وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Friday, November 25, 2005

از کاری که میکنیم... رنجی که می کشیم و ... لذتی که می بریم

یادداشت قبلی من با عنوان "هر چند سال یکبار" در مورد پژوهش و اینکه پیدا کردن دانشجوی دکتری علاقه مندی که با همکاریش بتوانیم کارهای پژوهشی خود را به پیش ببریم، با انتقاد دو تن از دوستان مقیم خارج - از اینکه اساسا آنچه در ایران در دوره دکتری انجام می شود نسبتی با دوره های دکتری واقعی نمی برد- و پاسخهای من و سایر دوستان در داخل و خارج از مملکت ظاهرا به یک بحث دامنه دار و جالب تبدیل شد. من از خواندن همه کامنت ها - حتی آنها که با نظر خودم همخوانی نداشت- خوشحال شدم چرا که به نوعی تنوع طرز فکر را در این موردنشان می داد و هر کس از دیدگاه خود نقطه نظرش را گفت و به پخته شدن موضوع هم کمک کرد.اگر هم دوباره با این یادداشت به این موضوع می پردازم به این دلیل است که به نظرم جای بحث دارد و امیدوارم هم آنها که قبلا نظر داده اند و هم آنها که نظر نداده اند وارد این بحث شوند.
اصلا کدام کار درست است؟ اینکه برویم و در جائی که امکان بهتری از پژوهش وجود دارد - و به قول دوستان پژوهش واقعی برقرار است- کار کنیم و یا اینکه بمانیم و در همینجا که خیلی چیزهایش شباهتی با دنیای مدرن ندارد کار کنیم؟ اصلا میتوان به این سوال جواب قطعی دادو به اصطلاح جمع بندی کرد؟ به نظرم پاسخ منصفانه به این سوال آخر منفی است!. چرا که اگر تلاش برای پاسخ را به صورت موردی و فردی محدود نکنیم، خیلی مشکل خواهد بود که جوابی برایش بیابیم. اگر هر فرد با توجه به احساسات و علایقش و امکانات زندگی و طرز تفکرش نتواند تصمیم بگیرد دیگر چگونه می توان حداقلی از رضایت مندی شخصی را کسب کند؟ در حالی که اگر انسانی آزادانه با در نظرگرفتن تمایلاتش تصمیم بگیرد و دارای هدف هم باشد، حتما برای موفقیت خواهد کوشید.
اگر مورد خودم رابخواهم بیان کنم، خیلی خلاصه باید بگویم که من اهداف ملی و توسعه علمی در داخل را - حتی با کیفیتی که مسلما از کیفیت کار پژوهشی در بسیاری از جاها در اروپای غربی، آمریکای شمالی و ژاپن و اقیانوسیه پائین تر است- را اولویت می دانم. حقیقتش را بخواهید این نوع کار را دوست دارم و تلاشی غیر از این را برای شخص خودم کاری عبث و تحمیلی می دانم. اصلا هم نمی خواهم شعار بدهم، محیط کار در داخل را ایده آل نشاندهم و یا به تلاشهای دوستان و هموطنانی که در خارج از مملکت در بهترین لابوراتوارهای پژوهشی دنیا دارند تلاش می کنند، و افتخار می آفرینند، جسارت کنم. بسیاری از دوستان نزدیک خودم الان در معروفترین لابوراتوارهای پژوهشی فرانسه، انگلیس، آلمان ، کانادا، آمریکا و ژاپن مشغول به کار هستند. رابطه خوبی هم با هم داریم .ولی در مورد خودم، فکر میکنم که ماندن و تلاش کردن در مملکتم که جا انداختن بسیاری از فکرها و کارها بسیار مشکل و گاهی غیر ممکن مینماید، و رنج بردن و سروکله زدن با دانشجویان عزیز- و هر روز غر زدن به آنها که این چه وضع کار کردن است؟!!- و حرص و جوش خوردن سرکلاس و باز تاکید میکنم " پی افکندن کارهای بنیادی و کاربردی پژوهشی در ایران در دوره های دکتری داخل و کوشش برای برقراری ارتباط مرکز پژوهشی مهم جهان با ایران و همزمان نشان دادن توانائی های کار در داخل به خارجی ها و رنج بردن در این راه" برای من از هر کار دیگری لذت بخش تر است.
در مورد کیفیت هم نمیخواهم اغراق کنم یا شعار بدهم. ولی میزان پیشرفت این ده سال اخیر در عرصه پژوهشهای علمی در ایران اصلا قابل قیاس با قبل از آن نیست.درمورد آینده هم خوشبینم و امیدوار
خلاصه اینکه دلیل ما برای ماندن، کارکردن، رنج بردن و البته لذت بردن از رنجی که می بریم(!)آرمانی است که به آن پایبندیم. و آن همانا توسع و سعادت میهن و اعتلای علمی و فنی آن است و البته در مورد رشته خودمان، بالا بردن ایمنی در مقابل بلایای طبیعی بویژه زلزله
مدعی هستم که با همه مشکلات، کارهای خوبی در حال انجام است ویا به نتیجه رسیده است. برنامه های پژوهشی مهمی نیز برای آینده داریم و اصلا راستش رابخواهید خیلی خوشحال هم میشویم که حداقل از کشورهای همجوار خودمان دانشجوی دکتری بگیریم. و فارغ التحصیلانی نیز حداقل از کشورهائی نظیر عراق، افغانستان، پاکستان داشته باشیم. قبلا ازاین کشورها و سایر کشورها شاید برای آموختن و تحصیل در دوره های دکتری نظیر زبان و ادبیات فارسی به ایران می آمدند - و هنوزمی آیند- ما در حال تلاش برای جذب محقق برای دوره دکتری در زلزله شناسی و مهندسی زلزله هستیم.

