وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Friday, August 13, 2010

ما انیجا می مانیم، برای توسعه علمی ایران- بخش چهارم

این قسمت آخر یک مطلب دنباله دار است. قسمتهای اول، دوم و سوم این یادداشت را می توانید در لینک های مربوطه پیدا کنید.

-- ما مهمترین منبع ثروت ملی خود را جوانان مستعد، توانا و کنجکاو ایران می دانیم. مجله نجوم دعوتی برای شرکت در جلسه سخنرانی علمی - سخنران : دکتر بهرام مبشر، استاد کیهان شناسی دانشگاه کالیفرنیا در ریورساید - برای چهارشنبه ۲۰-۵-۸۹، بعد از ظهر ساعت ۱۷ تا ۱۹ در کتابخانه حسینیه ارشاد تهران برای من فرستاده بود. من حدود بیست دقیقه دیر رسیدم. محل سخنرانی را کتابخانه حسینه ارشاد تعیین کرده بودند، لابد با براورد اینکه حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر برای سخنرانی خواهند آمد، ولی در آن بعداز ظهر تابستانی، آنقدر استقبال زیاد بود -بیش از ۳۰۰ نفر امده بودند!- که محل سخنرانی را به سالن شماره ۲ حسینیه ارشاد منتقل کردند (زیر سالن اصلی). با تمام آنچه در جامعه ما از نظر مشکلات مختلف وجود دارد، دیدن این گروه وسیع که اکثرا جوان بودند، بسیار شوق انگیز بود. این اشتیاق به علم در جامعه ما معنی بسیار خوب و مثبتی دارد و به نظزم امید خوبی برای آینده به ما می دهد. آینده ایران را این جوانان باسواد، کوشا، مسئول خواهند ساخت.

- ما می مانیم تا زمینه های مثبتی در کشور خود از نظر علمی و تخصصی ایجاد کنیم و توسعه دهیم. آنها که رفته اند اگر این زمینه ها را دیدند، انگیزه ای به انها دست داد برای یافتن میدان کار و تلاش برای کشور خودشان، اگر دوست داشتند، برگردند. می دانم که بالاخره بخشی از آنها که -به هر دلیل-مهاجرت می کنند، یا حتی ابتدا برای تحصیل می روند ولی بعدا به دلایل مختلف ماندگار می شوند، هرگز به کشور بر نمی گردند. واقعیت های اقتصادی و اجتماعی را نیز نمی توان نادیده گرفت، یک تنه هم نمی توان با آنها جنگید. ولی ما با انگیزه های ملی قوی که داریم تا سر حد توان برای زمینه سازی مثبت در کشور خود تلاش می کنیم. این زمینه های مثبت، انگیزه خواهد شد برای آنها که بخواهند برگردند. هر چه طبقه متوسط -تحصیل کرده و مدرن- کشور پر تعداد تر باشد، آینده بهتری می توان برای ایران انتظار داشت. ما می مانیم تا این طبقه متوسط مدرن در صورت امکان پر تعدادتر شود.

- ما می مانیم و برای ایجاد بهترین ها تلاش خواهیم کرد. ما کم خواه نیستیم ولی واقع بینیم. همه مشکلات و عقب افتادگی های تاریخی و توسعه ای ایران را ما موجب نشده ایم، ولی با احساس مسئولیت ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود، واقع بینانه تلاش خواهیم کرد. کشور را نمی توانیم ناگهان زیر و رو کنیم و ناگهان شرایط آن را به استاندارد جهانی برسانیم. استاندارد های زندگی در کشور ما همین هست که می بینیم و می دانیم. ولی اجازه تحقیر را به کسی نمی دهیم. در حد توان خود سعی می کنیم زمینه سازی برای پیشرفت در حدی که می توانیم بکنیم.

