وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Monday, November 30, 2009

يازدهمين مانور سراسري زلزله و ايمني امروز برگزار شد

امروز يازدهمين مانور سراسري زلزله و ايمني برگزار شد. اين از كارهاي خوبي است كه همكاران من در پژوهشگاه در حدود 12 سال قبل بنا گذاشته اند و امروزه با تمام كاستي ها و مشكلاتي كه وجود دارد، به صورت سراسري با همكاري صدا و سيما - به ويژه راديو - و وزارت خانه هاي آموزش و پرورش و كشور و هلال احمر و شهرداري ها و سارمان آتش نشاني ها و با حدود 14 ميليون مخاطب و در حدود يكصد و چهل هزار مدرسه برگزار مي شود. امروز به مدرسه دخترانه امام رضا در منطقه 4 در شمال شرق شهر تهران رفتيم و مراسم مانور در آنجا برگزار شد. نقش من بيشتر در حضور در استوديو سيار راديو ايران در همين مدرسه و ارائه توضيح در مورد مانور و آموزش همگاني و لرزه خيزي ايران و ... به همراه همكارم دكتر سروقد مقدم به مردم و از طريق برنامه مستقيم راديو ايران بود. نكته جالب آن بود كه در ابتداي برنامه گوينده قديمي راديو سركار خانم وكيلي كه از سال 1350 در راديو ايران برنامه براي كودكان اجرا مي كنند، اجراي برنامه ما را نيز به عهده داشتند. من هم در هنگام پخش زنده به خاطره خودم از صدا و اجراي ايشان در برنامه هاي كودك در زمان كودكي خودم در دهه 50 شمسي اشاره كردم. واقعا برايم جالب بود كه ايشان كه در دهه هفتم زندگي -به نظرم - هستند، به عنوان گزارشگر به ميان كودكان رفتند و از واكنش بچه ها به برگزاري مانور هم گزارش گرفتند كه به طور مستقيم پخش شد! واقعا درود به همت اين هنرمند قديمي كه حضور در ميدان كار و تهيه گزارش را حتي در سن بالا براي خود عيب نمي داند. ضمنا قسمت بعدي برنامه نيز با اجراي آقاي ناصر خيرخواه برگزار شد و البته بسيار خوب اجرا مي كرد. به هر حال اين روز با موفقيت برگزار شد ولي در بعضي مدرسه ها از جمله مدرسه پسرانه پسر خودم، اين برنامه به صورت كامل و با اجراي آژير زمان مانور برگزار نشده است و از اين نظر بعضي مدرسه ها - ظاهرا بعضي مدارس غير انتفاعي - در اين مورد خيلي جدي نيستند كه لازم است از سوي اولياي اين مدارس و همچنين از سوي وزارت آموزش و پرورش به اين مساله به طور جدي توجه شده و بازنگري شود.

Saturday, November 28, 2009

گرم شدن زمین و تغییر آب و هوا

این روزها بحث گرم شدن زمین در جهان مطرح است. عدم توجه کشورهای توسعه یافته و همچنین شتاب کشورهای در حال توسعه که بودن توجه به محیط زیست در راه توسعه ناپایدار کشورهای خود و کل کره زمین می کوشند، موجب شده که مسائل مختلفی از آلودگی هوا و محیط زیست تا نابوده گونه های گیاهی و جانوری گوناگون در زمین شده است. توجه به مساله کاهش گاز سی.او.2 در تمام کشورها به ویژه در شهرهای بزرگ باید جدی تلقی شود. در کشور ما به ویژه در شهرهای بزرگ مثل تهران، اصفهان، تبریز ، مشهد، قزوین و اراک که شهرهای صنعتی در نزدیکی خود دارند، توجه به گازهای گلخانه ای برای سلامتی مردم ساکن در این کلانشهرها و توسعه پایدار در کل کشور اهمیت ویژه دارد.

عید قربان

امروز عید قربان است. این عید را مسلمانان جهان بزرگترین عید اسلامی می دانند. این عید سعید را که با پایان مراسم حج تمتع نیز هممراه است به تمامی مومنان و مسلمانان و خوانندگان سایت خود تبریک و تهنیت می گویم.

Tuesday, November 24, 2009

سمینار زلزله پادانگ در پژوهشگاه

امروز بعد از ظهر سمینار زلزله پادانگ – 30 سپامبر 2009- سوماترا، اندونزی – با بزرگای 7.6- در سالن همایش پژوهشگاه با حضور علاقه مندان برگزار شد. در این سمینار نتلیج بازدید شناسایی از منطقه زلزله زده پادانگ که در طی روزهای بیست تا بیست و هفت آبانماه گذشته از سوی پژوهشگاه انجام دادیم، ارائه شد. ابتدا من در مورد معرفی رویداد زلزله پادانگ و ویژگیهای زلزله شناختی آن صحبت کردم . این زلزله در اثر جنبایی یک روند فرعی در پهنه فرورانش سوماترا در ژرفای حدود 80 کیلومتری و در فاصله سطحی حدود 70 کیلومتری غرب ساحل پادانگ، در غرب جزیره سوماترای اندونزی ، رخ داد. به نظر می رسد که علارغم بزرگای آن که در محدوده زلزله های اصلی قرار می گیرد، ولی ژرفای زیاد و فاصله کانونی حدود یکصد کیلومتری از نزدیکترین محدوده های مسکونی موجب محدود ماندن خسارتها گردید. به هر حال به دلیل اثرهای ساختگاه، به نظر می رسد که خسارتهای شدیدی در پادانگ به دلیل تشدید در اثر قرارگیری شهر بر روی نهشته های ساحلی و خاکهای نرم ایجاد شده باشد.

در این زلزله سونامی رخ نداد ولی سامانه هشدار سونامی اندونری بلافاصله هشدار لازم را در مورد یک سونامی احتمالی ارسال داشت .

پس از من دکتر حق شناس در مورد ویژگیهای ژئوتکنیکی و به ویژه مشخصات زمینلغزشهای این زمینلرزه در منطقه تاندیکت در شمال پادانگ پرداخت ، رویدادی که حدود یک سوم از تلفات 1100 نفری آن به مدفون شدن اهالی سه روستا زیر نهشته های جابه جا شده در اثر زمینلغزش مرتبط بود. در نهایت نیز دکتر کلانتری در مورد انواع خرابی های حاصله ، و آسیبهای سازه ها و ساختمانها مطالب خود را ارائه نمود. قرار است تا خلاصه این مطالب را به سرعت برای قرار گرفتن روی وب سایت پژوهشگاه آماده کنیم، و در نهایت مطالب مربوط به این بازدید شناسایی به صورت یک گزارش کامل توسط پژوهشگاه منتشر شود.


از ویژگیهای این زلزله که در حدود 5 بعداز ظهر به وقت محلی رخ داد ، تلفات در میان کودکان مدارس منطقه به دلیل خرابی مدارس، تخریب بعضی از بیمارستانها به ویژه در پادانگ و در نهایت، امداد و حمایت بین المللی بویژه از سوی کشورهای چین، ایتالیا، ترکیه ، آمریکا و ژاپن بود. کمکهای بین المللی فنی به اندونزی به ویژه در توسعه سامانه های هشدار پیش هنگام سونامی در این کشور و در سطح منطقه پیرامون اقیانوس هند بسیار موثر بوده است. هم اکنون در اندونزی 180 ایستگاه لرزه نگاری باند پهن وجود دارد. این مساله به ویژه با توجه به لرزه خیزی بالا در محدوده این کشور و رخداد حدود بیست درصد از زلزله های سالانه جهان در این کشور حائز اهمیت فراوان است.

Sunday, November 22, 2009

مدلهاي آماري

با خبرگزاري مهر در ماه گذشته گفتگويي داشتم كه در سايت اين خبرگزاري آمده و در زير آن را با ويرايش اندكي مي آورم :

معاون پژوهشي پژوهشگاه زلزله با اشاره به بخشي از طرحهاي پژوهشي كه در زمينه هاي زلزله شناسي در اين پژوهشگاه مطرح است گفت: طرح توسعه مدل هاي كاهندگي امواج زلزله توسط محققان كشورمان در حال انجام است.
دكتر مهدي زارع در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: پژوهش هايي كه در پژوهشگاه زلزله انجام مي شود در زمينه هاي متعددي از جمله پژوهش هاي زمين شناسي، زلزله شناسي و ژئوپليتيك است و در اين راه هر كدام از 40 عضو هيئت علمي در موضوعات متعدد كار مي كنند.

وي با اشاره به اين نكته كه ممكن است نتيجه همه پژوهش هايي كه در زمينه زلزله شناسي صورت مي گيرد به طور مستقيم قابل بيان نباشد، اضافه كرد: پروژه هاي تحقيقاتي متعدد در زمينه زلزله شناسي مي تواند به دقت در پروژه هاي اقتصادي كمك كند.

