مغلوب رقص زمین
دیروزچهارشنبه-2/9/84- در صفحه بین الملل روزنامه ایران مصاحبه ای خانم وفا شمس از روزنامه ایران با من در مورد
زمینلرزه 17/7/84 بالاکوت پاکستان انجام داده بود به چاپ رسید. در این متن که به صورت یک مقاله تنظیم شده خانم شمس با نثر ویژه خودش مطالب من را تنظیم کرده که به نظرم بد نشده است. در تنظیم این متن خانم شمس به توصیه خودم از بعضی متن های قبلی که من در وبلاگم در این مورد نوشته بودم نیز استفاده کرده است .در اینجا عینا آن مقاله-مصاحبه را با چند اصلاح کوچک تکرار میکنم.
نگاهى به زلزله ۸ اكتبر پاكستان
مغلوب رقص زمين
چند هفته مى گذرد. نه اصلاً چند ماه! ژنرال پرويز مشرف حتماً فكر نكرده بود براى اين حمله بايد چه تدبيرى انديشيد. ستاره هاى روى شانه او به كمكش نيامدند. پاكستان نمونه كاملى از بى نظمى در برابر حمله برق آساى زلزله بود. هنوز مردم و خبرنگاران انتظار مى كشند؛ «شايد انسانى، معجزه آسا از زير اين تل خاك زنده بيرون كشيده شود.» مرده ها كم نيستند، آخرين آمار تلفات بيش از ۷۳ هزار كشته را نشان مى دهد. آنهايى كه براى هميشه زير آوار و خاك ماندند و براى هميشه فراموش شدند را براى هميشه فراموش كنيد. ساعت سه و پنجاه دقيقه به وقت جهانى، ۷ و بيست دقيقه به وقت تهران و ۸ و پنجاه دقيقه به وقت محلى زلزله اى با بزرگای گشتاوری هفت و شش دهم در ۱۴ كيلومترى شمال مظفرآباد پاكستان رخ داد. درست در روز هشتم اكتبر ۲۰۰۵. آدم ها از خانه هايشان در كابل، اسلام آباد، سرينگر، كشمير وحشت زده بيرون آمدند.گويى در مخيله شان هم نمى گنجيد زمين هم مى تواند اينگونه برقصد! رقص مرگ آفرين كه رقصنده هايش را اسكلت كرده. از سال ۱۹۴۷ و در تاريخ سده بيستم شبه قاره هند از اين ناحيه زلزله مهمى گزارش نشده بود و ژنرال ها گمان نمى كردند روزى سگ هاى زنده ياب بيش از ستاره هاى روى شانه هايشان به درد مى خورند. پاكستان در نبرد هشتم اكتبر شكست خورد. آن هم در زمانى به طول چند دقيقه. تانك ها از آشيانه ها بيرون نيامدند و موشك هاى دور و بر نيز به خواب هسته اى خويش ادامه دادند. چون زلزله واقعيتى قوى تر از تمام معادلات بشرى بوده، هست و شايد خواهد بود.اعتماد يا توجه بيشتر؟چند روز، پس از زلزله پاكستان، روزنامه ليبراسيون فرانسه به نقل از «يان اگلاند» هماهنگ كننده برنامه هاى سازمان ملل براى كمك هاى انسانى اعلام كرد: امدادرسانى به مناطق آسيب ديده زلزله منطقه مظفرآباد حتى مشكل تر از امدادرسانى به آسيب ديدگان سونامى دسامبر گذشته اقيانوس هند است. نكته جالب آن بود كه سازمان ملل در مورد زلزله پاكستان درخواست ۳۱۲ ميليون دلار كمك فورى كرد. ولى كوفى عنان با چهره مغموم پشت ميكروفن ها قرار گرفت: «با وجود گذشت چند روز تاكنون فقط ۳۷ ميليون دلار تأمين شده است.» در مقابل در ده روز اول واقعه سونامى بيش از ۸۰ درصد كمك درخواستى تأمين شد. چرا؟ راز اين تفاوت چيست؟