10 Comments:

Anonymous Anonymous said...

با سلام خدمت دكتر عزيز و همه خوانندگان اين وبلاگ همان طور كه دكتر گفتند اين مساله بسيار جاي بحث دارد و شايد در اخر هم هيچكس نظر ديگر دوستان را نپذيرد ولي نفس اين بحث ما را با ديدگاه هاي همديگر اشنا ميكند سوالي كه براي من پيش امد اين بود كه به راستي اگر همه پژوهشگران ومحققان ما
درهرسطحي بخواهند به اين بهانه كه در داخل امكانات و شرايط ان گونه كه انتظار ميرود نيست به ديگر نقاط دنيا بروند چه بلايي بر سر همين تن نيمه جان داخلي خواهد امد در نظر من بسياري از دوستان دچار يك گونه حس ارامش طلبي خصي شده اند كه اگر همه شرايط مهيا نبود ديگر به هيچ عنوان نمي توان كار كرد و هزاران اما واگر ميكنند ولي فراموش نكنيم كساني در ذهن ها ودر يادها ماندگار شده اند كه همواره يك حس خاصي كه من به شخصه نام ان را مبارزه طلبي ميگذارم در وجودشان بوده و ان قدر كارشان را مستمر و با انگيزه ادامه ميدهند كه شرايط را خودشان تغيير دهند نه اين كه منتظر تغيير بنشيند

8:18 AM  
Anonymous Anonymous said...

سلام به همه دوستان خوبم
بد نیست گه گاهی روی وب سایتی به نشانه زیر هم کلیک کنید
موفق باشید
آریا منش
http://www.goftegubaostad.com/movie.htm

10:31 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام به همه دوستان خوبم
بد نیست گه گاهی روی وب سایتی به نشانه زیر هم کلیک کنید
موفق باشید
آریا منش
http://www.goftegubaostad.com

10:33 PM  
Anonymous Anonymous said...

