وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Saturday, May 30, 2009

شبه علم در ایران -3

از مشخصات پرورش ایده های شبه علمی در ایران تلاش -گاه اغراق آمیز – در جهت بیان ریشه تمام جنبه های نوین علم و فناوری در گذشته های دور و نزدیک تاریخی ماست. البته بیان ریشه های تاریخی تلاشهای دانشمندان مربوط است. اینکه تلاشهای دانشمندانی که در محدوده تمدنی ایران و بین النهرین – با بیشترین نزدیکی فرهنگی و تمدنی به ما – می زیسته اند مورد بررسی و نقد و تحلیل تاریخی قرارگیرد، برای توسعه دانش تاریخ علم در ایران بسیار مهم است. این کار لازم است. و البته با بی طرفی ، بدون تعصب، و واقع گرائی باید صورت گیرد. اگر چنین نباشد، حس ناسیونالیستی حاد موجب داستانسرایی در آنچه که در گذشته انجام نشده به خلق خیالبافی از پیشرفتهای هرگز رخ نداده در تاریخ علم، و فناوری های توسعه نیافته می شود.

آنچه که البته در این نوع شبه علم بروز بیشتری دارد، یک حس حقارت و عقب ماندگی تاریخی است که به شکل اغراق آمیز با تحریف تاریخ و یا تفسیر های خاص از بعضی از فعالیتهای علمی دانشمندان گذشته و نمایاندن کار انها به عنوان همانند های علم مدرن و امروزی صورت می گیرد. گفته می شود که آنچه که امروزه کشف شده، منتشر شده یا اختراع شده یا به عنوان نظریه نوین مطرح شده، در واقع کار جدیدی نیست و همان است که دانشمندان ما در سده ها و هزاره های پیش کشف کرده اند، و بنابراین اولا: ما (اجداد ما) زودتر به این دستاورد ها رسیده اند و در ثانی : آنچه که دیگران به آن رسیده اند، باید با ذکر از دستاورد گذشته ما صورت گیرد و آنها مدیون ما هستند.

در ایران اگر در پزشکی، به طب سنتی و طب سینایی به عنوان تاریخچه علمی پزشکی بپردازیم و کار پژوهشی در این زمینه انجام شود، قطعا کار بسیار لازم و جالبی است که اکنون در پزوهشکده طب سینایی در تهران و مراکز دیکری در ایران دنبال می شود. ولی چگونه می توانیم (و اساسا چرا باید) تلاش کنیم که تمام دستاورد های علم پزشکی نوین که پژوهشگران پزشکی ایرانی نیز در آن سهیم هستند را به صورت تطبیقی و نعل به نعل به طب سینایی مربوط کنیم؟

نکته دیگر در این نوع شبه علم بیان قوانین علمی و جستجوی مفاهیمی از یافته های نوین علمی در لابلای اشعار و متون ادبی تاریخی است. به باور من انطباق مفهومی به طور کلی میان مفاهیم نوین و اشعار و متون کهن تلاشی است که گاهی – اگر حساب شده انجام شود- میتواند نشان دهد که این نوع تفکر در زمان کهن نیز وجود داشته است، مثلا این بیت از هاتف اصفهانی که به عنوان نماد در نشانه سازمان انرژی اتمی ایران مورد استفاده قرار گرفته است : دل هر ذره را که بشکافی / آفتابیش در میان بینی (از هاتف اصفهانی شاعر نیمه اول قرن دوازدهم هجری قمری، زاده اصفهان و درگذشته در قم). این بیت نشان از وجود انرژی و نور (آفتاب) در دل ذره (اتم) دارد که به خوبی به کارکرد سازمانی علمی به نام سازمان انرژی اتمی در ایران می خورد و در سردر آن قرار گرفته است. با این کار و استفاده از این بیت طبیعتا تلاشی نمی شود که گفته شود که آخرین دستاورد های علمی در زمینه اتم و انرژی اتمی مربوط به دویست سال قبل و در ایران است . بلکه تلاشی است برای بیان یک مفهوم و با وام گیری از ادبیات ایران و برای قرارگرفتن در نشانه این سازمان که سازمانی است جدید، مدرن و پیشرفته علمی و با دانشگرانی که در استاندارد های روز جهان در حال کارند.

ولی اینکه مثلا اندیشه های مولانا را به صورت کوانتومی ببینیم – کاری که دکتر محسن فرشاد انجام داده است و به نظرم یک مطالعه تطبیقی است که با نیت و قصدی نیک انجام شده – و انصافا زحمت هم برایش کشیده شده، ولی چه اصراری هست که ثابت شود که نوعی خاص از شناخت – عرفان – که هفت سده پیش توسط مولانا جلال الدین محمد بلخی به زیباترین شکل بیان شده است ، بر مفهومی جدید فیزیکی – کوانتوم – که مربوط به سده بیستم است مربوط و منطبق بوده است؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home