وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Monday, February 27, 2012

اهميت فيلم جدايي نادر از سيمين و اسكار اصغر فرهادي در چيست؟

امروز 8 اسفند 90 صبح به وقت ايران – بعد از ظهر 26 فوريه 2012 به وقت لس آنجلس – در هشتاد و چهارمين دوره برگزاري جوايز اسكار، اصغر فرهادي جايزه اسكار بهترين فيلم خارجي (غير انگليسي زبان) را برد. اين براي اولين بار بود كه يك فيلم ايراني به چنين افتخار هنري نايل مي شود. البته همه ميدانيم گه جايزه اسكار جشنواره سينمايي (نظير جشنواره هاي كن، لوكارنو، برلين، فجر و ونيز) نيست و بر اساس آرا حدود 6000 نفر از اعضاي آكادمي در شاخه هاي مختلف سينمايي و هنر اهدا مي شود. ولي از نظير معروفيت بين المللي، در رديف مهمترين جوايز هنري در سطح جهان است.

 اسكار كلمه مخفف براي جايزه آكادمي هنرها و علوم نماي متحرك (كه مركز آن در شهر بورلي هيلز، در لس آنجلس آمريكا قرار دارد) است كه از سال 1929 تا كنون هر ساله به فيلم هاي سينمايي در رشته هاي مختلف اهدا شده است. از ايران از سال 1356 (1977 ميلادي) فيلم دايره مينا – ساخته داريوش مهرجويي – به عنوان كانديد براي اسكار بهترين فيلم خارجي، تا امسال 18 فيلم براي اين جايزه معرفي شده اند كه فقط فيلم هاي بچه هاي آسمان – ساخته مجيد مجيدي- در سال 1377 (1998 ميلادي) و جدايي نادر از سيمين در سال 1390 (2011) توانسته اند به رقابت پنج فيلم نهايي براي جايزه اسكار راه يايند (بچه هاي آسمان براي مراسم اسكار 1999 و جدايي نادر از سيمين براي مراسم اسكار 2012) و از اين ميان جدايي نادر از سيمين تنها فيلم ايراني بوده كه در كل 84 دوره اسكار به جايزه اسكار دست مي يابد. ضمنا همين فيلم براي جايزه بهترين فيلمنامه دست اول (اوريجينال) هم به جمع پنج نامزد نهايي رسيد كه در كل 84 دوره اسكار فقط سه فيلم غير انگليسي زبان توانسته اند اين جايزه را ببرند. از اين نظر ها بايد گفت كه فيلم اصغر فرهادي جمعي از اولين ها را باهم در تاريخ سيمناي ايران ركورد زده است! و البته شايد از نظر برخي از منتقدان و صاحبنظران سينمايي بعضي جايزه هاي ديگري كه اين فيلم كسب كرده – نظير جايزه سزار 2012 فرانسه و يا جايزه شير طلايي برلين 2011براي بهترين فيلم، از نظر هنري و سينمايي جايگاه مهمتري داشته باشد. به هر حال از نظر رسانه اي و خبري، جوايز اسكار همواره به طور وسيعي در دنيا مورد توجه قرار ميگيرد.

 اصغر فرهادي از زمان جشنواره فجر و برلين – كه در يك شب در بهمن 89 برنده جايزه بهترين فيلم در هر دو جشنواره شد - در سيزده ماه گذشته در حال گرفتن جوايز متعدد از جشنواره هاي مختلف در گوشه و كنار جهان است. فيلمهاي او –به ويژه جدايي نادر از سيمين-در بسياري از سينماهاي دنيا به نمايش در آمده است و اين فيلم آخري در سينماي مهم در شهر هاي مختلف دنيا مورد توجه واقع شده است (نه صرفا سينماهاي كه فيلمهاي روشنفكرانه را براي مخاطب خيلي خاص نمايش مي دهند). نگاهي نيز در مورد بعضي فيلمهاي ايران و ساير كشور هاي در حال توسعه كه جوايز بين المللي جشنواره ها را كسب مي كنند وجود دارد و آن اينكه در اين فيلمها عمدتا نكات ضعف و سياه از كشور خود به نمايش در مي آيد و جوايز جشنواره هاي خارجي عمدتا پاداش اين سياه نمايي ها است. فيلم جدايي نادر از سيمين به باور بسياري از منتقدان از اين شائبه هم به دور است چرا كه طبقه متوسط شهري ايران را به نمايش مي گذارد و چالشي امروزي موضوع آن است نه الزاما نقطه ضعفي در جامعه يا كشور ايران. از آنجا كه براي بهترين فيلمنامه هم نامزد جايزه اسكار شده است، نشان از آن دارد كه با وجود اينكه فيلم به زبان فارسي است (و اتفاقا فيلمي پرگفتگو است و شبيه فيلمهاي مستند گونه و ثامت هم نيست كه به واسطه صرفاتصاوير با مخاطب ارتباط برقرار كند)، حرفي براي گفتن داشته كه با بزرگان عرصه فيلمنامه نويسي نظير وودي آلن (كه اين اسكار را برد) به دايره رقابت 5 فيلم نهايي راه داده شده است.