زارع با اشاره به يكي از جديدترين تحقيقات پژوهشگاه زلزله يادآور شد: توسعه مدل هاي كاهندگي امواج زلزله در ايران يكي از جديدترين تحقيقات در اين زمينه است كه براي اين كار مدل هاي جديدي درست كرده ايم با اين هدف كه بتوانيم به سرعت به كانون اصلي زلزله برسيم.

وي اضافه كرد: وقتي از كانون زلزله دور مي شويم شدت زلزله كم مي شود، اين موضوع تابع يك قانون فيزيكي است و اين مدلها در پيدا كردن سريع كانون زلزله مهم است.

معاون پژوهشگاه زلزله يادآور شد: اين مدل ها به ويژه براي طراحي و مهندسي زلزله اهميت دارند تا پارامترهاي دقيق تري در زمان زلزله گزارش شوند.

وي گفت: در زمينه پيش بيني زلزله هم در تهيه مدل هاي لرزه خيزي كارهايي انجام شده است كه با اين كار مي توان مدل هاي احتمالي لرزه خيزي را تشريح كرد.

زارع خاطرنشان كرد: همچنين توانسته ايم مدل هاي آماري زلزله را تهيه كنيم كه البته اين كار نيازمند اطلاعات بيشتر و دقيق تر است. در گامهاي اوليه تطبيق اطلاعات موجود با زلزله هايي كه رخ داده صورت گرفته است و در مرحله بعدي اين مدلهاي آماري را با داده هاي زمين شناسي تطبيق مي دهيم.

وي تاكيد كرد: زمينه هاي متعدد كارهاي پژوهشي نيازمند سرمايه گذاري اوليه است و در اين راه به طور مثال وقتي نقشه گسلها تهيه مي شود بايد اين نقشه را با ديگر بخش هايي زمين شناسي و طرح هاي زلزله شناسي تطبيق داد به همين علت اگر بخواهيم مطالعات دقيقي در زمينه زلزله شناسي انجام دهيم بايد انواع آزمايشها را با تحقيقات جديد هماهنگ كنيم

Thursday, November 19, 2009

دست آنری و حذف ایرلند از جام جهانی

دیشب در ورزشگاه استاد دو فرانس پاریس و در مسابقه برگشت پلی آف منطقه اورپا، فرانسه که بازی رفت را در دوبلین ۱-۰ از ایرلند برده بود، با مساوی ۱-۱ ، به عنوان برنده مجموع دو بازی راهی مسابقات دورنهایی جام جهانی ۲۰۱۰ در آفریقای جنوبی شد. ولی مساله ای که از دیشب مورد توجه قرار گرفته آن است که گل مساوی فرانسه در دقیقه ۱۰۳ در وقت اضافی بازی با پاس گلی بدست آمد که تیری آنری پس از دو بار کنترل توپ با دست ارسال کرده بود. این خطای به عمد و آشکار را البته داور ندید و هر چه بازکنان و مربی تیم ملی ایرلند - تراپاتونی - اعتراض کردند اثری نبخشید. البته مطابق قوانین فیفا و فوتبال در دنیا ، نتیجه بازی قابل برگشت نیست و نتیجه همان است که در پایان اعلام شده : فرانسه صعود کرده و ایرلند حذف شده است.

ولی واقعیت آن است که فوتبال فرانسه تحت فشار شدیدی قرار گرفته چراکه از تقلب - آن هم از سوی کاپیتانش- برای پیروزی استفاده کرده است و عملا وقتی آنری پس از بازی گفته که : بله توپ به دستم خورد ولی از قصد نبود، و در تصاویر مشخص است که به عمد مسیر توپ را با دست عوض کرده است، پس به دروغ هم متوصل شده است. و این به نظرم اعتبار حرفه ای آنری را به شدت زیر سوال می برد و به باور من دوران حرفه ای آنری دیشب عملا به پایان رسید، چراکه به طور واضحی بازی جوانمردانه را زیر پا گذاشت، و حاضر نشد تا بلافاصله به داور بگوید که چنین خطای آشکاری کرده است. فوتبال فرانسه هم که یکبار در ۱۹۹۸ قهرمان جام جهانی و بار دیگر در سال ۲۰۰۶ نایب قهرمان جهان شده است، با این بازی که در تاریخ فوتبال فرانسه حتما مثال زدنی و به یادماندنی خواهد شد، با لطمه اعتبار و حیثیت مواجه شده است. اگر آنری آنقدر بزرگواری داشت که بلافاصله به خطای آشکار خود اعتراف می کرد، حتی اگر فرانسه به جام جهانی ۲۰۱۰ صعود نمی کرد، اعتبار و آبروی زیادی نصیب خود و فوتبال فرانسه می کرد، و به کلسیون اعتبارات خود، حرکتی بزرگ و جوانمردانه نیز اضافه می کرد. حیف که چنین نکرد تا حداکثر از او در کنار مارادونا یاد شود که در جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک آن گل معروف را با دست وارد دروازه انگلیس کرد.

پایان سفر اندونزی

دیشب با پایان سفر به اندونزی برای شناسایی مناطق زلزله زده پادانگ اندونزی، به اتفاق دکتر حق شناس و دکتر کلانتری به تهران بازگشتیم. سفری بود که تلاش کردیم تا در حداقل زمان ممکنه بیشترین استفاده را در بازدید و تشخیص وضع مناطق زلزله زده در زلزله ۹/۷/۸۸ پادانگ با بزرگای ۷.۶ ببریم. انصافا همکارانمان در موسسه توسعه علم و فناوری اندونزی که میزبانهای ما بودند ، در حد توانشان همکاری خوبی با ما داشتند و مبنای خوبی برای همکاری های بعدی فراهم شد. هفته آینده روز سه شنبه ۳/۹/۸۸ گزارشی از این بازدید در پژوهشگاه ارائه خواهیم کرد.

Wednesday, November 18, 2009

ترویج علم: مصاحبه با ایسنا

اخيرا سرويس علمي ايسنا مصاحبه اي با من در مورد ترويج علم داشت كه متن آن را عينا اينجا مي آورم.

/جاي خالي ترويج علم در برنامه‌هاي توسعه علمي كشور/
معاون پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي:
تدوين برنامه و سياستي كلان در حوزه ترويج علم در كشور ضروري است

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: علمي




در سال هاي اخير به موازات توسعه دانشگاه‌ها و رشد بي سابقه شمار دانش‌آموختگان عالي و افزايش چشمگير فعاليت‌ها و توليدات علمي كشور، شاهد توجه فزاينده مردم و رسانه‌هاي گروهي به اخبار علمي و پژوهشي هستيم.



گرايش روزنامه‌ها به ايجاد صفحات و ستون‌هاي ثابت علمي، ايجاد و گسترش بخش‌هاي خبري مستقل علمي پژوهشي در راديو و تلويزيون و پر رنگ شدن جايگاه اخبار علمي داخلي و خارجي در صفحات اول روزنامه‌ها و بخش هاي اصلي خبري صدا و سيما و توجه به مقوله ترويج علم و عمومي سازي مباحث علم خصوصا در حوزه‌هاي جذاب و پرطرفداري چون نجوم نمودهايي از رويكردي هر چند ضعيف اما اميد بخش به ترويج علم و تسري دادن مباحث علمي به لايه‌هاي مختلف جامعه است.



با اين حال، صرف نظر از ضعف‌هاي كمي اين بخش كه هيچ تناسبي با جايگاه و اهميت ويژه مباحث علمي در جامعه رو به توسعه ايران ندارد، مشكلات و نقاط ضعف كيفي و ساختاري متعددي نيز در اين بخش وجود دارد كه مي‌تواند تحقق كاركردها و نقش مورد انتظار اين بخش را با موانع جدي مواجه كند.



در شرايط كنوني كه جامعه علمي ايران با شتابي تحسين برانگيز براي جبران عقب ماندگي‌هاي ديرپاي علمي و تكنولوژيك كشور و همگام شدن با پيشرفت‌ها و تحولات پرشتاب جهاني تلاش مي‌كند، توجه به مقوله ترويج علم به عنوان حلقه‌اي اساسي از زنجيره توسعه پايدار علمي كشور ضروري است.



سرويس «علمي - پژوهشي» خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) در اين راستا در گفت‌وگو با دكتر مهدي زارع، معاون پژوهشي و فن‌آوري پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله و از فعالان حوزه ترويج علم در كشور ديدگاه‌هاي وي را در اين خصوص جويا شده است.



دكتر زارع با تاكيد بر اين كه بايد برنامه و سياست كلان مشخصي براي ترويج علم در كشور وجود داشته باشد تا بتواند به رشد علمي كشور كمك كند، اظهار كرد: گستره اين سياست فراتر از جامعه علمي كشور و حوزه وزارت علوم،‌ تحقيقات و فن‌آوري است و در واقع يك تصميم حاكميتي و فرهنگي كلان و ملي است.


وي با بيان كه ترويج علم به مفهوم همگاني كردن علم در سطوح مختلف جامعه است، خاطرنشان كرد: همگاني كردن علم بر اساس اين تفكر است كه مجموعه توليدات و يافته‌هاي علمي بشر به زبان همگاني و قابل فهم و در دسترس عموم بيان شود.

