وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Friday, November 26, 2010

احسان حدادی ، قهرمان پرتاب دیسک بازیهای آسیایی : فریاد برو! برو! برای دیسک در حال پرواز


شانزدهمین دوره بازیهای آسیایی در گوانگ ژو چین به روز های آخر خود رسیده و همچنان با عملکرد خوب کاروان اعزامی ایران، ما در مقام چهارم قرار داریم. روز چهارشنبه یک صحنه جالب در مسابقات پرتاب دیسک، نحوه مدال گرفتن و ابراز احساسات احسان حدادی قهرمان ایرانی پرتاب دیسک بود. احسان حدادی قبل از هر پرتاب ، تماشاگران حاضر در استادیوم را تشویق به دست زدن ریتمیک برای شارژ خود می کرد. در پرتاب ماقبل نهایی خود که بهترین پرتاب را انجام داد و دیسک را تا ۶۷.۹۹ متر پرتاب کرد، پس از رها شدن دیسک از دستش و در هنگامی که دیسک با آخرین فشاری که خود آورده بود مسیر یاد شده را طی می کرد، دستش را در حال خطاب به دیسک گرفته بود و فریاد می زد برو! برو! ... انگار که دیسک را تشویق می کند تا هرچه ممکن است طولانی تر برود!!! این صحنه بسیار جالب بود و انگار که قهرمان ما یک فیلم سینمایی ورزشی بسیار زیبا و کوتاه را خودش نوشته، خود کارگردانی می کند، خودش هم به نحو احسن بازی هم می کند! اتفاقا امروز جمعه صبح ۵ آذر ماه دیدم که از این ماجرا بچه های گروه ورزش شبکه سه تلوزیون یک کلیپ حدود ۳ دقیقه ای درست کرده اند و با آهنگی ضربی و مناسب این صحنه ها پحش کردند که جالب بود. صحنه آخر این کلیپ نگاه زیر چشمی، غرور آمیز و چپ چپ احسان حدادی به دوربین تلوزیونی بود که از فاصله نزدیک از او بر روی سکوی دریافت مدال فهرمانی اش فیلم می گرفت!

یادمان نرود که محمد صمیمی قهرمان دیگر ایرانی هم موفق شد در همین ماده مدال برنز بگیرد. واکنش های برادرش که مربی گری او را به عهده داشت و کارگردان تلوزیونی به خوبی پس از هر پرتاب تصویر مربی را هم نشان می داد بسیار جالب بود. هنر پخش تلوزیونی با هنرنمایی ورزشی و نمایشی! ورزشکاران ما بسیار جالب از آب در آمد. از احسان حدادی و محمد صمیمی بسیار متشکرم و امیدوارم به ویژه احسان حدادی در مسابقات جهانی و المپیک بدرخشد.

Wednesday, November 24, 2010

آيا هوش ايراني با متوسط هوش مردم در جهان متفاوت است -نگاهي به بهره هوشي

امسال در حاشیه مراسم بزرگداشت و اهدای جوایز چهره¬های ماندگار در تاریخ پنج شنبه 25/8/89، یکی از میهمانان (و نه از برگزیدگان چهره های ماندگار) در مصاحبه با گزارشگر تلویزیون، که در بخش¬های مختلف خبری پخش شد، ذکر کرد که در یک جستجوی اینترنتی در دو سایت کانادائی (که مشخص نکرد که به کدام مؤسسه یا فرد مربوط هستند) دیده است که "هوش ایرانی¬ها یازده برابر هوش متوسط جهانی است"!.
نگارنده بر اساس علاقه شخصی تصمیم گرفت تا در اینترنت و منابع چاپی موجود، از طریق بررسی مستندات، صحت و یا احتمالاً سقم این مسأله را جستجو کند. در پایان این جستجو نتایجی متفاوت با ادعای گوینده این عبارت در مصاحبه تلویزیونی یافت و به همین دلیل تصمیم گرفت تا این چند خط یادداشت را برای علاقه¬مندان احتمالی تنظیم کند.