با سلام
دوست عزيز از معرفي وب سايت گفتگو با استاد از شما تشكر مي كنم.واقعا جالب بود اميد كه به آن پيامها عمل كنيم
و اما در مورد ادامه تحصيل در داخل يا خارج از كشور خصوصا در مقطع دكتري،اين دغدغه تحصيل در خارج از كشور در مورد رشته ژئوفيزيك و خصوصا گرايش زلزله شناسي تا 4-5 سال قبل كه امكان ادامه تحصيل در اين رشته در داخل وجود نداشت در بين دانشجويان اين رشته خيلي زياد بود ولي خوشبختانه با همت اساتيد محترم در مؤسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران و پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله امكان تحصيل در داخل كشور در اين رشته فراهم گرديده كه باعث كاهش اين دغدغه گرديده است و اميد كه با فراهم كردن امكانات بيشتر بتوان محققين كارمدي كه محصول داخل كشور مي باشند از اين مراكز تحقيقاتي داشته باشيم.اين شروع خوبي بود و بايد تلاش كنيم تا فاصله امان را بابسیاری از جاها در اروپای غربی، آمریکای شمالی و ژاپن و... كم كنيم واين عمل بسيار زمان بر است ولي اگر ما همينطور بنشينيم و بدون هيچ تلاشي فقط شاهد فاصله كيفيت پژوهشي كشورهاي ذكر شده در بالا با كشور خودمان باشيم به جائي نخواهيم رسيد زمان در درجه اول اولويت است هرچه بيشتر تعلل كنيم بيشتر زمان از دست مي دهيم.درسته كه ما از نظر امكانات و خيلي موارد ديگر در مضيقه هستيم و برخي از دانشجويان دغدغه هاي بسياري در زندگيشان وجود دارد كه بعضا در تحصيلشان هم بي تاثير نيست ولي چه بايد كرد؟ ... اينجانب معتقدم نبايد علي رغم اينكه با مشكلاتي كه در حال حاضر بسياري از ما دانشجويان با انها درگير هستيم از فعاليت و تحقيق عقب نشيني كنيم و بدانيم كه صبر آرد آرزو را نه شتاب و انشاءالله با صبوري بتوانيم با مشكلات موجود كنار بيائيم و گامي در جهت ارتقاء ايران عزيزمان برداشته باشيم و بدانيم پس از هر رنجي لذتي در آن وجود دارد و رسيدن به اين لذت برخي دشواريها را برايمان قابل تحمل ميكند
آرزومند رشد علمي و اخلاقي در كنارهم براي تمامي دوستان عزيز و همچنين خودم را از خداي مهربان خواهانم
با احترام
ج.ف

1:04 PM  
Blogger Mehdi ZARE said...

ممنون از کامنتهای همه به هر حال من در متن خدم هم نوشته ام که این بحث و سوال مطرح شده جواب قطعی ندارد.
و ای کاش همه انسانها شانس این را داشته باشند تا با اولا جای خودشان را بتوانند پیدا کنند و درثانی بتوانند هر جا که راحت هستند و هر طور که راحت هستند زندگی کنند.

1:29 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام . وبلاگ جالب و بحث البته جالبی. تجربه من به عنوان یک دانشجوی دکترای داخل که تقریبا در اواخر راه است، نشان می دهد که آنچه درداخل اتفاق می افتد بیشتر بستگی به خود آدمها دارد. اما قبول شدن به مراتب سخت تر از خارج کشور است. اگرچه الان این مقطع هم می رود که...
اما در بعد پژوهشی اگر فرد بخواهد هیچ چیز از هیچ جا کم ندارد و اتفاقا محدودیت هاست که باعث خلاقیت می شود و سبب می شود ما به دنبال مواردی برویم که هم در دنیا کار نشده باشد و هم در ایران قابل اجرا باشد. دسترسی به علوم جدید هم که با توجه به توسعه اینترنت بسیار پیشرفت کرده است. می ماند همت و غیرت علمی. البته کسی که اینجا دکتری می گیرد باید هفت خوان حواشی غیر علمی را پشت سر بگذارد و بخشی از وقت و انرژی او تحلیل می رود و در نتیجه مجبور است که به جای زندگی کردن از کنار آن بگذرد اما ما رنج می کشیم و از ان لذت می بریم و باور نداریم که با یک گل بهار نمی شود باید شروع کرد از جایی از کسی
سبز باشید.

9:37 PM  
Anonymous Anonymous said...

