وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Saturday, July 31, 2010

زلزله 9-5-89 با بزرگاي 5.6 در لاله زار كرمان


دومين زلزله متوسط پي در پي در فلات ايران ، پس از زلزله عصر جمعه ۸-۵-۸۹ در تربت حيدريه، در ساعت ۱۱:۲۲ صبح روز شنبه ۹-۵-۸۹ در جنوب بردسير در استان كرمان و در نزديكي لاله زار كرمان با بزرگاي ۵.۶ - با براورد همكارانم در مركز شبكه لرزه نگاري باند پهن پژوهشگاه - رخ داد. اين زلزله نيز پس از زلزله شديد ۱۹۲۳ لاله زار كرمان با بزرگاي ۶.۷ ، دومين زلزله مهم در همين محدوده پس از ۸۷ سال بود. جالب آنكه زلزله ۸-۵-۸۹ تربت حيدريه نيز پس از زلزله متوسط ۱۹۲۳ كج درخت با بزرگاي ۵.۸ در پهنه گسله درونه رخ داد! تكراري كه از نظر تاريخي كاملا اتفاقي است و با توجه به اينكه اين دو منطقه ربط مستقيم لرزه زمينساختي به هم ندارند، تكرار زمينلرزه ها در همان محدوده در سال ۲۰۱۰ صرفا از ديد آماري و تلاقي تاريخي مشابه در دو منطقه متفاوت مي تواند جالب باشد.

البته تفاوت زلزله تربت حيدريه و لاله زار از نظر وقوع پسلرزه ها ، در اين است كه اولي پسلرزه با بزرگاي بيش از ۲.۵ در فاصله ۲۸ ساعت پس از رخداد نداشته، ولي دومي در ۱۲ ساعت اول پس از رخداد ۷ پسلرزه با بزرگاي بيش از ۲.۵ داشته است.

نقشه پهنه رومزكزي زلزله لاله زار - نگار - كرمان در زير به نقل از سايت مركز زلزله شناسي اروپا مديترانه، فرانسه آورده ام.

Friday, July 30, 2010

گزارش لرزه زمينساخت پهنه گسله درونه - منطقه زلزله زده 8-5-89، بزرگاي 5.8


در مجله پژوهشنامه زلزله شناسی و مهندسی زلزله، شماره بهار ۷۹، مقاله ای داشتم در مورد زلزله های پهنه گسله درونه و منطقه کاشمر، که خلاصه آن را به همراه مقاله کامل -لینک -در اینجا می آورم.

ضمنا سازو کار این زلزله ۸-۵-۸۹ بر اساس گزارش سازمان زمین شناسی ایالات متحده امتداد لغز چپگرد بوده که در همین مقاله چاپ شده در سال ۷۹ دلیل چنین سازوکاری را در محدوده سامانه گسله درونه شرقی توضیح داده ام.


توضیحاتی در مورد وضعیت لرزه زمینساختی پهنه زلزله زده ۸-۵-۸۹ تربت حیدریه به همراه سابقه لرزه خیزی آن می توانید در این
مقاله بیابید.


تحلیل لرزه زمین ساختی سیستم گسله درونه و بررسی زلزله‌های زمستان 1378- بهار 1379 کاشمر

مهدی زارع



زلزله نهم فروردین 1379 کاشمر
(mb=5.0)
ششمین زلزله از زلزله‌های فوج گونه ای
(Swarm)
می باشد که از
بهمن ماه 1378 آغاز شده و تا بهار 1379 ادامه یافته است. در این مقاله، ضمن بررسی تاریخچه لرزه خیزی سیستم گسله درونه، تحلیلی ساختاری از این گسل با توجه به روندهای ساختاری اصلی و سازوکارهای ژرفی و ریخت آبراهه‌ها انجام شده است. این بررسی نشان می دهد که علاوه بر سازوکار فشاری و راستالغز چپگرد که برای بخش باختری و مرکزی این سیستم گسله از قبل شناخته شده بود ، سازوکار راستالغز راستگرد را می توان به بخش خاوری آن منتسب نمود. داده‌های سازوکار ژرفی زمین‌لرزه‌های این بخش از سیستم گسله هنوز در دسترس نیست. از سوی دیگر، مشخص شده که روند فوج گونه رخداد زمین‌لرزه در راستای سیستم گسله درونه احتمالاً ویژگی چنین سیستمی است.

گزارش خسارتهاي زلزله 8-5-89 تربت حيدريه، بزرگاي 5.8

گزارش فرماندار تربت حيدريه در مصاحبه با خبر ساعت 10:30 شب 8-5-89 شبكه دو سيما حكايت از آن دارد كه تا اين ساعت - 4 ساعت پس از رخداد - 170 نفر مجروح به بيمارستانها مراجعه كرده اند كه بيست نفر بستري شده و 2 نفر به دليل وخامت حال به بيمارستاني در مشهد منتقل شده اند. خوشبختانه كسي تا اين ساعت كشته نشده است. تعداد 4 واحد مسكوني تخريب شده و در سطح شهر تعداد زيادي از شيشه هاي منازل و مغازه ها و ادارات دولتي شكسته شده است. بررسي خسارتها ادامه دارد و امشب براي اسكان مردمي كه دچار اضطراب از رخداد زلزل هستند چهار مركز اسكان موقت در سطح شهر تربت حيدريه تدارك ديده اند.