وي ادامه داد: به منظور انسجام‌بخشي و گسترش فعاليت‌هاي ترويج علم در كشور در سال 1380 انجمني علمي با عنوان انجمن ترويج علم ايران ايجاد شد. اين انجمن‌ها در سال‌هاي نخست فعاليت خود با توجه ويژه معاون پژوهشي وقت وزارت علوم،‌ تحقيقات و فن‌آوري ــ دكتر منصوري ــ از حمايت‌هاي مناسبي برخوردار بود و تاكنون نيز با وجود فراز و نشيب‌هاي بسيار توانسته به فعاليت خود ادامه دهد كه به عنوان نمادي از فعاليت‌هاي ترويجي انجمن مي توان به اعطاي جايزه سالانه ترويج علم از سوي انجمن و برگزاري سخنراني‌هاي علمي و مراسم مناسبتي ساليانه اشاره كرد.

اين فعال حوزه ترويج علم در پاسخ به اين سوال كه چرا در كشور ما به جنبه‌هاي ترويجي علم كمتر توجه شده و حمايت چنداني از توسعه اين قبيل برنامه‌ها در كشور صورت نمي‌گيرد، پاسخ داد: در وهله اول به اين علت است كه علم در بسياري از زمينه‌هاي تخصصي از نظر تحقيقاتي و پايه گذاري آن در كشور ما جوان است و با وجود اين كه به عنوان مثال دانشگاه تهران قدمتي حدود 75 سال دارد و يا در سده پيش دارالفنون به عنوان يك مركز علمي مطرح در كشور ما فعاليت داشته است، اما هنوز در همه عرصه‌هاي تخصصي، فعاليت‌هاي پژوهشي به صورت قابل عرضه به عنوان دستاورد جهاني در كشور ما صورت نگرفته است.

معاون پژوهشي و فن‌آوري پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله با تصريح به اين كه عمده فعاليت‌هاي صورت گرفته در اغلب گرايش‌هاي علمي تخصصي مربوط به بعد از انقلاب اسلامي يا نهايتا 40، 50 سال اخير است، افزود: به عنوان مثال در زمينه‌ فيزيك در حال حاضر جامعه علمي و مجلات علمي خوبي در ايران وجود دارد و حتي جوايز علمي بين‌المللي معتبر از سوي دانشمندان ايراني كسب شده و نيز اساتيد صاحب نامي كه در سطح بين‌المللي مطرح هستند، در ايران مشغول فعاليت مي باشند، اما بايد توجه داشت كه تمام زمينه‌هاي علمي ما مانند فيزيك نيست و در بعضي از شاخه‌ها به تازگي وارد عرصه شده ايم.

وي خاطر نشان كرد: در برخي از زمينه‌هاي تخصصي نيز در ايران گام‌هاي زيربنايي و اوليه برداشته شده، مثلا در شاخه زلزله شناسي كه به نوعي جزو علوم فيزيكي به شمار مي‌رود و در واقع كاربرد رياضيات و فيزيك در علوم زمين بوده و اولين بنيانگذاران آن از رياضيدانان بوده‌اند، فعاليت‌هاي پايه‌يي مناسبي صورت گرفته است.

زارع در عين حال تصريح كرد: در بسياري از زمينه‌ها كار علمي قابل ملاحظه‌اي انجام نشده كه حالا بخواهند در زمينه‌ ترويج آن اقدام كنند. البته ترويج علم را نمي توان به كارهاي انجام شده در ايران محدود كرد و طبيعتا كارهاي انجام شده در سطح جهاني نيز قابل ترويج است. در واقع در بسياري از زمينه‌ها به هيچ وجه ارتباطي بين علم كسب شده و جامعه برقرار نشده، مثلا كساني بودند كه براي كسب تخصصي به خارج از كشور رفتند، اما برنگشتند كه در زمينه‌ تخصصي، كاري ترويجي انجام دهند.

به گفته وي، براي ترويج علم بايد به صورت تخصصي كار شود، رشد كند و در جايي كه رشد كرد و به يك بالندگي رسيد، وارد مرحله‌اي شود كه ترويج صورت پذيرد.

معاون پژوهشي و فن‌آوري پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله در ادامه عنوان كرد: كسي مي‌تواند ترويج دهنده خوبي باشد كه خوب به موضوع تسلط داشته باشد، در واقع در ادبيات موضوع تخصصي و تسلط بر موضوع به مرحله‌اي رسيده باشد كه در آن شاخه علمي مورد نظر بتواند سخن گويد به عبارتي بايد فردي چند بعدي و دست به قلم باشد و با رسانه ها و فرهنگ جامعه آشنا باشد، زبان جامعه و زبان رشته علمي خود را بداند تا با مجموع اين شرايط بتواند بياني ترويجي داشته باشد، بنابراين كار آساني نيست.

وي در ادامه گفت‌وگو با ايسنا خاطرنشان كرد:عرصه ديگر در اين زمينه آن است كه براي ترويج مقوله علم بايد سياست كلاني وجود داشته باشد، به عنوان مثال در زماني تصميم‌ گرفته مي‌شود كه ورزش را ترويج دهند، به دنبال آن بايد شبكه ورزش در تلويزيون ايجاد ‌شود و جنبه‌هاي فرهنگ سازي مربوط به آن در پي اين سياست كلان دنبال شود. اينكه چه مزايا و فوايدي براي فرد و جامعه مي تواند داشته باشد نيز بايد به منظور ترويج بررسي‌شود.

زارع ادامه داد: براي ترويج هر مساله بايد سياستي در پس آن وجود داشته باشد، كه آن را گسترش داده و يا بودجه مورد نياز را فراهم كند، لذا براي ترويج علم نيز اين سياست كلان لازم است و در بيان مسوولان درجه يك كشور نيز به آن اشاره شده كه به عنوان مثال علم محوري بايد گرايش برتر و غالب جامعه باشد، ضمن اين كه پژوهش نيز بايد سهم بالايي از بودجه را به خود اختصاص دهد، كما اين كه هيچ وقت اين مساله عملياتي نشده است.

وي اظهار كرد: در واقع بخشي كه عملياتي شده بسيار كند بوده است. براي ترويج علم نياز به سياست و تصميم كلان داريم؛ البته در حوزه علمي هميشه تصميم‌ها و سياستهاي كلان روي كاغذ وجود داشته، به نحوي كه با هر كدام از مسوولان وزارت علوم،‌ تحقيقات و فن‌آوري اگر صحبت كنيد، مي‌گويند كه در زمينه‌ مربوط به خود سياست گذاري كلان براي توسعه علم دارند.

معاون پژوهشي و فن‌آوري پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله تاكيد كرد: اين مساله كلان‌تر از بخش علمي جامعه و حوزه وزارت علوم،‌ تحقيقات و فن‌آوري است. در واقع يك تصميم حاكميتي و فرهنگي كلان مي‌باشد و كشور بايد به آن برسد كه مثلا تا 20 سال ديگر يا پايان سند چشم انداز قصد داريم كه از نظر علمي، جامعه ايران، علم باور شده و مبناي تمام تصميم گيري ها علمي شود.

وي خاطر نشان كرد: سطوح آموزشي ما چه از مقطع ابتدايي تا دانشگاه‌هاي علمي جامعه ايران بايد استانداردهاي مشخصي داشته و حتي يك فرد معمولي بايد تا سطح قابل قبولي از مسائل علمي آگاهي داشته باشد، لذا بايد جرياني ايجاد كرد كه بر اساس آن برنامه‌هاي تلويزيون، راديو و رسانه‌ها ارتباط بيشتر و موثرتري را بين دانشمندان و مردم برقرار كنند.

زارع تصريح كرد: بايد شرايط به گونه‌اي باشد كه براي مثال وقتي يك بنا يا فروشنده يا تاجر از سيل يا زلزله‌اي كه اتفاق افتاده صحبت مي‌كند، با گزاره هاي علمي و صحيح صحبت كند، گرچه متخصص موضوع نيست. در مقابل فارغ‌التحصيلان دانشگاه چون پروسه‌اي را پشت سر گذاشته اند، علم باورتر هستند و چون در ايران دانشجو زياد است، حداقل از جنبه‌اي به ترويج علم و توسعه مبناي علمي به ويژه بعد از انقلاب كمك زيادي شده است.

وي اضافه كرد: از آنجايي كه فرايند تحصيل علم بعد از انقلاب اسلامي در ايران دموكراتيزه شده، ايجاد دانشگاه‌ها و مراكز آموزش عالي متعدد توانسته تا حد زيادي به ترويج علم در سطح همگاني كمك كند.

معاون پژوهشي و فن‌آوري پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله در گفت‌و‌گو با ايسنا خاطرنشان كرد: لازم است اين مساله را نيز در نظر داشته باشيم كه اين تعداد دانشجويي كه مشغول تحصيل هستند، قرار نيست همه مخترع، نابغه، استاد دانشگاه و ..... شوند ولي در حال حاضر جامعه به سمتي مي‌رود كه نياز به برنامه كلان احساس مي‌شود و بايد در برنامه آموزشي دانشگاه‌ها انتظار داشته باشيم كه دانشجو چه چيزهايي را بداند و در واقع باور آنها چه اندازه باور علمي باشد.

