وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Monday, December 17, 2012

آیا 21 دسامبر 2012 پایان جهان فرا می رسد؟



در این روزها که سرمان شلوغ است به کارهای خودمان و هر دم زلزله ای هم فرا می رسد و نگاه و بررسی - هرچند مقدماتی- اطلاعات آن  هم مشغله ماست و ضمنا چند کتاب نیم نوشته در فولدر ها (پوشه های مختلف در کامپیوتر) منتظرند تا به نوبت به آنها سرکشی کنم تا - اگر عمری باقی بود- به پایانشان رسانم، و ناشران محترم کتابهای دیگرم هم  پیامهای مختلف می فرستند - البته محترمانه!  ولی حاوی این مضمون که  به هر حال کارشان که سخت بوده، سخت تر و الان تقریبا به غیر ممکن نزدیک شده است  و  گاه با تلفن یا با پیامک انظار میدهند که : بابا! مگه خبر از بازار نداری!؟ کاغذ شد هر بند ... تومان ! (نمی نویسم چقدر شده! تا گرانتر نشود!) و خلاصه یادآور می شوند که با این اوضاع باید صبر ایوب داشت تا کتابی بیرون بیاید (اگر هر کدام زودتر از دو سال بعد از تحویل به ناشر بیرون بیاید حتما باید شیرینی پخش کنی!)  ...خلاصه  در این اوضاع و احوال کم داشتیم، این مساله ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ هم شده مشغله بعضی از دوستان که گاه با پیامک و گاه در فیس بوک و گوگل پلاس و با ای میل ابراز نظر  و سوال می کنند که : کاسه ای زیر نیم کاسه است ؟ و چه نشسته اید که  شب یلدای ما کار جهان به پایان می رسد! البته اینکه ماجرای ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ چیست به نظرم بیشتر اهل مطالعه  خوانده اند که چیست ولی اجمالا  ابتدا اشاره ای کنم و بعد بپردارم به آنچه قصدم از این یادداشت است.

در تقویم آمریکای مرکزی، ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ پایان تقویم طولانی ۵۱۲۵ ساله است. در باور های مایا - که تمدنی در آمریکای مرکزی در حدود مکزیک، السالوادور، کلمبیا،  گواتمالا ، هندوراس و از نظر زمانی به حدود ۲۵۰۰ قبل از میلاد مسیح تا ۲۵۰ بعد از میلاد بوده است - این روز در ماه دسامبر ۲۰۱۲ ، همزمان با اول دیماه ۱۳۹۱، مصادف با پایان چرخه طولانی سال ۵۱۲۵ ساله مایایی است. و به همین مناسبت اتفاقات مختلف کیهانی و سوانح مختلف به آن  نسبت داده اند. دلیل را هم بر خط شدن اجرام و پدیده های کیهانی ذکر کرده اند، مثلا آشوبناک شدن زمین در اثر جاذبه بین خوشید و سیاه چاله و و جا به جا شدن قطب های مقناطیسی شمال و جنوب زمین  و ... (که البته این آخری در حدود ۵۰۰۰ سال طول می کشد و ربطی به تاریخ خاصی ندارد ) و برخورد سیارکی به نام نیبیرو با زمین و ... یا این تاریخ را مبدا دوران جدید برای زمین می گیرند.

البته کیهان شناسان به این تاریخ به عنوان چیزی جز یک انقلاب زمستانی (یا همان شب یلدای ما ایرانی ها) نگاه نمی کنند و البته این انقلاب زمستانی اولا هر سال فرا می رسد، ضمنا برای ما دقیقا شروع ماه دی تقویم ایرانی هم هست و ضمنا از این  نقطه های عطف تقویمی سالانه یکی دیگر هم در سال داریم و آن انقلاب تابستانی (شب اول تیر ماه هر سال یا شروع تابستان) است.این از توضیح اجمالی در مورد این باور مایایی در مورد ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ ولی آن نکته ها که هدف اصلی من از نوشتن این یادداشت بود:

در هر جامعه ای زمینه هایی برای خرافات و شبه علم وجود دارد و البته همیشه گروهی هستند تا به موارد مرموز و پیچیده و نا مفهوم (با دید: نکنه اتاق بدی بیفته؟!،  نکنه کاسه ای زیر نیم کاسه باشه؟! و یا : تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها) به دلایل روانی مختلف اهمیت  میدهند. سال ۲۰۰۱ سازمان جهانی بهداشت آماری منتشر کرد که حکایت از وجود ۴۵۰ میلیون انسال با اختلالات مختلف روانی در آن سال ( حدود یک چهارم جمعیت جهان در ابتدای سده بیست و یکم) بود. بررسی دیگری در سال ۲۰۰۵ نشان داد که در کشور های اتحادیه اروپا ۲۷٪ مردم در طی زندگی خود با نوعی از اختلال روانی مواجه بوده اند. از میان اختلالات روانی، اضطراب ( ترس و نگرانی از آینده) شایع ترین اختلال در میان تمام ملل بوده و هست. دلیل - یا بهتر بگوییم :بهانه - برای دامن زدن به این اضطراب هم البته رخداد سوانح مختلف طبیعی و انسانی در گذشته در جاهای مختلف و تاریخ های مختلف گذشته زمین بوده و باز به دلایلی که از تخصص نگارنده خارج است محققان این حوزه بررسی کرده و گفته اند که یکی از واکنش های انسان آسیب دیده - به ویژه در کودکی - این بوده که دنبال دلیل آن در تمام  عمر بگردد و البته همیشه زمینه هایی برای دامن زدن به شک و البته اضطراب که بسیار از وقت ها ژنتیکی هم به نسل های بعد به ارث می رسد وجود داشته و خواهد داشت. حال وقتی سوانح مختلفی در مواقعی از سال دیده شود و در یک باور غیر علمی و به دلیل محاسبه تقویمی مایا ها روزی را در سال ۲۰۱۲ پایان جهان بدانند ، زمینه ای برای دامن زدن به زمینه اختلالات ذکر شده حداقل برای درصدی از مردم وجود دارد. البته طبیعی هم هست که گروهی از این مشکل عمده بشری به دنبال بازار یابی برای خودشان باشند (و هستند!). والبته برای گروهی که شک و سوَ ذن هم داشته باشند، تمام دلایل علمی را هم  که ردیف کنید، باز بیشتر شک می کنند که حتما کاسه ای زیر نیم کاسه هست که اینقدر دارند دلیل می آورند و با این باورها مخالفت می کنند! روزی یکی از همین جماعت از متخصص روانشانسی سوال کرد اگر عدد سیزده نحس نیست پس چرا در هواپیماها ردیف ۱۳ وجود ندارد؟! جواب شنید که : چون آدم هایی مثل تو وجود دارند! به هرحال این قسمت ماجرا را در حد اختلال درصدی از همه جوامع باید بپذیریم.

ولی قسمت دیگر مساله هم به باور نگارنده به کمی سواد علمی در جوامع مختلف - به ویژه در کشور های در حال توسعه و توسعه نیافته - مربوط است. تا زمانی که شناخت و نگاه علمی نزد مردم به عنوان یک محور اصلی به عنوان شناخت پدیده های زندگی و طبیعت عمده و محور نشود، همیشه با اختلالات شبه علمی و ضد علمی مواجه خواهیم بود. نگاه علمی به پدیده ها هم با اهمیت یافتن عدد، درصد ، نسبت و احتمال  و البته (روش علمی) در نگاه همگانی معنی می یابد. و از  این مسیر است که کار علم که به بیانی کشف حقیقت برپایه واقعیت و به روش علمی است و به بیانی دیگر (پیش بینی) است برای مردم باور پذیر می شود. تا روزی که قشر وسیعی از مردم ایده خاصی در مورد عدد ها و مفهوم درصد و نسبت ها نداشته باشند، نمی توان به ادعاهایی ضد علمی نظیر پایان جهان هم پاسخ داد، تازه اگر بر حسب تصادف یک سانحه طبیعی یا انسان ساخت در همان تاریخ رخ دهد مثلا در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ سیلی رخ دهد یا زلزله ای بیاید یا شهاب سنگی از آسمان فروافتد، نخواهند گفت که خوب در تمام  روزهای سال چنین پدیده هایی رخ داده است و بعدا هم می تواند رخ دهد، بلکه داستانی برایش خواهند ساخت و می گویند این سانحه هم مربوط به همان پدیده ای بود که ما باور داشتیم و البته ناقص رخ داد و چشمه ای از پدیده مورد انتظار در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ بود ولی ... خوب آن اتفاق (اصلی) رخ نداد

در پایان ... شب یلدای خوبی برای همه خوانندگان این یادداشت آرزو می کنم! و البته آرزویی مهم تر و آن توسعه نگاه علمی در کشور ما و در همه جهان است

0 Comments:

Post a Comment

<< Home