تولید ملی – اندیشه ملی
در ادامه مباحث تولید ملی می خواهم بروم سراغ مطالب بنیادی تر. به نظرم اندیشه ملی بنیاد تولید ملی در دنیای امروزاست. بنیان گرفتن اندیشه ملی در آحاد یک جامعه نیزبه یک آموزش سامان یافته ابتدا در خانواده و سپس در مدرسه و دانشگاه و البته در رسانه های ملی هر کشوردارد. به باورمن که ایجاد فکر ملی درهر انسان و برقراری نگرانی و خاطره ملی نیازمند طی شدن مراحلی است و ناگهان نمی توان به آن دست یافت. این مراحل را تلاش می کنم در زیر خلاصه کنم
- بنیاد اندیشه ملی در خانواده شکل می گیرد. تجربه نشان داده است که اگر بحث و نگرانی از ارزشهای ملی کشور درخانواده و ستایش قهرمانان و نام آوران ملی در خانواده برقرار باشد، حتی اگر خانواده مقیم وطن اصلی نباشد، دغدغه ملی در کودکان آن خانواده شکل می گیرد. من در سفر اخیر به اتریش برای شرکت در هفتمین گردهمائی اروپائی علوم زمین با یک دختر افغان مواجه شدم که از سه سالگی به بعد در آلمان زندگی کرده بود ولی از آنجا که مادرش فرزند یکی از صاحب منصبان پیشین افغانستان (درزمان حکومت ظاهرشاه) بود که در کودتای کمونیستی به دست کودتا چیان اعدام شده بود، چنان در خانواده تربیت ملی افغانی یافته بود که بسیار پر شور ازارزشها و اهمیت افغانستان می گفت و ابراز می داشت که بلافاصله و دراولین فرصت آماده بازگشت به وطن برای خدمت به آن کشور جنگ زده درزمینه تخصص خود است (زمینشناسی با تخصص ژئوشیمی). این خانم که مرغلری (حسینه) امینی نام دارد و از پشتون تباران است، بسیار خوب به فارسی با لهجه تاجیکی صحبت می کند. اگر روزی به ایران بیاید (که می گفت دوست دارد بیاید) برایش سمیناری ترتیب می دهم تا برای دانشجویانم سخنرانی کند تا با او آشنا شوند. این نمونه را به این دلیل ذکر کردم تا اهمیت تربیت خانوادگی ملی را حتی در یک محیط خارجی نشان دهم.
در محیط آموزشی بسیار مهم است که چگون ذهن کودک و نوجوان تربیت می شود و در چه جهتی هدایت می شود.ذهن بچه ها در فرانسه به نحوی در مدارس آموزش می بیند که خودشان معیار بومی شدن مهاجران را تربیت در سامانه آموزش و پرورش خودشان می دانند. جالب است که با هر فرانسوی با هر گرایشی مواجه می شویم در یک چیز با هم شریکند: اندیشه وتعصب ملی! به هر حال این نشان از یک برنامه ریزی منسجم آموزشی و اجرای دقیق آن در آن کشور دارد.
در رسانه ها آنچه تبلیغ می شود (به ویژه رسانه های سراسری و ملی ) بیسار در تربیت ملی مردمان کشور موثراست. به ویژه که امروز وسایل ارتباطی گوناگونی از اینترنت گرفته تا ماهواره و موبایل مرزهای جغرافیائی را نادیده می گیرند.
تازه تمام اینها مقدمه ای است برای ملی اندیشیدن و آغازی برای تولید اندیشه ملی، چرا که اگر ملتی در جهان امروز توان تولید و زایش اندیشه نداشته باشد محکوم به فناست. تولید انیشه ملی نیزدر یک فضای بالنده و با نشاط رخ می هد که اگرنباشد در بهترین حالت ابنای وطن مصرف کننده تولیدات فکری قدرتهای برتر جهانی خواهند بود. بد تر از آن فضائی است آشفته که در آن هر بی هویتی بتواند هرفکر مبتذلی را به عنوان فرهنگ عامه به مردم قالب کند. و ابن آغاز فاجعه است! چرا که پشت آن توده گرائی و پوپولیسم به نام ملی گرائی وارد صحنه خواهد شد والبته در پی آن می توان انتظار بروز فاشیسم و نازیسم (نظیرآنچه در آلمان نازی در دهه 1930 بروزیافت) باشیم که این روز ها دنیا شصتمین سالروز شکست آن را جشن گرفته است.
- بنیاد اندیشه ملی در خانواده شکل می گیرد. تجربه نشان داده است که اگر بحث و نگرانی از ارزشهای ملی کشور درخانواده و ستایش قهرمانان و نام آوران ملی در خانواده برقرار باشد، حتی اگر خانواده مقیم وطن اصلی نباشد، دغدغه ملی در کودکان آن خانواده شکل می گیرد. من در سفر اخیر به اتریش برای شرکت در هفتمین گردهمائی اروپائی علوم زمین با یک دختر افغان مواجه شدم که از سه سالگی به بعد در آلمان زندگی کرده بود ولی از آنجا که مادرش فرزند یکی از صاحب منصبان پیشین افغانستان (درزمان حکومت ظاهرشاه) بود که در کودتای کمونیستی به دست کودتا چیان اعدام شده بود، چنان در خانواده تربیت ملی افغانی یافته بود که بسیار پر شور ازارزشها و اهمیت افغانستان می گفت و ابراز می داشت که بلافاصله و دراولین فرصت آماده بازگشت به وطن برای خدمت به آن کشور جنگ زده درزمینه تخصص خود است (زمینشناسی با تخصص ژئوشیمی). این خانم که مرغلری (حسینه) امینی نام دارد و از پشتون تباران است، بسیار خوب به فارسی با لهجه تاجیکی صحبت می کند. اگر روزی به ایران بیاید (که می گفت دوست دارد بیاید) برایش سمیناری ترتیب می دهم تا برای دانشجویانم سخنرانی کند تا با او آشنا شوند. این نمونه را به این دلیل ذکر کردم تا اهمیت تربیت خانوادگی ملی را حتی در یک محیط خارجی نشان دهم.