يان اگلاند معتقد بود كشورهاى جهان مسأله كمك به زلزله زدگان پاكستان را جدى نگرفته اند. مى توان سؤال تلخى را مطرح كرد. راستى اگر كشورى اروپايى _ هرچند كوچك _ دچار چنين حادثه اى مى شد، آيا كشورها براى كمك از هم سبقت نمى گرفتند؟ پس از آن بود كه پرويز مشرف سعى كرد با ژستى ديپلماتيك غرور ملى را احيا كند. او به بی.بی.سی گفت: به مردم كشورش، خودش و ارتش اعتماد كافى براى فائق آمدن بر اين فاجعه ملى را دارد. اما هيچگاه نگفت كه اگر دولت پاكستان به مسائل اين چنينى بيشتر توجه مى كرد، آنگاه اين همه جسد زير خاك مى ماندند يا نه؟ساختمان هاى پوك كه با رقص زمين فرو مى ريزندزلزله پاكستان در هر پانزده ايستگاه شبكه زلزله نگارى باند پهن پژوهشگاه ثبت شد. كانون آن در ۱۱۰ كيلومترى شمال اسلام آباد و ۱۷۵ كيلومترى شمال غرب سرينگر، مركز كشمير بود. در بررسى هاى اوليه ساز و كار آن فشارى و ژرفايش حدود ۱۰ كيلومتر بررسى شد. روزنامه هاى مهم دنيا، خبرنگاران و گزارشگران حرفه اى خود را در منطقه فعال كردند ولى رسانه هاى مكتوب ايران تنها ۴۸ ساعت بعد انگشت روى نكاتى چون گلدكوئيست يا تسهيلات بانكى گذاشتند. سی.ان.ان يك صفحه ويژه به اين زلزله اختصاص داد و رسانه هاى ديگر جهان نيز اصل پيگيرى خبر را دنبال كردند. دكتر مهدى زارع، دانشیار و رئيس پژوهشكده زلزله شناسى پژوهشگاه بين المللى زلزله شناسى و مهندسى زلزله ايران به همراه دكتر عشقى به پاكستان رفت تا از مناطق زلزله زده ديدن كند. او در گزارش سفر خود مى نويسد: آنچه در زمين لرزه هاى فروردين شصت و دو لاريجان، خرداد ۱۳۶۹ منجيل و خرداد ۸۳ فيروزآباد كجور ديديم، دقيقاً مى تواند در رشته كوه هاى البرز ايران تكرار شود. بعضى روستاها هم در بالاكوت پاكستان و هم در منجيل ايران در زير توده هاى عظيم واريزه دفن شدند، روستاها از نقشه محو شدند و اهالى از بين رفتند. اين يك واقعيت كاملاً جدى است.» در هفته سوم پس از زلزله بالاكوت شوكت عزيز، نخست وزير پاكستان اعلام داشت: امكان بهبود شرايط روستانشينانى كه در نواحى كوهستانى دوردست زندگى مى كنند، تنها در صورتى امكان پذير است كه اين مناطق را ترك و در نواحى كم ارتفاع تر ساكن شوند. دكتر زارع مى گويد: راه هاى ارتباطى به شهرهاى اصلى آسيب ديده در كشمير پاكستان تقريباً در آخرين ساعات روز سوم باز شد و اين به معناى مسدود بودن راه ها تا حدود ۶۰ ساعت پس از لرزه اصلى است. پيش از آن برخى كمك ها تنها از طريق هوا براى مردم پرتاب شد. اين براى ما كه بسيارى از مناطق لرزه خيزمان در نواحى كوهستانى واقع است، مى تواند نكته اى بسيار جدى باشد. وقوع لرزش هاى متعدد پس از زلزله منجيل در سال شصت ونه را بايد مجدداً به خاطر آوريم.»