت و باورهاي شبه علمي و خرافات مسائل بشر را به سرعت (يا لااقل به تدريج) حل مي کرد.

ولي واقعيت اين طور نيست. به ازاي تمام ماه هاي سال مي توان در تاريخ زلزله هاي ايران به وقوع زلزله هاي مخرب اشاره کرد. به عنوان نمونه، زلزله «خورگو» در فروردين ماه 1356 و زلزله «ناغان چهارمحال و بختياري» در فروردين ماه 1356، زلزله «کومره سرخي فارس» در ارديبهشت ماه 1378، «زلزله منجيل» در خردادماه 1369، زلزله تيرماه 1360 در «گلباف کرمان» و زلزله «چنگوره» در تيرماه 1381، زلزله «سيرچ کرمان» در مردادماه 1360، زلزله «بوئين زهرا» در شهريورماه 1341 و زلزله هاي «دشت بياض» و «فردوس» در شهريورماه 1347 و زلزله «طبس» در شهريورماه 1357، زلزله «لاله زار کرمان» در مهرماه 1302، زلزله «کريزان-خواف، قائنات» خراسان در آبان ماه 1358، زلزله «کولي بنياباد قائنات» در آذرماه 1358، زلزله «بم» در دي ماه 1382، زلزله «گرمخان بجنورد» در بهمن ماه 1375 و زلزله «داهوئيه زرند کرمان» در اسفندماه 1383، همگي زلزله هاي مهم و مخرب حدود 80 سال اخير در ايران بوده اند که در ماه هاي مختلف سال رخ داده اند. بنابراين ربط دادن زلزله هاي مخرب به لحاظ آماري به يک ماه خاص سال درست نيست.

-گفته مي شود وقوع زمين لرزه با فاصله زمين از خورشيد رابطه مستقيمي دارد و وقوع زلزله در دي ماه به دليل نزديکي زمين به خورشيد در اين ماه است. آيا اين ادعا تاييدشده است؟

در موضوع بررسي رخداد زمين لرزه ها و ارتباط احتمالي آنها با پديده هاي نجومي در متون علمي زلزله شناسي، مقالات متعددي منتشر نشده است. آنچه تاکنون منتشر شده متکي بر بررسي تاثير تغييرات ميدان مغناطيسي زمين و تغيير محور چرخش زمين بر پديده هاي ژئوفيزيکي (از جمله زمين لرزه ها و همچنين وقوع خورشيدلرزه ها) در بعضي مجلات زلزله شناسي و متون علمي نجوم و ستاره شناسي است. براي پاسخ به شما، مجدداً مجلات معتبر علمي زلزله شناسي را (براساس مقالات منتشره تا ژانويه 2010) جست وجو کردم و هيچ تحقيق علمي که نشانگر کاربرد روش علمي براي يافتن رابطه معني دار بين دور و نزديک بودن خورشيد به زمين در فصل هاي مختلف و رابطه احتمالي آن با زلزله ها باشد، نيافتم.

-گفته شده «زمين در دي ماه به نزديک ترين فاصله به خورشيد مي رسد و در غليظ ترين غلظت تشعشعات به اصطلاح کيهاني خورشيدي قرار مي گيرد و اين غلظت تشعشعات کيهاني که عامل چسب هسته يي عناصر سازنده پوسته زمين هستند باعث سنتز هسته يي و ساخته شدن عناصر اعماق زيرين پوسته زمين و قطورتر شدن جداره زمين در دي ماه مي شوند و وقتي در اين فرآيند سنتز، حجم عظيمي از ضدماده درون زمين به ماده سنتز مي شود قاعدتاً حفره هاي وسيع و خالي در زير پوسته جامد زمين به وجود مي آيد که تکيه گاه پوسته از بين رفته و به ناچار بر اثر وزن خود شکسته شده و در داخل مذاب زيرين خود فرو مي ريزد، يعني زمين لرزه روي مي دهد» اين ادعاها به چه معني است و آيا علم امروز آنها را تاييد مي کند؟

بخشي از پاسخ اين سوال را در پاسخ قبلي گفتم. بخش ديگر از سوال هم به موضوع منشاء رخداد زلزله ها مربوط است. لازم به يادآوري است که بيشتر زمين لرزه هاي مخرب دنيا از نوع زمين لرزه هاي زمين ساختي هستند که در اثر «جنبا» شدن گسل ها رخ مي دهند بنابراين اساس دانش بشر در مورد پديده مسبب رخداد زلزله ها با آنچه در سوال با پيش فرض مطرح شده متفاوت است و اساساً چنين پيش فرضي که در سوال آمده بيشتر مناسب داستان هاي علمي -تخيلي و کتاب هاي شبه علم است.