وي با بيان اين كه باور علمي از دو جنبه قابل بررسي است، تصريح كرد: جنبه اول مربوط به «علم» به طور خاص است و مساله دوم سياست آموزشي و تربيتي‌اي است كه در كشور وجود دارد.

زارع با اشاره به اين كه در برنامه توسعه كشور نيز بايد به ترويج علم توجه شود،‌ اظهار داشت: علاوه بر اين كه در برنامه توسعه كشور بايد به مساله ترويج علم توجه شود، اين توجه كردن بايد عملياتي باشد، به اين صورت كه از يك كودك كه به پيش دبستاني مي‌رود تا برنامه‌هايي كه در تلويزيون پخش مي‌شود، در تدوين برنامه‌هاي آموزشي همه، نگرش علمي مدنظر قرار گيرد. در ايران متاسفانه هم تيراژ روزنامه‌ها كم است و هم روزنامه‌ خوان زياد نيست، ولي به هر حال در روزنامه نگاري علم توجه به مخاطبان روزنامه ها نيز از نظر ترويج علم مهم است.

وي افزود: اگر به وسايل ارتباطي و توسعه فن‌آوري اطلاعات – به ويژه اينترنت – به عنوان ابزار ترويج علم توجه مي كنيم، مساله نفوذ و ضريب گسترش آن وسيله - اينترنت - مهم است. تا جايي كه حضور ذهن دارم تا دو سه سال پيش ضريب نفوذ اينترنت در ايران 17 درصد اعلام شده بود، اما اخيرا وزارت ارتباطات آمار بالاي 30 درصد را گزارش كرده و اين در حالي است كه در كشورهايي مانند اسكانديناوي ضريب نفوذ اينترنت بالاي 85 تا 90 درصد است. بايد بدانيم كه قصد داريم بعد از مثلا 15 سال اين مقدار در كشور ما چه ميزان افزايش داشته باشد و يا ميزان دسترسي‌اي كه مي‌خواهيم از طريق اينترنت ايجاد كنيم،‌ چه اندازه باشد.

معاون پژوهشي و فن‌آوري پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله، ادامه داد: آيا سعي داريم كه در رسانه ها عمدتا به مسايل سطحي و سرگرمي بپردازيم يا اين كه سرمايه‌گذاري‌ در اين جهت صورت گيرد كه فردي كه مثلا در اينترنت به جست‌وجو مي‌پردازد، چقدر مطالب متنوع، مفيد و جالب در دسترسش قرار دارد و البته همزمان با گسترش دسترسي به ابزاري به نام اينترنت، محتواي مطلوب را فراهم كنيم كه اين مساله مي‌تواند بر روي باور علمي عموم نيز تاثير بگذارد.

وي خاطر نشان كرد: به وفور باورهاي غير علمي و بر اساس دانسته هاي پراكنده و بعضا مغلوط را در ايران ديده ايد. به عنوان مثال زماني كه خودرو سمند توليد شد، بعضي مي گفتند در ايران طراحي نشده و يا اين كه اصلا ساخت ايران نيست، اما باور درست چيست؟ باور درست آن است كه به مردم اطلاع رساني درست شود كه در ابتدا خودرو ملي يعني چه و سپس اينكه متخصصان و مهندسان مكانيك ايراني آن را به چه ترتيبي و با چه نوع همكاري بين المللي طراحي كرده‌اند.

دكتر زارع بيان كرد: طراحي خودرو ملي يك فن‌آوري مياني است كه خوشبختانه در ايران نيز امكان پذير شده، بنابراين بايد طراحي و ساخته شدن آن با اطلاع‌رساني درست به مردم اعلام شود.

معاون پژوهشي و فن‌آوري پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله با بيان اين كه «حرمت مسجد را بايد متولي آن نگهدارد» اظهار كرد: افرادي كه در حوزه‌هاي تخصصي كار مي‌كنند، بيش از همه بايد در نحوه اطلاع‌رساني دقت كنند.

وي با اشاره به مثالي درباره زلزله گفت: اگر مثلا يك دفعه اعلام شود كه متخصصان ايراني به دانش پيش‌بيني زلزله دست پيدا كرد‌ه‌اند، مردم سريع متوجه مي شوند كه صحيح نيست چرا كه در دنياي پيشرفته كه ساليانه توليدات علمي بسياري وجود دارد و در شرايطي كه مثلا دانشگاه MIT سالانه 300 ميليارد دلار - به اندازه كل يك كشور - گردش مالي دارد، چطور امكان دارد در كشوري كه كل بودجه وزارت علوم آن حدود 300 ميليون دلار است مساله پيچيده‌اي مانند پيش بيني زلزله با يك پروژه پژوهشي در يك مركز به كل حل شود؟ اينها سوالاتي است كه نويسندگان و افراد معمولي مطرح مي‌كند كه ‌حتي روزنامه‌ نگار علم نيستند. متاسفانه گاهي اين قبيل ادعاها در كشور مطرح مي‌شود؛ آن هم از طرف كساني كه در مراكز علمي مسووليت دارند و اينجا همان جايي است كه مي‌گويند حرمت مسجد را بايد متولي حفظ كند.

زارع خاطر نشان كرد: منظورم از متولي فقط فرد نيست، بلكه جامعه علمي هم هست. جامعه علمي در داروسازي، فيزيك، زلزله شناسي، هوافضا و ... خود بايد مراقب باشند و دقت كنند كه دانشگران مرتبط با جامعه خودشان چگونه حرف مي‌زنند. نقد كنند و بگويند كه چه چيزي درست يا نادرست است و اين نكته مهمي است، زيرا اگر به اين صورت موارد غير واقعي به عنوان دستاورد علمي مطرح شود و ادامه پيدا كند نه تنها به ترويج علم كمك نمي شود كه اعتماد عمومي هم سلب مي‌شود.

وي با بيان اين كه اين شكل اطلاع‌رساني غلط از سوي برخي فعالان حوزه‌هاي علمي به رشد شبه علم در جامعه كمك مي‌كند، اظهار كرد: شبه علم كليت، ظاهر و بيان علمي دارد ولي با خيالات، توهمات و خرافات آميخته است و در واقع افراد به انگيزه‌ها و دلايل مختلف مانند ناداني يا جاه طلبي‌، يافته‌اي كوچك را قطعي قلمداد مي‌كنند.

معاون پژوهشي و فن‌آوري پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله ادامه داد: به عنوان مثال در بعضي از رسانه‌ها منتشر مي‌شود كه خوردن فلان ميوه يا نخوردن آن چنين مزايايي دارد. طبعا فردي كه آگاه تر باشد،‌ اين سوال برايش پيش مي‌آيد كه چه مقدار خوردن يا نخوردن؟ در چند درصد افراد و يا در چه جامعه آماري آزمايش شده؟ آيا نتيجه تحقيق است و يا جمع بندي مجموعه‌اي از تحقيق‌ها كه به يك باور و به صورت يك قانون ضد علمي تبديل شده است. بنابراين مي‌توان گفت علم چيزي قابل ابطال و اثبات است كه اگر مساله‌اي يا مجموعه تحقيقات ديگري انجام شود، درستي يا نادرستي آن مشخص مي‌شود.

زارع در گفت‌و‌گو با ايسنا خاطر نشان كرد: ريشه بسياري از باورهاي شبه علمي در خرافات و فرهنگ عامه مردم بوده و هست كه بخشي از آن نيز سينه به سينه منتقل شده است، به عنوان مثال در زمينه شرايط بروز سيل و ساير پديده‌هاي طبيعي، برخي باورهاي خرافي در ميان مردم وجود دارد و برخي افراد هنوز هم پديده‌هاي طبيعي را كه برايشان دلايل علمي متقن و مشخصي وجود دارد با باورهاي خرافي توجيه مي‌كنند. البته كسي كه اهل علم باشد با رجوع به منابع مي‌تواند به اطلاعات صحيح دسترسي پيدا كند.

وي تصريح كرد: در واقع بخشي از ريشه‌هاي شبه علم به گذشته بر مي‌گردد و به باورهايي كه سينه به سينه منتقل شده و اگر آموزش و فرهنگ سازي مناسب انجام نشود و اين روند ادامه يابد و سطح علمي جامعه ارتقاء پيدا نكند، همان باورها به نسل بعدي نيز منتقل مي‌شود؛ البته نسل بعد مي‌تواند شنونده اين گونه باورها باشد، اما قدرت تحليل نيز بايد داشته باشد.

معاون پژوهشي و فن‌آوري پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله در ادامه تاكيد كرد: نكته مهمي كه به توسعه شبه علم كمك كرده آن است كه بعضي از افراد براي اين كه صاحب جايگاهي، چه مديريتي و چه علمي شوند شروع به خيال پردازي مي‌كنند كه در بعضي از مواقع ممكن است برخي با انگيزه‌هاي اجتماعي و ملي - به زعم خود - مثلا براي اين كه مردم را از حالت رخوت و بي‌انگيزگي خارج كنند به اغراق‌گويي‌ در حوزه‌هاي علمي دست بزنند.