دومين نكته مورد اشاره او نيز تكان دهنده است؛ «در فاصله حدود ۱۰۰ كيلومتر از مركز زمين لرزه پاكستان ساختمانى بلندمرتبه اسلام آباد فرو ريخت. در تهران يا تبريز ما هميشه به محل گسل هاى اصلى توجه مى كنيم _ كه البته كار مهمى است _ ولى هيچ وقت فكر نمى كنيم اگر در فاصله يكصد تا يكصد و پنجاه كيلومترى تهران يك زلزله بزرگ رخ دهد، آنگاه چه تعداد از ساختمان هاى بلندبالا فرو مى ريزد. توجه كنيم بسيارى از ساختمان هاى بلند ما در تهران يا تبريز همان شرايطى را دارند كه آن ساختمان فرو ريخته در اسلام آباد داشت. يعنى قرار گرفتن بر روى يك بلندى و احتمالاً كيفيت بد ساخت و ساز!»زلزله اى ديگر به نام پرش توده!در همان ساعات اوليه وقوع زلزله مظفرآباد، يك نكته مشهود بود. سردرگمى و بى نظمى عجيبى كه در مسأله مديريت بحران در كشورهايى چون پاكستان حاكم مى شود. پس از آن استفاده از نيروهاى غيرمتخصص امر جست وجو و نبود تجهيزات كافى از سگ هاى تعليم ديده امداد گرفته تا هلى كوپتر. دكتر زارع مى گويد: از ياد نبريم در هفتاد و دو ساعت اوليه پس از وقوع زلزله انتظار يافته شدن افراد زنده زير آوار وجود دارد، بنابراين اگر گروه هاى امداد امكان دسترسى به مناطق دورافتاده و غيرقابل دسترس را داشته باشند، امكان يافته شدن مجروحانى وجود دارد كه هنوز زنده اند، اما به دام آوار افتاده اند. ژنرال پرويز مشرف و ساير اعضاى دولت پاكستان هنوز بايد پاسخگوى سؤالات بى شمارى باشند كه مطرح خواهد شد.اگر زلزله مظفرآباد در معناى فيزيكى آن، همان چند دقيقه نخست پايان يافته باشد، زلزله ديگرى كماكان ادامه دارد كه مى توان نامش را زلزله پرش هاى توده نام نهاد كه از هم مى پرسند راستى چرا؟ چرا؟ چرا؟مردم پاكستان با هيچ، به امدادرسانى پرداختند. آنها چيزى از اين اتفاق نمى دانستند و اصلاً تا پيش از آن ماهيتش را درك نكرده بودند. زارع روى دو نكته قابل تأمل انگشت مى گذارد: «گذشت زمان فراموشى به بار مى آورد، زلزله هاى بزرگ هم به زودى فراموش مى شوند و مردم بعد از دوران نقاهت آن را به فراموشى مى گيرند، دوم اينكه متأسفانه همكارى هاى منطقه اى به خاطر مشكلات غالباً سياسى وجود ندارد و اين فاجعه اى است كه باعث گرفتن فرصت ها مى شود. نپال، هند و پاكستان تبادل اطلاعات علمى با يكديگر نمى كنند.» او ادامه مى دهد: «امروز پاكستان با مسائلى چون توسعه نيافتگى، راه هاى نامناسب دسترسى، فقر، تنش سياسى و... روبرو است. طبيعتاً نمى تواند به پديده اى مانند زلزله حتى فكر كند. در نقشه هايشان مناطق زلزله خيز مشخص نيست و به همين دليل مردم اصلاً احساس خطرى نمى كنند كه بخواهند آمادگى داشته باشند.» روند كمك به زلزله زدگان پاكستان بسيار كند بود. گويى مديريت بحران فلج شده، ولى نمى خواهد اين نقص را بپذيرد. جالب آنكه اگرچه اطلاعات گسترده اى پيرامون زمين لرزه و تلفات آن در پاكستان، كشمير هند از طريق رسانه ها پخش مى شد، ولى كسى به فكر افغانستان كه آن هم در زلزله آسيب ديده بود، نيفتاد. انگار آنها فراموش شدگان ابدى هستند.پاكستان يا ژاپن مانند كداميك؟