وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Sunday, December 31, 2006

عيد قربان بزرگترين عيد مسلمين مبارك

امروز عيد قربان بزرگترين عيد مسلمانان است. اين مناسيت را به تمام مسلما نان تبريك مي گويم.

چرا ازاعدام صدام خوشحال شدم؟


من نوشتم كه صدام بايد مي مانند تا به دليل همه جنايتهايش محاكمه مي شد. هفته قبل در دادگاه تجديد نظر با افتخار مسئوليت كاربرد تمام سلاحهاي غير متعارف و شيميائي را بر عيله ايران پذيرفته بود. به هر حال بعضي هموطنان من با عقيده حمايت از حقوق بشر از "اعدام" صدام انتقاد مي كنند و آن را نشانه بربريت و عقب ماندگي مي دانند. بعضي ديگر "به طور كلي از مرگ هر انسان حتي اگر صدام باشد" ممكن است اعلام ناراحتي كنند. بعضي وارد بحثهاي ريشه اي مي شوند كه "چرا اصلا كسي مثل صدام بوجود مي آيد؟" به هر حال همه اين نظرها محترم است و مي دانم كه بيشتر هموطنانم از اين اتفاق (اعدام صدام) خوشحال بودند و هستند.
ولي من نگران از دل صدها مادر ايراني، عراقي، كويتي و ... هستم كه فرزندانشان در آتشي سوختند كه صدام افروخت، ناراحتم از درد فرزنداني كه در كودكي پدرانشان را در ميدان نبرد با متجاوزان ارتش صدام از دست دادند، هنوز كابوس ان شبي را دارم كه در سردخانه معراج شهداي تهران يك سالون سوله را پر از جسد شهداي عمليات والفجر هشت ديدم، درد آن دختراني را دارم كه پسراني را كه دوست مي داشتند به جبهه رفتند و هرگز برنگشتند، ناراحت آن جوان دانشجوئي هستم كه همين هفته پيش پدرش را كه جانباز شيميائي بود، و در نزديكي منزل ما ساكن بودند، به دليل شدت جراحات و پس ازسالها رنج و درد از دست داد .... بله اينها دلائلي است كه من ناراحت و نگرانم و به همين دلائل از مرگ صدام خوشحال شدم.

Saturday, December 30, 2006

صدام اعدام شد


امروز صبح ساعت شش به وقت عراق و شش و نيم بامداد به وقت ايران صدام ديكتاتور خون آشام منطقه خاورميانه اعدام شد. او در سال 1937 (1316) در يكي از روستاهاي تكريت به دنيا آمد و در بيست سالگي به حزب بعث پيوست. او در مراحل رشد در حزب بعث از جنايات براي حذف رقبا حدااكثر بهره را برد. در سال 1974 وقتي معاون رئيس جمهور عراق بود با شاه سابق ايران معاهده 1974 الجزاير در مورد حدود مرزي با ايران امضا كرد ولي پس از انقلاب اسلامي در سال 1980 (1359) شخصا آن معاهده را جلوي دوربين تلويزيون پاره نمود و تجاوز نظامي به ميهن ما را در 31 شهريور همان سال آغاز كرد. اين جنگ با شهادت تعداد زيادي از جوانان رزمنده ايراني و تلفات سنگين از غير نظاميان ايراني - در اثر بمباران شهرها و مناطق مسكوني - همراه بود. صدام پس از آنكه به اهداف بلند پروازانه خويش در فتح سه روزه تهران و جدا كردن خوزستان از ميهن ما نرسيد، در 1990 به كويت حمله كرد و اين كشور كوچك را اشغال و به عنوان استان نوزدهم به خاك خويش ضميمه نمود! البته اين ماجرا جوئي جديد بيش از شش ماه دوام نياورد و در نهايت يك ائتلاف بين المللي ارتش بعث را از كويت بيرون راند. پايان كار رژيم صدام با اشغال نظامي عراق توسط نيروهاي آمريكائي در مارس 2003 (نوروز 1382) همراه بود و حدود سه سال قبل هنگامي كه در يك زير زمين در يك روستاي نزديك زادگاهش مخفي شده بود دستگير شد. وي از سال گذشته با اتهامات گوناگوني - البته بدون گنجاندن اتهام حمله نظامي به ايران - محاكمه مي شد و فقط به دليل دستور به جنايت و قتل عام در روستاي دجيل در 14 آبان امسال به اعدام محكوم شد و پس از تائيد حكم در دادگاه تجديد نظر، امروز صبح به دار مجازات آويخته شد. اين رويداد البته به دليل جناياتي كه صدام كرده بود در نهايت عادلانه مي بود ولي متاسفانه فرصت محاكمه او به دليل جناياتش در جريان جنگ هشت ساله و كاربرد سلاحهاي شيميائي بر عليه مردم ايران و عراق - به ويژه كردها- به اين ترتيب از بين رفت. به هرحال صدام حسين مسئول مستقيم شهادت تمام كساني است كه در جنگ هشت ساله به دفاع از ميهن و آرمانهاي پاكشان به جبهه ها رفتند. از ان جمله دائي عزيز خودم شهيد رجب نصيري كه در 24/11/64 در جبهه فاو در عمليات والفجر هشت به شهادت رسيد. به روان تمام شهداي عزيز از جمله دائي خويش درود مي فرستم.