زلزله تربت حیدریه -5.8

زلزله با بزرگای 5.8 درساعت 18:20 جمعه 8-5-89 در 18 کیلومتری غرب تربیت حیدریه. احتمالا به پهنه گسله درونه مربوط است. هنوز خبری از تلفات و خسارت دریافت نشده
http://www.emsc-csem.org/Earthquake/earthquake.php?id=181082#summary
http://www.iiees.ac.ir/iiees/EQSearch/(ivfvo5ehodmr2m55mz5ptcfg)/RecentEvent.aspx

Wednesday, July 28, 2010

کاربرد شبه علم در معرفی دانشمندان : باز هم روانشاد دکتر حسابی

در روزنامه شرق، روز یکشنبه 3-5-89 ، در قسمت ویژه نامه زندگی، یادداشتهایی برای بزرگداشت روانشاد دکتر محمود حسابی آمده بود که مجددا اطلاعات درست را با نوشتارهای اغراق آمیز و بعضا بدون مستندات به هم آمیحته بود. هدف این ویژه نامه البته نشان دادن جایگاه رفیع علمی آن دانشگر بزرگ سرزمین ما بود و گرامی داشتن جایگاه علمی و اجتماعی ایشان و بیان تلاش های بی نظیر و مصائب و سختی هایی که برای رسیدن به چنان جایگاه رفیعی متحمل شده بودند. تردیدی نیست که آن انسان بزرگ نقش مهم و اثر گذاری در توسعه آموزش عالی در ایران داشته اند و به ویژه در ایران حدود 80 سال قبل که درصد باسوادان به زحمت به ده درصد کل جمعیت کشور می رسید، البته ایشان و هم نسلانشان با داشتن مدرک دکتری از بزرگترین و با سابقه ترین دانشگاههای جهان از معدود نخبگان کشور بوده که به ارائه خدمات در موسسات در حال تشکیل آن زمان - از قبیل وزارت خانه های مختلف و در نهایت دانشگاه تهران و سازمان های علمی و پژوهشی کشور - پرداخته اند. ایران مدرن در سده بیستم، البته با تاخیر و پس از ناکامی و فقر پس انقلاب مشروطه و بعد از فجایع مربوط به جنگ جهانی اول و پس از آن، و گرسنگی و تلف شدن بسیاری از هموطنان ما در خلال سالهای : 1295-1300 - ، در حال شکل گیری بود و نخبگان علمی چون مرحوم دکتر حسابی در دهه هاب پس از آن سالهای فاجعه بار بدون شک نقش مهمی در ایجاد و پایه ریزی همین ساختارهای مدرنی که امروزه داریم داشته اند که بسیار قابل ستایش و به یاد ماندنی است.

از سوی دیگر روحیه ایرانیان در تجلیل و بزرگداشت به ویژه کسانی مثل دکتر حسابی که دیگر در میان ما نیستند، چنان است که گاه ره به اغراق و آمیحتن داستان و افسانه به واقعیتهای زندگی آن بزرگان می برد و موجب می شود تا نسل هوشمند و با اطلاع امروز که منتقدانه پیگیر هر خبر به ویژه در حوزه علم است، احتمالا با دیده تردید به کل اطلاعات ارائه شده بنگرند.

اینجا نقش دو گروه اهمیت ویژه می یابد، یکی نزدیکان و شاگردان دانشمندان، که در ارائه تصویر آن بزرگان، اطلاعات دقیق و مستند بدهند، رعایت اعتدال و انصاف را بکنند و با اغراق، البته با نیت خیر، تصویری غلط و تحریف شده از آنها ارائه ندهند، و دوم روزنامه نگاران حوزه علم ، که دانسته ها را از منابع مستند گردآوری کنند و حتما هر اطلاع و خبر و گزارش را از سه منبع مستند کنترل کنند که تا صحت آنچه می نویسند بر اساس مستندات معتبر باشد، نه انکه آنچه می نویسند موجب مزاح اهل فن در آن موضوع شود، چراکه حتی جمله بندی ها نشان از آن دارد که با اصل مطلب ناآشنا هستند.

شخصا باور دارم که هرچه تلاش شود تا دانشمندان و دانشگران را به صورت انسانهای غیر واقعی نشان دهیم، در آن صورت جوانان و نسلهای بعدی را از آنها دورتر کرده ایم، و عملا چنان جایگاهی به دانشگران داده ایم که نسلهای بعدی فکر کنند که اینها موجوداتی فراواقعی و فوق بشر بوده اند و بنابراین بیهوده تلاش نکنیم که به چیزی شبیه انها تبدیل شویم چون امکان پذیر نیست!. البته همه می دانیم که انسانها، دانشمند یا غیر آنها، دارای مشخصات و قدرتها و ضعفهای طبیعی نوع بشر هستند. همه انسانها -از جمله دانشمندان- بعضا خوش اخلاق و گاهی بد اخلاق می شوند، از نظر فیزیکی و سلامتی بدنی گاه سرحال و گاه ناخوش هستند، محدودیت در توان و عملکرد دارند، و طبیعی است که قادر به هر کاری نیستند و صد البته که شرایط خانواده ، محیط زندگی و زمانه درپیروزی یا شکست هایشان بسیار موثر است. البته دانمشندان با تلاش بیشتر و زحمت و تحمل رنج بر خود امکان دستبابی به دستاورد های بزرگ را داشته اند. ما موحدان، عنایت و لطف خداوند را در این راه منشا اثر اصلی می دانیم، انها که چون ما نیستند، شانس و اقبال خوب را از دلیل های مهم موفقیت می دانند. به هر حال امکان ندارد که هر انسانی همزمان در چندین شاخه علمی، ورزشی، فرهنگی، مدیریتی، ادبی و ... ستاره زمان، یگانه دوران، درجه یک و قهرمان باشد.

در مورد مرحوم دکتر محمود حسابی که از دیدگاه صاحب این قلم، دانشمندی بزرگ و قابل ستایش بوده اند، علاوه بر عنایت پروردگاه، زحمات و کوششهای بی دریغی که کشیده اند بسیار مهم و موثر بوده و به هر تقدیر ایشان نخبه دوران بوده اند که وظیفه همه ما حفظ شان و جایگاه ایشان و احترام و پاسداشت یاد آن استاد بزرگ است.