در محیط آموزشی بسیار مهم است که چگون ذهن کودک و نوجوان تربیت می شود و در چه جهتی هدایت می شود.ذهن بچه ها در فرانسه به نحوی در مدارس آموزش می بیند که خودشان معیار بومی شدن مهاجران را تربیت در سامانه آموزش و پرورش خودشان می دانند. جالب است که با هر فرانسوی با هر گرایشی مواجه می شویم در یک چیز با هم شریکند: اندیشه وتعصب ملی! به هر حال این نشان از یک برنامه ریزی منسجم آموزشی و اجرای دقیق آن در آن کشور دارد.
در رسانه ها آنچه تبلیغ می شود (به ویژه رسانه های سراسری و ملی ) بیسار در تربیت ملی مردمان کشور موثراست. به ویژه که امروز وسایل ارتباطی گوناگونی از اینترنت گرفته تا ماهواره و موبایل مرزهای جغرافیائی را نادیده می گیرند.
تازه تمام اینها مقدمه ای است برای ملی اندیشیدن و آغازی برای تولید اندیشه ملی، چرا که اگر ملتی در جهان امروز توان تولید و زایش اندیشه نداشته باشد محکوم به فناست. تولید انیشه ملی نیزدر یک فضای بالنده و با نشاط رخ می هد که اگرنباشد در بهترین حالت ابنای وطن مصرف کننده تولیدات فکری قدرتهای برتر جهانی خواهند بود. بد تر از آن فضائی است آشفته که در آن هر بی هویتی بتواند هرفکر مبتذلی را به عنوان فرهنگ عامه به مردم قالب کند. و ابن آغاز فاجعه است! چرا که پشت آن توده گرائی و پوپولیسم به نام ملی گرائی وارد صحنه خواهد شد والبته در پی آن می توان انتظار بروز فاشیسم و نازیسم (نظیرآنچه در آلمان نازی در دهه 1930 بروزیافت) باشیم که این روز ها دنیا شصتمین سالروز شکست آن را جشن گرفته است.
2 Comments:
سلام آقای دکتر زارع
بسیار خرسندم از ابراز اندیشه های شما در قالب وبلاگ، من اولین باری است که به وبلاگ شما سر زدم
من امسال به شیراز رفته بودم ودیدم که چگونه ایران وایرانیان در شیراز به تجلی نشسته است.
ما ایرانیان از دیرینه کهنی برخورداریم و افتخار می کنیم که ایرانی و یکتا پرست بوده ایم حتی قبل از اسلام، کارهای بزرگی کرده ایم و خواهیم کرد.
http://persiandaily.blogfa.com
در پایان نمونه ای از افتخار ایران را در سایت بالا مشاهده کنید.
با تشکر مهدی عسگری
با سلام
نوشته جالب شما را مطالعه كردم و با اجازه شما نظر (البته شخصي) خود را در باره آن عرض ميكنم.
در موردي كه نوشتيد بنياد انديشه ملي در خانواده شكل ميگيرد بايد عرض كنم تعداد خانواده هاي كه اين دغدغه ها و انديشه ها را به طور كامل به فرزندانشان منتقل ميكنند زياد نيستند، كه يكي از علل آن كه متاسفانه در اين چند ساله رخ داده فاصله زياد نسل والدين از فرزندان و عدم ارتباط صحيح با آنان است. اين مسئله ميتواند ناشي از پيشرفت هاي سريع و زيادي باشد كه در اين چند دهه رخ داده است( كه البته اين مورد جاي بحث فراوان دارد).
بنابراين اگر نميتوان به مرحله اعتماد كرد، ميبايست اين انتقال فرهنگ و انديشه سازي ملي را در رسانه ها جستجو كرد، كه البته با اين رشد سرسام آور فناوري اطلاعات در سطح بين المللي شاهد رقابتي سخت، از يكسو كساني كه انديشه تسلط بر فرهنگ ها را دلرند و از سوي ديگر كساني كه مي خواهند انديشه ها و فرهنگ ملت خود را حفظ كنند هستيم و ما نيز به عنوان يك ايراني دوست داريم كه در اين صحنه پيروز باشيم. (باز هم در اين مورد جاي بحث زياد است كه ميتوان درباره آن بعدا صحبت كرد).
و مورد آخر فضاي بالنده و با نشاط جهت بستر اين انديشه است كه ساختن اين فضا هم احتياج به فرهنگ سازي بسيار دارد.
با ارزوي بهروزي.
عاروان.
Post a Comment
<< Home