با سلام خدمت آقای دکتر عزیز
من یک سوال داشتم آیا استادی که خود در ژورنال های معتبر علمی دارای مقاله چاپ شده ای نیست یا اگر هست مربوط به خیلی وقت قبل و زمان تحصیلش در خارج است می تواند دانشجویی را چنان راهنمایی کند که کار او از نظر علمی واجد ارزش ومعتبر و قابل پذیرش در مجلات علمی باشد؟ نمیدانم این چه غرور ملی است که دامنگیر ما شده که کار های خارج از توان خود را به عهده می گیریم و هم کار راخراب می کنیم و هم خود را وتازه طلبکار هم می شویم.
به قول شاعر : ذات نایافته از هستی بخش
کی تواند که شود هستی بخش
بهتر است آینده تحصیلی جوانانمان را فدای خودخواهی و خود بزرگ بینی مان نکنیم چرا که خیانت این کار از خدمتش بیشتر است
با تشکر یک دانشجوی سابق

10:34 PM  
Blogger Mehdi ZARE said...

کاملا موافقم
اصلا دلیل ندارد که از هر کار بی اهمیت و بنجلی به ناحق دفاع کنیم. اتفاقا توصیه می کنم که در مورد کارهای داخل نقدهای سنگینی انجام شود. رحم هم نباید کرد! فقط عدل و انصاف موقع نقد فراموش نشود
ممنون

11:54 PM  
Anonymous Anonymous said...

دولت كانادا كه به رغم بهره‌برداري امتيازات اقتصادي هنگفت از ايران، از چندي پيش به محور اقدامات ضدايراني تبديل شده، در حركتي جديد، دانشجويان نخبه ايراني را تحت فشار قرار داده است.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، سفارت كانادا در تهران در اقدامي عجيب و با بهانه‌هاي واهي، از ارائه ويزا به همسران جوانان دانشجوي مشغول به تحصيل در كانادا خودداري مي‌كند.
گروهي از دانشجويان ايراني مشغول به تحصيل در کانادا در نامه‌اي به «بازتاب»، ضمن اعلام اين مطلب، تأكيد كرده‌اند كه اين اقدام با قوانين مهاجرتي و قوانين مربوط به ويزاي تحصيلي اين كشور تناقض دارد.

در نامه جمعي از دانشجويان ايراني مشغول به تحصيل در دانشگاه‌هاي UBC ،McMaster ،Alberta ،Toronto ،Waterloo، Concordia ،Windsor ،Newfoundland آمده است: اخيرا رويه‌اي بس ناصواب از سوي سفارت کانادا در تهران در برخورد با دانشجويان ايراني مشغول به تحصيل در کانادا اتخاذ شده است که عرصه را بر دانشجويان ايراني بس تنگ كرده و مشکلي عظيم بر ساير مشکلات آنان (که فعلا مجالي براي طرحشان نيست) افزوده است. در توضيح اين مطلب مختصر به عرض مي‌رسد:

در چند ماه گذشته، سفارت کانادا در تهران از پذيرش درخواست ويزاي همسران دانشجويان بدون هيچ دليل و توضيحي، امتناع ورزيده است، به گونه‌اي که مطابق اطلاعات ما هيچ يک از دانشجوياني که از تابستان امسال (و يا حتي قبل‌تر از آن) به بعد ازدواج کرده‌اند، نتوانسته‌اند همسران خود را به کانادا بياورند. ابعاد اين موضوع به حدي وسيع است که ده‌ها دانشجوي ايراني را از دانشگاه‌هاي مختلف در سراسر کانادا شامل مي‌شود. لذا اين دانشجويان که بسياري از آنان مشغول به تحصيل در مقطع دکتري هستند و سال‌ها تا فارغ‌التحصيلي فاصله دارند، به ناچار با دلي شکسته و بغضي فرو خورده از اين جفاي به ناحق رفته، در آغاز زندگي مشترک، که بهترين دوران زندگي زناشويي هر زوجي است، در تنهايي و به دور از همسر به سر مي‌برند. ناگفته پيداست که چه ضربه روحي سختي به اين دانشجويان، همسرانشان و خانواده‌هاي آنان وارد آمده است. لازم به ذکر است، اين رويه که هرگز سابقه نداشته است، نه تنها در تضاد آشکار با حقوق اوليه هر انسان (که دولت کانادا از مدعيان پرچمداري آن در دنياست!) مي‌باشد، بلکه بر خلاف قوانين مهاجرتي کانادا (Immigration and Refuge Act) و قوانين مربوط به ويزاي تحصيلي (Study Permit) نيز هست. اين برخورد تبعيض‌آميز (به جز در موارد بسيار نادر و محدود و نه در اين وسعت) تنها و تنها با دانشجويان ايراني صورت مي‌گيرد. اين در حالي است که دانشجويان ايراني مشغول به تحصيل در کانادا، به خصوص در رشته‌هاي مهندسي از عمده‌ترين گروه‌هاي دانشجويان خارجي در کانادا بوده، بسياري از آنان از ممتازترين و نخبه‌ترين دانشجويان دانشکده‌هاي خود محسوب مي‌شوند و دولت کانادا از جذب اين دانشجويان عوايد مادي و معنوي فراواني برده و هست. همچنين به تازگي در موارد متعدد، سفارت کانادا در تهران از اعطاي ويزاي بازگشت (اصطلاحا Re-Entry Visa) به دانشجويان ايراني مشغول به تحصيل در کانادا که به عنوان تعطيلات و صرفا براي ديدن خانواده به ايران رفته بودند، خودداري کرده است.