ولي اهميت فيلم جدايي نادر از سيمين و اين اسكار كه برد در چيست؟ به باور نگارنده اينها مهمترين نكات در مورد فيلم اصغر فرهادي و جايزه اسكار او هستند:

اول: اينكه فرهنگ مدرن و امروزي ايران حرفي براي گفتن و قابل شنيده شدن در دنياي مدرن امروز دارد بسيار حائز اهميت است. وقتي در 20 دانشگاه رده اول دنيا در عرصه علوم انساني 15 دانشگاه در آمريكا واقعند. و بيشتر توليدات فرهنگي در دنياي امروز از دنياي غرب در جهان كنوني مبادله مي شود، جايزه گرفتن فيلمي مدرن از سينماي امروز ايران نشان مي دهد كه فرهنگ مدرن ايران نيز حرف هاي مهمي براي گفتن دارد و اين تازه مي تواند اول راه باشد. خود اصغر فرهادي و ساير هنرمندان و صاحبان فكر ، انديشه ، فرهنگ ، هنر و علم كه در ايران مشغول توليد هستند مي توانند (و بايد) توليدات خود را با استندارد قابل عرضه به جهان، آماده كنند و در رقابت هاي جهاني حاضر شوند. فرهنگ و تمدن امروزي بدون فرهنگ و تمدن مدرن ايران حتما چيزي كم خواهد داشت و ما ايرانيان حرفهاي بيشتري قابل شنيدن و تحسين در جهان امروز داريم.

دوم: در فضاي رسانه اي بين المللي كه از هر بخش خبر بين المللي معمولا حدود 20 تا 30% - گاه بيشتر!- خبرهاي منفي در مورد ايران يا مرتبط با نام ايران منتشر مي شود، جايزه اصغر فرهادي اين فضاي منفي را مي شكند. خود اصغر فرهادي نيز پيامهاي خوبي در هنگام دريافت جايزه در مرود صلح دوستي و به لحاط فرهنگي متعامل بودن فرهنگ و تمدن ايرانيان بيان كرد.

سوم: اهميت كار اصغر فرهادي موقعي نمايان تر است كه او اين فيلم را در داخل ايران و به زبان فارسي توليد كرده است. در مقابل كساني كه معتقدند كه كساني مثل اصغر فرهادي وقتي در سطح بين المللي مطرح مي شوند ممكن است ديگر براي كار در ايران رغبت نكنند، بايد نظرم را به اين ترتيب عنوان كنم كه اصغر فرهادي هنر و خلاقيت خود را با توليد در ايران مي تواند در سطح اول دنيا مطرح كند و مانند بسياري از نخبگان ديگر كه با ترك وطن امكان درخشش در سطح قبلي – هنگامي كه در وطن خود توليد مي كرده اند- را از دست داده اند، معتقدم كه نخبگاني چون او همانطور كه در مصاحبه هاي مختلف خود عنوان كرده است فيلمهاي ناب آينده خود را نيز انشاالله در داخل ايران توليد خواهد كرد و به جهان معرفي خواهد كرد.

چهارم: اينكه هر بار كه اثر و نشاني از ايران اين چنين در دنيا به درخشد، غرور ملي ايرانيان در ايران و هرجاي دنيا كه باشند به جوش خواهد آمد. اين تجربه را ما ايرانيان در عرصه ورزش داشته ام ولي چه بهتر كه تجربه هاي درجه يك درخشش در سطح جهاني در اثر معرفي اثر هاي فكري و فرهنگي ، هنري و علمي ما باشد. مخصوصا كه عرصه رقابت هم ، عرصه اي كاملا جدي و با حريفاني قدر و درجه يك باشد.