همگان می دانند که فرزند دکتر حسابی، آقای مهندس ایرج حسابی، در بیان فهرست افتخارات استاد در رادیو، تلوزیون، نشریات و رسانه های مختلف گاه چنان به ورطه تکرار و اغراق افتاده اند که به باور من موجبات دلزدگی مخاطبان و غیر قابل باور پنداشته شدن فضائل روانشاد دکتر حسابی را فراهم آورده اند. البته هدف فرزندشان بی شک تکریم جایگاه آن استاد بزرگ است ولی بیان اغراقهایی نظیر آنکه استاد در کودکی قرآن، نهج البلاغه، گلستان و بوستان سعدی و دیوان حافظ و منشات قائم مقام فراهانی را از حفظ داشته اند، فقط تصویر انسانی غیر قابل دسترس را بدست می دهد که ضمن غیر قابل باور بودن، کمکی هم به تشویق برای پرورش دانشگران بعدی برای رسیدن به چنان جایگاه نمادین نمی کند. حافظه قوی و مافوق تصور داشتن فقط مخصوص بعضی انسانهاست ولی مطالعه و از بر داشتن بخشهایی از متون دینی و ملی برای هر قوم و ملتی مساله ای مهم و لازم است. اینکه هر انسان فرهنگی با اثر پذیری مثبت از فضای تعلیمی خانه ، خانواده و-این روزها- مدرسه، با درست خواندن متون دینی و ملی خود آشنا شود، آنچه را می خواند بفهمد، بخش هایی از آنها را از بر کند و در بقیه زندگی -میانسانی و پیری- این متن ها را به یاد آورد، از آنها در گفتار و نوشتار خود استفاده کند ، به آنها فکر کند و حتی اگر امکان، زمینه و فرصت بود به مطالعه بیشتر و عمیقتر در مورد آنها بپردازد، همگی نکته های مثبت و مهمی است. ولی آیا موجب می شود که اگر انسانی - یا دانشمندی - در پیری بخشهایی از این متون را یه یاد آورد، چنان اغراق کنیم که بگوییم که تمامی این متون را به طور کامل در کودکی از بر کرده است؟!

یا اینکه اسرار بر اینکه ایشان در طی حدود سه سال ، از دانشگاه های فرانسه مدارک مهندسی محتلف گرفته اند، با دنیال کردن زمان اخذ هر مدرک می توان به این نتیجه رسید که در حدود هشتاد سال قبل با گذراندن یک یا چند درس امکان کسب دیپلمی در شاخه های مختلف علمی-مهندسی وجود داشته است. البته این موضوع به معنی تکمیل مراحل آموزش و تخصص در شاخه های مختلف – مثل مهندسی برق، مهندسی معدن، فیزیک و... – نمی تواند باشد، صرفا دیپلمی علمی بوده – لیسانس در آن زمان – که پس از طی مراحل عمومی دانشگاهی در آن روزگار بیشتر زمان تحصیل را شامل می شده (و امروزه اینگونه نیست)، کسب می شده و امکان کار در موسسات و وزارتخانه های مربوطه را فراهم می کرده است. البته این تلاش وکوشش روانشاد دکتر حسابی بسیار قابل تحسین است ولی ذکر این موارد هیچ قرینه ای را برای زمان حاضر ایجاد نمی کند. آیا همین امروز می توان در عرض سه سال، سه یا چهار لیسانس در علوم یا مهندسی از دانشگاههای فرانسه –یا هر نقطه دیگر در دنیا- گرفت؟ در همان ویژه نامه زندگی روزنامه شرق -3/5/89- ذکر می شود که ایشان از دانشگاه سو ربن مدرک دکتری خویش را در فیزیک گرفته اند. تا انجا که نگارنده می داند دانشگاه سوربن – پاریس 4- دانشگاه تخصصی رشته های علوم انسانی است. اکنون نیز فهرست شاخه های تخصصی که در این دانشگاه در مورد انها در مرکزها و موسسه های مختلف وابسته به سوربن پژوهش و تدریس می شود در سایت دانشگاه سوربن می توان دید. به باور من احتمالا این اشتباه مربوط به نام دانشگاه به دلیل معروفیت سورین به عنوان یکی از معروفترین دانشگاههای دنیا و البته فرانسه است و روزنامه نگار مربوطه تصور کرده که هر دانشگر مهمی که از پاریس مدرک دکتری گرفته باشد الزاما باید در سوربن تحصیل کرده باشد.

در مورد همنشینی و شاگردی انیشتین –تنها شاگرد ایرانی انیشتین- همچنان موضوع بارها گفته شده، (ماجرای نوروز در دانشگاه پرینستون و ... که البته این بار دکر نشده) در یادداشت اخیر شرق نیز به آن پرداخته شده است. اینکه ایشان مقطعی در دانشگاه پرینستون –همزمان با استادی انیشتین در آن دانشگاه- حاضر بوده اند، با عبارتهایی چون کسب کرسی انیشتین در پرینستون، تائید نظریه ایشان در آن دانشگاه، تحسین بزرگان فیزیک در آن زمان و ... همراه شده که همگی از اغراق های بی پایه و غیر مستند است. هیچ مستندی وجود ندارد که بتواند چنین مطالبی را با آن تائید نمود و با بازدید از وب سایت و موزه دکتر حسابی نیز مستنداتی در این مورد ها بدست نمی دهد. نکته قابل تائید آن است که استاد در مقطعی به عنوان فرصت مطالعاتی در دانشگاه پرینستون حاضر بوده اند و در فرصتی با انیشتین هم در مورد کارهایشان گفتگو کرده اند و به انیشتین در مورد نظریه شان توضیح داده اند، انیشتین هم بیان کرده که روی این موضوع بیشتر باید کار کنید. بیش از این هر موضوعی- از شاگردی اختصاصی انیشتین گرفته، تا مباحثات و همکاری و کسب کرسی ایشان و ...- بیان شود، در رده اغراقهای علمی و شبه علم است. البته هر استادی در مدت زمان عضویت هیئت علمی می تواند از فرصت مطالعاتی استفاده کند که روانشاد دکتر حسابی در یکی از بهترین دانشگاههای ممکن در آن زمان و در همان دپارتمانی که انیشتین حاضر بوده اند این فرصت مطالعاتی را گذرانده اند، که انتخابی بسیار خوب و بجایی بوده است.