1- بهره هوشی
Intelligence Quotient
یا
IQ
چیست؟
اگر قرار باشد تا تفاوت هوش انسانها با هم سنجیده شود، لازم است تا پارامتر اندازه گیری به صورت کمّی به عنوان یک مقیاس که قابل کاربرد برای همة گروههای مورد سنجش باشد، تعریف شده و به کار آید. در مورد سنجش هوش انسانها از پارامتری به نام
IQ
(یا بهره هوش) استفاده می¬شود. اما IQ چیست؟ سنجه هوش
(IQ)
عددی است که از یکی از چندین آزمون استاندارد شده نتیجه می¬شود این آزمونها برای تخمین هوش آدمی طراحی شده¬اند. عبارت IQ ابتدا توسط دانشمند روانشناس آلمانی "ویلیام اشترن" در سال 1912 برای سنجش هوش بچه¬ها ابداع شد. روشهای دیگر برای چنین سنجشی در ابتدای سدة بیستم توسط "آلفرد بینه" و "تئودو سیمون" ارائه گردید تا بتوان نسبت بین سن مغزی
mental age
به سن شناسنامه¬ای
chronological age
محاسبه کرد. معمولاً
IQ
در محدوده¬ای عددی بین صفر تا صد (یا کمی بیش از آن) اندازه¬گیری و بیان می¬شود، و انحراف معیاری در حد 15 دارا است.
مقدار بهره هوشی
IQ
البته به طور نسبی با میزان بهداشت، مرگ و میر، شرایط اجتماعی و فرهنگی والدین و در درجه¬ای کمتر به میزان هوش والدین مربوط است. مقداربهره هوشی اندازه¬گیری شده برای جمعیت¬های مختلف از ابتدای دهه بیست میلادی به میزان 3 درجه در هر دهه افزایش نشان می¬دهد و همین موضوع بحث-های گوناگونی را در این مورد برانگیخته است، که آیا این سنجش و روش شناسی متغیر و در حال اصلاح در زمان است که موجب این تفاوت شده است و یا واقعاً میزان بهره هوشی در هر دهه در حال افزایش است. به هر حال این روانشناس آمریکائی "لویس ترمن" بود که اصلاحاتی در مقیاس سنجش هوش بینه- سیمون به عمل آورد و به کار بردن نسبت سن مغزی به سن شناسنامه¬ای که از سوی اشترن به عنوان
IQ
معرفی شده بود، در نهایت با به کار بردن مقیاس استانفورد- بینه در سال 1916، سنجه¬ای برای هوش عمومی وضع نمود. هم اکنون استانداردهای جدید توسعه بسیار یافته و روشهای گوناگونی برای سنجش موجود است. مثلاً به عنوان یکی از شاخص، "توانائی شناختی"
Cognitive Ability
مطرح است.