به اصغر فرهادي و تمامي اعضاي تيم فيلم جدايي نادر از سيمين به دليل اين جايزه مهم تبريك مي گوييم و سپاس خود را به او كه ما را از موفقيت خود خوشحال كردند نثارشان مي كنيم.

Tuesday, February 21, 2012

ممكن است در آينده زلزله ۷ ريشتري در تهران بيايد- گفتگو با سايت خبرآنلاين

شهري - بحث زلزله در كشور ماجدي است ، در سه ماه گذشته تنها دو زلزله بالاي 4 ريشتري لرزه بر اندام تهراني ها انداخته و البته از اول سال 90 تا به حال زلزله هاي كوچك يا به اصطلاح خرد از شمال تا جنوب كشور را لرزانده است .


 مريم صدرالادبايي - زهرا تالاني: اين كه اين زلزله ها تا چه حد خطرناك هستند و آيا هشداري براي زلزله هاي بزرگتر هستند شايعه هاي است كه اين روز ها سر زبان ها افتاده و ما آن ها را با مهدي زارع در ميان گذاشتيم معاون پژوهشگاه بين‌المللي زلزله‌شناسي و مهندسي زلزله در كافه خبر مي گويد: زلزله هاي كوچك مي تواند زنگ هشداري هم باشد چون اعلام مي كنند كه منطقه فعال شده است اما امكان پيش بيني زمان وقوع زلزله هنوز وجود ندارد.

 آقاي دكتر اخيرا تعداد زلزله هاي خفيفي كه در نقاط مختلف كشور اتفاق مي افتد افزايش يافته است.آيا اين موضوع علت خاصي دارد يا اينكه يك موضوع طبيعي است؟ ابتدا بايد بگويم كه در دنيا علم زلزله شناسي اهميت زيادي دارد چون به واسطه آن اعماق زمين و ساختار كرده زمين كشف شد. براي شناخت هر پديده اي درجهان واقع لازم است ابتداازآن تعريف مناسب ونسبتاً جامعي داشته باشيم . چراكه بدون دانستن تعريفي مناسب ازآن نمي توان به كنه آن پديده پي برد وآن رابه خوبي درك كرد.زمين لرزه ، لرزش وجنبش شديد ويا خفيف قشرسخت كره زمين -پوسته- است. دليل اين پديده به تغييرات ژئوديناميكي درون زمين و در نتيجه آن حركت ورقه هاي سخت پوسته بستگي دارد. درك بيشتر اين پديده ها در جهان در قرن بيستم مديون علم زلزله شناسي بوده است. اينكه شما احساس مي كنيد تعداد زلزله هاي زيادي رخ داده دليلش اين است كه تعداد دستگاههاي ثبت بيشتر شده و تكنولوژي علم زلزله نگاري توسعه پيدا كرده است. براي همين است كه امكان ثبت زلزله هايي كه قبلا وجود نداشت الان فراهم شده است. از طرفي هم گاهي يك رخدادي سبب وقوع پس لرزه هاي زيادي مي شود مانند زلزله بم كه پس لرزه هاي آن حدود دوسال ادامه داشت و همين تعداد زلزله ها زياد همگي ثبت شدند. زلزله‌هاي اخير كه به‌صورت گروهي در اطراف استان مركزي اتفاق افتاد، كه در محدوده اراك اين نوع زلزله هاي فوج گونه سابقه نداشته ولي در گذشته در منطقه زاگرس تجربه شده، به‌طور نمونه در نورآباد، دهلران، ممسني و مسجدسليمان مواردي شبيه به اين فعاليت‌هاي اخير را داشته‌ايم كه زلزله‌‌هاي بيشتركوچك، با بزرگاي كوچكتر5 (بيشتر زير 3ريشتر) رخ ‌داده اند. تا امروزدر منطقه اراك حدود 60 زلزله (بابزرگاي 2.5 تا 4.5) رخ داده است، اما تنها دوتا از آن با بزرگاي 4 تا 4.5 بود. دليل عمده هم همان افزايش دستگاه هاي زلزله شناسي است چون اگر همين زلزله ها در جنوب كشور مثلا در خاش و ايرانشهر رخ مي داد امكان ثبت تمام آنها وجود نداشت چون تنها يك ايستگاه لرزه نگاري در چابهار وجود دارد.

