وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Thursday, September 05, 2013

ضرورت حفاظت و مرمت میراث فرهنگی ایران در مقابل ریسک زلزله

- سرزمین ایران به عنوان کشوری تاریخی در تاریخ خود با زمین لرزه های مختلف مهم رو برو بوده و این زلزله گاه با نابودی یا آسیب هایی جدی به بناهای تاریخی و زیر ساختهای کهن شهر های ایران همراه بوده است. از بناهای مهمی که در زلزله های ایران یک یا چند بار تخریب شده اند می توان به به مسجد جامع تبریز (مسجد کبود) و ارگ تبریز و همچنین حرم حضرت معصومه و مسجد جامع کرمان و ارگ تاریخی بم اشاره نمود. بناهای تاریخی ذکر شده بخش مهمی از هویت تاریخی و فرهنگی مردمان فلات ایران هستند. مرمت و بازسازی بناهای تاریخی نیازمند همکاری و مشارکت معماران، زلزله شناسان و متخصصان مرمت بناهای تاریخی است.
- در ایران مثالهایی وجود دارد که با نابودی کامل بناهای تاریخی همراه بود و پس از زلزله عملا بناهای نابود شده یا رها شده و یا بیشتر آنها بازسازی یا تعمیر نشده اند. از میان شهر های تاریخی می توان به شهر طبس اشاره کرد که در زلزله 25 شهریور 1357 با زمینلرزه مهمی کاملا تخریب شد و پس از زلزله عملا نشانه ای از بافت تاریخی و بناهای این شهر باقی نماند. در برنامه های بازسازی شهر طبس که در اوایل دهه شصت اجرا شد نیز عملا شهر به صورتی بازسازی شد که تقریبا هیچ نشانی از گذشته تاریخی خود ندارد و ریخت ظاهری امروزه آن تقریبا مانند تمام شهر های نوساز و ساخته شده در چند دهه اخیر در ایران و به واقع بدون ویژگی شاخص فرهنگی طبس است. در مثالهای دیگری مانند مثال مسجد جامع تبریز، این بنا با وجود تخریب کامل در زلزله 1780 میلادی، در حدود 40 سال قبل در یک برنامه بازسازی، عملا نوسازی شده و امروزه بنای بازسازی شده، جای بنای تخریب شده را گرفته است. نمونه دیگر ارگ تاریخی بم است که از حدودا ابتدای دهه پنجاه شمسی بازسازی شد، ولی در زلزله 5 دیماه 1382 بم تقریبا - در بیشتر بخش ها بیش از 70%- تخریب  شد. برنامه های بازسازی ارگ بم به شیوه ای متفاوت در سالهای بعد از زلزله بم پیگیری شده است و البته امروزه بهوضع قبل از سال 1382 باز نگشته است.
- توجه به بافت تاریخی و فرهنگی و ثبت و تهیه نقشه و مستند سازی  آنها (هم بافت تاریخی شهر ها و روستاها و هم تک تک بناهای دارای ارزش فهرنگی و باستانی) در سرزمینی مانند ایران که هر آن انتظار زمینلرزه ای مهم در بخشی از آن وجود دارد به عنوان یک وظیفه ملی از سوی نهاد های فرهنگی (به ویژه سازمان میراث فرهنگی) لازم است پیگیری شود. این موضوع با توجه به وجود مناطقی که هنوز مورد بررسی های تفصیلی باستانشناسی در ایران قرار نگرفته اند (نظیر بیشتر نواحی شمال، مرکزی، شرقی و جنوب شرقی ایران)، که از سوی باستانشناسان به عنوان مناطق "سفید" تلقی می شوند، بسیار حائز اهمیت است. چنانچه زمینلرزه ای نظیر زلزله طبس 1357 و بم 1382 در نواحی شهری که دارای هویت تاریخی خاص و با ارزش هستند رخ دهد، نبود مستندات تفصیلی از بافتتهای تاریخی در مناطق مختلف، موجب می شود تا در  بازسازی آنها (در صورت وجود اراده برای بازسازی با توجه به هویت تاریخی و فرهنگی قبلی همان محل) نقشه راه مشخصی وجود نداشته باشد و عملا شهری مدرن بنا شود که حداکثر در آن نشانه هایی - نمادین- به عنوان یادمانی از گذشته شهر قرار داده شود. چنین شیوه ای به ساخت شهر هایی مانند شهر طبس، بعد از زمینلرزه 1357 و شهرهای منجیل و رودباز پس از زمینلرزه  1369 و شهر بم، پس از زمینلرزه 1382 خواهد انجامید.