2- آیا هوش ملتهای مختلف با هم متفاوت است؟
معمولاً در بحث¬های روزمره، بعضی از مردم به دنبال دلایل موفقیت¬ انسانهای دیگر می¬گردند. و چه بسا یکی از اولین پارامترهایی که به ذهنشان می¬رسد، مسأله هوش افراد موفق است. البته دلایل دیگر نیز در این موضوع حائز اهمیت است. مثلاً احساس ملی گرائی افراطی و افسانه¬ای بعضی از مردم در ملیت¬های مختلف (اکثراً توسعه نیافته و دارای احساس تحقیر) را وامی¬دارد تا بر اساس داده¬های ناموجود و شنیده¬های غیرمستند، و یا مثال آوردن از چند نابغه یا انسانهای شاخص که علاوه بر اینکه هموطن خودشان هستند، در عرصه¬های مختلف جهانی (از علم گرفته تا هنر، ادبیات، ورزش و ...) خوش درخشیده¬اند، ملت خود را به عنوان ملت شاخص معرفی کنند که اگر حقشان ضایع نمی¬شد، مثلاً امروزه نباید وضعشان در حد کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه می¬بود، و در حقیقت جایگاه و شأن آنها بسیار شایسته¬تر از آن است که امروز می¬بینیم. نگارنده این یادداشت چنین حالاتی را شخصاً علاوه بر مملکت خویش، در کشورهایی نظیر اندونزی، ترکیه و الجزائر نیز مشاهده کرده است. همین حالت در مورد بعضی دانشگاههای (بیشتر خصوصی) که کیفیت¬های استاندارد و مورد قبول (بین المللی و وزارت علوم ایران) را رعایت نمی¬کنند نیز بعضاً دیده می¬شود. به نحوی که هرگاه مورد انتقاد واقع می¬شوند، بلافاصله به چند چهره شاخص به عنوان دانشجوی فارغ التحصیل از مجموعه آن دانشگاه اشاره می¬کند، و بلافاصله نتیجه می¬گیرند که بنابراین، ما دانشگاه موفقی داریم که با انتقادهای ناروا و ظلم مورد واقع شده¬است. بدون اینکه بیان کنند آن تعداد فارغ التحصیل شاخص اساساً چند درصد (یا چند صدم درصد) از کل دانش آموختگان آن دانشگاه را تشکیل می¬دهد. به هر حال این مورد را (که به مقایسه دانشگاه¬ها و تبلیغات بعضی از آنها مربوط است) چون مربوط به موضوع اصلی این مقاله نیست فعلاً وامی¬گذاریم.
در مقاله¬های منتشره در سالهای اخیر بررسی متوسط بهره هوشی
(IQ)
در کشورهای مختلف دنیا پرداخته شده است. مثلاً لین و میسن برگ
(Lynn & Meisenberg, 2010)
در جلد 38، مجله
"هوش"
(Intelligent)
در مقاله خود بهره¬های هوش ملی را برای 108 ملت دنیا مقایسه کرده¬اند. آنها نشان داده¬اند که این سنجش¬های ملی به عنوان یک شاخه جدید از علوم جامعه شناختی مورد استقبال قرار گرفته است، و آنها نسبت¬های شاخص بین تفاوتهای اقتصادی، جمعیت¬شناختی، و همه¬گیری نتیجه ها را در سطح آن کشور توضیح داده اند، البته بعضی از منتقدین سنجه هوش ملی را بی معنی می¬دانند. این محققان دانشگاه آلستر، ایرلند شمالی با بررسی اعتبار بهره هوشی ملی با در نظر گرفتن میزان موفقیت آموزش دانش آموزان در درسهای ریاضیات، علوم و درک مطلب در 108 کشور جهان، نشان دادند که بهره هوش ملی دارای اعتبار علمی کافی است. در بررسی این پژوهشگران سنجش هوش ملی برای ایران 84، ژاپن 105، مالزی 92، الجزائر 83، آرژانتین 93، ارمنستان 92، بحرین 81، آمریکا 98، فرانسه 98، مصر 83 و زیمباوه 72 نشان داده شده است. البته نگارنده یادداشت حاضر از میان 105 کشور معرفی شده توسط لین و میسن برگ، یازده کشور را با تنوع از کشورهای جهان سوم، در حال توسعه و توسعه یافته را به انتخاب خود در اینجا بیان نمود. این بررسیها نشان می¬دهد که بر اساس شاخص مورد استفاده توسط پژوهشگران یاد شده بهره هوش ملی برای ایران در حد متوسط جهانی است و برتری معنی داری را نسبت به سایر کشورها نشان نمی¬دهند و کمابیش با هوش ملی در سایر کشورهای در حال توسعه نزدیک است.