- ما غیرت ملی داریم، به سنت های خود احترام می گزاریم و به ارزشهای فرهنگ ایرانی و اسلامی خود باور داریم. این بدان معنی نیست که هر رفتاری در حوزه عمومی فرهنگ ایران رخ دهد درست و منطقی است. خیر ، این نگاه متعصبانه را نداریم. به لحاظ حوزه کاری نیز باورم آن است که گردش کار در ساختار کنونی آموزش عالی -دولتی و خصوصی - باید به صورت علمی نقد و مشکلاتش -که فراوان است- حلاجی شود. ولی باور داریم که دنیای امروز، و آینده می تواند از ارزشهای فرهنگی و ملی ایرانیان بسیار بیاموزد. ایران جهانی در یک مرز است. سرزمینی که همیشه اقوام مختلف با گوناگونی ها گویشی و مدهبی در آن در طول تاریخ با بیشترین مدارا زیسته اند. جالب است که این تنوع قومی و زبانی، شبیه تنوع اقلیمی و گونه های گیاهی و جانوری سرزمین ما هم هست. آب و هوای سرزمین ما هم همینطور متنوع است! گاه در جایی -در البرز یا اردبیل- دارد برف می بارد، همزمان در جای دیگر -در اهواز- مردم در گرمای حدود ۴۵ تا ۵۰ درجه دارند زیر آفتاب تابستان عرق می ریزند!. این سرزمین متنوع -از همه نظر- توانایی هایی بزرگی دارد. مهمترین امکانات بالقوه ملت ایران و سرزمین ما هنوز در بسیاری از زمینه ها کشف نشده است. فرهنگ دنیا در تعامل و گفتگو با فرهنگ ایران در طول تاریخ بده بستان مفیدی داشته و به باور من در آینده هم اگر این تعامل و گقتگو انجام نشود، چیزی در صحنه تعاملات دنیا -حداقل در همین منطقه خودمان- کم خواهد بود. بزرگی و اهمیت سرزمین ما با رویدادهای سیاسی و اتفاقهای اقتصادی روزمره کم و زیاد نمی شود. آن کشور تازه تاسیس حاشیه جنوبی خلیج فارس که بر گوشه ای از خاک ما نیز ادعای بی جا دارد، هر چقدر به وضع و استاندارد زندگی غربی درآید، پیشرفت اقتصادی کند، زیر ساخت ایجاد کند و بلند ترین برج جهان، و پیست اسکی مصنوعی در دل کویر هم بسازد، تنوع سرزمینی، تنوع قومی، غنای فرهنگی ومنابع ما را ندارد . حتی اگر خطوط هواپیمائیش در سالهای متمادی از نظر خدمات و کیفیت به صورت پی در پی به عنوان بهترین خط هوایی هم انتخاب شود. اصلا نظر به تحقیر همسایگان ندارم و تعابیر تحقیر آمیر عامیانه برای دیگران را هم اصلا قبول ندارم. ولی اگر نوبت حساب و کتاب و مقایسه باشد، سرزمین خود را واجد مشخصات، تنوع و غنایی می بینم که در کشور های مختلف همسایه نمی بینیم. البته مشکلات خانه خود را هم می دانم و متعصبانه چشم بر آن ها نمی بندم. همزمان هم می بینم که همین توسعه های علمی و صنعتی در زمینه های مختلف در کشور من رخ داده و در همین کشور های متحد -و دنباله- دنیای صنعتی، که همسایه ما هستند یکی از این اتفاقات در زمینه های بیولوژی، فضایی، پزشکی، انرژی و ... رخ نداده است.

- البته تعارف که نداریم، مقیاسها و معیارهای اقتصادی و استاندارهای زندگی در دنیای امروز مشخص هستند. به باور من بخش زیادی از قشر تحصیل کرده ایرانی اگر احترام ببیند و زمینه برای کار و تلاش ببیند و آنگونه بار آمده باشد که با سختی ها بستیزند، ایران را ترک نمی کند و یا اگر ترک کرده باشند به کشور بازمی گردند تا خدمت کنند.

- بخشی از این یادداشتها را به تدریج در وب لاگم منتشر کردم. واکنش هایی که به صورت کامنت و شفاهی گرفتم، غیر از تائید و همدلی بعضی، از این دست هم بود که: ایران سرزمین فرصت ها نیست و موفقیت بر اساس شانس رخ می دهد، این وطن،وطن کردن ها آلوده به ریا و فریب کاری است، شما هم که در ایران مانده ای دنبال منافع و موقعیت بالاتر خود هستید، اینها که می گویید ناشی از تعصب و عشق ملی گرایانه است، چشم بر روی واقعیت ها بسته ای، شما دعوت به چیزی می کنید که بسیاری برای فرار از اون روزشماری می کنند، فراموش نکنید که بسیاری از بزرگان و تأثیرگذاران عرصه علم و دانش در ایران ما کسانی بوده و هستند که سالیان زیادی رو در خارج بسر بردند، شما هم که مانده ای طرفدار فرهنگ اسلامی بوده ای و... به هر حال گرچه همه نقطه نظرها را اینجا نمی توانم بیاورم ولی این نوع نقد ها بر روی بحثی که کردم وجود دارد. البته روی این نقد ها هم بحث دارم و همه را درست نمی دانم، ولی به همه نظر های مخالف نظر خود احترام می گزارم. ضمنا فرض مبنایی این نوع واکنش ها را آن می دانم که نگارنده را ایده آلیستی وطن خواه در نظر گرفته اند که چشم بر روی واقعیت ها بسته و همزمان در هماهنگی با شرایط موجود، و در ساختارهای موجود دنبال موقعیتهای بهتر است. من حرفم را به طور خلاصه آوردم. به همه آنها که رفته اند یا می خواهند بروند هم احترام می گزارم. ولی آنها هم که رفته اند و یا می خواهند بروند، آیا ایده آلهایی از جنس خودشان ندارند؟ خوب ما هم نظر خودمان را داریم. عیبی دارد؟ نظر مان را که نمی خواهیم تحميل کنیم؟

- ما اینجا می مانیم، هر که توانست، امکانش را داشت و مهمتر از همه : دلش خواست، با هم در همینجا تلاش خواهیم کرد. سعی می کنیم به هم امید دهیم. دوست داریم دست به دست آنها که دوست دارند و مثل ما فکر می کنند بدهیم و دوست داریم تا به هم کمک کنیم. به قول روانشاد پروفسور کارولوکس (۱۳۲۸-۱۳۸۹)، آن چهره ماندگار، آن استاد ارمنی پاکنهاد دانشگاه تهران، که روحش با صالحان محشور باد:ایران مال ماست، کجا برویم؟

پاینده ایران

0 Comments:

Post a Comment

<< Home