-البته باید توجه داشت که چه بسا و در بسیاری از موارد عملا اراده ای نیز برای بازسازی بر پایه هویت گذشته نواحی آسیب دیده در سوانح طبیعی (یا سوانحی نظیر جنگ، برای نمونه در بازسازی های پس از جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق بر علیه ایران) دیده نمی شود، و در هر یک از نواحی بازسازی شده، در صورتی که بازدیدی صورت گیرد، کمتر نشان و نمادی از هویت گذشته شهر یا روستای تخریب شده دیده می شود. در چنین مواری عدم انطباق بافت قدیمی با تسهیلات و ضروریات زندگی امروز و دسترسی های محدود به نواحی و محلات با بافت سنتی و فرسوده قدیمی و تغییر شیوه مالکیت و زندگی شخصی در روستاها و شهر ها (که در بسیاری از آنها در گذشته در خانه هایی به شیوه مجتمع و دست جمعی اعضای چند فامیل نزدیک زندگی می کردند ولی عملا در چند دهه گذشته، چنین شیوه ای به کنار گذاشته شده و به تدریج سبک و شیوه زندگی آپارتمانی به دلیل ترجیحات و راحتی آن حتی در روستاهای ایران به شیوه مسکونی معمول تبدیل شده است) و همچنین تاب آور نبودن بناهای قدیمی و ضعف آنها در مقابل هر نوع سانحه قابل پیش بینی، به عنوان ایجاد بناها، محلات ، روستاها و شهرها به شیوه های جدید شده است.
- به هر حال در صورتی که این سرعت در تخریب آثار تاریخی ایران به دلایل سوانح طبیعی و بی توجهی در نوسازی های جدید ادامه یابد، در دهه های آینده می توان انتظار داشت که اثر چندانی از بافت تاریخی و فرهنگی سازگار با شرایط ایران و واجد ویژگیهای فرهنگی ملی و مذهبی ایران باقی نماند. شهر های طبس و تبریز که در اثر زمینلرزه ها به طور کامل تخریب و بعد به تدریج بازسازی شده اند، نمونه هایی از شهر هایی هستند که چنین روندی موجب شده تا چهره گذشته آنها تقریبا از صفحه روزگار پاک شود.
- به این نکته هم توجه شود که در بناهایی که در دهه ها و قرن اخیر نیز احداث شده اند، باید نگاه حافظتی و مرمتی را اعمال نمود، چرا که اکنون بناهایی نظیر مرقد مطهر امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) و احمد بن موسی (ع) به ترتیب در مشهد، قم و شیراز به تدریج شکل کنونی خود را در قرن اخیر به خود گرفته اند، و همچنین بناهای مدرنی مانند آرامگاه فردوسی در طوس، آرامگاه این سینا در همدان و آرامگاه عطار و کمال الملک در نیشابور و حافظ و سعدی در شیراز با وجودی که همگی بناهایی جدید هستند امروزه بخشی از میراث تاریخی و فرهنگی ایران به شمار می روند و حتی بناهای مدرنی مانند برجهای آزادی و میلاد در تهران، و تالارهایی مانند وحدت و فرهنگ و فرهنگسراهایی مانند نیاوران و شفق، خانه های هنرمندان و بزرگان فرهنگی و سیاسی ایران (مانند خانه نیما و قوام السلطنه و ...)  در پایتخت  و بناهای مشابه که به نسبت بناهای معاصر و مدرن محسوب می شوند نیز بخشی از میراث و هویت فرهنگی شهر های مختلف ایران شده اند.
 - به نظر می رسد که در دوران نوین، و در دولت یازدهم می توان انتظار داشت که به مرمت بافت و بناها تاریخی و فرهنگی ایران با توجه و برآورد میران خطر و ریسک زلزله و سایر سوانح طبیعی و انسانی در هر نقطه و منطقه توجهی ویژه شود. این توجه و سرمایه گذاری به تدریج و در یک برنامه دراز مدت می تواند به تدریج روند نابودی میراث فرهنگی و تاریخی ایران را متوقف کرده و در آینده با شیوه های علمی و به روز به احیای بناهای تاریخی و فرهنگی  ایران با توجه به هویت فرهنگی و تاریخی و بر پایه روشهایی که به احداث بنا و شهرسازی تاب آور در برابر زلزله و سوانح دیگر کمک کند، امید بست.      

0 Comments:

Post a Comment

<< Home