حدود يك سال پيش در ۲۵ آذر سال ،۱۳۸۳ چهارمين مانور مديريت بحران تهران با فرض وقوع يك زلزله ۷ ريشترى برگزار شد. ايسنا گزارش داد در پايان اين مانور كه زمانش حدود ۲ ساعت بود، مشكلاتى مانند كمبود نيروهاى امدادى، توقف آمبولانس ها در ترافيك، عدم پرواز هلى كوپترهاى امدادى و وقوع چندين مورد آتش سوزى از جمله مواردى بودند كه در طول برگزارى مانور، بارها به اتاق بحران گزارش شدند. مديران و مسؤولان كشور خوب مى دانند كه ايران روى نوار زلزله واقع شده و مى توان با اقدامات اصولى ميزان خسارات را به صفر رساند. كارى كه سال هاست ژاپنى ها انجام مى دهند. اما آيا اقدامات انجام شده كافى است؟ دكتر مهدى زارع مى گويد: «در دنيا شبكه هاى مختلفى وجود دارند كه در مقياس جهانى، ملى، منطقه اى و محلى فعاليت مى كنند. يكى از اين شبكه ها، شبكه ملى لرزه نگارى باند پهن ايران است كه اطلاعات آن از طريق ماهواره به مركز صورن بر خط (آن - لاين) منتقل شده و بر اساس پردازش اطلاعات منتقل شده زلزله ها را تعيين اندازه مى كنند.»شايد ما عادت به علاج واقعه بعد از وقوع پيدا كرده باشيم. آرامش، هميشگى نيست اگر به ايمن سازى سازه هايمان توجه نكنيم، نمى توان واقعيت زلزله خيز بودن بسيارى مناطق كشور را ناديده گرفت به گمان آنكه اتفاق هميشه براى همسايه مى افتد و در رختخواب زندگى روزمره خوابيد. مى توان كارى كرد كه زلزله ترسناك نباشد كه كسى كشته نشود و كسانى عزيزانشان را اينگونه از دست ندهند و اصولاً نگرانى عميق براى تبعات بعد آن وجود نداشته باشد. اما اين كار يقيناً رشد ساختمان هاى غيراصولى و فراموش كردن آنچه بر بم، منجيل و... گذشت، نيست. زير پايمان در عمق زمين هميشه انرژى اى براى جابه جايى وجود دارد. حال ديگر دست ماست مانند پاكستان باشيم يا ژاپن؟!
نگاهى به زلزله ۸ اكتبر پاكستان
مغلوب رقص زمين
چند هفته مى گذرد. نه اصلاً چند ماه! ژنرال پرويز مشرف حتماً فكر نكرده بود براى اين حمله بايد چه تدبيرى انديشيد. ستاره هاى روى شانه او به كمكش نيامدند. پاكستان نمونه كاملى از بى نظمى در برابر حمله برق آساى زلزله بود. هنوز مردم و خبرنگاران انتظار مى كشند؛ «شايد انسانى، معجزه آسا از زير اين تل خاك زنده بيرون كشيده شود.» مرده ها كم نيستند، آخرين آمار تلفات بيش از ۷۳ هزار كشته را نشان مى دهد. آنهايى كه براى هميشه زير آوار و خاك ماندند و براى هميشه فراموش شدند را براى هميشه فراموش كنيد. ساعت سه و پنجاه دقيقه به وقت جهانى، ۷ و بيست دقيقه به وقت تهران و ۸ و پنجاه دقيقه به وقت محلى زلزله اى با بزرگای گشتاوری هفت و شش دهم در ۱۴ كيلومترى شمال مظفرآباد پاكستان رخ داد. درست در روز هشتم اكتبر ۲۰۰۵. آدم ها از خانه هايشان در كابل، اسلام آباد، سرينگر، كشمير وحشت زده بيرون آمدند.