3- خودسنجی و دیگرسنجی چه تأثیری در میزان اعلام IQ دارد
همواره این موضوع مطرح است که اگر هر فرد یا گروهی از سنجشگران به سنجش خود یا هموطنان با هم گروههای جمعیتی خود بپردازند، احتمال برآورد جانبدارانه وجود دارد. فرنهام
(Furnham, 2010)
در مقاله¬ای در مجله علمی "شخصیت و تفاوتهای فردی"
(Personality and Individtel Differences)
نشان داده است که مثلاً مردان همواره در خودسنجی، خود را باهوشتر از زنان ارزیابی می¬کنند! این موضوع نشان می¬دهد که اگر بنابر قضاوت فردی باشد، چه بسا حس خودخواهی افراطی و خیال بافی، موجب قضاوتی گزینشی و جانب دارانه شود و عملاً شخص خود و ملت خود را باهوش¬تر ارزیابی کند.

4- آیا بهره هوشی قابل تغییر است؟
این سؤال همواره مطرح است که آیا بهره هوشی قابل تغییر است یا نه. مطالعات موجود در دهه اول از سده بیست و یکم نشان می¬دهد که عوامل محیطی، خانوادگی، غلط یا جانبدارانه بودن سنجش¬های قبلی و عوامل ژنتیکی همگی از موضوعاتی هستند که می¬توانند به تفاوت در سنجش¬های جدیدتر (نسبت به سنجش های قبلی) بیانجامد، بنابراین بهره¬های هوش قابل تغییر هستند. از سوی دیگر نقش شاخص مهمی نظیر آموزش و تلاش فرد برای یادگیری از مشخصه¬هایی است که می¬تواند به رشد بهره هوشی فرد و بهره هوشی ملی بیانجامد. بنابراین به خاطر داشته باشید که یک کشور در فرآیند توسعة خود می¬تواند به تدریج با رشد بهره هوش ملی مواجه باشد. ضمناً عوامل ژنتیکی در مطالعاتی که در ایالات متحده آمریکا انجام شده در مورد حدود نیمی از کودکان به عنوان عامل مؤثر بر میزان بهره هوشی کودکان خود را نشان می¬دهند. ضمناً یک عامل مهم در میزان بهره هوشی در یک کشور میزان بهره¬مندی آحاد آن کشور از بهداشت و سلامت در آن کشور است. این سلامتی به ویژه از نظر سلامت روان افراد آن کشور اهمیت ویژه می¬یابد.

5- رده¬بندی کشورها از نظر سنجه هوش ملی
(IQ)
در بررسی¬هایی که لین و فانهانن
(Lynn, Vanhanen, 2002)
انجام داده در کتابی تحت عنوان "بهره هوشی و ثروت ملل"
(IQ and Wealth of Nations)
منتشر کردند، به مقایسه تولید ناخالص داخلی
(GDP)
و بهره هوشی ملی
(National IQ)
متوسط درملل مختلف پرداختند. همانطورکه در بخش¬های قبلی این یادداشت آمد، این مقایسه مورد بحث و مناقشه فراوان است و بعضی محققان آن را بی معنی می¬دانند. به هر حال لین و فانهانن، در این کتاب ذکر می¬کنند که متوسط سنجه هوش ملی هر کشور یکی از عوامل ( نه تنها عامل) مؤثر در ثروت ملی و رشد اقتصادی کشورهاست. کتاب بعدی این محققان در سال 2006 با عنوان "سنجه هوش ثروت جهانی" منتشر شد. بر اساس این نظریه برای سنجه هوش رده بندی برای 82 کشور جهان انجام شده است که اولین کشور هنگ کنگ و کشورهای بعدی به ترتیب کره جنوبی، ژاپن، تایوان، سنگاپور، اتریش، آلمان، ایتالیا، هلند، سوئد و سوئیس هستند. کشور اول، هنگ کنگ با بهره هوشی متوسط 107 است و آخرین کشور گینه استوائی با بهره هوشی متوسط 59 است. فرانسه و آمریکا با بهره هوشی متوسط 98 در رده نوزدهم، و ایران با بهره هوشی متوسط 84 در رده پنجاه و چهارم قرار دارد. البته همانطورکه ذکر شد. بحث¬های فراوانی در این مورد وجود دارد، ولی به هر حال اگر این تقسیم بندی لین و فانهانن (2002) را بپذیریم، کشورما در رده¬های میانی بهره هوشی متوسط در میان کشورهای دنیا قرار می¬گیرد. البته میزان و آهنگ رشد اقتصادی هر کشور در این نوع تقسیم بندی از عوامل مؤثر بوده است.

