وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Friday, December 24, 2010

چرا زلزله 29-9-89 ريگان، با بزرگاي گشتاوري 6.5، تلفات كمي داشت؟ و چند نكته مهم ديگر

زمینلرزه ای که در ساعت 22:12 شب هنگام دوشنبه 29 آذر ماه 89 در ناحیه جنوب شرق نرماشیر –فهرج – (استان کرمان) و شمال غرب بزمان (استان سیستان و بلوچستان) با بزرگای گشتاوری 6.5 رخ داد، با چهار نفر تلفات – از کودکان دانش آموز ساکنین روستای چاه قنبر، از توابع ریگان – همراه بود. این زلزله به دلیل وقوع در دیر هنگام شب و همچنین بزرگای آن و اینکه در حدفاصل استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان رخ داد، در دقایق و ساعت های اول موجب نگرانی زیادی شد که مبادا تلفات فراوان و خسارات بسیار برجا گذاشته باشد. البته با دریافت اطلاعات بیشتر مشخص شد که کانون زمینلرزه بین بخش ریگان و بخش بزمان و در دامنه کوههای جبال بارز – خوشبختانه در منطقه ای کاملا خالی از سکنه – واقع بوده است. برآورد های ما در روزهای اول نشان از ژرفای حدود 15 کیلومتری این زلزله داشته و محل کانون نیز با نزدیکترین روستا – چاه قنبر ، از توابع ریگان– حدود 40 کیلومتر فاصله داشته است. همین روستا نیز که بر اساس فرهنگ جغرافیایی آبادیهای استان کرمان- شهرستان بم، (چاپ سال 1382) 30 خانوار ، شامل 187 نفر ساکن داشته است که در منازلی سنگی و گلی زندگی می کرده اند. این منازل حتی با کمترین شدت لرزش – به هر دلیل- ویران شده و فرو می ریزند . این در زمانی است که کانون زمینلرزه در نزدیکی حتی اولین نقطه ای که انسانها زندگی می کرده اند واقع نبود. در پی این زلزله سوالها و نکته هایی نزد بعضی از خبرنگاران و البته مردمی که با نگارنده برخورد کردند مطرح شد که با کنجکاوی به دنبال پاسخ آن بودند. در این یادداشت تلاش می کنم تا حتی الامکان به این ابهامات در حد امکان خود پاسخ دهم.

1- این زلزله چهار نفر ( همگی کودکان دانش آموز) تلفات داشت. نزدیکی زمان وقوع آن به هفتمین سالروز زمینلرزه 5 دیماه 82 بم و نزدیک بودن تقریبی پهنه رومرکزی این زلزله با یهنه رومرکزی زلزله بم (1382)، و بزرگای مشابه هر دو رخداد، موجب شد که از بسیاری از جهت ها مقایسه بین این دو رخداد صورت گیرد. اولین و سریعترین سوالی که به ذهن ها رسید این بود که چه شد که این زلزله 4 نفر کشته داشت ولی زلزله بم بیش از 33 هزار نفر تلفات داشت؟ پاسخ بسیار سریع و واضح آن است که کانون این زلزله در جایی رخ داد که کسی زندگی نمی کرد و کانون زلزله بم -1382- متاسفانه درست در کنار شهر بم واقع بود. در حقیقت زلزله بم اوج بد بیاری برای ما بود و البته این زلزله اخیر ریگان به خیر گذشته است. البته سوالی مهم همچنان باقی می ماند که اصلا چرا در همین شرایط که روستای چاه قنبر در فاصله حدود 40 کیلومتری کانون واقع بود، باز 4 کودک بی گناه در این اتفاق باید کشته شوند؟ پاسخ تلخی وجود دارد که آنرا همه ما می دانیم: مردم بخش ریگان عملا در منازلی زندگی می کنند که کوچکترین شباهتی به خانه ای با حداقلهای پایداری ندارد. کمترین شدت لرزشی می تواند موجب ویرانی این منازل شود. توجه کنیم که کانون زلزله بم حدود 8 کیلومتر عمق داشت و زلزله ریگان 15 کیلومتر عمق داشته است. بنابراین حتی در شرایط مشابه نیز کانون زلزله ریگان حدود دو برابر کانون زلزله بم با سطح زمین -رومرکز- فاصله داشته است. وقتی همه واقعیت را می دانیم بهتر است این کمتر بودن تلفات در زلزله ریگان – در مقایسه با زلزله بم- را به دلایل منطقی و علمی توجیه کنیم و همچنان برایمان مساله باشد که اصلا چرا همین تلفات را باید در چنین شرایطی داشته باشیم؟ (که در شرایط معمول عملا این زلزله باید بدون کشته می بود).