گويى در مخيله شان هم نمى گنجيد زمين هم مى تواند اينگونه برقصد! رقص مرگ آفرين كه رقصنده هايش را اسكلت كرده. از سال ۱۹۴۷ و در تاريخ سده بيستم شبه قاره هند از اين ناحيه زلزله مهمى گزارش نشده بود و ژنرال ها گمان نمى كردند روزى سگ هاى زنده ياب بيش از ستاره هاى روى شانه هايشان به درد مى خورند. پاكستان در نبرد هشتم اكتبر شكست خورد. آن هم در زمانى به طول چند دقيقه. تانك ها از آشيانه ها بيرون نيامدند و موشك هاى دور و بر نيز به خواب هسته اى خويش ادامه دادند. چون زلزله واقعيتى قوى تر از تمام معادلات بشرى بوده، هست و شايد خواهد بود.اعتماد يا توجه بيشتر؟چند روز، پس از زلزله پاكستان، روزنامه ليبراسيون فرانسه به نقل از «يان اگلاند» هماهنگ كننده برنامه هاى سازمان ملل براى كمك هاى انسانى اعلام كرد: امدادرسانى به مناطق آسيب ديده زلزله منطقه مظفرآباد حتى مشكل تر از امدادرسانى به آسيب ديدگان سونامى دسامبر گذشته اقيانوس هند است. نكته جالب آن بود كه سازمان ملل در مورد زلزله پاكستان درخواست ۳۱۲ ميليون دلار كمك فورى كرد. ولى كوفى عنان با چهره مغموم پشت ميكروفن ها قرار گرفت: «با وجود گذشت چند روز تاكنون فقط ۳۷ ميليون دلار تأمين شده است.» در مقابل در ده روز اول واقعه سونامى بيش از ۸۰ درصد كمك درخواستى تأمين شد. چرا؟ راز اين تفاوت چيست؟يان اگلاند معتقد بود كشورهاى جهان مسأله كمك به زلزله زدگان پاكستان را جدى نگرفته اند. مى توان سؤال تلخى را مطرح كرد. راستى اگر كشورى اروپايى _ هرچند كوچك _ دچار چنين حادثه اى مى شد، آيا كشورها براى كمك از هم سبقت نمى گرفتند؟ پس از آن بود كه پرويز مشرف سعى كرد با ژستى ديپلماتيك غرور ملى را احيا كند. او به بی.بی.سی گفت: به مردم كشورش، خودش و ارتش اعتماد كافى براى فائق آمدن بر اين فاجعه ملى را دارد. اما هيچگاه نگفت كه اگر دولت پاكستان به مسائل اين چنينى بيشتر توجه مى كرد، آنگاه اين همه جسد زير خاك مى ماندند يا نه؟ساختمان هاى پوك كه با رقص زمين فرو مى ريزندزلزله پاكستان در هر پانزده ايستگاه شبكه زلزله نگارى باند پهن پژوهشگاه ثبت شد. كانون آن در ۱۱۰ كيلومترى شمال اسلام آباد و ۱۷۵ كيلومترى شمال غرب سرينگر، مركز كشمير بود. در بررسى هاى اوليه ساز و كار آن فشارى و ژرفايش حدود ۱۰ كيلومتر بررسى شد. روزنامه هاى مهم دنيا، خبرنگاران و گزارشگران حرفه اى خود را در منطقه فعال كردند ولى رسانه هاى مكتوب ايران تنها ۴۸ ساعت بعد انگشت روى نكاتى چون گلدكوئيست يا تسهيلات بانكى گذاشتند. سی.ان.ان يك صفحه ويژه به اين زلزله اختصاص داد و رسانه هاى ديگر جهان نيز اصل پيگيرى خبر را دنبال كردند. دكتر مهدى زارع، دانشیار و رئيس پژوهشكده زلزله شناسى پژوهشگاه بين المللى زلزله شناسى و مهندسى زلزله ايران به همراه دكتر عشقى به پاكستان رفت تا از مناطق زلزله زده ديدن كند. او در گزارش سفر خود مى نويسد: آنچه در زمين لرزه هاى فروردين شصت و دو لاريجان، خرداد ۱۳۶۹ منجيل و خرداد ۸۳ فيروزآباد كجور ديديم، دقيقاً مى تواند در رشته كوه هاى البرز ايران تكرار شود. بعضى روستاها هم در بالاكوت پاكستان و هم در منجيل ايران در زير توده هاى عظيم واريزه