Thursday, December 28, 2006

خيلي دور، خيلي نزديك ، در بزرگراههاي تهران


امروز عصر با بارش برف ناگهاني چيزي شبيه ماجراي فيلم خيلي دور، خيلي نزديك براي من رخ داد! ناگهان در ساعت چهار بعد از ظهر در حدود 10 دقيقه چنان برفي باريد كه امكان تردد در كوچه هاي اختياريه، نزديك پژوهشگاه نبود. با اين وجود ماشين پژوي من روي ما را زمين نيانداخت و بدون زنجير چرخ و لاسيك يخ شكن و البته با چندين بار ليز خوردن و صد البته بدون برخورد به ماشين هاي ديگر! ما را به بزرگراه صدر و سپس بابائي رساند. ماجرا در حدود پنج دقيقه به راه بندان كلي در بزرگراه بابائي ختم شد و صف ماشين هاي مانده در راه بندان مرا به فكر انداخت كه بايد تا ساعتها در راه بمانم. خلاصه با كلي درد سر و سر خوردن هاي پي در پي ماشين را به سمت بزرگراه صياد شيرازي به سمت بزرگراه رسالت هدايت كردم كه كمي كم ترافيك تر بود ولي تازه اينجا اول مشكل بود چرا كه به دليل سراشيب بودن بزرگراه و يخ زدگي سطح بزرگراه، امكان كنترل ماشين حتي با راندن با دنده يك نيز به سختي ممكن بود!. خلاصه پس از حدود 3 ساعت توانستم به منزل برسم ولي در اين شرايط سخت احساس كردم كه ناگهان و در عرض چند لحظه - حتي يك لحظه!- وضع آدم چقدر مي تواند مشكل و غير قابل تحمل شود. درخواست كمك از خدا آن هم وسط بزرگراه هاي تهران - و نه وسط كوير مركزي ايران، مثل فيلم خيلي دور، خيلي نزديك! - براي رسيدن به خانه و تصادف نكردن و نماندن در ميانه راه يخ زده نتيجه برف سنگين امروز عصر تهران بود.

Wednesday, December 27, 2006

زلزله باندا آچه: ششم ديماه ساروز تسونامي در اقيانوس هند


به تقويم هجري شمسي، امروز ششم ديماه دومين سالروز زلزله باندا آچه در نزديكي سواحل جاوا كشور اندونزي و در پي آن رخداد تسونامي در سواحل اقيانوس هند است. البته زلزله بيست و ششم دسامبر رخ داد كه همزمان با سالروز زلزله بم است. ولي ششم ديماه سالروزي است كه مي توان از بيش از 360000 نفر تلفات اين فاجعه ياد كرد. اين رويداد موجب شد تا نگاه جامعه علمي نسبت به پديده تسونامي عوض شود و اكنون تلاشهاي گسترده اي در دنيا در مورد تسونامي در حال انجام است. اتفاقا يكي از جنبه هاي مهم مطالعات تسونامي همان سامانه هاي هشدار سريع است كه در يادداشت ديروز به مناسبت به زلزله بم به آن پرداختم.

Tuesday, December 26, 2006

اهميت سامانه هاي هشدار سريع

بر اساس يادداشتي كه در مورد زلزله بم نوشتم، لازم ديدم كه در مورد ايده سامانه هشدار سريع مطالبي را يادآور
شوم.
سامانه هاي هشدار سريع بر اساس داده هاي برخط (on-line) شبكه هاي لرزه نگاري و بر مبناي براورد سريع زمان رسيد فازهاي موجهاي دروني براي گزارش سريع -هشدار- رخداد زلزله اي متوسط يا بزرگ و يا هشدار تبعات احتمالي حاصل از رخداد زلزله ها - مثل تسونامي - طراحي مي شوند. همچنين مي توان با در اختيار داشتن داده هاي چنين سامانه هايي، در صورت وجود پيش لرزه و يا رخداد زلزله هاي كوچك تا متوسط، به پيش يابي خطر زلزله هاي متوسط تا بزرگ اقدام نمود. چنين كاري در مورد زلزله ۵ ديماه ۱۳۸۲ بم در صورت وجود چنين سامانه اي قابل انجام مي توانست باشد. در نزديكي كشور ما سامانه
هشدار سريع براي شهر استانبول تركيه طراحي و اجرا شده است.
در مقياس شهري كارهاي انجام شده تا كنون نمايانگر موفقيت اين سامانه ها در برقراري هشدار به ويژه براي رويدادهاي با پيشنشانگر لرزه اي (نظير زلزله بم) است. به اين منظر در پيرامون يك شهر و با توجه به موقعيت گسلهاي لرزه زا در پيرامون شهر، نسبت به برقراري يك شبكه شتابنگاري كه اطلاعات را بصورت برخط و زنده منتقل مي كند مي توان به قرائت سريع فازهاي لرزه اي و مدلسازي سريع چشمه لرزه زا و در نهايت هشدار سريع رخداد پرداخت.

گزارش جالبي هم بر اساس كار ريچارد آلن از دانشگاه بركلي
در اين لينك آمده است.
به باور من چنين سامانه هايي در ايران با وجود دستگاههاي لرزه نگاري و امكان طراحي سامانه هاي شتابنگاري و لرزه نگاري و اهيت خطر زلزله براي شهرهاي بزرگ فلات ايران براي بسياري از شهرهاي ما كارائي دارند و لازم است تا ايده اجراي انها مورد حمايت قرار گيرد
.

سالروز زلزله 5 ديماه 1383 بم و سامانه هاي هشدار سريع


امروز سومين سالروز زلزله 5 ديماه 1382 بم است. اين زلزله با تلفات بيش از 33000 از هموطنان بمي ما و از بين رفتن بخش وسيعي از اين شهر تاريخي همراه بود. در اين زلزله با جنبا شدن گسل كواترنزي بم و پديد آمدن گسيختگي جديد در بخشهاي جنوبي بم - مرتبط با گسل بم- با بزرگاي 6.5 پس از وقوع چند زلزله كوچك - كه در شبكه هاي لرزه نگاري كشور قابل ثبت نبود و هنوز هم اگر چنين حالتي رخ بدهد قابل ثبت نيستند- در ساعت 5:26 بامداد لتفاق افتاد. اين زلزله هاي كوچك (پيشلرزه ها) فقط توسط مردم بم احساس مي شد و تنها در دستگاه شتابنگاري بم قابل ثبت بود كه در محل فرمانداري بم واقع بود. اين شتابنگار هم بصورت خط-خاموش فعال بود و صرفا پس از رخداد زلزله و با مراجعه به محل اطلاعات موجود در آن قابل برداشت و تحليل بود - و هست-.
بر اساس اين تجربه اميد مي رود كه بالاخره از ايده هايي نظير احداث سامانه هشدار سريع زلزله براي بم و شهرهاي نظير آن حمايت شود. معمولا پس از طرح موضوع حمايت شفاهي مي شود ولي عزمي جدي تر لازم است تا چنين ايده هاي علمي بتواند با اجرا به كمك به مردم در هنگام حداقل بخشي از زلزله ها بيانجامد.
اين زلزله درس تلخي به ما داد كه همانا بي توجهي به موقعيت شهرهاي واقع بر رو يا در نزديكي گسلهاي فعال مثل بم - و شهرهاي نظير آن كه در ايران فراوان هستند - و گسترش شهر به سوي گسلهاي فعال مي تواند به پديد آمدن فجايعي نظير بم شود. به روان همه
جان باختگان زلزله بم درود مي فرستم .