وي با بيان اين كه بخشي از فعاليت‌هاي همگاني كردن علم و ترويج آن را روزنامه‌ نگاران علم (Science Journalists) بر عهده دارند، خاطر نشان كرد: بخشي از كار كلاسيك روزنامه‌ نگاراني كه در حوزه علمي در رسانه‌ها، خبرگزاري‌ها و روزنامه‌ها و ... فعاليت مي‌كنند، آن است كه با جمع‌آوري اخبار و گزارش‌هاي مجموعه فعاليت‌هاي دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و مراكز تحقيقاتي در ايران و جهان و تحليل و مقايسه آن با ساير يافته هاي مشابه، مطالب و يافته‌هاي علمي را به زبان همگاني و با حفظ استانداردهاي زبان علمي نشر ‌دهند.

زارع درباره اين وضعيت روزنامه‌نگاري علم و توجه رسانه‌هاي كشور به علم و نقش آنها در ترويج علم و توسعه علمي كشور اظهار كرد: طبيعتا اگر بخواهيم وضعيت امروز را با 20 سال قبل مقايسه كنيم شرايط بسيار بهتر شده كه بخشي از آن مرهون تلاش‌هايي است كه اصحاب رسانه در راديو، تلويزيون، خبرگزاري‌ها، روزنامه‌ها و ... كرده‌اند و زمينه‌اي براي رشد موضوع ايجاد كرده‌اند و دوم آن كه دغدغه‌اي كه اكنون ايجاد شده، شايد در آن سال‌ها نبود كه همين دغدغه به بهبود نسبي شرايط كمك كرده است.

وي در عين حال با طرح اين پرسش كه آيا اين روند رشد ايده آل است يا خير؟ گفت: در اين مورد نيز باز چند مولفه مطرح مي‌شود. يك مساله آن است كه توليد و منبعي كه به رسانه مي‌رسد، چگونه است آيا مناسب بوده يا خير؟ آيا آماده استفاده در رسانه است؟ آيا رسانه نيروهايي را دارد كه اين كار انجام دهند؟

وي يادآور شد: بخش ديگر اين مساله همان سياست كلان كشور است كه بدانيم چقدر به آن پرداخته شده است و بخش ديگر به اين مربوط مي‌شود كه چه تعداد فرد متخصص در حوزه اطلاع‌رساني علمي در كشور وجود دارد مثلا ژورناليسم پزشكي يكي از رشته هايي است كه بعضي از پزشكان به كار روزنامه‌نگاري مي‌پردازند.

زارع اظهار كرد: در مواجهه با مسايل مختلف بايد چند مولفه‌ را همواره در نظر داشته باشيم كه اگر در مورد يكي از اين مسايل صحبت مي‌كنيم نه زود هيجان زده شويم و نه زود نااميد شويم و روال درستي را انتخاب كنيم. بايد ببينيم كه وضع كنوني مان چگونه است كه البته من اميدوارانه به اين قضيه نگاه مي‌كنم و نگاهم مثبت است، در واقع مي‌توان به فضاي همگاني كردن علم و جلوگيري از شبه علم كمك كرد.

وي اضافه كرد: همگاني شدن تحصيلات دانشگاهي و اين كه دسترسي به آموزش عالي از انحصار طبقات خاص و نخبگان خارج شده اتفاق مباركي است اما سوالي كه در اينجا مطرح است اين كه محتواي آموزش‌هاي ارائه شده چيست و با اين نوع گسترش آموزش عالي، به چه نوع جامعه اي با چه بازدهي و بهره وري در چه زمينه هايي مي خواهيم برسيم؟

معاون پژوهشي و فن‌آوري پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله در پايان تصريح كرد: از سوي ديگر، يكي از مسايلي كه به ترويج علم كمك مي‌كند، سنجش مداوم و مستقل ترويج دهندگان علم است، يعني فردي كه اين كار را انجام مي‌دهد، نبايد خودش، خود را نظارت كند و بايد از بيرون داوري و نظارت شود. در برنامه‌هاي علمي و گسترش علم نيز در واقع سازمان‌هايي مستقل بايد وجود داشته باشد كه بر محتواي آموزش و ترويج علم در ايران نظارت كند و آنها را به طور مداوم مقايسه كرده و اين مساله را بررسي كند كه آيا برنامه‌هاي توليدي و مطالب منتشره محتواي قابل قبول و استانداردي دارند و آيا در حد قابل قبول جهاني قرار دارند يا خير.

Saturday, November 14, 2009

از سوماترا- پادانگ

از امروز جمعه بعد از ظهر در سوماترا در شهر پادانگ مستقر شده ايم. الان در لبه يكي از فعال ترين حاشيه هاي ورقه هاي زمين ساختي در محل فرورانش ورقه اقيانوس هند به زير صفحه اوراسيا هستيم. شهر پادانگ و شهري در شمال غربي آن به نام شهر به نام پاريامان بيشترين خسارت رو ديده اند. پرواز به پادانگ از جاكارتا با بدي وضع هوا با تككان هاي زياد هواپيما همراه بود. هوا در اينجا همميشه شرجي و گرم است و فقط در زمستانها بيشتر باران مي آيد كه ويژگي هواي منطقه استوايي است.

Thursday, November 12, 2009

در راه اندونزی

الان نیمه شب چهارشنبه به پنج شنبه ۲۱ آبانماه است و در فرودگاه ابوظبی - پایتخت امارات متحده عربی - در مسیر ترانزیت به سوی جاکارتا هستم. در غالب تیمی از پژوهشگاه متشکل از من و همکارانم دکتر حق شناس و دکتر کلانتری عازم کشور اندونزی هستیم تا از محدوده رومرکزی زمینلرزه ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۹ پادانگ ، سوماترا ، بازدید کنیم. در طی چهل و یک روز گذشته منطقه پادانگ و جزایر سوماترای اندونزی بارها با زمینلرزه های با بزرگای بیش از ۶ به لرزه در آمده است و چندین هشدار سونامی نیز در این مدت داده شده که خوشبختانه هیچکدام رخ نداده است. زمینلرزه پادانگ با بزرگای ۷.۶ حدود ۲۰۰۰ کشته داشته است.

ضمنا اولین بار است که فرودگاه ابوظبی را می بینم. قبلا بارها در سفرهای مختلف به صورت ترانزیت دوبی و فرودگاه آن را دیده بودم. فرودگاه ابوظبی از فرودگاه دوبی البته کوچکتر است ولی همین فرودگاه کوچک بسیار زیبا است و طرح داخلی آن شبیه یک کلنی مرجانی است - احتمالا برگرفته از کلونی های مرجانی در خلیج فارس- ، و در طبقه اول فری شاپ - فروشگاه - و طبقه دوم آن نیز مسیرهایی یه سوی دروازها - گیت های - خروجی است. زیر ساخت خیلی خوب که در دهه های اخیر در کشورهای حاشیه خلیج فارس ایجاد شده است، فضایی بین المللی و ارتباط دهنده شرق و غرب به این کشورها، به ویژه امارات ، داده است و به طور قطع بسیاری از نفع و گردش اقتصادی این کشورها از طریق همین امکانات و فضای مناسب برای تجارت و کسب و کار بین المللی تامین می شود.

Wednesday, November 11, 2009

امروز بيست آبانماه : به ياد شهداي راه آباداني و سد سازي در ايران

امروز بیستم آبانماه هفدهمین سالروز شهادت جمعی از متخصصان سدسازی در بلدی های بازفت در شمال مسجد سلیمان - در حال مطالعه پروژه سرشاخه های رودخانه کارون به منظور سدسازی - در اثر سقوط هلی کوپترشان در تاریخ ۲۰/۸/۷۱ است. بیست نفر از بهترین متخصصان کشور از جمله دکتر محمد رضا صالحی راد که رئیس ما در بخش ژئوتکنیک در شرکت مهاب قدس -در سال ۱۳۷۱- بودند و دو تن دیگر از دوستان و همکارانمان در این بخش، مهندس مهدی گیاهچی و مهندس شهریار فارسی، در این سانحه جان خود را بر سر اعتلای مهیهن خود گذاشتند. یاد ایشان و همکاران دیگر ما و خلبان و خدمه پرواز هلی کوپتر گرامی باد. فرزند دوستم مهندس گیاهچی که در هنگام حادثه مذبور حدودا دو ماهه بود، الان باید ۱۷ ساله بوده و جوان رشیدی شده باشد که هر جا هست، خدا او و سایر فرزندان جانباختگان در این پرواز را حفظ و سلامت بدارد.

