تولید ملی – بررسی مفهوم ملیت در دنیای امروز
در ادامه مباحث تولیدملی می خواهم در این قسمت به توضیح ملیت ازدید خودم بپردازم می دانم که این یک بحث حقوقی و اجنماعی است ولی من به هر حال نظرات خودم را می نویسم.
اول اینکه، ملت مردمان یک کشور در درون (یا وابسته به) مرزهای جغرافیائی شناخته شده آن کشور هستند که ازریشه (های) نژادی، زبانی و فرهنگی مشترک (یا به هم نزدیک) برخوردارند. ملت در عربی به معنی مردمی با دین مشترک به کار میرود که در اینجا مد نظر من نیست.
دوم اینکه، در دنیای مدرن آموزش نقش اصلی رابازی میکند. به این معنی که اگر گروهی ازمردم به سرزمین دیگری مهاجرت کنند و فرزندانشان در کشور دیگری به مدرسه بروند و آموزش ببینند آرام آرام احساس تعلق خودشان را به ملت اصلی خود (پدر ومادرشان) از دست میدهند و معلق به ملتی میشوند که میزبان آنهاست.
سوم اینکه، هرفردیا گروه ازمهاجران که به تابعیت هر کشور در آید درصورتی که با محیط جدید خودشان را وفق دهند و خود را از کشورمیزبان بدانند (به شرطی که تابعیت کشور جدیدرا نیز پذیرفته باشند) عضو ملتی هستند که میزبان آنهاست و هر نوع برخورد به عنوان شهروند درجه دو ازسوی تابعان دائمی قبلی کشور میزبان نقص حقوق اساسی آنها تلقی می شود (این مورد هنوزدر اروپا از مسائل مبتلابه اجتماعی است).
چهارم اینکه، ملت حاوی قومهائی است که لهجه ها،زبانها، مذهبها و حتی ریشه های نژادی مختلف میتوانند داشته باشند ولی تازمانی که تعلق به آن واحد ملی دارند عضوی از ملت محسوب میشوند و حقوقی برابر دارند. البته در بعضی از کشورها دو زبان رسمی (مثل کانادا)، سه زبان رسمی (مثل بلژیک) یا چهارزبان رسمی (مثل سوئیس) دارند ولی اکثر کشورها یک زبان رسمی دارند ، حتی اگر کشور از مردمی با تنوع کاملی ازمهاجران مختلف شکل گرفته باشد (مثل ایالات متحده آمریکا). بنابراین وجود یک زبان رسمی نمایانگر نادیده گرفتن زبانهای دیگر موجود در آن کشور نیست و الان در بسیاری کشورها رادیوهاو تلویزیونها و نشریات به زبانهای محلی منتشر میشود و مردم اقوام مختلف از این نظر آزادی دارند (از این نظر میتوان ایران خودمان، فرانسه، آمریکا و ترکیه را البته با تفاوتهائی مثال زد). ولی وجود زبان رسمی برای وحدت بخشی و انجام امور اداری و رسمی و احساس درک متقابل و آموزش واحد به احاد یک ملت لازم است. (حداقل در دنیای مدرن چنین است وگرنه در سده های پیشین کشورها مجموعه های به هم ناپیوسته از اقوام اغلب متخاصم بودند و کشورها نیزبه صورت ملوک الطوایفی اداره می شدند.)
پنجم اینکه، تمام شهروندان و اتباع یک ملت فرصت برابری ازنظردستیابی به موفقیت دارند. همه آحاد یک ملت صرفنظر از نژاد و مذهب و قومی که به آن متعلقند با هم برابرند.
ششم اینکه، ملت های قدیمی مثل ایران و یونان و ژاپن سنتها و آیینهائی دارند که آن سنت ها آحاد یک ملت را به هم متصل می کند و به آهنا احساس تعلق به واحد ملی می دهد. چنین تعلقی به حفظ تمامیت ارضی یک کشور نیز کمک فراوان می کند. مثلا نوروز ما نماد بارزی برای یک آیین ملی به عنوان نماد ملت ایران است.