-در اين خبر از وجود ضدماده در لايه هاي زيرين زمين صحبت شده است. آيا اساساً در لايه هاي زيرين زمين ضدماده وجود دارد؟ در ضمن از نقش تابش هاي خورشيد در تبديل ضدماده به ماده صحبت شده است. آيا نبايد براي اثبات درستي چنين حدس و گماني به مجموعه کاملي از مشاهده و آزمايش متوسل شد؟ در ضمن در توجيه پديده هاي بين رشته يي مانند اين (نقش تابش خورشيد در تبديل ضدماده به ماده) آشنايي با فيزيک علاوه بر زمين شناسي و زلزله شناسي الزامي نيست؟

چنين فرضي صحيح نيست. نمي توان يک فرض غلط را مبنا گرفت و بعد به دنبال توجيه آن بود. بنابراين تبيين رخداد زمين لرزه براساس دانش ژئوفيزيک و براساس رياضيات، فيزيک و زمين شناسي (عمدتاً در نيمه دوم سده بيستم) شکل گرفته و به هيچ عنوان چنين مطالبي در متون پايه زلزله شناسي موجود نيست.

-بارها شده است که مردم ناآشنا با اصول و روش علمي همزماني دو پديده را نشانه وجود رابطه علت و معلولي بين آن دو در نظر مي گيرند (اگر زلزله يي در تابستان رخ دهد، مي گويند گرماي هوا باعث زلزله شده است) و سپس آن را تعميم مي دهند. (مي گويند زلزله هميشه تابستان رخ مي دهد) اصولاً رابطه علت و معلولي را در علم چگونه کشف مي کنند و چگونه يافته هاي علمي را تعميم مي دهند؟

اينکه مردم به «اينهماني» پديده هاي طبيعي بپردازند، ايرادي ندارد ولي اين نوع استدلال را نمي توان مبناي روش علمي گرفت. براساس روش علمي بايد شواهد کافي (متعدد) و مستدل براي يک پديده موجود باشد که براساس يک روش تحقيق صحيح مورد آزمون قرار گيرد و در صورت صحت مکرر نوعي رابطه، با شکل گيري پيش فرض، به امتحان آن پيش فرض پرداخته شده و در نهايت به يک نظريه برسيم. البته خود اين نظريه هم قابل بررسي و آزمون است و امکان ابطال (در تحقيقات بيشتر و مفصل تر بعدي) را خواهد داشت. در مثال ذکرشده، به نمونه خوبي از يک مشاهده ساده (رخداد يک زلزله در يک فصل خاص از سال) اشاره شده است و واضح است چنين مشاهده اوليه يي با شواهد متعدد و متنوع ديگر آزموده نشده اند. بنابراين امکان تعميم اين نوع مشاهدات براي کشف زمان رخداد زلزله ها وجود ندارد.

-در اين خبر آمده است «اگر رد پاي زلزله هاي مهيب و تاريخي دنيا را جست وجو کنيم مسلماً نمودار زمين لرزه ها در دي ماه به اوج خود مي رسد». آيا روش علمي اين است که صرفاً دليلي را براي وقوع پديده يي حدس بزنيم و آن را در قالب گزاره يي قطعي با قيد «مسلماً» بيان کنيم يا اينکه بايد حدس را طي چندين مرحله آزمايش کنيم و نتيجه آزمايش ها را با اصول آماري و در نهايت دقت و احتياط تفسير کنيم؟

در پاسخ سوال قبلي گفتم پس از شکل گيري نظريه، خود نظريه بر اساس آزمون هاي بعدي قابل ابطال است. بنابراين امر قطعي در علم نداريم، ابطال پذيري و قابل آزمون بودن از شرايط يک گزاره علمي است. بررسي هاي دقيق و آزمون هاي متعدد به ارائه پيش فرض منجر مي شود که در صورت قابليت طرح به عنوان نظريه، دانشگران هيچ گاه تعصبي در تبيين آن ندارند.

-پژوهشگر يادشده مدعي شده است «سال هاست اين مورد بسيار مهم را در مطبوعات و روزنامه هاي کشور عنوان کرده ام»، آيا در کشورهاي پيشرفته که نظام اطلاع رساني علمي سامان مندي دارند، هر کسي حدس هاي خود را به عنوان يافته هاي علمي با مطبوعات و روزنامه ها و رسانه هاي گروهي مطرح مي کند يا اينکه اول اين حدس را در جمع کارشناسان همان رشته مطرح مي کند و در صورتي که تاييد شد به اطلاع رسانه هاي عمومي مي رسد تا در اختيار مردم قرار گيرد؟