6- هوش فاکتوری نژادی و ملی نیست
بر اساس بررسی مختصر به عمل آمده در یادداشت حاضر مشخص است که بهره هوشی و میزان آن عملاً بر اساس هیچ تقسیم بندی و استاندارد شناخته شده و منتشر شده¬ای بر عوامل نژادی، رنگ پوست، قوم و ملیت مرتبط نیست. گرچه در تمام تقسیم بندی¬های بهره هوشی، یک عامل را توارث و ژنتیک و میزان هوش پدر و مادر در نظر می¬گیرند ولی هم اکنون مشخص شده است که مهمترین عامل برای بالاتر بودن هوش یک ملت، میزان و نحوه و کیفیت آموزش، محیط مناسب، استانداردهای سلامت تن و روان و در نهایت تلاش و کوشش فرد است که می¬تواند به رشد مغزی بیشتری در فرد کمک کند. هیچ قومی و نژادی نمی¬تواند مدعی برتری نژادی و ملی بر اقوام دیگر باشد و انسانها همه با هم برابرند. آنچه که افراد بشر را از نظر هوش متفاوت می¬کند علاوه بر آموزش و شرایط محیطی مناسب و سالم بودن، تلاش خود فرد است. حال اگر در هر قوم و ملتی یک گروه کوچک از جامعه به عنوان نابغه قابل رده¬بندی باشند، به هیچ عنوان نمی¬توان با پر رنگ کردن آن گروه کوچک برتری نژادی و قومی و ملی آن ملت را به رخ دیگران کشید و به تبلیغات بیهوده دست زد. همانطورکه در همه اقوام و ملتها می¬توان درصد کوچکی از مردم را یافت که از بهره هوشی الزاماً پایین (به دلیل مسائل ژنتیکی و توارث) برخوردارند، و ما مجاز نیستم که این گروه کوچک را در آن قوم و ملت پررنگ نشان دهیم و الزاماً آن قوم و ملت را به عنوان مردمانی کم هوش معرفی کنیم. در پایان لازم به یادآوری است که بهره هوشی میانگین و مطلوب در مردم مختلف در حدود بهره هوشی
IQ 100
است و در همین حد نیز بسیاری از روان شناسان معتقدند که در هر زمینه¬ای از علم و فناوری هر فردی –از هر قوم و نژاد و رنگ و ملی- می¬تواند حتی تا حد دکتری تحصیل کند.
در این یادداشت مقصود آن بود که با ارائه اطلاعات درست، از اغراق و بزرگنمایی بیهوده از منابع نامعلوم اینترنتی (نظیر آنکه بهره هوشی ملت ایران یازده برابر متوسط جهانی است!) جلوگیری شود و بدین ترتیب با رجوع به "علم" از شبه علم اجتناب گردد. اینگونه تعریف از ملت ایران بیشتر از اینکه مایه فخر و مباهات باشد، خدای نکرده موجب وهن خواهد بود، چرا که تعریف دروغین فرقی با تهمت زدن ندارد. گرچه این نوع تعریف های غیر واقعی ممکن است به صورت مسکن دردهای تاریخی و هویتی بعضی از مردم جواب دهد و برای لحظاتی آنها را خوشحال کند، ولی هم بی پایه است و هم بر خلاف تعالیم آسمانی ، و اخلاق انسانی است. چنین دیدگاههای خطرناکی می تواند به فجایع بزرگ هم بیانجامد که البته هرگز در مورد ملت ایران هرگز چنین مباد.