Monday, November 09, 2009

بيستمين سالروز فرو ريختن ديوار برلين

امروز هجده آبانماه - ۹ نوامبر - بیستمین سالروز فروریختن دیوار برلین در ۹ نوامبر ۱۹۸۹، ۱۸ آبانماه ۱۳۶۸ ، است. این دیوار در دهه شصت میلادی توسط ارتش شوروی و رژیم کمونیستی آلمان شرقی بین بخش شرقی و غربی برلین برای جلوگیری از فرار مردم آلمان شرقی کمونیستی به بخش غربی برلین کشیده شد. این دیوار به مدت حدود سی سال نماد دنیای دو قطبی شرق و غرب و مرز بندی رژیم های کمونیستی با غرب و سایر جهان بود. از سوی دیگر فروریختن این دیوار که پس از ماهها تلاش حاصل شد، شروع فروریزی رژیم آلمان شرقی و در نهایت آغاز پایان اتحاد شوروی کمونیستی بود، کمونیسمی که پس از آن باید در موزه ها تاریخی جستجو میشد.

Friday, November 06, 2009

تهران: سنگ مفت، زمين گران!: پايتخت را بايد تغيير داد

در ضمیمه روزنامه اعتماد روز پنج شنبه ۱۴/۸/۸۸ مطلبی با عنوان سنگ مفت، زمین مفت

http://www.etemaad.ir/Released/88-08-14/260.htm#164613
به قلم آقای محمد سرابی منتشر شده، که اشاره به نحوه گسترش بی قاعده تهران دارد و اینکه تصمیم برای پایتخت جدید نیز بی موقع بوده و بدون محاسبه گرفته شده است.

به دلیل حساسیتی که به این موضوع دارم تصمیم گرفتن یادداشتی بنویسم و یادآور شوم که :

اولا خوب است که این موضوع همچنان مورد بحث واقع شود. نقد موضوع، اطلاعات و نظرهای کارشناسی را بیشتر در دسترس عموم قرار می دهد و این تصمیم ملی - تغییر پایتخت - را با درک همگانی همراه می کند.

دوم آنکه در مورد تهران اگر در آغاز بتوان گسترش بی قاعده شهر را با عبارتی نظیر سنگ مفت، زمین مفت - به طنز - توصیف کرد، ولی واقعیت آن است که الان اگر سنگ مفتی هم باشد، ولی زمین به شدت گران است! اصولا هر نوع تصمیم در مورد تهران با اهمیت اقتصادی زمین و مسکن و سرمایه گذاری انجام شده در آن گره می خورد. از سوی دیگر تمرکز امکانات در شهر تهران باعث شده همه سازمانها و وزارتخانه ها و پرسنل آنها تمایل شدیدی بر تجمع در تهران داشته باشند. اطراف و حومه تهران - نظیر کرج، هشتگرد، پردیس و پرند - نیز خود مزید بر علت مشکلات کلانشهر تهران شده که حتما باید مورد توجه دربرنامه ریزی آینده برای تهران قرار گیرد.

سوم آنکه اصل تصمیم خوب و به جا است، لازم است تا برنامه ریزی دقیق برای آن انجام شود. پیچیدگی و هزینه بر بودن آن نباید مانع از اجرای یک برنامه مهم شود. اگر این کار انجام نشود، بیست سال بعد اولا در همین جا که هستیم، خواهیم بود و صد البته مشکلات شهر تهران بیشتر خواهد شد. ادامه وضع آن به عنوان پایتخت ، به مشکلاتش با سرعت بیشتری خواهد افزود. ولی اگر این برنامه تغییر پایتخت و ایجاد یک پایتخت جدید به درستی دنبال شود، بیست سال بعد امید است که علاوه بر شهر تهران ، یک شهر مدرن جدید، با امکانات نوین و قرن بیست و یکمی داشته باشیم که قبل از هر چیز به عنوان زیر ساخت اساسی و مهم برای آینده کشور به چنین پایتخت روزآمدی نیاز داریم که ریسک های مختلف در آن حداق بوده و ایمنی بالا داشته باشد.

Thursday, November 05, 2009

روزنامه نگاري علمي :لزوم حفظ امانت و اجتناب از تقلب علمي

دیروز پس از رخداد زمینلرزه ۱۳ آبان بندرعباس - در ساعت ۲:۵۶ بامداد - یادداشتی در صفحه خود گذاشتم. امروز بعضی از روزنامه ها را دیدم که چگونه اخبار مریوط به این زلزله را منعکس کرده اند.

در روزنامه خبر به تاریخ امروز ۱۴ آبان صفحه ۶ - جامعه - مطلبی با عنوان وضعیت بندر عباس عادی است آمده است. در پاراگاف آخر این مطلب در تشریح تاریخچه لرزه خیزی منطقه بندر عباس آمده است و اشاره به ایکه بندر عباس لرزه خیز ترین شهر ایران است (تا انتهای یادداشت) کلا از یادداشت دیروز من بدون هر نوع ارجاع به منبع مطلب و اشاره به نام من آمده است. متاسفانه این موضوع نشان می دهد که این مطلب که در صفحه جامعه بدون آوردن نام روزنامه نگاری که آن را تهیه کرده آمده است، به صورت تقلب علمی گرد آوری شده است. (متاسفم که این صفت را بیه کار می برم ولی هیچ عبارت دیگری را نمی توان برای این عمل به کارببرم!). کسی که این مطلب را گردآوری کرده می داند که در چه راه غلطی پا گذاشت؟ نمی دانم!.

عین همین کار و متاسفانه بد تر از آن، در روزنامه اسرار، چاپ امروز ۱۴/۸/۸۸ ،انجام شده. در صفحه اول عکسی - ظاهرا از خرابی زلزله دیروز- چاپ شده و زیر عکس و در کنار تیتری با این واژه ها : بندر عباس شهر زلزله (که بر گرفته از همان تعبیری است که من در یادداشت روزانه سایت خود در مورد بندر عباس به عنوان لرزه خیز ترین شهر ایران به کار بردم)، یک پاراگراف مطلب آمده که عینا و کلمه به کلمه بخشی از همان مطلبی است که من دیروز در سایت خود آوردم!. این تقلب آشکار علمی و عدم رعایت امانت متاسفانه به راحتی انجام شده است.

امیدوارم این کار تکرار نشود و جلوی آن گرفته شود

Wednesday, November 04, 2009

عنوان: زلزله بامداد امروز با بزرگاي 4.9در بندرعباس - لرزه خيز ترين شهر ايران

بندر عباس شهری است که بیشترین زمینلرزه ها در طی سال در نزدیکی آن رخ می دهد ، و به این ترتیب باید آن را لرزه خیز ترین شهر ایران نامید. البته این بدان معنی نیست که الزاما مخرب ترین زلزله های فلات ایران در نزدیکی این شهر رخ می دهند. به گزارش شبکه ملی باند پهن پژوهشگاه ، بامداد امروز در ساعت ۲:۵۶ ، زمینلرزه ای با بزرگای ۴.۹ در شمالغرب بندرعباس رخ داد که به گزارش خبرگزاری ایرنا موجب تلفات جانی نشد ولی خساراتی وارد کرده و ۲۰۹ مجروح به جای گذاشته که ۳۸ نفر از آنها بستری شده اند. منطقه بندرعباس با زلزله هاي مهم سرخون در۱۶ اسفند ۱۳۵۳- ۷ مارس 1975 با بزرگاي 6.1 ، زلزله 21 مارس 1977 - اول فروردين 1356- خورگو با بزرگاي 6.9 كه با 156 كشته و چند صد مجروح همراه بود، و زلزله ۶ آذر ۸۴ با بزرگای ۵.۶ - در جزیره قشم- که با ۸ کشته همراه بود و زلزله ۲۰ شهریور ۸۷ با بزرگای ۶.۰ در جنوب غرب بندرعباس- شمال جزیره قشم که ۶ کشته برجای گذاشت، در سی و پنج سال اخیر شناخته می شود.

ضمنا زلزله بامداد امروز پسلرزه ای با بزرگای ۳.۳ در ساعت ۷:۳۴ صبح داشته است.

Tuesday, November 03, 2009

بی خیال زلزله نشوید

گفتگويي با روزنامه جام جم داشتم كه در روز شنبه گذشته منتشر شد كه در اينجا مي آورم:

بي‌خيال زلزله نشويد
جام جم آنلاين: زلزله هم مثل خيلي از ناخوشايند‌هاي ديگر دنيا، درست وقتي منتظرش نيستي از راه مي‌رسد، بهت‌زده‌ات مي‌كند، مي‌ترساندت و يادت مي‌اندازد كه مرگ چه ساده و نابهنگام مي‌تواند در آغوش بفشاردت و طبيعت چه آسان مي‌تواند در هر عصري انسان‌ها را به زانو درآورد، حتي وقتي پي گمشده‌اي مجهول، نقشه فتح كهكشان‌ها را مي‌كشند يا دل ذره‌ها را مي‌شكافند.
زلزله دوهفته‌پيش تهران هم، گرچه بزرگي آن فقط 4 ريشتر بود و تلفات جاني و مالي نداشت، بيدارمان كرد كه شهرمان را، سست و نااستوار در حريمي ممنوع، روي گسل‌هايي فعال ساخته‌ايم و اگر به فكر نيفتيم دير يا زود در تب ناخوش زمين، زير آوار يا در آغوش مرگ، از خواب خوش خرگوشي مي‌پريم، اما گذشته از آن كه زلزله كابوسي ترسناك براي همه آدم‌ها به حساب مي‌آيد، معمولا موجي از حرف و سخن را هم با خود مي‌آورد كه برخي فقط به شايعه پهلو مي‌زنند، اما حتي بيشتر از زلزله ما را مي‌ترسانند.