دفن شدند، روستاها از نقشه محو شدند و اهالى از بين رفتند. اين يك واقعيت كاملاً جدى است.» در هفته سوم پس از زلزله بالاكوت شوكت عزيز، نخست وزير پاكستان اعلام داشت: امكان بهبود شرايط روستانشينانى كه در نواحى كوهستانى دوردست زندگى مى كنند، تنها در صورتى امكان پذير است كه اين مناطق را ترك و در نواحى كم ارتفاع تر ساكن شوند. دكتر زارع مى گويد: راه هاى ارتباطى به شهرهاى اصلى آسيب ديده در كشمير پاكستان تقريباً در آخرين ساعات روز سوم باز شد و اين به معناى مسدود بودن راه ها تا حدود ۶۰ ساعت پس از لرزه اصلى است. پيش از آن برخى كمك ها تنها از طريق هوا براى مردم پرتاب شد. اين براى ما كه بسيارى از مناطق لرزه خيزمان در نواحى كوهستانى واقع است، مى تواند نكته اى بسيار جدى باشد. وقوع لرزش هاى متعدد پس از زلزله منجيل در سال شصت ونه را بايد مجدداً به خاطر آوريم.»دومين نكته مورد اشاره او نيز تكان دهنده است؛ «در فاصله حدود ۱۰۰ كيلومتر از مركز زمين لرزه پاكستان ساختمانى بلندمرتبه اسلام آباد فرو ريخت. در تهران يا تبريز ما هميشه به محل گسل هاى اصلى توجه مى كنيم _ كه البته كار مهمى است _ ولى هيچ وقت فكر نمى كنيم اگر در فاصله يكصد تا يكصد و پنجاه كيلومترى تهران يك زلزله بزرگ رخ دهد، آنگاه چه تعداد از ساختمان هاى بلندبالا فرو مى ريزد. توجه كنيم بسيارى از ساختمان هاى بلند ما در تهران يا تبريز همان شرايطى را دارند كه آن ساختمان فرو ريخته در اسلام آباد داشت. يعنى قرار گرفتن بر روى يك بلندى و احتمالاً كيفيت بد ساخت و ساز!»زلزله اى ديگر به نام پرش توده!در همان ساعات اوليه وقوع زلزله مظفرآباد، يك نكته مشهود بود. سردرگمى و بى نظمى عجيبى كه در مسأله مديريت بحران در كشورهايى چون پاكستان حاكم مى شود. پس از آن استفاده از نيروهاى غيرمتخصص امر جست وجو و نبود تجهيزات كافى از سگ هاى تعليم ديده امداد گرفته تا هلى كوپتر. دكتر زارع مى گويد: از ياد نبريم در هفتاد و دو ساعت اوليه پس از وقوع زلزله انتظار يافته شدن افراد زنده زير آوار وجود دارد، بنابراين اگر گروه هاى امداد امكان دسترسى به مناطق دورافتاده و غيرقابل دسترس را داشته باشند، امكان يافته شدن مجروحانى وجود دارد كه هنوز زنده اند، اما به دام آوار افتاده اند. ژنرال پرويز مشرف و ساير اعضاى دولت پاكستان هنوز بايد پاسخگوى سؤالات بى شمارى باشند كه مطرح خواهد شد.اگر زلزله مظفرآباد در معناى فيزيكى آن، همان چند دقيقه نخست پايان يافته باشد، زلزله ديگرى كماكان ادامه دارد كه مى توان نامش را زلزله پرش هاى توده نام نهاد كه از هم مى پرسند راستى چرا؟ چرا؟ چرا؟