Friday, November 19, 2010

بازيهاي آسيائي گوانگ جو- چين: عملكرد خوب ورزشكاران ايراني

شانزدهمين دوره بازيهاي آسيايي از هفته قبل در گوانگ جو چين آغاز شد. در پابان روز هفتم بازيها، در امروز جمعه بيست و هشت آبانماه، و نوزده نوامبر، ورزشكاران ايراني با هشت طلا، هفت نقره و سيزده برنز در جايگاه چهارم آسيا، بعد از چين ميزيان - كه روزانه حدود ۲۰ مدال طلا ميگيرد!- و كره جنوبي و ژاپن، قرار گرفته است. نكته جالب در ميان هشت مدل طلاي كسب شده، مدال طلا در ووشو -بوكس چيني- توسط خديجه آزادپور بانوي ايراني بود كه كه اولين طلاي كاروان ما به حساب مي آمد، و فكر كنم اين اولين مدال طلاي دختران ايران در بازيهاي آسيايي در سالهاي پس از انقلاب بود. طلاهاي ديگر در وزنه برداري ، تكواندو و ووشو -توسط پسران ايراني- بدست آمده است. تا اين لحظه به نظر مي رسد كه با توجه به جايگاه كسب شده توسط كاروان ايران ، نتايج خوبي بدست آمده، و چون هنوز در كشتي، كاراته، فوتبال، بسكتبال و ... شانس كسب مدال طلا- يا نقره و برنز- وجود دارد، بنابراين چه بسا همين جايگاه چهارمي حفظ شود. البته رسيدن به جايگاه سوم ژاپن -كه تاكنون ۲۴ مدال طلا كسب كرده - بعيد به نظر مي رسد.

در رشته هاي رزمي - مثل ووشو و تكواندو- مدالهاي خوبي توسط ورزشكاران دختر و پسر ايراني بدست آمده كه اتفاقا بيشترشان بچه هاي شهرستانهاي مختلف ايران هستند. اين موضوع اولا نشان از پتانسيلهاي خوب براي سرمايه گذاري هاي بعذي در مسابقات ورزشي در سطح بين المللي دارد. در ثاني نشان مي دهد كه ثروت اصلي كشور ما، جوان هاي ملت ايران هستند كه در جاي جاي مملكت زندگي مي كنند و با مديريت و برنامه ريزي درست مي توان ضمن ميدان دادن به اين جوانان، از اين ثروت ها بهترين بهره را برد. نكته سوم آنكه بالاخره دختران ايران نشان دادند كه علاوه بر حضور مثبت در سالهاي اخير در عرصه علم و فناوري و افزايش حضور دختران در دانشگاهها در سالهاي اخير، در ورزش نيز خوب دارند خودشان را پيدا مي كنند و نشان مي دهند.

بدون شك اين ورزشكاران ماههاي متمادي در اردوهاي سخت آماده سازي و بدور از خانواده خود را براي حضور در بازيهاي آسيايي آماده كرده اند. به همت و تلاش تمام ورزشكاران دختر و پسر كاروان اعزامي بازيهاي آسيايي گوانگ جو، اين فرزندان شايسته ملت ايران درود مي فرستم، و براي آنها در ادامه زندگي شخصي و حرفه اي، بهترين آرزو ها را دارم. ضمنا آرزو دارم تا در رقابتهاي روزهاي بعدي نيز ورزشكاران كاروان اعزامي باز خوش بدرخشند، و نام ايران را پر آوازه كنند. يادمان باشد كه زحمات كارد فني تيمهايي كه خوب نتيجه گرفته اند، در شكل گيري اين موفقيت ها نقش اساسي داشته است كه بايد از اعضاي كادر فني نيز سپاسگزاري شود.

Saturday, November 06, 2010

زلزله در غرب درود با بزرگاي 4.7 شنبه 15-8-89



زلزله با بزرگاي 4.7 در غرب درود ساعت 7:22 بامداد شنبه 15-8-89
رومركز در فروديواره گسل اصلي جوان زاگرس واقع شده و احتمالا مربوط به جنبايي همين گسل يا يكي از گسلهاي رده دوم وابسته با سامانه گسل اصلي جوان زاگرس است