وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Sunday, October 14, 2007

نهادهاي آموزشي دانشگاهي در جهان اسلام


در صدر اسلام نخستين مركز مهم در بغداد تاسيس شد. اين مركز نيز همانطوركه آمد به فلسفه، رياضيات و طبيعات مي پرداخت. بيت الحكمه (خانه دانش) كه در سال 200 هـ.ق (815 ميلادي) به فرمان مامون ساخته شد. در اين مركز نيز كتابخانه و رصدخانه وجود داشت، و به هزينه خزانه دولتي (بيت المال) اداره مي شد. بيت الحكمه محل اقامت دانشمندان، و مترجماني بود كه بيشتر كتابهاي علمي و فلسفي يوناني را به عربي ترجمه كردند. دليل اين نهضت گسترده ترجمه به احتمال چالشي بوده كه مسلمان در مقابل تمدنهاي قبلي و انكارهاي حكماي يهودي و نصراني احساس مي كرده اند، و براي دفاع از حقوق اسلامي و تاسيس فقه اسلامي نيز (و بنابراين تثبيت قدرت خلافت) از علوم اوليه (علوم پيش از اسلام) بهره فراوان برده اند . جامع الازهر نيز كه در آغاز يك دانشگاه شيعي بود و همزمان مراكز علمي شيعي كه در قرن پنجم هجري (يازدهم ميلادي) در نجف تاسيس شد، از مهمترين نهادهاي علمي جهان اسلام بوده اند كه خوشبختانه تا امروز باقي مانده اند. در ايران اسلامي زمان صفويه، مدرسه چهار باغ اصفهان و مدرسه خان شيراز (كه آخوند ملاصدرا در آن تدريس مي كرد)، فعاليت گسترده علمي را در قرن يازدهم هجري (هفدهم ميلادي)آغاز كردند .جالب آن است كه در تمام مدارس اسلامي (شيعه و سني) كلاس درس توسط مدرس (استاد) اداره مي شد و وي نايبي داشته (كه عملاً نقش استاديار يا دانشيار كنوني را به عهده داشته است). همچنين شخص ديگري به نام معيد (كه دستيار آموزشي امروزه معادل كنوني آن است)، تمرين هاي كلاس را براي دانشجويان حل مي كرده است، بيمارستانها نيز به عنوان يك نهاد علمي اهميت خاص داشته است. جنبه هاي نظري طب در مدارس تعليم داده مي شده و جنبه هاي علمي آن در بيمارستان. بسياري از بيمارستانها خود داراي مدرسه و كتابخانه بوده اند. از پيش از اسلام دانشگاه و بيمارستان گندي شاپور به عنوان نمونه اي جالب مورد توجه خلفاي اسلامي قرار گرفت و براساس نمونه آن به فرمان وليد ابن عبدالملك اموي در سال 77 هجري (707 ميلادي) بيمارستان دمشق را بنا گذاردند. دانشجويان پزشكي پس از تعليمات نظري و علمي بايد رساله اي- پايان نامه- مي نوشتند كه اگر مورد قبول استادشان بود، فارغ التحصيل شده و حق طبابت مي يافتند. از سوي ديگر ابن سينا دانمنشد بزرگ ايراني اسلامي علي رغم اينكه همواره در راه ساختن و ايجاد كتابخانه و نهاد علمي بوده است، همواره از تعرض حاكمان همروزگار خويش در عذاب بود. در سال 425 هـ. ق سپاهيان مسعود (پسر محمود غزنوي) به اصفهان ريختند و پس از كشتاري فجيع پانصد هزار دينار از اموال مردم مصيبت زده را به تاراج بردند، در اين تاراج كتابخانه ابن سينا را نيز غارت كردند. در كتاب بزرگ ابن سينا يكي الانصاف (حاوي بيست و هشت هزار مساله و ميان آراي ابن سينا در مقابل يونانيان در بيست جلد) و ديگري حكمه المشرقيه (حكمه المشريقين) -در مقابل حكمه المغربين كه حكمت فلسفه و يونان است- به غارت رفته است. كتاب انصاف در يورش سپاهيان مسعود غزنوي به اصفهان در يورش ها و غارت هاي آن زمان نابود شده است. از كتاب حكمت المشرقيه تنها مقدمه آن بر جاي مانده است. همين مقدمه نيز نشانگر اهميت اين كتاب است، كه اصل آن در يورش علاءالدين حسين غزنوي (جهانسوز) و آتش زدن شهر غزنين نابود شده است. مغولان نيز كتابهاي شهرهاي اشغال شده را با كاه و جو خيس كرده و به خود اسبان خود مي داده اند! و با در زير دست و پاي چهار پايان خود از بين مي بردند.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home