اول اینکه، ملت مردمان یک کشور در درون (یا وابسته به) مرزهای جغرافیائی شناخته شده آن کشور هستند که ازریشه (های) نژادی، زبانی و فرهنگی مشترک (یا به هم نزدیک) برخوردارند. ملت در عربی به معنی مردمی با دین مشترک به کار میرود که در اینجا مد نظر من نیست.
دوم اینکه، در دنیای مدرن آموزش نقش اصلی رابازی میکند. به این معنی که اگر گروهی ازمردم به سرزمین دیگری مهاجرت کنند و فرزندانشان در کشور دیگری به مدرسه بروند و آموزش ببینند آرام آرام احساس تعلق خودشان را به ملت اصلی خود (پدر ومادرشان) از دست میدهند و معلق به ملتی میشوند که میزبان آنهاست.
سوم اینکه، هرفردیا گروه ازمهاجران که به تابعیت هر کشور در آید درصورتی که با محیط جدید خودشان را وفق دهند و خود را از کشورمیزبان بدانند (به شرطی که تابعیت کشور جدیدرا نیز پذیرفته باشند) عضو ملتی هستند که میزبان آنهاست و هر نوع برخورد به عنوان شهروند درجه دو ازسوی تابعان دائمی قبلی کشور میزبان نقص حقوق اساسی آنها تلقی می شود (این مورد هنوزدر اروپا از مسائل مبتلابه اجتماعی است).
چهارم اینکه، ملت حاوی قومهائی است که لهجه ها،زبانها، مذهبها و حتی ریشه های نژادی مختلف میتوانند داشته باشند ولی تازمانی که تعلق به آن واحد ملی دارند عضوی از ملت محسوب میشوند و حقوقی برابر دارند. البته در بعضی از کشورها دو زبان رسمی (مثل کانادا)، سه زبان رسمی (مثل بلژیک) یا چهارزبان رسمی (مثل سوئیس) دارند ولی اکثر کشورها یک زبان رسمی دارند ، حتی اگر کشور از مردمی با تنوع کاملی ازمهاجران مختلف شکل گرفته باشد (مثل ایالات متحده آمریکا). بنابراین وجود یک زبان رسمی نمایانگر نادیده گرفتن زبانهای دیگر موجود در آن کشور نیست و الان در بسیاری کشورها رادیوهاو تلویزیونها و نشریات به زبانهای محلی منتشر میشود و مردم اقوام مختلف از این نظر آزادی دارند (از این نظر میتوان ایران خودمان، فرانسه، آمریکا و ترکیه را البته با تفاوتهائی مثال زد). ولی وجود زبان رسمی برای وحدت بخشی و انجام امور اداری و رسمی و احساس درک متقابل و آموزش واحد به احاد یک ملت لازم است. (حداقل در دنیای مدرن چنین است وگرنه در سده های پیشین کشورها مجموعه های به هم ناپیوسته از اقوام اغلب متخاصم بودند و کشورها نیزبه صورت ملوک الطوایفی اداره می شدند.)
پنجم اینکه، تمام شهروندان و اتباع یک ملت فرصت برابری ازنظردستیابی به موفقیت دارند. همه آحاد یک ملت صرفنظر از نژاد و مذهب و قومی که به آن متعلقند با هم برابرند.
ششم اینکه، ملت های قدیمی مثل ایران و یونان و ژاپن سنتها و آیینهائی دارند که آن سنت ها آحاد یک ملت را به هم متصل می کند و به آهنا احساس تعلق به واحد ملی می دهد. چنین تعلقی به حفظ تمامیت ارضی یک کشور نیز کمک فراوان می کند. مثلا نوروز ما نماد بارزی برای یک آیین ملی به عنوان نماد ملت ایران است.