اين زلزله هاي خفيف مي تواند نشانگر وقوع زلزله خطرناكي باشد؟مثلا اينكه گسلي فعال شده باشد؟ در مطالعات زلزله شناسي زلزله هايي با بزرگاي 5 يا بيشتر به دليل احتمال ايجاد خرابي و براي تعيين گسل مسبب مد نظر قرار مي گيرد ، بر اين اساس براي زلزله هايي كه كمتر از 5 ريشتر بوده و يا موجب گسيختگي نشده و خساراتي را وارد نكرده است به سختي مي توان ارتباط اين نوع زلزله ها را با گسلهاي فعال يافت. اين امر در تمام دنيا صدق مي كند. وقوع زلزله‌هاي خفيف الزاما نشانه‌اي از نزديكي زلزله بزرگ نيست. البته نبايد خوش‌بين بود كه با چنين زلزله‌هاي خفيفي، پايتخت از احتمال زلزله‌هاي بزرگتر فاصله مي‌گيرد يا درامان است.نمي توانم به طور قطعي بگويم زلزله‌ متوسط و كوچك مي‌تواند باعث كاهش تنش جمع شده در منطقه شرق تهران بشود، چون هنوز نمي دانيم ميزان اين تجمع تنش ها چقدر است كه بگوييم مثلا فلان مقدار تخليه شده و اينقدر باقي مانده است. اين كار نياز به مطالعات بسيار مفصلي دارد. به‌طور مثال زلزله‌اي كه اخيرا در نيشابور با قدرت 5.2 ريشتر اتفاق افتاد هم مي‌تواند پيش‌درآمد زلزله‌اي بزرگ تلقي شود و هم نه. ساده‌تر بگويم كه پيش بيني زلزله كار خيلي سختي است.اما زلزله هاي كوچك از نظر علمي اهميت فراواني دارد.

بنابراين تا حدودي مي تواند زنگ هشداري باشد؟ بله.زلزله هاي كوچك مي تواند زنگ هشداري هم باشد چون اعلام مي كنند كه منطقه فعال شده است، البته مردم از اين پيش لرزه ها مي ترسند كه كاملا عادي است چون ترس براي انسان عاقل است .البته نبايد مردم را نگران كرد از طرفي هم نبايد واقعيتها را پنهان كرد. چون پيش لرزه ها اعلام مي كنند كه آن منطقه خطرناك است و گسلها فعال شده اند. مثلا زلزله بم (5 ديماه 82)هم پيش لرزه داشت و آنهايي كه آگاه بودند توانستند نجات پيدا كنند.

از نظر علمي تا چه اندازه فرآيند پيش بيني زلزله امكان پذير است؟ هدف علم، پيش بيني است. بنابراين به لحاظ نظري مي توان گفت زلزله پديده طبيعي قابل پيش بيني است.منتهي يك پديده تعييني، تصادفي است. اين تصادفي بودن كار را سخت مي كند و علم هنوز قابليت پيش بيني اين موضوع كه زلزله دقيقاً دركجا و چه زمان مي آيد را ندارد. به طور مثال در كاليفرنيا 20 سال پيش زلزله اي با بزرگاي 7 را پيش بيني كرده اند، اماهنوز اتفاق نيفتاده است. ما بعنوان كشوري كه به صورت علمي در زمينه پيش بيني زلزله كار با كيفيت را شروع كرده ايم، وضعمان به نسبت بد نيست. دانشجوي دكترا در اين زمينه داريم و سرمايه گذاريهاي اوليه هم شده است. و همكاريهاي بين المللي با كمك مركز همكاريهاي فناوري و نوآوري رياست جمهوري با روسها داشته ايم و به دنبال اين هستيم كه اين همكاري را توسعه دهيم. از اين نظرهم گامهاي خوبي برداشته ايم و اميدوار كننده است.ما در مركز مطالعات از سال 86 كارهايي را در اين زمينه انجام داديم.بنابراين يك دهه هم نمي شود كه ما در اين زمينه كار كرديم اما همين هم دلگرم كننده و افتخار آميز است.