اين‌كه كدام پچ‌پچ‌هاي پس از زلزله، 25 مهر امسال راست هستند و كدام دروغ، اين كه آيا لرزش زمين در آن بعدازظهر فقط يك پيش‌لرزه به حساب مي‌آيد و بايد چشم انتظار زلزله‌اي با بزرگي بيشتر باشيم يا نه، اين كه كدام مناطق تهران خطرخيزتر هستند و اين كه چرا هنوز نقشه‌اي جامع از وضعيت گسل‌هاي تهران تهيه نشده است به اضافه چندين پرسش كمتر مطرح شده ديگر در اين زمينه، بهانه گفتگوي ماست با دكتر مهدي زارع، معاون پژوهشي پژوهشگاه زلزله و رئيس مركز پيش‌بيني زلزله كه معتقد است: «نگراني گاهي وقت‌ها چيز بدي نيست.»

زلزله تهران شما را هم ترساند؟

اصلا متوجهش نشدم! در دفترم قدم مي‌زدم و انتهاي جلسه مركز ملي پيش‌بيني زلزله بود و ما درباره آخرين نتايج دستاوردها با هم صحبت مي‌كرديم.

بعد چطور؟ نگران نشديد كه شايد يك پيش‌لرزه باشد؟

مساله زلزله در تهران به هرحال يك مساله مهم در كل كشور است؛ اما از نظر علمي يك زلزله 4 ريشتري نمي‌تواند شاخص پيش نشانگر زلزله‌اي بزرگ‌تر باشد. ما زلزله‌هايي با بزرگي 5 يا بيشتر را زلزله متوسط محسوب مي‌كنيم. در برخي موارد ديده شده است كه وقتي دو زلزله با بزرگي 5 يا بيشتر در فاصله زماني كمي از هم رخ دهند، ممكن است مقدمه وقوع يك زلزله بزرگ‌تر باشد، البته نه در هر زمان و هر مكاني.

اما زلزله‌هاي كمتر از 4 ريشتر معمولا هدف مطالعات پيش‌بيني محسوب نمي‌شوند و حتي نمي‌توان دقيقا گسل مسببش را تشخيص داد.

ولي شما اعلام كرديد گسل مسبب زلزله، گسل جنوب شرق تهران بوده است.

بله. من گفتم احتمالا! نمي‌توان مطمئن بود. زلزله پديده‌اي تصادفي و در عين حال تعييني است پس قابل پيش‌بيني است. يعني از يك سو بايد در آينده اين توانايي را پيدا كنيم كه با يك‌سري محاسبات زماني، وقوع زلزله را حدس بزنيم و از سوي ديگر حتي اگر بتوانيم زمان وقوعش را حدس بزنيم ممكن است با وجود محاسبات ما درحدود زماني كه برآورد كرده‌ايم رخ دهد يا ندهد.

زلزله‌هاي شديد با بزرگي 6 يا 7 را هم نمي‌توانيم پيش‌بيني كنيم؟

الان هيچ‌كس نمي‌تواند پيش‌بيني كند، اما بايد درباره‌اش كار كنيم.

شنيده‌ام در برخي كشورهاي پيشرفته‌تر از نظر علمي، مي‌توان زلزله را كمي پيش از وقوعش حدس زد. اين صحت دارد؟

در بعضي از كشورها مثل آمريكا، سال هاست درباره اين مساله در حال تحقيق هستند. آنها بيش از 24 سال است كه در كاليفرنيا مشغول مطالعه‌اند، اما ادعاي پيش‌بيني زلزله را ندارند.

بعد از زلزله بم كه توجه جهاني را برانگيخت، ما مطالعاتي را براي پيش‌بيني زلزله آغاز كرديم. ما در چند سال گذشته 4 پروژه تحقيقاتي در اين زمينه داشته‌ايم و زمينه را فراهم كرده‌ايم.

پيش نشانگرهاي زلزله‌هاي بزرگ چه هستند؟

كميسيون پيشگيري از زلزله انجمن بين‌المللي زلزله‌شناسي و فيزيك درون زمين IASEI تغييرات گاز رادون و تغييرات سطح آب زيرزميني را به عنوان نشانگر‌هاي اصلي معرفي مي‌كنند. يك‌سري هم نشانگرهاي غيرشناخته‌شده ولي گزارش شده‌اي در اين زمينه وجود دارد مثل تغييرات الكترومغناطيسي و... .

فرضيه‌هايي وجود دارد كه بر اساس آنها تغييرات وضع هوا يا چگونگي قرار گرفتن ماه نسبت به زمين هم در بروز زلزله موثر است، شما تا چه حد اين فرضيه‌ها را قبول داريد؟

برخي به اين مسائل معتقدند، اما انجمن بين‌المللي زلزله‌شناسي و فيزيك درون زمين به اين مسائل نپرداخته است. گاهي ممكن است نوعي همزماني تصادفي بين دو واقعه رخ دهد و مردم را به اين نتيجه برساند كه احتمالا بين آنها ارتباطي هست، در حالي كه واقعا به هم ربطي نداشته باشند.

تهران چند گسل فعال دارد؟

معروف‌ترين گسل‌هاي تهران، گسل شمال تهران، ايوانكي در جنوب‌شرقي تهران، ري و كهريزك در منتهي‌‌اليه جنوب تهران و شرق تهران و حوالي بهشت زهراست. گسل‌هاي كوچك فرعي هم تعدادشان كم نيست.

قبول داريد كه از آخرين بررسي‌ها درباره وضعيت گسل‌هاي تهران زمان درازي گذشته است؟

يك دوره كامل مطالعات در اين زمينه، نياز به سرمايه‌گذاري كلان دارد كه در ايران يا انجام نشده يا بسيار محدود بوده است. اما پژوهشگران در اين مدت بيكار نبوده‌اند و از هر فرصتي براي مطالعه بيشتر وضعيت گسل‌ها استفاده كرده‌اند.

به هر حال پژوهش‌هاي علمي براي شناسايي همه گسل‌هاي تهران و موقعيت سازه‌ها نسبت به آنها كامل نيست و اين خطرناك به نظر مي‌رسد.

دليل نمي‌شود اگر سازه‌اي روي گسل ساخته ‌شده باشد، حتما وضعيتش خطرناك باشد. شايد آن گسل اصلا لرزه زا نباشد و مهم به حساب نيايد.

ولي پژوهش‌ها هنوز در تشخيص انواع گسل‌ها و موقعيت دقيق برخي از آنها ناقص است. شايعاتي وجود دارند كه مي‌گويند گسلي مهم از زير بازار بزرگ تهران مي‌گذرد و موسسه ژئوفيزيك، سازمان انرژي اتمي، منابع تامين آب تهران و حتي برج ميلاد روي گسل قرار دارند.

مهم اين است كه در طراحي يك سازه پارامتر‌هاي لازم براي در امان ماندن از زلزله وجود دارند. در مورد برج ميلاد مي‌دانم كه مطالعات خوبي درباره‌اش صورت گرفته است.

مكان‌هاي ديگري كه نام بردم چه وضعيتي دارند؟

در شهري كه حتي بارش تگرگ يا برف ممكن است رفت و آمد را مختل كند يا ساختماني بدون وقوع زلزله فرو مي‌ريزد طبيعي است كه از فكر كردن به زلزله‌اش نگران مي‌شوماينها كه گفتيد خيلي‌هايشان در محدوده مركزي شهر تهران هستند، ولي حتي اگر روي گسل هم نباشند معنايش صد در صد ايمن بودنشان نيست. مساله اين است كه در ساخت سازه‌هاي حساس و مهم بايد استاندارد‌ها رعايت شده باشند.

اما تاريخ ساخت اين سازه‌ها نشان مي‌دهد در آن زمان مطالعات ژئوفيزيكي پيش از ساخت انجام نشده است. اين طور نيست؟

من مي‌گويم شيوه درست اين است كه اگر مي‌گويند گسل شمال تهران خطرناك است، اجازه ساخته شدن برج‌هاي بلند و مجتمع‌هاي مسكوني را در شمال تهران ندهيم در حالي كه اين اتفاق افتاده است و روي زون اصلي گسل ساختمان‌سازي شده است. جنوب تهران هم مناطق خطرناكي دارد كه روي گسل ساختمان ساخته‌اند.

