وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Friday, February 16, 2007

پنجاه سال زلزله شناسي در ايران -1

امسال به سال ميلادي -2007- و سال آينده به تقويم هجري شمسي -1386- پنجاه سال از زماني مي گذرد كه در ايران با طرح ايده تاسيس موسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران، علم ژئوفيزيك در ايران به طور كلي و رشته زلزله شناسي به طور خاص شكل دانشگاهي گرفته است. آنطور كه در نقل قول هاي و مصاحبه هاي بزرگان و پيشكسوتان رشته ما آمده است، مرحوم دكتر محمود حسابي به مرحوم دكتر حسين كشي افشار ماموريت مي دهد تا اين موسسه را در داخل دانشكده علوم دانشگاه تهران تاسيس كنند. البته بعدها به صورت يك موسسه مستقل از دانشكده علوم مستقيما زير نظر دانشگاه تهران به فعاليت خود ادامه مي دهد. در همين غالب بود كه از اوائل دهه چهل و با حضور متخصصان ژاپني اولين ايستگاههاي لرزه نگاري در ايران در پنج شهر ايجاد مي شود و به شبكه جهاني استاندارد لرزه اي مي پيوندد. و سپپس از اولائل دهه چهل فوق ليسانس ژئوفيزيك هم به عنوان رشته تحصيلي ايجاد مي شود.
تحقيق و توسعه زلزله شناسي در دانشگاه تهران در ابتدا با حضور مرحومان دكتر آبداليان و دكتر معظمي گودرزي و همچنين با حضور زلزله شناساني مثل دكتر عكاشه - كه عمرش دراز باد- و با حضور كوتاه مدت دكتر باقر محمديون ادامه مي يابد.
بعدها مطالعات زلزله شناسي با ايجاد گروه زلزله شناسي در
سازمان انرژي اتمي - با حضور بزرگاني چون دكتر علي اكبر نوروزي و دكتر ارسلان مهاجر اشجعي دنبال شد.
از سوي ديگر ايجاد گروه لرزه زمينساخت توسط كتر بربريان در اواخر دهه پنجاه در
سازمان زمين شناسي كشور و هدايت بعدي آن توسط دكتر قرشي و همچنين ايجاد مركز تحقيقات ساختمان و مسكن در وزارت مسكن و شهر سازي - ۱۳۵۶- و از سوي ديگر ايجاد مركز تحقيقات زمينلرزه شناسي در دانشگاه مشهد ابتدا توسط دكتر منصور نيازي و سپس ادامه راه توسط دكتر شجاع طاهري نيز موجب توسعه و گسترش علم زلزله شناسي به وِزه در شمالشرق ايران بوده است. از سوي ديگر دفتر فني سازمان برنامه سابق نيز با حضور مهندس معين فر - و بر اساس علاقه شخصي ايشان - كمك فراواني به ويژه به شناسائي مناطق زلزله زده و تهيه گزارشهاي زمينلرزه هاي بزرگ ايران در سالهاي پيش از انقلاب كرده است.
از زلزله شناسان خارجي كه در راه زلزله شناسي ايران تلاش كرده اند مي توان به استاداني مثل پروفسور امبرسيز، دكتر ملويل و دكتر جكسون اشاره كرد.
در سالهاي پاياني دهه ۶۰ - مشخصا : سال ۱۳۶۸- پژوهشگاه ما،
پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله - شكل گرفت و در اين راه اندازي و شكل گيري - كه بخشي از آن ابتدا بخش زلزله شناسي و اكنون پژوهشكده زلزله شناسي است - بايد به نقش دكتر آشتياني براي راه اندازي مجموعه و همچنين اعزام متخصصان جوان براي ادامه تحصيل و كسب درجه دكتري - كادر سازي براي پژوهشكده زلزله شناسي - و همچنين راه اندازي دوره دكتري زلزله شناسي در ايران اشاره كرد.
فكر مي كنم كه امروز - و در سالي كه پيش روست - فرصتي است كه ببينيم در اين پنجاه سال كه از تاسيس موسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران مي گذرد، (كه حدود نيمي از ان قبل از انقلاب و نيم ديگرش بعد از انقلاب بوده است) امروز به عنوان زلزله شناسي ما در ايران چه داريم و چه كرده ايم و چه بايد بكنيم كه هنوز نكرده ايم.
مثلا مقايسه كنيم با ساير كشورهاي در حال توسعه كه شايد بتوان گفت ازنظر تاريخ نوين ژئوفيزيك و زلزله شناسي كم و بيش شبيه ما هستند، - با تمام تفاوتهايشان به هم و با ما - مثل تركيه، هند، چين، الجزاير - و ببينيم كه امروز آنها در كجا ايستاده اند و ما در كجا هستيم.
سرمايه گذاري كه دولتهاي قبل و بعد از انقلاب در امر زلزله شناسي در ايران كرده اند -و امروز ما به عنوان سرمايه نيروي انساني و تجهيزات در اختيار داريم - آيا به صورت بهينه در اين پنجاه سال مورد استفاده قرار گرفته و يا مي توانستيم- و مي توانيم- بهتر از انها استفاده كنيم؟ و نكرده ايم؟.
به دليل اينكه فكر كردم مي توان اين بحث را بمناسبت پنجاهمين سال تاسيس ژئوفيزيك در ايران ادامه داد، براي اين يادداشت شماره يك
را گذاشتم. فكر كنم بحثي است كه مي توان به آن بيشتر پرداخت.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home