Sunday, December 24, 2006

ميلاد حضرت مسيح -ع- مبارك


بيشتر مسيحيان جهان فردا 25 دسامبر را به عنوان عيد ميلاد حضرت مسيح -ع- جشن مي گيرند. اين روز در كشورهاي انگليسي زبان كريسمس و در كشورهاي فرانسه زبان نوئل ناميده مي شود. اليته هموطنان مسيحي - ارامنه- روز 6 ژانويه را به عنوان ميلاد مسيح گرامي مي دارند. پيشاپيش اين مناسبت را به همه موحدان مسيحي از جمله همميهنان مسيحي تبريك عرض مي نمايم.

تحريم هسته اي ايران و موافقت روسيه


ديشب بالاخره شوراي امنيت سازمان ملل متحد- از جمله روسيه - با صدور قطعنامه اي به تحريم هسته اي ايران راي داد. با وجود رفتار تبغيظ آميز كشورهاي غربي عضو دائم شوراي امنيت - آمريكا، انگليس، فرانسه - شايد از همه راي هاي داده شده عجيب تر، راي روسيه باشد كه در حال حاضر در حال اجراي يك طرح هسته اي در ايران در نيروگاه بوشهر است. هميشه روسيه در لحظه آخر به ما ضربه زذه و اين بار هم خلاف عادت عمل نكرد.

Thursday, December 21, 2006

اطلاع رساني ناقص و مخدوش در مورد زلزله


ديروز كه زلزله اي در نزديكي رودهن و در شرق لواسان اتفاق افتاد، خبرنگار روزنامه تهران امروز تماس گرفت و در مورد زلزله پرسش كرد. من پاسخ دادم كه اطلاعات مربوط به اين زلزله روي وب سايت پژوهشگاه آمده و مي آيد و ضمنا من هم يادداشتي در صفحه خودم گذاشته ام. سپس گفتم كه خاطره بدي از مصاحبه هاي مخدوش دارم و كمي هم توضيح دادم. به هر حال امروز در صفحه اول اين روز نامه اين مطلب آمده :
اين بار به خير گذشت
باد زلزله در شرق تهران
به رغم اينكه صبح ديروز اهالي شرق تهران لرزش‌هاي خفيفي را در اين منطقه احساس كردند، اما در تهران زلزله نيامد. رئيس مركز زلزله‌شناسي تهران در اين باره به خبرنگار ما گفت: اين زلزله ساعت 8 و 9 دقيقه صبح ديروز در غرب شهرستان دماوند رخ داده و تنها بعضي از شهروندان ساكن شرق تهران لرزه‌هاي خفيفي را احساس كرده‌اند. دكتر مهدي زارع افزود: قدرت اين زلزله 1/4 ريشتر بوده و به 2 روستا در شمال رودهن آسيب‌هايي وارد آورده است.او خاطرنشان كرد: اين زلزله هيچگونه تلفات جاني نداشت و تنها در روستاهاي «مشاء» و «مشپه اعلا» خسارات مالي به بار آورده است. دكتر زارع شايعه وقوع زلزله در تهران را تكذيب كرد و گفت: مركز زلزله با تهران 450 كيلومتر فاصله داشته است.
اين نحوه گزارش دادن چندين غلط دارد از جمله اينكه:
اولا جائي به نام <مركز زلزله شناسي تهران> وجود خارجي ندارد! <پژوهشكده زلزله شناسي، پژوهشگاه بين المللي زلزله> صحيح است.
در ثاني اسم روستاهاي آسيب ديده را خبرنگار از خودش درآورده! روستاي مشا در شمال دماوند جائي است كه گسل مشا عبور مي كند. من گفته بودم گسل مشا احتمالا گسل مسبب است، و اين در حالي است كه روستاي مشا به عنوان محل خسارت معرفي شده است (كه اين قسمت كاملا غلط است و ربطي به من ندارد!) نام روستاي دوم اينقدر عجيب است كه هرچه تلاش كردم نتوانستم آن را بخوانم! هركس توانست ان را پيدا كند به من خبر دهد.
و دست آخر اينكه مكان كانون زلزله حدود ۴۵ كيلومتري تهران بوده است كه اليته يك صفر ناقابل آمده جلوي ۴۵ قرار گرفته و فاصله ۴۵۰ كيلومتر شده است! اليته تمام مردم شريف ايران مي دانند كه دماوند و رودهن ۴۵۰ كيلومتر از تهران فاصله ندارد.
در پايان از حجم غلطها و اشتباهات املائي و معنائي در همين ۳ خطي كه از من نقل قول شده كمال قدرداني را دارم(!) شب يلداي خوبي داشته باشيد و به رسم امروزي ها اين مناسبت راهم تبريك مي گويم

به سرش هوای حوا زد و رفت



ديروز خواننده موسيقي مردمي ناصر عبداللعي پس ار 29 روز بيهوشي به ديار باقي شتاقت. ترانه هاي معروفي چون يافاطمه، ناصريا و هواي حوا در اين سالها بسيار محبوب مردم شده بود. خودم بيشتر آلبومهاي او را دارم و خيلي از ترانه اي او دوست دارم . عبداللهي متولد بندر عباس بود و در همين شهر به كما رفت. او هنوز سي و شش سالگي را كامل نكرده بود كه ... به سرش هواي حوا زد و رفت. هواي حوا آخرين ترانه معروف او بود. خدايش بيامرزاد.

Wednesday, December 20, 2006

تبریک شب یلدا؟!