مردم پاكستان با هيچ، به امدادرسانى پرداختند. آنها چيزى از اين اتفاق نمى دانستند و اصلاً تا پيش از آن ماهيتش را درك نكرده بودند. زارع روى دو نكته قابل تأمل انگشت مى گذارد: «گذشت زمان فراموشى به بار مى آورد، زلزله هاى بزرگ هم به زودى فراموش مى شوند و مردم بعد از دوران نقاهت آن را به فراموشى مى گيرند، دوم اينكه متأسفانه همكارى هاى منطقه اى به خاطر مشكلات غالباً سياسى وجود ندارد و اين فاجعه اى است كه باعث گرفتن فرصت ها مى شود. نپال، هند و پاكستان تبادل اطلاعات علمى با يكديگر نمى كنند.» او ادامه مى دهد: «امروز پاكستان با مسائلى چون توسعه نيافتگى، راه هاى نامناسب دسترسى، فقر، تنش سياسى و... روبرو است. طبيعتاً نمى تواند به پديده اى مانند زلزله حتى فكر كند. در نقشه هايشان مناطق زلزله خيز مشخص نيست و به همين دليل مردم اصلاً احساس خطرى نمى كنند كه بخواهند آمادگى داشته باشند.» روند كمك به زلزله زدگان پاكستان بسيار كند بود. گويى مديريت بحران فلج شده، ولى نمى خواهد اين نقص را بپذيرد. جالب آنكه اگرچه اطلاعات گسترده اى پيرامون زمين لرزه و تلفات آن در پاكستان، كشمير هند از طريق رسانه ها پخش مى شد، ولى كسى به فكر افغانستان كه آن هم در زلزله آسيب ديده بود، نيفتاد. انگار آنها فراموش شدگان ابدى هستند.پاكستان يا ژاپن مانند كداميك؟حدود يك سال پيش در ۲۵ آذر سال ،۱۳۸۳ چهارمين مانور مديريت بحران تهران با فرض وقوع يك زلزله ۷ ريشترى برگزار شد. ايسنا گزارش داد در پايان اين مانور كه زمانش حدود ۲ ساعت بود، مشكلاتى مانند كمبود نيروهاى امدادى، توقف آمبولانس ها در ترافيك، عدم پرواز هلى كوپترهاى امدادى و وقوع چندين مورد آتش سوزى از جمله مواردى بودند كه در طول برگزارى مانور، بارها به اتاق بحران گزارش شدند. مديران و مسؤولان كشور خوب مى دانند كه ايران روى نوار زلزله واقع شده و مى توان با اقدامات اصولى ميزان خسارات را به صفر رساند. كارى كه سال هاست ژاپنى ها انجام مى دهند. اما آيا اقدامات انجام شده كافى است؟ دكتر مهدى زارع مى گويد: «در دنيا شبكه هاى مختلفى وجود دارند كه در مقياس جهانى، ملى، منطقه اى و محلى فعاليت مى كنند. يكى از اين شبكه ها، شبكه ملى لرزه نگارى باند پهن ايران است كه اطلاعات آن از طريق ماهواره به مركز صورن بر خط (آن - لاين) منتقل شده و بر اساس پردازش اطلاعات منتقل شده زلزله ها را تعيين اندازه مى كنند.»شايد ما عادت به علاج واقعه بعد از وقوع پيدا كرده باشيم. آرامش، هميشگى نيست اگر به ايمن سازى سازه هايمان توجه نكنيم، نمى توان واقعيت زلزله خيز بودن بسيارى مناطق كشور را ناديده گرفت به گمان آنكه اتفاق هميشه براى همسايه مى افتد و در رختخواب زندگى روزمره خوابيد. مى توان كارى كرد كه زلزله ترسناك نباشد كه كسى كشته نشود و كسانى عزيزانشان را اينگونه از دست ندهند و اصولاً نگرانى عميق براى تبعات بعد آن وجود نداشته باشد. اما اين كار يقيناً رشد ساختمان هاى غيراصولى و فراموش كردن آنچه بر بم، منجيل و... گذشت، نيست. زير پايمان در عمق زمين هميشه انرژى اى براى جابه جايى وجود دارد. حال ديگر دست ماست مانند پاكستان باشيم يا ژاپن؟!
1 Comments:
خواهش میکنم. ممنون از توجه شما
Post a Comment
<< Home