2- پرسش دیگر آن است که این زلزله چرا تقریبا همزمان با سالروز زلزله بم رخ داد؟ البته قبلا این پرسش در مورد زلزله در دیماه (مثل زلزله بم 1382، اندونزی 1383، هائیتی 1388) مطرح بود. از نظر تقویمی این زلزله در پایان پائیز، آذر ماه رخ داده ، واز طرف دیگر زلزله های مهم دیگری در همین استان کرمان در ماههای دیگر سال رخ داده اند. این مساله را می توان با زلزله 21 خرداد 60 در گلباف، 5 مرداد 1360 سیرچ و 4 اسفند 1383 داهوئیه زرند در ماههای دیگر سالهای فبل یادآوری کرد. ضمنا تا کنون هیچ مطالعه معتبر علمی که با روش های مدرن اندازه گیری شده و داوری شده و منتشر شده باشد ، وجود نداشته که نشان دهد وقوع یا عدم وقوع زلزله ها با فصلها و عوض شدن آنها و ماههای سال مربوط باشند. واقعیتی که همچنان بر اساس مستندات موجود می توان بر آن تصریح کرد این است که زلزله ها در فصلها و ماههای مختلف و روزهای متفاوت از ماههای سال می توانند رخ دهند، وقوع دو رویداد در سالهای مختلف ولی در نزدیکی سالگرد یکدیگر تا آنجا که ما از اطلاعات علمی موجود درک می کنیم صرفا تصادفی است.
3- البته تلفات کم این زلزله نباید موجب شود که به تلاشهای مسئولان و کارشناسان محلی در ستاد حوادث غیر مترقبه و دانشگاه علوم پزشکی کرمان و هلال احمر و سایر نهادها کسانی که به این رویداد در همان نیمه شب رسیدگی کردند اشاره نکنیم. حساس شدن به موضوع و پرداختن به اتفاق و آماده بودن و به وضع آماده باش در آمدن همگی نکته های مثبت و مهمی است که برای کشوری مثل کشور ما و استان هایی چون کرمان و سیستان و بلوچستان که در معرض رخداد سوانح طبیعی مختلف – به ویژه زلزله- هستند، بسیار لازم است.

4- این بار هم پیش گویان که با دقت های بالا –بیش از 90 درصد صحت!- امکان پیش بینی زلزله را در ایران در ماههای قبل یاد آوری و اعلام کرده بودند، و به ویژه از این امکان در استان کرمان برای بزرگای بیش از 4 سخن گفته بودند، چنین زلزله ای حتی با بزرگای بیش از 6 را پیش بینی –زمان ، مکان و بزرگا- نکردند. یاد آوری این نکته را ضروری می دانم که این زلزله بر اساس تاریخچه رخداد زلزله ها در یکسال گذشته، این اولین زلزله امسال با بزرگایی بیش از 6 در فلات ایران بود. در روز پنج شنبه 2 دیماه 89 روی سایتهای خبری (آفتاب و بازتاب) خبری قرار گرفت که یک مخترع ایرانی، که نه مدال طلای جهانی در زمینه اختراع دارد، سامانه پیش بینی زلزله ایجاد کرده است که این" ...طرح پیش بینی زلزله می تواند وقوع زلزله را از 48 ساعت تا 10 روز قبل تشخیص دهد و این دستگاه توسط موسسه بین المللی زلزله شناسی ایران تائید شده است." اولا این اختراع با مدعی اول اختراع فناوری پیش بینی در ایران متفاوت است (یعنی الان با دو ادعای اختراع سامانه پیش بینی زلزله در ایران مواجهیم!) و در ثانی به عنوان کسی که در سه سال گذشته مسئولیت مرکز ملی پیش بینی زلزله در پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله را عهده دار بوده ام، لازم است تاکید کنم که چنین تائیدی هرگز از سوی پژوهشگاه صورت نگرفته و متاسفانه بعضی رسانه ها بدون دریافت تائید خبر، ادعاهای گوناگون را منتشر می کنند. آنچه که ما انجام می دهیم در بعد آکادمیک، تلاش برای پی ریزی زمینه های نظری و عملی پیش بینی زلزله با روش احتمالی، حداقل برای رویداد هایی است که ممکن است در آینده با مدل سازی های آماری ما –با روشهای مختلف- هماهنگی خوبی نشان دهند، و امکان پیش بینی احتمالی آنها فراهم باشد. برای این موضوع پروژه های کاربردی تعریف کرده ایم و دانشجویان دکتری را بر روی متدولوژی هایی متمکز کرده ایم که قبلا در دنیا شناخته شده و مقالات معتبر در این زمینه ها در دنیا در ژورنالهای تخصصی به چاپ رسیده است. ما در توسعه بخشی از این دانش در ایران، البته با اهداف ملی برای کشور خودمان می کوشیم. کاری که ما می کنیم، زمینه سازی و انجام فرایند علمی با روشهای شناخته شده و منتشر شده در دنیا و تلاش برای استفاده و مدلسازی بر اساس داده های زلزله های ایران است. این کاری است که موسسات پژوهشی معتبری در دنیا در حدود 4 دهه گذشته به صورت مستمر انجام می دهند و هرگز اعلام اختراع و تولید فناوری نوین (!) نکرده اند و هرگز نیز تاکنون اعلام نکرده اند که زلزله بعدی در کجا رخ می دهد. ولی پیش بینی زلزله را با روش علمی دنبال می کنند. بالاخره وقوع زلزله ریگان با بزرگای گشتاوری 6.5 موجب این پرسش مجدد می شود که مدعیان پیش بینی زلزله –به ویژه در استان کرمان- چرا این زلزله را حتی با وقوع یک زلزله کوچک با بزرگای 3.6 در ساعت 10:06 بامداد همان روز 29 آذر 89 در همان محدوده (اگر بتوان آن را پیشلرزه محسوب کرد) پیش بینی نکردند؟!