در مورد شرکت در کنفرانسهای مختلف علمی –که فعالیتی مثبت و مهم و نشان از دنبال کردن فرایند روز علم در دنیا و به روز بودن و علاقه مندی به شاخه تخصصی مربوطه در گذشته و امروز دارد، و محلی برای ارائه نتایج مطالعات یک دانشگر و اطلاع از کار همکاران و بحث و گفتگو با آنان است- با تعبیر هایی از قبیل "عضویت" در کنفرانسهای مختلف ، یاد شده است. چنین مطلبی (عضویت در یک کنفرانس) نه در گذشته و نه در امروز وجود خارجی ندارد. کنفرانس یک رویداد علمی است که در یک زمان خاص برگزار می شود. دانشگران و متخصصان موضوع مربوطه هم یا با ارائه مقاله یا بدون آن در کنفرانس، سمینار، سمپوزیم، ورک شاپ، گردهمایی و... –که هر کدام تعریف و کارکرد خاص خود را دارند- شرکت می کنند. شرکت در یک کنفرانس هم معنی خاصی بیش از همان که همه دانشگران، متخصصان و اعضای هیئت علمی می دانند و بخشی از آن را در سطور قبلی نوشتم ندارد. ضمنا کاربرد عبارت "عضویت" در کنفرانس –هر موضوع تخصصی که داشته باشد- اساسا بی معنی و بلاموضوع است.

مکاتبه با بزرگان علم، فلسفه و مشاهیر هم نشانه هم بحثی و همسنگی با آنان نیست. هر دانشگری می تواند با یک متخصص مشهور مکاتبه کند و البته می تواند پاسخ دریافت کند و یا نکند. اینکه کسی یه مشاهیر نامه بنویسد نشانه هموزنی و هم صحبتی و هم کلامی با آنان نیست. امروزه هم می توان به شرط آشنایی با زبان مشاهیر به متخصصان هر رشته نامه نوشت –یا راحتتر: ایمیل زد- ولی هرکه این کار را انجام داد، چه دانشجو باشد و چه استاد و عضو هیئت علمی نمی تواند مدعی همکلامی و همرده بودن با آن استادان را داشته باشد.

در پایان بر این نکته تاکید می کنم که نگارنده از ستایشگران جایگاه علمی و فرهنگی روانشاد دکتر محمود حسابی و تلاشهایی است که آن انسان بزرگ برای توسعه علم، ایجاد موسسات علمی، گسترش امکانات علمی و پژوهشی در کشور و پرورش چند نسل از دانشگران ایرانی در سخت ترین شرایط داشته است. توجه به این مهم نیز ضروری است که همه این تلاشها در زمانی در کشور انجام شده که عملا هیچ زیر ساختی در کشور وجود نداشته و همه سازمانها مدرن علمی در حال تشکیل بوده و ایجاد و رشد هر یک از این موسسات، دانشگاهها و مراکز پژوهشی و تخصصی با خون دل خوردن، صبر و حوصله فراوان و عشق به رشد علم در ایران و توسعه ملی صورت گرفته است. ولی همزمان لازم است هشدار دهم که بی دقتی در بیان و ترویج علم، تشریح تاریخ علم به صورت غلط و اغراق آمیز و بدون مستندات، و بزرگنمایی در مراتب و کارهایی که دانشگران بزرگی چون دکتر حسابی انجام داده اند، همگی از مصداقهای توسعه شبه علم و عوام گرایی است و عملا نه کمکی به توسعه و ترویج علم می کند و نه به شناخت درست سرمایه های علمی و بزرگان و بنیانگزاران نهادهای علمی مدرن در ایران کمک می کند. برعکس، نتیجه این نوع ترویج علم، بدبینی به اهل علم و دانشگران و بی اعتمادی به فرایند علم، و بدفهمی مراحل درست تبدیل یک دانش آموز و دانشجو به یک دانشگر و استاد است. اسطوره سازی از انسانهایی که به موفقیت های مهمی علمی رسیده اند، و البته مثل همه انسانها محدودیتها و توانایی های مشخصی داشته اند، جز سرگرم کردن بعضی از مردم و البته التیام ضعفهای روحی بعضی از مردم و ترمیم بعضی تحقیر های تاریخی، هیچ جایگاه واقعی علمی برای ما فراهم نمی کند. درست آن است که هر جا توانستیم به درستی، و با دقت، و با ارائه اطلاعات درست و مستند، به معرفی واقعیتهای مربوط به بزرگان علم بپردازیم. اگر چنین کنیم ترویج علم انجام داده ایم و حق برزگان را هم ادا کرده ایم، اگر نه، اگر نیت خیر هم داشته باشیم به تحریف بیشتر از واقعیت، کمک کرده ایم و نه بیشتر. البته امیدوارم، آنها که ترویج غلط و به این ترتیب می دهند نیت خیر داشته باشند و فقط راه را به غلط رفته باشند.