تماس‌هاي ما با مسئولان دانشگاه‌هاي کانادا، مسئولان دولت کانادا و سفارت جمهوري اسلامي ايران در «اتاوا» ـ که قاعدتا مسئول دفاع از حقوق شهروندان ايراني در کاناداست ـ تاکنون بي‌نتيجه بوده است و شايبه سياسي‌کاري سفارت کانادا در اين رفتار غيرمسئولانه به شدت وجود دارد. کوتاه سخن آن‌که، جمعي از هم‌وطنان شما در خارج از کشور و همسران و خانواده‌هاي آنان در داخل کشور به سبب اين معضل، دست به گريبان آلام سخت روحي‌اند. ما دانشجويان، نه سياسي هستيم و نه جاذبه‌هاي ظاهري غرب، ما را به اين ديار کشانده است. ما به شوق کسب دانش‌هاي نوين از سرچشمه‌هايش، رنج اين غربت را به جان خريده‌ايم و عشق به ميهن همچنان در قلبهامان زبانه مي‌کشد.

6:16 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام آقای دکتر زارع
اول هفته پژوهش رو به شما پژوهشگر فعال تبریک می گم
یکی دوتا سوال داشتم، می خواستم اگه براتون ارزشی داشت یا اینکه برای خودتون هم مطرح بود بهش بپردازین!
من دیدم و شنیدم که خیلی از استادها وقتی برای صحبت در مورد تز بهشون مراجعه می کنیم از دانشجو می خوان که یه موضوع پیشنهاد کنند یا مثلا می گن به نظر شما این موضوع چه جوره و... یعنی یک موضوع مشخصی ،مثلا ادامه کار دکترای خودشون یا موضوعی که خودشون تا یه حدودی روی اون کار کردن، وجود نداره و در حقیقت انگار می خوان از دانشجو یاد بگیرن یا پا به پای اون پیش برن . اینجوری میشه که خیلی وقتها هدف از ابتدا کاملا مشخص نیست و با جملاتی مثل "حالا می ریم جلو ببینیم چی می شه" و این جور حرفها کار رو پیش می برن. به نظرخودم یکی از دلایل طولانی شدن دوره های دکتری تو ایران نسبت به خارج می تونه این باشه.می خواستم نظر شما رو بدونم واینکه تو خارج اساتید راهنما چقدر بر موضوع تسلط دارند واینکه شما کدوم روش رو می پسندید؟
یه سوال دیگه هم داشتم اینکه می خواستم بدونم مقالاتی که یک استاد راهنمای ایرانی ارایه می کنه تا چه اندازه به دانشجوهاش بستگی داره ؟استادها چقدر مقاله مستقل ارایه می کنند؟ یه استاد خارجی چطور؟ یا یه فارغ ااتحصیل دکترا که عضو هیات علمی نیست آیا به تنهایی می تونه تحقیق کنه و مقاله ارایه کنه؟
ببخشید که نمی تونم خودم رو معرفی کنم
با تشکر

3:14 AM  

Post a Comment

<< Home