يكي دو سالي است كه دوستان لطف ميكنند و قبل از فرا رسيدن آخرين شب پائيز - شب يلدا- پيام كوتاه (اس.ام.اس.) مي فرستند كه مضمون آن به تبريك شب يلدا مربوط است. تا انجا كه من مي دانم به دليل اينكه اين شب طولاني ترين شب سال است، ايرانيان بر اساس سنت هاي ديرين خود اين شب را به شب نشيني و گرفتن فال حافظ و خوردن آجيل و ... مي گذراندند. بنابر اين با اجراي اين مراسم - كه بيشتر رسمي مربوط به سنت هاي ديرين جامعه اي است كه كار اصلي آن كشاورزي است - اين شب طولاني را با خوبي مي گذراندند. احياي سنت هاي ديرين زيباست و گرامي داشت كارهاي نيكي كه نياكان ما انجام مي داده اند هم همينطور، فقط من دليل اين "تبريك گفتن" دوستان به مناسبت شب يلدا را متوجه نمي شوم! اگر كسي متوجه شد لطفا به ما هم بگويد

زلزله در منطقه لواسان - غرب دماوند


به گزارش سايت پژوهشگاه و براورد انجام شده توسط همكارانم در شبكه ملي باند پهن ايران، زلزله اي با بزرگاي ۴.۱ در ساعت 8:09 بامداد امروز 29/9/85 به وقت تهران منطقه غرب دماوند،شمال شرق تهران را به لرزه درآورد. اين زلزله در مناطق مختلف تهران به صورت دو ضربه با اندكي فاصله از هم احساس شد. كانون زمينلرزه در نزديكي محل تلاقي گسل شمال تهران و گسل مشا قرار داردو احتمالا نمايانگر فعال شدن اين پهنه برخورد گسلي در ناحيه شمال شرق تهران در رويداد حاضر است.

Tuesday, December 19, 2006

پرسپوليس هنوز انتظارات را براورده نكرده ولي به پيش مي رود


پس از مساوي با ملون در زمين گل آلود بندر انزلي شايد صحبت از پيشرفت غير منطقي باشد ولي به باور من با شناختي كه مدير عامل كنوني از تيم پرسپوليس دارد و فراهم كردن شرايط مناسب براي تيم و علي رغم تمام مشكلاتي كه تيم از نظر مالي در سال گذشته داشته، فكر مي كنم كه پرسپوليس به پيش مي رود و انشاالله قهرمان خواهد شد. استقلالي ها به زمين هاي گل آلود دل نبندند! لطفا

دفاع آقاي دكتر مهدويفر برگزار شد


امروز بعد از ظهر 28/9/85 دفاع دكتري آقاي محمد رضا مهدويفر برگزار شد و ايشان با موفقيت و كسب درجه عالي به درجه دكتري در رشته ژئوفيزيك - زلزله شناسي رسيد. اين دومين دانشجوي ما بود كه از تز خود با موفقيت دفاع نمود. اعضاي ژوري تز ايشان آقايان دكتر جعفري و دكتر ذوالفقاري (به ترتيب به عنوان استاد راهنما و استاد مشاور) و دكتر شعاعي و دكتر معماريان (به عنوان داور خارج از پژوهشگاه) و آقاي دكتر عسگري و خود من (به عنوان داور داخل پژوهشگاه) بودند. براي ايشان آرزوي سلامتي و موفقيت به عنوان عضو هيئت علمي همكار ما در پژوهشكده ژئوتكنيك پژوهشگاه دارم.

دومين دفاع دكتري زلزله شناسي

امروز دومين دانشجوي دكتري ژئوفيزيك - زلزله شناسي پژوهشگاه، آقاي محمد رضا مهدويفر فارغ التحصيل مي شود. تز ايشان بر روي طراحي سامانه برآورد ريسك زمين لغزش حاصل از زلزله ها و با راهنمائي آقاي دكتر جعفري استاد ژئوتكنيك پژوهشگاه تهيه شده است. اين دفاع دكتري امروز ساعت 16 برگزار مي شود و انشاالله با موفقيت انجام شود.

صدام در دادگاه و پذيرش مسئوليت تجاوز نظامي بر عليه ايران


صدام حسين كه در حال حاضر در دادگاه به دليل جنايات بر عليه بشريت و قتل عام كرد ها - به ويژه قتل عام حلبچه- در حال محاكمه است مسئوليت تجاوز نظامي بر عليه ميهن ما و هر آنچه به عنوان جنايت بر عليه بشريت انجام داده - استفاده از گاز هاي شيميائي، اعصاب و ...- در فاصله 1359 تا 1367 را "با افتخار" پذيرفت. بنابر اين فكر كي كنم فرصت مناسبي در طرح دعواي حقوقي بر عليه اين دشمن بشريت از سوي ماست. بهتر است تا اعدام نشده تكليف تمام موارد مرتبط با ما - ايراني ها- هم مشخص شود.

Sunday, December 17, 2006

بيش از 130000 نفر منتخب مردم


انتخاب شدن بيش از يكصد و سي هزار نفر در انتخابات شوراها آمار فوق العاده جالبي براي كشور ماست. به نظرم اين طليعه دموكراسي در كشور ماست و اين تعداد متخبين خود را آماده مي كنند تا در تمام مراحل اداره امور شهري و روستائي توانائي خود را بسنجند. از سوي ديگر رفتار انتخاباتي مردم در اين دوره شوراها - به نسبت دو دوره قبل -كه شايد مساله شوراها براي مردم مناطق مختلف و امكانات، مسئوليت ها، محدوديت ها و مشكلات آن هنوز به خوبي شناخته نشده بود- بالغتر و پخته تر شده بود. گسترش دموكراسي نيز هيچ راهي جز اين ندارد كه مردم در اين حد گسترده خودشان از طريق شوراهاحتي در كوچكترين روستاهاي كشور منتخب شوند و انتخاب كنند. در نهايت اميدوارم كه از اين طريق مردم بتوانند ثمرات خوبي را مشاهده كنند و شوراها نيز اثر هاي مثبتي بتوانند در اداره امور هر محل بگذارند.