Wednesday, July 21, 2010

زمينلرزه بامداد امروز در جنوب غرب بستک بزرگای 5.8







بر اساس گزارش همکارانم در مرکز شبکه ملی باند پهن لرزه نگاری ایران در پژوهشگاه، زمینلرزه ای با بزرگاي گشتاوری ۵.۸ در ساعت ۸ دقیقه بامداد امروز به وقت محلی -۱۹:۳۸ روز ۲۰جولای ۲۰۱۰ به وقت بین المللی- منطقه پیرامون روستای اهل (تلفظ: با فتح الف و کسر ه)، در غرب،جنوب غرب بستک در استان هرمزگان و در مرز این استان با استان فارس را به لرزه در آورد. پسلرزه ای با بزرگای ۵.۲ در ساعت ۲۰ دقیقه بامداد رخ داد. تا ساعت ۲:۴۶ بامداد به وقت محلی ۸ پسلرزه با بزرگای بیش از ۳.۲ رخ داده است. بر اساس گزارش های دریافتی -خبرگزاری ایرنا- تا ساعت ۷ صبح گزارشی از تلفات و خسارات نرسیده است (خوشبختانه). البته مسئولان محلی هنوز در حال جستجوی منطقه رو مرکزی هستند.

بر اساس داده های موجود از ساز و کار این زمینلرزه فشاری با یک مولفه کوچک امتداد لغز است -گزارش هاروارد- و به نظر میرسد که بکی از گسلهای پهنه گسله خمیدگی جبهه کوهستان زاگرس مسبب این زلزله بوده است. با توجه به بزرگای لرزه اصلی-۵.۸- و اینکه همه گزارشهای اولیه ژرفای آن را بیش از ۳۰ کیلومتر برآورد کرده اند، احساس شدن آن در یک گستره وسیع - و به لرزه درآمدن جزیره کیش - قابل توجیه است.

Monday, July 12, 2010

اسپانیا قهرمان جهان- جام جهانی 2010 پایان یافت

دیشب دربازی فینال که به وقت اضافه انجامید، اسپانیا با گل دقیقه 116 اینیستا هلند را بردو قهرمان جهان شد. هلندی ها در سومین فینال - پس از فینال جام جهانی 1974 در آلمان و فینال جام جهانی 1978 در مقابل آرژانتین که هر دو بار در مقابل میزبان بازی کرده و مغلوب شده بودند- این بار در مقابل اسپانیا مغلوب شدند. اسپانیا که دو سال پیش قهرمان جام ملتهای اروپا شده بود، دیشب با برد 1-0 در بازی فینال قهرمان جهان شد.
البته من بیشتر به دلیل خاطره از جامهای جهانی قبلی به ویژه اولین جام جهانی که به یاد دارم- 1978 که تیم ملی ما هم حاضر بود و با همین هلند هم گروه بود - بیشتر دوست داشتم هلند ببرد، ولی واقعیت آن است که اسپانیا مستحق برد بود و از هلند برتر بود. در این بازی هلند هم شانس زدن گل داشت ولی به خشونت هم روی آورد تا بالاخره در همان وقت اضافه یک اخراجی هم دادند.
دیشب عادل فردوسی پور گزارشگر مسلط و محبوب تلویزیون ما بازی را گزارش می کرد ولی نمی دانم چرا در بازی هلند،برزیل - به طرفداری از برزیل - و همین بازی فینال - به طرفداری از اسپانیا - نمی توانست احساسات جانبدارانه خود را کنترل کند. البته بالاخره هر انسانی احساسات دارد ولی شاید توقع ما از فردوسی پور زیادی باشد.
برنامه یک جهان-یک جام که شبکه سه با کمترین زیبایی بصری و عدم ضرافت در طراحی صحنه و استفاده از مجری ثابت در طی یک ماه پحش کرد، یک نکته جالب در زمان بازی فینال داشت و آن حضور مجدد دکتر صدر با اطلاعات جالبش بود که همیشه فوتبال در در غالب فرهنگ، اجتماع و زندگی و با اطلاعات گسترده اش همراه می کند. به خاطر وجود ایشان کمی از ایرادات برنامه یک جهان - یک جام را می بخشیم
جام جهانی 2010 هم تمام شد و جام جهانی بعدی در بزرزیل در 2014 برگزار می شود که امیدواریم تیم ملی فئتبال ما در آن حاضر باشد.

Saturday, July 10, 2010

آخرین جلسه با مرحوم پروفسور کارولوکاس در پژوهشگاه زلزله

این آخرین بازی است که مرحوم پروفسور کارولوکاس در 13 اردیبهشت امسال برای شرکت در جلسه ژوری دانشجویان دکتری پژوهشگاه که در زمینه پیش بینی زلزله تحقیق می کنند، به پژوهشگاه
آمدند و به درخواست من عکسی دست جمعی به یادگار گرفتیم. روحش شاد.
دقت کنید که در همین عکس ها هم خنده از لبانش نمی افتاد.