مركز تهران چه وضعيتي دارد؟

مركز تهران روي گسل مهمي نيست، اما مساله اين است كه اگر گسل‌هاي شمالي و جنوبي تهران بلرزند آيا ساختمان‌هاي مركز تهران و ديگر مناطق كه بر اساس استاندارد‌ها ساخته نشده‌اند، طاقت مي‌آورند؟ مردم ايمن مي‌مانند؟

سال‌ها پيش قرار بود نقشه‌اي كامل و جامع از موقعيت گسل‌هاي خطرناك تهران تهيه شود، اما كساني اجازه اين كار را ندادند. شما هم گمان مي‌كنيد دليلش وحشت از افت قيمت زمين‌هاي گرانقيمت برخي نقاط تهران است ؟

بله. بالاخره يك متر مربع زمين الان در شمال شهر قيمت بالايي دارد.

با اين وضعيت،‌ پيش‌بيني مي‌كنيد در آينده موفق شويد نقشه‌اي اين چنيني تهيه كنيد؟

جزو طرح‌هايمان هست، پيشنهادش را هم داده‌ايم، اما انجام چنين طرح‌هايي نيازمند صرف هزينه است و تا زماني كه هزينه نشود، پژوهش‌ها جامع و كامل نيستند و گرچه اطلاعاتي را اضافه مي‌كنند، اما سطح علمي‌مان را چندان در اين زمينه بالا نمي‌برند.

هر زلزله‌اي يك دوره بازگشت دارد، گفته مي‌شود دوره بازگشت زلزله‌اي با بزرگي بالاتر از 5 ريشتر در تهران به تاخير افتاده است. اين موضوع را قبول داريد؟

زلزله بزرگ قبلي در گسل شمال تهران 3 هزار سال پيش رخ داده است، اما هنوز دوره بازگشتش مشخص نيست. در جنوب تهران هم 3 زلزله تاريخي در منطقه ري داريم، اما دوره بازگشت آنها مشخص نيست. پس چه كسي مي‌تواند بگويد زمان آمدن اين زلزله‌ها دقيقا كي است؟ به تاخير افتاده‌اند يا هنوز وقتشان نرسيده است؟

رسيدن به اين اطلاعات نياز به پژوهش دارد و پژوهش بودجه مي‌خواهد. گاهي هزينه انجام يك آزمايش به 50 تا 100 ميليون تومان مي‌رسد. ما بارها در سال‌هاي 78، 82،‌84 و 86 از وزارت علوم و سازمان‌هاي ديگر براي دريافت بودجه براي چنين پژوهش‌هايي پروپوزال داده‌ايم، اما خبري از بودجه نبوده است.

از نگاه يك فرد علمي، به نظرتان تهران به عنوان شهري كه روي چند گسل لرزه‌خيز قرار دارد، ‌چقدر آمادگي رويارويي با بحران را دارد؟

در شهري كه حتي بارش تگرگ يا برف ممكن است رفت و آمد را تا ساعت‌هاي متمادي مختل كند يا در نقاطي از آن رانش زمين ديده مي‌شود يا ساختماني بدون وقوع زلزله فرو مي‌ريزد، طبيعي است كه از فكر كردن به زلزله‌اش نگران مي‌شوم و حس مي‌كنم زلزله يك فاجعه انساني به وجود مي‌آورد.

از نظر ما زلزله اخير تهران محاسني هم داشت مثلا جاي مطالعه بيشتر درباره گسل مسببش را براي زلزله‌شناسان باز كرد. ضمن آن كه سطح نگراني‌هاي منطقي مردم را درباره زلزله افزايش داد و آنها را ياد لرزه‌خيزي تهران و توجه بيشتر به اصول ايمني در اين زمينه انداخت.

مريم يوشي‌زاده

Monday, November 02, 2009

آیا انتقال پایتخت اشتباه است؟

با خبرهايي كه در مورد انتقال پايتخت در دو روز گذشته بر اساس مصوبه مجمع تشخيص مصلحت منتشر شد، اين موضوع موجب بحث ها و اظهار نظرهاي كارشناسي مختلف شده است. در باب اهميت موضوع در يادداشتي در همين صفحه ديروز توضويح مختصري دادم. ولي امروز در سايت روزنامه جام جم ديدم كه يك متخصص آي.تي. انتقال پايتخت را اشتباه دانسته بود و به جاي آن به توسعه زير ساخت فناوري اطلاعات در تهران كنوني و تلاش در جهت افزايش امكانات و كاهش ريست سوانح طبيعي اشاره كرده بود. در واقع پايتخت آينده را با توسعه شهر الكترونيك به جاي ايجاد يك پايتخت جديد ، امكان پذير دانشته بودند.

واقعيت آن است كه اولا بايد ديد كه صورت مساله چيست؟ آيا تهران با شرايطي كه در آن قرار گرفته تحمل شرايط كمي غير عادي تر از شرايط عادي را دارد؟ آيا امكان تردد در شهر و انتقال افراد با وقوع طوفان و يا يك آتش سوزي و هر نوع سانحه غير عادي - حتي در وسعت محدود - وجود دارد؟ در اين صورت آيا توسعه فناوري اطلاعات و شهر الكترونيك آيا مي تواند مساله تهران را حل كند؟ زير ساخت الكترونيك خود نياز به چه امكانات اوليه اي دارد؟ آيا آن امكانات در همين گستره كلانشهر تهران و پيرامون آن قابل فراهم شدن و توسعه بيشتر است؟

در ثاني بايد استانداردهاي اوليه ايمني را درنظر گرفت. آيا با انتقال چند اداره يا شركت به بيرون شهر يا استفاده از فضاي الكترونيك مشكل شهر تهران از نظر ايمني حل مي شود و يا فقط اين نوع زير ساخت ها مناسب تسهيل مكاتبات اداري و بروكراتيك هستند؟

حقيقت آن است كه مشكلات تهران به عنوان پايتخت - تهراني كه بخواهد پايتخت هم باشد - از نوعي است كه با توسعه فناوري اطلاعات قابل حل نيست. تهران به عنوان پايتخت ايران با افزايش مداوم جمعيت شهري و توسعه حاشيه هاي آن مواجه خواهد بود.

آدرس اشتباه ندهيم. انتقال پايتخت و ايجاد پايتخت جديد نه تنها اشتباه نيست، بلكه ايجاد فرصت براي آينده كشور و موجب افزايش ايمني است. با اشتباه خواندن انتقال پايتخت اگر هدف تبليغ موضوعي تخصصي ديگري باشد، ايرادي نيست، فقط مواظب باشيم كه تصميمهاي درست و در سطح كلان ملي با موضوعات فرعي مخدوش نشود.

Sunday, November 01, 2009

تهران باراني

ديروز پس از بازگشت از سفر با تهران باراني مواجه شدم و البته انبوه كارهاي مانده و انجام نشده! به هر حال فرصا خوبي براي اطلاع از آخرين فعاليتهاي انجام شده در زمينه خطر زلزله در كارگاه تخصصي يونسكو در ليسبون در طي هفته گذشته دست داد.

انتقال پايتخت : ضرورت آينده

در رسانه هاي مختلف در ديروز و امروز مطرح شد كه مجمع تشخيص مصلحت نظام، در ادامه بررسي طرح آمايش سرزمين در ايران، انتقال پايتخت سياسي را از تهران به مكاني ديگر تا پايان برنامه چشم انداز مصوب كرده است.

اين خبر به دليل اهميت ملي موضوع انتقال پايتخت هم براي آينده شهر تهران و همم از نظر ايجاد يك پايتخت امروزي و كارآمد براي كشور قابل استفاده براي نسلهاي بعد خبر خوبي است. مساله شهر تهران كه علاوه بر مسائل مختلفي كه در حال حاضر دارد، جمعيت بسيار زياد و به همين دليل مسائل گوناگون مرتبط با اين جمعيت متمركز در منطقه تهران نيز دارد. خطر زلزله نيز مزيد بر علت است. البته نبود امكانات مورد نياز براي چنين جمعيتي كه در پايتخت زندگي مي كند ضرورت رسيدگي به وضع تهران را حتي با انتقال پايتخت ضروري مي نمايد.

در مورد شهر تهران مسلم آن است كه جلوي رشد جمعيت به ويژه از طريق مهاجرت بايد گرفته شود. از سوي ديگر مساله تلاش براي كاهش ريسك هاي مختلف در شهر تهران ، از طريق كاهش آسيب پذيري، بهسازي و اجتنناب از مناطق پرخطر بايد با جديت دنبال شود.

مساله پايتخت جديد نيز ضرورتي براي آينده كشور است. ساخت پايتختي كه با طراحي مناسب و مدرن، امكانات زير بنايي مورد نياز براي نسلهاي بعدي در ان قابل تامين و قابل پيش بيني باشد، موجب افزايش فرصت براي كشور خواهد بود. از نظر معماري و طراحي شهري مي توان شهري با هويت طراحي نمود كه بر ميناي سابقه ايراني -اسلامي ما و هويت ملي و ديني شكل گيرد.

مناطقي با لرزه خيزي نسبي پائينتر در كشور وجود دارد كه به عنوان پارامتري مهم براي تعيين محل پايتخت جديد بايد در نظر گرفته شوند. البته پارامترهاي مهم ديگري نظير دسترسي، امنيت ، آب و هوا ، محيط زيست و ... نيز مطرح هستند كه آنها نيز در تصميم گيري بايد وارد شوند.