Friday, December 15, 2006

انتخابات و تغيير چهره شهر


امروز به مناسبت برگزاري انتخابات شوراها و مجلس خبرگان جنب و جوشي خاص در جامعه ديده مي شود. ديروز پنج شنبه نيز تا ساعت نه صبح تبليغات انتخاباتي ادامه داشت و در بزرگراه رسالت و ميدان حفت حوض نارمك حجم زيادي از تبليغات را -بيشتر به صورت نصب پوستر و آفيش و پلاكارد- ديدم. به اين مناسبت مي توان گفت كه چهره شهر عوض شده است. در شهرهاي كوچكتر انتخابات شوراها بيشتر حالت رقابت محلي -با انگيزه هاي توسعه و عمران شهري و روستائي- دارد و در شهر هاي بزرگ بيشتر جناحها و گروههاي سياسي به هم رقابت مي كنند. در هر حالت شايد اين مهمترين انتخابات در ايران باشد چرا كه از نظر درگير كردن تعداد انتخاب شونده و گستردگي آن در تمام شهرها و روستاها بزرگترين انتخابات در كشور ماست و شوراهاي شهر و روستا نير حالت پارلمانهاي محلي و شهري را دارند. هر چه پرشورتر برگزار شود، هم آنها كه انتخاب مي شوند با اطمينان بيشتر مي توانند به كار خود بپردازند وهم مردم مي توانند توقعات جدي تري از منتخبين داشته باشند. حساسيت خبرگان هم از سوي ديگر انتخابات امروز را با اهميت مي كند. در كل مشاركت بالاي مردم در انتخابات باعث بالا رفتن ضريب امنيت ملي كشور است. خودم به همراه خانواده تا ساعتي ديگر در اين انتخابات شركت مي كنيم و آنها را كه هنوز تصميم به شركت كردن نگرفته اند و الان اين نوشته را مي خوانند را نيز به مشاركت فعال دعوت مي كنم. هر نوع اصلاحات در وضع موجودرا بايد به تدريج و در يك فرايند انتظار داشت و دوري از صندوق راي هيچ مشكلي را حل نمي كند. پس لطفا برويد راي بدهيد!

Thursday, December 14, 2006

اميدهاي فوتبال سوم شدند


امشب تيم ملي اميد فوتبال با تمام بحث هاي جانبي كه از ابتدا آن را احاطه نمود (تعليق فوتبال ايران و ...) و همچنين مشكلاتي كه از نظر تكروي بازيكنان و ضعف كار تيمي در آن مشهود بود، بالاخره در بازي رده بندي با غلبه 1-0 بر حريف سنتي ايران - كره جنوبي - با تك گل عادل كلاه كج به مقام سوم و مدال برنز بازيهاي آسيائي دوحه دست يافت. اميدوارم با حفط همين تيم و تمديد قرارداد با مربي برزيلي آن با تقويت تيم پايه يك تيم ملي خوب در آينده گذاشته شود.

زلزله هاي كوچك نشانه چيست؟

براي كشوري كه لرزه خيزي در مناطق مختلف آن همواره با يادآوري رخداد زلزله هاي مخرب همراه بوده است، وقوع زلزله هاي كوچك هميشه ان دغدغه را ايجاد كرده است كه نكند كه ان زلزله ها نشانه رخداد زلزله مهمي در آينده باشند.
البته بيشتر وقتها - خوشبختانه- چنين نمي شود و زلزله مهمي در پس زلزله هاي كوچك رخ نمي دهد، ولي بر اساس آنچه كه در بم در سال 1382 رخ داد - پس از زلزله هاي با بزرگاي كم كه در شبكه هاي لرزه نگاري مملكت قابل ثبت نبود ولي مردم بم آنها را به خوبي احساس مي كردند - و در نهايت زلزله بزرگ بم رخ داد، اين دغدغه دائمي جدي تر هم شده است كه "نكند رويداد زلزله بزرگي در كمين باشد".
به هر حال آنچه ما از
كاتالوگ زلزله هاي خود مي فهميم كه مدام به روز هم مي شوند (داده هاي حاصل از برداشت داد ها به صورت بيست و چهار ساعته توسط همكاران من در شبكه باند پهن پژوهشگاه) در زمان حاضر به عنوان رخداد زلزله هاي كوچك - با بزرگاي ۳ تا ۴.۵ - بايد به زلزله هاي كوچك در 48 ساعت گذشته در درياي مازندران و شمال كرمان توجه كرد. تا زماني كه سامانه مديريت بحران در سطح ملي و با برنامه و پلان مشخص نداشته باشيم و ندانيم كه براي هر وضعيت لرزه خيزي چه نوع عكس العملي - به ويژه از سوي مسئولين- لازم است، بايد به اين توصيه هاي كلي و محافظه كارانه - و البته لازم- بسنده كنيم كه "هميشه بايد آماده بود و البته منطقه لرزه خيز ياد شده منطقه اي با پتانسيل لرزه زائي بالاست است و با در نظر گرفتن پتانسيل لرزه زائي گسلهاي آن منطقه بايد شرايط آمادگي دائمي را در مقابل يك زلزله احتمالي مهم حفظ كرد.

Wednesday, December 13, 2006

شب طلائي در يازيهاي آسيائي - با درود به كاپيتان عليرضا حيدري


امشب در بازيهاي آسيائي دوحه تا الان كه ساعت 9 و 45 دقيقه شب است 4 مدال طلا گرفته ايم كه سه تاي آن سهم كشتي آزاد و يكي سهم كاراته بوده است. در اين ميان مدال طلاي عليرضا حيدري كه كاپيتان تيم ملي كشتي آزاد ماست به نظرم درخشش بيشتري دارد. او قهرماني متواضع و زحمتكش است كه سالها در تيم ملي كشتي ما حاضر بوده و امسال آخرين مسابقات قهرماني خود را در بازيهاي دوحه پشت سر مي گذارد. او تا كنون 6مدال از بازيهاي المپيك، جهاني و آسيائي دارد. عليرضا حيدري امشب عالي كار كرد و خوشبختانه با برد حريف ازبك آخرين حضور بين المللي رسمي او با كسب مدال طلاي بازيهاي آسيائي همراه شد. خوش خلقي و تواضع از ويژگيهاي اوست و تداوم در كار او را تا ابن مرحله آورده است كه هم اينك با مدال طلا دنياي قهرماني را ترك مي كند. اگر هر شب همينقدر طلا مي برديم خيلي خوب مي شد! ولي خوب تازه آخر بازيهاي آسيائي به رشته هائي رسيده ايم كه شانس موفقيت ما بيشتر است.