پروفسور کارو لوکاس - پیر فرزانه و استاد دانشکده فنی درگذشت


بسیار صبر بباید پدر پیر فلک را
تا چونان مادر گیتی چون تو فرزند بزاید

خبر درگذشت پیر فرزانه ای چون پروفسور دکتر کارو لوکاس که استاد ممتاز و چهره ماندگار .
دانشکده برق و الکترونیک پردیس دانشکده های فنی دانشگاه تهران برایم بسیار دردناک بود
سابقه آشنایی من با ایشان به همکاری بر می گردد که این استاد گرانمایه با ما در زمینه رساله های دکتری به ویژه در زمینه پژوهشهای مرتبط با پیش بینی زلزله می کرد. او که خود بنیانگزار سامانه های هووشمند و پژوهش در این زمینه در ایران بود، در رساله دکتری یکی از دانشجویانم با تواضع سمت استاد مشاور را پذیرفت و در دو رساله دیگر نیز به عنوان داور و عضو ژوری در جلسات داوری شرکت می جست. و این در حالی بود که حداقل در یک سال اخیر همه ما از بیماری ایشان اطلاع داشتیم. در آخرین ملاقاتی که با ایشان داشتیم در 13 اردی بهشت همین
امسال به پزوهشگاه آمدند و عکس فوق را از ایشان در دفترم در همین آخرین ملاقات گرفتم.
از ویژگیهای مثبت و والای اخلاقی این مرد بزرگ که دانشمندی از تبار ارمنیان این سرزمین بود، خوش روئی و خوش اخلاقی و لبخند بر لب بود . البته همه اینها در عین تواضع و فروتنی بسیار که برای مردی با سطح دانش ایشان چنان اهمیتی به آن وجود نازنین می بخشید که کمتر می توان مشابهی برای آن یافت.
از سوی دیگر دید و بینش بالای علمی و پژوهشی و نگاه همه جانبه نگر و کامل و البته ماموریت گرا و تلاش برای توسعه دانش و حل مشکلات مختلفی در ایران که با دانش و تخصص ایشان قابل حل بود از دیگر ویژگیهایی بود که شخصا در جلساتی که جناب استاد بودند و اینجانب نیز افتخار حضور داشتم بسیار از نوع نگاه و بینش ایشان آموختم.
در نهایت آنکه همیشه سوالات و نقد جدی و بسیار صریح علمی را در جلسات داوری با دیدی مهربانانه و پدرانه و مثبت همراه می کردند که این نیز به نوبه خود نکته ای مهم و آموختنی بود.
تسلیم هستیم به رضای خدای متعال و مشیتش که بر آن قرار گرفت که این استاد خوب سرزمین ما را پیش خودش ببرد گرچه که با دید توحیدی در همین زندگی مادی نیز همه پیش خدا هستیم و در محضرش. ولی به هر حال مرگ واقعیتی است که باید بپزیریم . امیدوارم روح این بزرگمرد متواضع و خاکی در آن دنیا در جوار صالحان و بندگان نیک خدا آرام گیرد و خداوند متعال به خانواده محترمش صبر عطا فرماید.

از شمار دو چشم یک تن کم
از شمار خرد هزاران بیش
روحش شاد.

Thursday, July 08, 2010

و اينك يك هشت پا پيش گويي مي كند! - همچنان شبه علم

اين روزها اخباز جام جهاني از مهمترين و جذابترين خبرهاي مورد توجه در سطح جهان است، در خبرها آمده بود كه يك هشت پا تاكنون توانسته تمامي نتايج بازي هاي تيم ملي فوتبال آلمان را به درستي پيش بيني كند، براي بازي نيمه نهايي آلمان - اسپانيا پيش بيني كرده كه اسپانيا مي برد. براي همه واضح است كه در هر حالتي احتمال درست بودن اين نوع پيش بيني ۵۰ درصد است! -چون در يك بازي نيمه نهايي جام جهاني بالاخره يكي از طرفين مي برند!- مهم هم نيست كه يك هشت پا اين كار را بكند، يا يك انسان با هر وسيله اي مثل شير يا خط ، فال گيري، نوشتن يك برنامه كامپيوتري يا ... اين كار را انجام دهد. مهم اين نيست كه اين هشت پا را چه كسي در فال گيري مورد نظر به كار گرفته، مهم ميزان توجهي است كه بر انگيخته و جذابيتي كه شبه علم دارد.

البته رسانه ها هر خبري كه جذاب باشد - مثل همين خبر - منتشر مي كنند، ولي مساله اين است كه چرا اصلا اين روشهاي رمز آلود، شانسي، شبه علمي و مخالف عقل و تفكر همچنان مورد توجه و ظاهرا مهم هستند؟ خلاصي از تفكر و عدم نياز به استدلال، دل سپردن به شانس و اقبال و نشان دادن صحت ظاهري نتايج چنين پيش بيني هايي - كه بالاخره در بعضي موارد به همان شيوه شانسي درست از آب در مي آيند - ظاهرا چنان جذابند كه مردم در سراسر دنيا هنوز و همچنان به اين خرافات مي پردازند.

البته جام جهاني فوتبال بهانه اين توجه جهاني به يك خبر شبه علمي است، ولي همين بهانه به خوبي نشان داده است كه چگونه شبه علم در ميان مردم دنياي امروز در دهه دوم از سده بيست و يكم قوي است و يشر در دنياي امروز چه راه طولاني در پيش رو دارد تا به روش علمي و تفكر علمي و استدلال و غلبه خرد در كار خود باور بياورد.

ولي ماجراي اين جناب هشت پا، چند نكته جالب داشت : ناپيدا بودن روشي كه براي پيش بيني به كار مي گيرد -اصلا روشي به كار مي برد؟- ، حتي اگر از هشت پا هم از پيش بيني استفاده شود و عملا همه هم بدانند كه هيچ روشي در كار نيست، باز هم رسانه ها از او و نتايجش خبر و گزارش پحش مي كنند!، اينكه مردم بالاخره به مطالب رمزآلود، حتي اگر منبع آن هشت پا هم باشد، توجه نشان مي دهند!.