5- در هفته های اخیر اخبار مربوط به وضعیت هشدار و اضطرار در آلودگی هوای تهران و چند شهر مهم دیگردر کشور موجب این سوال شده بود که آیا رخداد زلزله اخیر و یا بارندگی در حدود 10 روز قبل در کشور، با این زلزله ریگان مربوط نبوده است؟ پاسخ این سوال هم شبیه همان پاسخی است که در مورد ارتباط یا عدم ارتباط زلزله با فصلها و ماهها سال دادم. هیچ مطالعه مستند، با اندازه گیری مدرن و با روش های علمی شناخته شده که به صورت مدون در آمده و در ژورنالهای معتبر علمی –داخل و خارج از کشور- منتشر شده باشد در این زمینه وجود ندارد. اینکه بعضی انسانها با همزمانی رخداد بعضی رخداد های طبیعی و یا پدیده هایی که انسانها موجبش بوده اند (مثل آلودگی هوا) با وقوع زلزله ها به این همانی بپردازند، ممکن است در تصور و یا تخیلات بعضی از مردم جا داشته باشد، ولی هرگز شاهد ومنطق علمی و فرایند قابل تبیین علمی برای آن وجود ندارد. ضمنا استفاده از باران مصنوعی و پاچیدن آب با هواپیما برای مقابله با آلودگی هوا، یا مقابله با آتش سوزی در جنگلها –صرفنظر از درست و موثر بودن یا نبودن این روشها برای اهدافی که به کار می روند- با هیچ مطالعه علمی معتبر و منتشر شده ای به تحریک وقوع زلزله ها نیانجامیده است.

6- زلزله ریگان نشان از جنبا بودن بخش شرق و جنوب شرقی ناحیه لوت دارد، و یادآوری مهمی –با کمترین تلفات ممکن- برای ماست که اگر همین اتفاق در نزدیکی مناطق جمعیتی ما رخ می داد، بدون شک فاجعه ای شبیه به زلزله بم 1382 در کشورما تکرار می شد. البته این بار به خیر گذشت، ولی همانطور که در زلزله 5 دیماه 82 شاهد بودیم، همواره اینطور نخواهد بود. موضوع کاملا جدی است، و با شوخی هایی شبیه اختراع فناوری و سامانه های پیش بینی زلزله نمی توان در موردش تدبیر کرد. ضمنا این نوع شوخی ها را –اختراع های یاد شده را عرض می کنم! - نیز در حد گفتگوهای روزمره رسانه ای می توان تلقی و تحمل کرد، ولی اصل مساله کاملا جدی است. هم از نظر علمی و هم از نظر پرداختن به موضوع از جنبه آمادگی و مدیریت بحران بسیار پیچیده و جدی است. زلزله ریگان هشدار مهمی بود برای اتفاقهای مخرب بعدی آماده شویم.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home