Tuesday, December 12, 2006

اميد ايران در مقابل قطرخيلي بي اثر بود و مستحق برد نبود


بر خلاف تبليغات رسانه اي - به ويژه روزنامه هاي ورزشي - كه از ديروز آغاز شده و حريف تيم اميد فوتبال ايران را در نيمه نهائي بازيهاي آسيائي - قطر- 12 نفره (بعضي هم 13 يا 14 نفره!!!) معرفي مي كردند و مي خواستند تا شرايط ناعادلانه در بازي امروز را ياداوري كنند، همه ديدند كه اولا داور چيني خيلي عادلانه قضاوت كرد - و به ويژه در نيمه دوم خيلي هم با تيم ما مهربان بود، و در ضمن تيم ما خيلي بي نظم و بي اثر بود. دريبلهاي نه چندان تماشائي آرش برهاني و مهرداد اولادي دعوت از ما به تماشاي حركاتي آكروباتيك و اعصاب خرد كن بود! ولي اين حركات حاصلي جز منظم تر كردن خط دفاع آماده قطر نداشت. خط مياني ما تقريبا كامل بازي را به رقيب واگذار كرده بود و ... در نهايت بايد گفت كه مستحق بازي در فينال فوتبال بازيهاي آسيائي نبوديم و صد البته 2-0.باختيم. بهتر است به جاي جو سازي به حمايت از تيم اميد - با مديريت مناسب -مي پرداختيم و نه اينكه تا روز آخر تكليف خودشان را ندادند كه بالاخره حق بازي دارند يا محروم مي شويم. ضمن اينكه بازي فردي بازيكنان جوان ما اصلا ربطي به فوتبال - از سنتي گرفته تا مدرن! - ندارد.

Monday, December 11, 2006

پينوشه - ديكتاتور شيلي - درگذشت


ژنرال آگوستو پينوشه كه 11 سپتامبر 1973 در يك كودتاي نظامي دولت قانوني دكتر سالوادور آينده (و نه آنطور كه معمولا ايراني ها تلفظ مي كنند: آلنده!) را سرنگون كرد، ديشب در نود و يك سالگي در گذشت. پينوشه سمبل حكومتهاي سركويگر نظامي - مورد حمايت آمريكا و براي مقابله با خطر كمو نيسم- و متهم بود و هست كه در دوران حكومت نظامي او بيش از 3000 نفر را ناپديد كرد و بيش از 10000 نفر در زندانهاي رژيمش زنداني و شكنجه شدند. پينوشه 17 سال در قدرت بود ولي در نهايت با انتخاباتي دموكراتيك به كنار رفت. هم اكنون نير يك خانم سوسياليست به نام بشله رياست جمهوري شيلي را به عهده دارد. از ديشب مخالفان پينوشه در شيلي گروهي خوشحال و گروهي ناراحتند ، از اينكه چرا بالاخره پينوشه به دادگاه نرفت و محكوم نشد.

تيم اميد از ديوار چين به ميزبان رسيد!


تيم فوتبال اميد ما در بازيهاي آسيائي دوحه قطر پس از سه بازي با تيم هاي درجه سه و چهار آسيائي- مالديو، هنگ كنگ و هند- و بردهائي نه چندان قوي و با نتايج و نحوه بازي متزلزل، به چين رسيد و البته علاوه بر زحمتي كه بچه هاي تيم اميد كشيدند، شانس هم آوردند كه پس از تساوي 2-2،درپنالتي ها توانستند به پيروزي برسند. حال در نيمه نهائي به قطر ميزبان رسيده اند. اميدوارم بتوانند با سازماندهي مناسب به پيروزي برسند.

برد پرسپوليس، پس از سريال تساوي ها


ديشب بالاخره پرسپوليس 1-0 صبا باطري را با گل زيباي معدنچي برد و اين برد باعث شد تا به رتبه سوم ليگ برتر صعود كند. البته چند بازيكن پرسپوليس در بازيهاي آسيائي حضور دارند و از اين نظر شايد توان واقعي اين تيم را در زمان برگزاري بازيهاي آسيائي ديد. ولي اميدوارم تا استاد مصطفي با اين برد، به عنوان آغاز بردهاي پي در پي پرسپوليس، بتواند پرسپوليس را به جايگاه وافعيش -قهرماني-هدايت كند.

Saturday, December 09, 2006

مراسم تقدير از دكتر آشتياني و معارفه رئيس جديد پژوهشگاه بين المللي زلزله

امروز در مراسمي بسيار پرشور و پر احساس از زحمات و تلاشهاي 17 ساله دكتر محسن غفوري آشتياني در مقام رياست پژوهشگاه ما تقدير شد و رئيس جديد پژوهشگاه آقاي دكتر عباسعلي تسنيمي معرفي شدند.

پروفسور غفوري آشتياني از تاريخ ۱۲ آذر ۱۳۶۸ از سوي وزير علوم وقت - آقاي دكتر معين- به راه اندازي پژوهشگاه ماموريت يافت و در اين سالها تلاشهاي همكارانش را براي رسيدن پژوهشگاه به جايگاه امروزيش با موفقيت هدايت نمود. اين جايگاه البته هم در بعد داخلي و هم در بعد بين المللي مديون انگيزه و كارداني بالاي شخص ايشان و گرد هم آوردن مجموعه اي از بهترين متخصصان ايراني در زمينه هاي تخصصي گوناگون (البته با تمام سليقه هاي گوناگونشان)در زمينه هاي زلزله شناسي و مهندسي زلزله است. امروز همكاران پژوهشگاه ما از تلاشهاي اين استاد دلسوز، زحمتكش و گرانقدر كشور به شايستگي تقدير كردند و به ايشان خسته نباشيد گفتند. ميزان محبوبيت دكتر آشتياني و ابراز احساسات همكاران به حدي بود كه تمام كساني را كه امروزه در مسند مسئوليت و رياست هستند و اين مراسم را ديدند قطعا به فكر فرو برد كه اي كاش خودما نيز نزد همكارانمان در هنگام ترك پست چنين مورد علاقه و احترام همكارانمان باشيم و ما را با قطرات اشك بدرقه كنند.

دكتر آشتياني با تاكيد بر اهميت تداوم راه پژوهشگاه و لزوم حفظ و تداوم حركت مثبت آن، شخصا از تمام همكاران خواستند تا همان همكاري خوبي را كه با ايشان داشتند با آقاي دكتر تسنيمي نيز داشته باشند. دكتر تسنيمي علاوه بر عضويت هيئت علمي (دانشيار) در گروه مهندسي عمران دانشگاه تربيت مدرس ، در سالهاي گذشته پستهاي مديريتي بالائي را در عرصه آموزش عالي و موسسات پژوهشي در كشور - نظير رياست بر دانشگاههاي خواجه نصير الدين طوسي و تربيت مدرس و همچنين رياست بر مركز تخقيقات ساختمان و مسكن - در كارنامه خود دارند. اميدوارم كه با اين كارداني و سابقه مفيد و مثبت دكتر تسنيمي و همچنين برخورد مثبت و خوبي كه امروز از ايشان ديديم و استقبال خوبي نيز كه از سوي همكاران از ايشان به عمل آمد، در مسئوليت جديد خويش موفق و مويد باشند و پژوهشگاه ما در عرصه هاي ملي و بين المللي قله هاي افتخار و سربلندي و توسعه بيشتر را طي نمايد.