ولي به نظرم از همه مهمتر يك جنبه در اين توجه به هشت پا -و به طور كلي فال بيني- نهفته است: هر جا كه مساله مهمي در ميان باشد، پيچيدگي در كار باشد، مردمان از روند كار سر درنياورند و داده هاي كافي در اختيار همه نباشد، چه كاري راحت تر از فرار از روش علمي ، دوري از تفكر، تعقل و استدلال و اجتناب از فشار آوردن به مغر وجود دارد؟ بسياري به دنبال پيشيني غير علمي - به صورت فال بيني - مي روند. خيال همگان هم راحت است كه اين نوع روشها ظاهري از دانايي يا علم در خود دارند، ولي هيچ كس، هيچ روزي نخواهد توانست مراحل و متدولوژي اين نوع پيشيني را پيدا كرده و تبيين كند. و اين هنگامي است كه از علم و روش علمي دوري جسته ايم. فكر نمي كنيد كه اين موضوع شباهت هايي به مساله استفاده از شبه علم در پيش گويي زلزله دارد؟ آنجا هم همين اهميت موضوع، پيچيدگي، نبود داده كافي و پناه بردن هر از چند گاه به شبه علم وجود دارد. هر از گاهي مردمان در حل معضلات خويش به روشهاي پنهان و ظاهرا علمي، ولي سهل الوصول و در ظاهر رازآلود و سري پناه مي برند.

همچنان شبه علم جذاب است و اين مساله چالش بزرگ پيش روي دانشگران در دنياي امروز و سده بيست و يكم را نشان مي دهد. راه درازي براي غلبه بر شبه علم در تمام جهان وجود دارد و متاسفانه بي خردي و تمايل به رها شدن از تفكر و روش علمي هنوز در دنيا بسيار قوي است، و همزمان ميدان دادن به رمالان، فال گيران و جادوگران و شبه دانشگران -!- ادامه دارد.

Friday, July 02, 2010

استفاده از فناوری اینترفرومتری-رادار برای پیش بینی زلزله - ناسا


بر اساس آخرین گزارش ناسا از فعالیت های آزمایشگاه جی.پی.ال. در ناسا، استفاده از فناوری تصویر برداری اینترفرومری-رادار می تواند به پیش بینی زلزله در آینده کمک کند. آندرا دونلان پژوهشگر این لابوراتوار در ناسا اعلام کرد که این فناوری می تواند در سالهای آینده به پیش بینی کمک کند. در دهه شصت میلادی توسعه فناوری های تصویر برداری در آب و هوا شناسی آغاز شد و امروزه - پس از حدود چهل سال - امکان پیش بینی هاریکین ها -طوفانهای دریایی- امکان پذیر شده است. بنابراین با توسعه این فناوری نوین نیز میتوان به امکان پیش بینی زلزله از طریق سنجش دقیق تغییر در راستای گسلها در سطح و مدلسازی جنبش گسل در ژرفا امید داشت.

در حال حاضر پیش بینی کوتاه مدت به این طزیق غیر ممکن است ولی این پژوهشگر باور دارد که امکان خواهد داشت به پیش بینی میان مدت و داز مدت - در حد ده سال - از این طریق کمک شود. به این شیوه چه بسا بتوان روی برنامه های کاهش ریسک و مقاوم سازی در مناطقی که پیش بینی دراز مدت در آن ها صورت می گیرد تمرکز بهتری نمود.

یاد آوری می کنم که استفاده از این فناوری در ایران نیز آغاز شده (البته نه هنوز به طور ممستقیم برای پیش بینی زلزله) و اخیرا یکی از دانشجویان دکتری زلزله شناسی پژوهشگاه - خانم دکتر مهاسا روستایی - از رساله دکتری خود که بر مبنای استفاده از همین فناوری در سنجش تغییرات در سطح زمین در منطقه بندرعباس بود- دفاع نمود.
http://www.jpl.nasa.gov/news/features.cfm?feature=2190
http://edition.cnn.com/2010/TECH/space/06/30/nasa.earthquakes/index.html

در آستانه مرحله يك چهارم نهايي جام جهاني 2010

امروز بعد از ظهر دور يك چهام نهايي جام جهاني فوتبال ۲۰۱۰ آفريقاي جنوبي آغاز مي شود. در طي سه هفته گذشته اين مسابقات مورد توجه گروه زيادي از مردم به ويژه جوانان ايران و ديگر نقاط جهان بوده است. نكته هايي كه تاكنون مي توان از برگزاري مسابقات در سه هفته گذشته در آفريقاي جنوي از ديدگاه من خلاصه كرد - البته بر اساس آنچه ما در تلوزيون ديده ايم و در اخبار و اينترنت دنبال كرده ايم - عبارتند از:

- اين مسابقات در حالي از تلوزيون پخش شد كه از تجربه پخش مسابقات فوتبال اروپايي و جهاني در تلوزيون در سالهاي گذشته به باور من كمتر بهره اي گرفته شد. بسياري از گزارشگران - به جز عادل فردوسي پور و تا حدي مزدك ميرزايي - با كمترين مطالعه و آشنايي نسبت به تيمها، شرايط مسابقه و سابقه تاريخي دو تيم و.. پشت ميكروفون نشستند. بگذريم از آنكه هنوز تلفظ بسياري از نامهاي خارجي غلط است - اكثر نامهاي بازكنان فرانسه و ايتاليا و كلا كشورهاي لاتين كه تعداد زيادي از تيمهاي مهم حاضر در جام جهاني را شكل مي دهند با تلفظ هاي اشتباه در تلوزيون ادا مي شوند. در مورد نامهاي كره اي و ژاپني چون اطلاعي ندارم ، اظهار نظر نمي كنم ولي با وضعي كه در مورد تلفظ نامهاي لاتين مي بينم، ترديد دارم كه آن نامها هم به درستي ادا شوند! در تفسيرهاي بعد از بازي هم كارشناسان - به غير از دكتر صدر - اكثرا بر تاكتيك تيمي اشاره مي كنند كه به طور موجز و مختصر از سوي تلوزيون پحش كننده جام جهاني ارائه مي شود - مثلا سيستم بازي ۴-۲-۳-۱ يا ۴-۴-۲ و ... - ولي مشكلات تيمها بررسي نمي شود و اساسا بحث كيفي جانداري صورت نمي گيرد. بر عكس همه كارشناسان و اكثر گزارشگران نگران نتايج تيمهاي آسيايي هستند! مثل اينكه كار مهمتري براي ما ايراني ها جز اين نگراني -موفقيت تيمهايي مثل دو كره و ژاپن و استراليا و نيوزيلند- باقي نمانده! . ضمنا توجه كنيد كه امروز كارشناسي كه به برنامه دورخيز شبكه دو آمده بود و بازيكن سابق تيم ملي ما در جام جهاني ۷۸ آرژانتين بود دليل ضعف و حذف ايتاليا را كمبود بازيكن ايتاليايي مطرح در ليگ حرفه اي اين كشور -و فراواني بازكن خارجي-ناميد و گفت مثلا در باشگاه اينتر ميلان در حال حاضر فقط سه بازكن ايتاليايي وجود دارد كه هر سه ذخيره هستند! ولي با رجوع به سايت اين باشگاه مي توان فهميد كه در حال حاضر اين باشگاه شش بازيكن ايتاليايي دارد! . به اين مي گويند اوج به روز بودن و استدلال!. كم كم گوشه اي از دلايل عدم حضور موفقيت آميز فوتبال ما در سطح جهاني با اين كارشناسان - كه بيشتر از مربيان و مدرسان كنوني فوتبال ما هستند - مشخص مي شود.

- هواداري ايزاني ها از تيمهاي موجود در جام جهاني فوتبال به نظرم پديده جالب و پيچيده اي - همزمان!- است. تا آنجا كه به سبك بازي تيماي مختلف برمي گردد، درك مي كنم كه مثل يكي از سبك برزيل خوشش مي آيدد و ديگري (از جمله خودم!) از هلند. ولي اينكه يك ايراني مثلا طرفدار متعصب برزيل يا آلمان و ... باشد ، من معنيش را درك نمي كنم! به غير از هواداري از تيم ملي فوتبال ايران، كه به دلايل ملي منطقي است، هموطن من كه اصلا از مشخصات - فرهنگي و ورزشي - كشور ديگر اطلاع چنداني ندارد - و حتي ممكن است اطلاعات فني زيادي از تيم مورد نظر نداشته باشد (و اصلا در اين وادي ها هم نباشد!) چطور ممكن است كه -مثلا-يك ايتاليايي دو آتشه باشد؟! به هر حال در حد سرگرمي و تفريح اين موضوع را مي پذيريم و خيلي مته به خشخاش نمي گذاريم.

- در هيچيك از تحليل هاي پخش شده از شبكه سه و يا راديو ورزش - كه آن را كمتر شنيدم و فقط موقعي كه منزل نبودم ، به راديو ورزش گوش دادم - نديدم و نشنيدم كه كسي در اين مورد صحبت كرده باشد كه هر يك از تيمهاي حاضر در اين مسابقات - تا اين مرحله - چند بازيكن در سطح جهاني دارد؟ چند نفر از انها در سطح درجه يك دنيا بازي مي كنند؟ به بازكنان مهم همه تيمها اشاره شده ولي هيچ نگاه موشكافانه اي از سطح تيمها - اينكه در كلاس جهاني هستند يا نه؟ - نديديم. همه ما مي دانيم كه صرف انتخاب تيمي براي شركت در دور نهايي جام جهاني - به عنوان يكي از ۳۲ تيم - الزاما به معني سطح جهاني آن تيم نيست. اين را اضافه كنيد به اينكه به مراحل آماده سازي تيمها اشاره درستي نشد. در مورد اردوي گران قيمت تيم فرانسه در آفريقاي جنوبي بسيار صحبت شد ولي بحث نشد كه صرف اردوي گران قيمت نشان از مراحل درست آماده سازي و مديدريت تيم فرانسه -يا مثلا ايتاليا، كه هر دو در همان دور مقدماتي حذف شدند- هست يا نه؟ اصلا اين تيم ها صلاحيت برد داشتند كه نتوانستند حتي به يك برد برسند؟

- پنج شنبه شب- ۱۰ تيرماه- بحث جالبي در مورد دخالت فيفا در نتايج و ساماندهي شرايط قهرماني براي بعضي تيمها بين آقايان فردوسي پور و صدر - به عنوان مخالف اين بحث - و نصير زاده به عنوان طرح كننده موضوع، در گرفت . آقاي دكتر صدر معتقد بود كه تصور توطعه آميز از جام جهاني لذت فوتبال را از بين مي برد، ضمن اينكه بيان كرد كه به هر حال موضوعي كه گردش اقتصادي به اين بزرگي ايجاد كند، نمي تواند در تعيين ميزبان و جا به جا كردن سهميه ها بدون مساله و دخالت فيفا و اعمال نفوذ برگزار شود. من با نظر دكتر صدر موافقم.

- دست آخر آنكه فوتبال براي آينده بهتر كه شعار فيفا بود به خوبي از سوي دكتر صدر در برنامه هاي مختلف (از ديد اجتماعي) مورد تاكيد قرار گرفت ولي البته نقد كافي در اين مورد نشد كه به هر حال اين مسابقات شرايط اسف بار كشور ميزبان از نظر بسياري از استانداردهاي اوليه را نمي تواند بهبود چنداني ببخشد. از ورزشگاههاي مدرن ايجاد شده نمي توان در آينده استفاده درست و به صرفه اي در كشوري چون آفريقاي جنوبي نمود. به هر حال خوشحالم كه حداقل دكتر صدر و عادل فردوسي پور در برنامه يك جهان - بك جام حضور داشتند.