خلاصه اینکه ملت در مفهوم مدرن خویش یک واحد از مردم با مشخصات فوق است که با پذیرش تنوع دمکراتیک احساس تعلق به آن کشور دارند ولی ممکن است از منشا نژادها، زبانها و فرهنگهای مختلفی باشند. آموزش در این مورد نقش محوری داردو آیینهای ملی نمادهای شناساننده مردم وابسته به یک ملیت خاص هستند.
7 Comments:
سلام دکتر زارع عزیز سال نو بر شما و خانواده مبارک
حیف نیست در این هوای بهاری باز از تولید ملی بنویسید .من فکر می کنم که هر کسی در این مملکت زندگی کرده باشه، نظرش در مورد تولیدات وطنی به طور عام مشخص است و پیشنهاد می کنم که دیگه این بحث را جمع و جور کنید و سراغ مباحث کمتر جدی بروید
با سلام
من در وبلاگم میخواهم مطالب جدی و شوخی راباهم مطرح کنم. ظاهرا شما مطالب غیر نظری و بیشتر شوخی برات جالب تراست... به هر حال ممنون از نظرت
با احترام
عزيز دل برادر دكتر مهدي عزيز سلام
چند روز قبل خبري راجع به احتمال سقوط برج ميلاد و جابجايي آن در سايت روزنامه شرق ديده شد كه البته چندان تعجب انگيز نيست! ولي اگر صحت داشته باشد واقعا نگران كننده است. در در اين زمينه اطلاعاتي داشته باشيد بفرماييد تا استفاده كنيم . روز خوش
مهدي جان سلام مجدد
يادم رفت اسم خود را بنويسم
ارادتمند شما داود
با سلام
این برج میلاد نیز یکی از تولیدات ملی است! که انشالله هیچ گزندی به آن نرسد. ظاهرا شوخی روزنامه شرق باعث نگرانی بعضی ایرانیان مقیم خارج از کشور شده است و حتی در جائی خواندم که آن را به صورت یک خبر هم منتشر کرده اند. البته همه آنها که در تهرا ن هستند می بینند که برج میلاد کج نشده و سر جای خودش است و اشاالله خواهد بود. اصل خبر هم شوخی آخر سال روزنامه شرق بود و خلاصه اینکه هموطنان غیر ساکن در تهران ( و ایران) نیز نگران نباشند.
با سلام
مللیت ميتوانند يک نوع نياز برای انسان شمرده شود.ولی يک نياز غير فعال است. ولی برخی نيازها فعال هستند مثل نياز به کار، پول،تفریح،آزادی و...آدمها اول سعی ميکنند نيازهای فعال خود را بر طرف کنند برای همين برخی افراد دست به مهاجرت ميزنند. بنابر اين به نظر ميرسد که برای تقويت حس تعلق به یک مللیت در مردم بايد برای مردم رفاه و کار و آزادی فراهم کنيم و از سوی ديگر برای ساختن کشور و ایجاد رفاه وآزادی برای مردم نياز به حس ملی گرایی داریم! به نظر من ابتدا باید به نیازهای فعال بپردازیم. البته اگر هردو را هم باهم بتوانیم پیش ببریم گمان میکنم میسر باشد.
بکوشیم تا رنجها کم کنیم
دل غمگنان شاد و خرم کنیم
امیدوارم- آرش از ژاپن
با سلام
نكته اي كه بهتر است به آن توجه كنيم اين است كه وطن دوستي را با وطن پرستي اشتباه نگيريم
وطن دوست واقعي كسي است كه همتش بلند و تلاشش پايدار باشد نا اميد نشود و كنايات بي اساس را بدون تعصب بشنود
ايراني هميشه سرفرازاست
در ضمن اگر برج ميلاد كج بشود دوباره صافش ميكنيم مطمئن باشيد توانش را هم داريم نگران نباشيد
Post a Comment
<< Home