Saturday, December 02, 2006

عازم تايلند هستم- براي شركت در كارگاه تخصصي خطر زلزله و ارائه مقاله


امشب براي شركت در ششمين كارگاه تخصصي خطر زلزله در جنوب آسيا براي ارائه مقاله عازم تايلند- شهر چيانگ ماي - هستم. سه مقاله در اين كارگاه در سه سخنراني ارائه خواهم كرد: يكي در مورد آخرين مطالعات كاهندگي جنبش زمين در ايران، ديگري مطالعات تسونامي در ساحل جنوبي درياي مازندران و سوي بر روي مطالعه شبيه سازي جنبش شديد زمين در ايران با استفاده تابع تجربي گرين. اين سفر تا جمعه آينده طول مي كشد و انشاالله شنبه آينده باز خواهم گشت.

ميلاد امام رضا مبارك


امشب شب ميلاد حضرت امام رضا -ع- است. ميلاد اين تنها امام شيعه مدفون در ايران را به تمام شيعيان و علاقه مندان ايشان تبريك و تهنيت عرض مي كنم.

Friday, December 01, 2006

امروز 10 آذر سالروز شهادت سيد حسن مدرس

امروز سالروز شهادت آيه الله سيد حسن مدرس، معلم، استاد و نماينده آزاديخواه و مشروطه خوان مجلس شوراي ملي ايران در اوائل سده بيستم است كه بالاخره پس از سالهاي تبعيد، عمال رضا شاه او را در كاشمر در تاريخ ۱۰ آذر ۱۳۱۶ ترور كردند. مصاحبه جالبي در مورد آرا ايشان در سايت روزنا - روزنامه اعتماد ملي - با سالار كسرائي ديروز چاپ شده است كه لينك آن اينجا است و مي توانيد بخوانيد. زندگي نامه آيه الله مدرس در سايت شهيد آويني هم در اين آدرس آمده است.
از نكات جالب در مورد ايشان زبان سرخ و طنز معني دار و سياسي آن شهيد است كه عينا
مطلبي كه در همين مورد در سايت روزنا آمده در زير مي آورم:

سيد حسن مدرس، نماينده مجلس شوراي ملي و از منتقدان اصلي رضاخان بود. زماني كه رضاخان به تاج و تخت رسيد هم دست از انتقاد برنداشت و در نهايت نيز به همين خاطر كشته شد. وقتي كسي بتواند قدرت اول مملكت را به اين سادگي مورد عتاب قرار دهد، طبيعي است كه ديگر قدرتمندان هم از نقد او در امان نمانند. از اين نظر دايره انتقادهاي مدرس بسياري از چهره‌هاي شاخص سياسي زمان خود را دربرمي گيرد، از جمله فرمانفرما و... آن‌چه در پي مي‌آيد، گزيده‌اي از سخنان مدرس است كه در كتابي تحت عنوان <حكايت‌هايي از زبان سرخ سيد حسن مدرس> منتشر شده است.روزي رضاخان به مدرس پيغام مي‌دهد: <طوري مي‌كشيمت كه جزء كفار دفنت كنند.> مدرس پاسخ مي‌دهد: <قبر من هرجا كه باشد امامزاده مي‌شود اما تو در جايي مي‌ميري كه نه آب باشد و نه آبادي
در يكي دو مورد مدرس به <فرمانفرما> مطالبي گفته و انتقاد كرده بود. فرمانفرما بوسيله يكي از دوستان مدرس به او پيغام مي‌دهد كه <خواهش مي‌كنم حضرت آيت‌ا... آنقدر پا روي دم من نگذارند.> مدرس هم جواب مي‌دهد كه به فرمانفرما بگوييد: <حدود دم حضرت والا بايد معلوم باشد زيرا من هر كجا پا مي‌گذارم دم حضرت والاست>! ‌ در انتخابات دوره هفتم مجلس هنگامي كه مدرس راي نياورد از رئيس شهرباني پرسيد: <در دوره ششم من 14 هزار راي داشتم. در اين دوره اگر از ترس شما كسي به من راي نداد پس آن راي كه خودم به خودم دادم كجا رفت ؟>! ‌ ‌ شبي <يزدان پناه> از جانب رضاخان ده هزار تومان پول آورد كه <بگير و ساكت باش.> پاسخ شنيد كه: <بگذار زير تشك. برو به اربابت بگو تا دينار آخر خرج نابودي تو خواهد شد. اگر رضا داد كه هيچ و گرنه بيا و از همانجا بردار و برو.>

رضاشاه روزي آنقدر از دست مدرس عصباني شد كه يقه او را گرفت و فرياد زد: <سيد! آخه از جون من چه مي‌خواهي؟> مدرس هم با همان لهجه شيرين اصفهاني جواب داد: <مي خوام تو نباشي
چاقوكشان رضاخان جلوي مجلس جمع شده بودند و شعار مي‌دادند: <مرگ بر مدرس.> مدرس در جوابشان گفت: <اگر مدرس بميرد كه ديگر كسي به شما پول نخواهد داد در يكي از جلسات مجلس ششم يكي از نمايندگان درباره دادگستري مي‌گفت: <سابقا دادگستري ما طوري بود كه به زحمت مي‌شد به آن نام دادگستري داد. آنقدر وضع آشفته و درهمي داشت كه مدتها از ما وقت گرفت تا مرتب و منظم شد. سابقا همه ملل به دادگستري ما مي‌خنديدند ولي حالا...> در اين هنگام يكدفعه مدرس خونسرد فرياد زد: <حالا همه مي‌خندند
در جلسه‌اي از جلسات مجلس ششم <سيد يعقوب> در دفاع از حكومت نظامي گفت: <اگر مردم از مداخله نظامي ناراضي بودند چرا شكايت نكردند؟ مدرس گفت: <جرات نكردند
روزي مدرس با هيات وزراي عثماني ملاقات داشت. پس از تعارفات رسمي صدراعظم عثماني دستور مي دهد كه چاي <عجمي> بياورند. مدرس بلافاصله به مترجم خود مي‌گويد: <بگوييد به جاي كلمه عجم لفظ <ايراني> استفاده كنند. زيرا ماده لغوي عجم از عجمه است و حاكي از تحقير نژاد غيرعرب. ما ايرانيان كه داراي نوابغ و دانشمنداني بوده‌ايم كه به اسلام خدمات زيادي كرده‌ايم. لطفا كلمه عجم را از قاموس زبان خودتان اخراج كنيد و به جاي آن كلمه ايراني را انتخاب كنيد.