محل طرح نتايج کارهاي علمي در تمام دنيا و در کشور ما، مجلات معتبر علمي است. در اين مجلات، مقالات بر اساس نظام داوري و مميزي علمي، بررسي و در نهايت در صورت پذيرش منتشر مي شوند. روزنامه ها وسيله مناسبي براي اطلاع رساني در امور مختلف هستند (و البته براي روزنامه نگاري علمي و همگاني کردن علم، در صورتي که در آن روزنامه به علم هم بپردازند). البته در هيچ روزنامه يي انتشار مطلبي در صفحه علم يا صفحات ديگر آن، نمايانگر داوري تخصصي آن مطلب نيست. از سوي ديگر از دانشگران نمي توان انتظار داشت که کار خود را کنار بگذارند و در مقابل مطالب مختلفي که در روزنامه ها (و امروز در رسانه بسيار گسترده تر و همگاني تر و قابل دسترس تري نظير اينترنت) منتشر مي شوند، واکنش نشان دهند و به داوري آنها بپردازند. البته اين مساله نه مشکل روزنامه ها است، نه دانشگران. زماني مي توان در هر زمينه علمي به صيانت از اعتبار آن حوزه علمي پرداخت که جامعه علمي قوي در آن موضوع تخصصي داشته باشيم. داشتن جامعه علمي در هر زمينه مي تواند ملاک قوت و اعتبار داوري مطالب منتشره در هر زمينه باشد. البته در زمينه قابليت بالاي دسترسي به رسانه ها و متعدد بودن آنها امکان کنترل همه مطالب منتشرشده نيست و نيازي به اين کنترل در همه موارد هم نيست و عملاً امکان آن نيز به تدريج وجود ندارد. در عوض سطح سواد عمومي علمي در يک جامعه بايد آنقدر بالا باشد که هيچ موضوع شبه علمي قابليت پذيرش در جامعه نزد عموم مردم پيدا نکند.

-حال که موضوع بحث درباره زمين لرزه است، بفرماييد زمين شناسي درباره دليل وقوع اين پديده چه نظري دارد؟

زمين شناسي در مورد وقوع زمين لرزه ها بيشتر به دلايل لرزه زمين ساختي و در اثر گسيخته شدن پهنه گسله در مناطق فعال زمين ساختي در دنيا مي پردازد. برقراري رابطه بين رخداد زمين لرزه ها و پديده هاي سماوي تاکنون مورد نظر جوامع علمي زلزله شناسي در دنيا قرار نگرفته و چه بسا اصل طرح موضوع از اين ديدگاه به دليل کم اطلاعي يا کمبود داده هاي طرح کننده موضوع باشد. کمااينکه اگر به وقوع زمين لرزه ها در سال به صورت آماري بپردازيم، ارتباط خاصي بين رخداد در يک ماه خاص و در نتيجه رابطه با ماه و خورشيد نمي بينيم. بعضي از فيزيکدانان و ژئوفيزيکدانان به شواهدي اوليه در مورد احتمال وجود رابطه بين وقوع زلزله و تغييرات شديد آب و هوايي، رخداد زمين لرزه ها، خورشيدگرفتگي ها و ماه گرفتگي ها و همچنين وقوع بيشتر زمين لرزه ها در ابتدا و ميانه ماه هاي قمري پرداخته اند. البته هيچ يک از اين شواهد به صورت پيش فرض هاي قابل آزمون و قابل انتشار به شکل يک نظريه علمي در مجلات معتبر درنيامده اند و صرفاً به صورت شواهد اوليه قابل رصد (از سوي دانشگران و نه از سوي افراد عادي و بدون پيش زمينه علمي) مطرح شده اند.

-آيا تاکنون دانشمندان به روشي دست يافته اند که بتوانند وقوع زمين لرزه را پيش بيني کنند؟

زلزله پديده يي «تصادفي» و «تعييني»، و بنابراين قابل پيش بيني است. از سوي ديگر زلزله يک پديده طبيعي است و هر پديده طبيعي بر اساس روش علمي قابل پيش بيني است. اساساً يک کار مهم علم و دانشگران پيش بيني است. بنابراين بشر روزي به اين امکان دست خواهد يافت، ولي امروزه بشر امکان پيش بيني زمان و مکان دقيق رخداد زلزله را ندارد. در عين حال پيشرفت هاي خوبي در اين راستا براي «پيش يابي» زمين لرزه و همچنين تحليل خطر وابسته به زمان و برقراري سامانه هاي هشدار پيش هنگام در دنيا حاصل شده که همگي حاصل پيشرفت هاي خوب بشر در 30 سال اخير بوده که در اثر پژوهش هاي پيش بيني زلزله نتيجه شده و اين در زماني است که هنوز بشر نتوانسته به پيش بيني زمان و مکان دقيق رخداد بپردازد.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home