فرستاده دولت انگليس پيام آورد كه <اگر ما دست از رضاخان برداريم شما نيز دست از مخالفت با سياست‌هاي او برمي‌داريد؟> مدرس گفت: <وقتي شما او را رها كنيد تازه من او مي‌چسبم
‌ معمولا مدرس مطالبي را كه به وزرا يا رجال مي‌نوشت روي كاغذ سيگار بود. يكي از وزرا كه اين نوشته‌ها را اهانت به خود تلقي
مي‌كرد پس از دريافت نامه مقداري كاغذ سفيد به قطع رقعه‌اي براي مدرس ارسال مي‌كند. مدرس هم باز روي همان قطعه كاغذ سيگار جوابش را مي‌نويسد و كاغذ‌هاي سفيد را برمي‌گرداند و مي‌گويد: <به فلان وزير بگو كاغذ سفيد پيدا مي شود ولي لياقت تو بيشتر از اين نيست
مدرس در دوراني كه در زندان بسر مي‌برد از رختخواب زندان استفاده نمي‌كرد بلكه تمام مدت هنگام خواب عمامه خودش را زير سرش مي‌گذاشت و زير عبا مي‌خوابيد.

حاج صالح پيري: <نشنيدم حتي يك بار بگويد رضاشاه. هميشه به او مي‌گفت رضا قلدر

يا رب تو نگهبان دل اهل وطن باش - كاميد بديشان بود ايران كهن را


ديشب داشتم يادنامه ملك الشعراي بهار را در مجله بخارا مي خواندم. انصافا علي دهباشي خيلي خوب و خواندني مطالب ويژه نامه هاو جشن نامه هاي اديبان و نويسندگان بزرگ ايران و جهان را اماده و منتشر مي كند. در آن ميان شعر <به ياد وطن> استاد ملك الشعراي بهار مي درخشد.
ملك الشعراي بهار در ۱۶ آبان ۱۲۶۳ شمسي در مشهد متولد شد و در اول اردي بهشت ۱۳۳۰ در تهران وفات يافت. از مشروطه خواهان به نام بود . مدفن او در گورستان ظهير الدوله در تهران است. او سراينده ترانه دوستداشتني براي ايرانيان <مرغ سحر> است.
در شعر <يه ياد وطن> كه بيت آخر آن را در عنوان مطلب آوردم بخشهاي ابتدائيش به وصف كوهستان لزن -Leysin در سوئيس مكان بستري بودنش در سال ۱۳۲۷ به دليل بيماري سل و محل سرودن اين شعر - مي پردازد كه بخشهائي از ان چنين است:
مه كرد مسخر دره و كوه لزن را پر كرد ز سيماب روان دشت و چمن را
گيتي به غبار دمه و ميغ نهان گشت گفتي كه برفتند بجاروب لزن را
گم شده ز نظر كنگره كوه جنوبي پوشيد ز نظارگي آن وجه حسن را
....
سپس مسير را آرام عوض مي كند تا به موضوع اصلي برسد:
برف آمد و بر سلسله آلپ كفن دوخت وآمد مه و پوشيد بكافور كفن را
كافور برافشاند كز او زنده شود كوه كافور شنيدي كه كند زنده بدن را
ناگاه يكي سيل رسيد از دره اي ژرف پوشيد سراپاي در و دشت و دمن را
...
و با تكرار ابياتي كه با <آن روز> آغاز مي شود به اصل موضوع، همان وطن، مي رسد :
گم شد ز نظر آنهمه زيبايي و آثار وين حال فرا ياد من آورد وطن را
شد داغ دلم تازه كه آورد بيادم تاريكي و بد روزي ايران كهن را
آنروز چه شد كايران ز انوار عدالت چون خلد برين كرد زمين را و زمن را
آن روز كه گودرز پي دفع عدو كرد گلرنگ ز خون پسران دشت پشن را
و آن روز كه پيوست به اروند و به اردن كورش ، كر و وخش و ترك و مرو و تجن را
...
و در نهايت اينطور تمام مي كند كه:
بي نيروي قانون نرود كاري از پيش جز بر سر آهن نتوان برد ترن را
گفتار بهار است وطن را غذي روح مام از لب كودك نكند منع لبن
اين گونه سخن گفتن، حد همه كس نيست داند دشمن، آراستن روي وثن را
يا رب! تونگهبان دل اهل وطن باش كاميد بديشان بود ايران كهن را

امید ایران خیلی امیدوار کننده - در مقابل مالدیو -نبود

چهارشنبه شب در بازيهاي آسيائي 2006 دوحه قطر تيم ملي فوتبال اميدايران 3-1 مالديو را شكست داد و اين در حالي بود كه تيم بزرگسال ما در سال 77 درراه جام جهاني 1998 فرانسه 17 گل به تيم ملي مالديو زد. هر وقت ديگر نيز روياروئي ايران-مالديو در فوتبال رخ مي داد، تعداد گلهاي زده ايران از رغم 6 و 7 فرا تر بود. اين يار اما ظاهرا تيم ملي اميد خودش را تا پايان بازي پيدا نكرد چرا كه نمي شد اين برد ضعيف را به پيشرفت مالديو نسبت داد. شايد هم استرس هاي قبل از بازي ها - براي تعليق و سپس توقف اين حكم فيفا- اثر روحي بدي بر تيم گذاشته باشد . شايد هم شانس اين بود كه بازي اول با مالديو بود كه تيم اميد توانست با آن به عنوان حريف تمريني كار كند و البته يك برد راحت داشته باشد. اميدوارم در ادامه بازيهاي آسيائي بهتر شويم.