 نظر شما در مورد ادعاهايي كه در مورد ساخت دستگاه پيش بيني زلزله مي شود، چيست؟ در ماه 2 تا سه دستگاه از طرف اداره ثبت اختراع و سازمان پژوهشهاي علمي براي اظهار نظر نزد ما مي فرستند. اداره ثبت اختراع از لحاظ قانوني دستگاه را بعنوان اختراع ثبت مي كند ولي واقعيت اين است كه خيلي از دستگاهها كه ساخته مي شود در حد سنسور، نوسانگر يا نوسان نما است كه مي تواند زلزله را (پس از رخداد) نشان دهد. اما اين دستگاهها را نمي توان بعنوان دستگاه پيش بيني زلزله دانست. اما بايد توجه كنيم كه اعلام آن در كشور علاوه بر سلب اعتماد مردم، فكر همكاران و محققاني كه در اين زمينه كار مي كنند را مشوش مي كند. هميشه در كنار پيش بيني علمي يكسري شايعاتي هم وجود دارد مثل اينكه مثلا هر 150 سال يكبار در تهران زلزله شديدي رخ مي دهد و الان زمان آن رسيده است؟ عده اي يك پيش بيني هايي انجام مي دهند كه تنش ايجاد مي كند. مثلا چون در زمان وقوع فلان زلزله باران زيادي آمده اگر باراني مانند آن ببارد امكان زلزله وجود دارد.در حاليكه عوامل زيادي در وقوع يك زلزله وجود دارد.شايد براي همين تنشها باشد كه پژوهشگران كمتر وارد كار پيش بيني مي شوند. دليل اين موضوع آن است كه از سه اصل بنيادي "اين هماني"، "بررسي تضاد و تناقض احتمالي در مشاهدات" و "عليت"، معمولا بسياري از پيش گويان فقط به همان گام اول "اين هماني" (شبيه همان مثال باران) مي پردازند و آزمايش نمي كنند كه اين پيش فرض اوليه كه با "اين هماني" حاصل شده، آيا تضاد و تناقضي هم درونش دارد؟ و آيا با رابطه علت و معلولي سازگار نشان مي دهد. در نهايت تسلط بر علم پيش بيني و شناختن مدلي براي پيش بيني به تنهايي كافي نيست، چرا كه نياز به داده و اطلاعات هم براي انجام پيش بيني (در تمام موضوعات علمي و البته در پيش بيني زلزله) لازم است. در اغلب ادعاهاي مطرح شده موارد ذكر شده صدق نمي كند و در نتيجه اصلا اين موارد پيش بيني علمي نيستند.

چند روز پيش در تهران زلزله اي رخ داد. تا چه حد اين امكان وجود دارد كه گسلي فعال شده باشد؟ دليل اينكه كمترين لرزش در تهران توسط تعداد زيادي از مردم حس مي شود اين است كه اولا جمعيت تهران از سال 1340 كه دو ميليون نفر بود در سال 1390 از 8 ميليون نفر هم بيشتر شده است بنابراين تعداد بيشتري اين لرزشها را حس مي كنند و آن را اطلاع مي دهند.البته موضوع تكنولوژي را هم كه قبلا اشاره كردم بايد اضافه كنم. در زمان وقوع هر زلزله درباره زلزله تهران بسيار گفته مي شود. در تهران هر چند سال زلزله نسبتا بزرگي ثبت شده است. اما بايد زلزله سال 1830 ميلادي كه در تهران اتفاق افتاده را با زلزله‌هاي قبلي همان گسل بررسي و مقايسه كنيم و بگوييم كه 800 سال پيش از آن هم زلزله‌اي مشابه روي همان گسل رخ داده است. بنابراين جايي كه در گذشته خطرناك بوده در آينده هم مي تواند خطرناك باشد . پس ممكن است در آينده هم زلزله 7 ريشتري در تهران رخ دهد. همانطور كه اشاره كردم وقوع زلزله‌هاي خفيف الزاما نشانه‌اي از نزديكي زلزله بزرگ نيست و در عين حال نبايد خوش‌بين بود كه با چنين زلزله‌هاي خفيفي، پايتخت از احتمال زلزله‌هاي بزرگتر فاصله مي‌گيرد يا در امان خواهد بود. علم زلزله‌شناسي مي‌گويد هر كجا زلزله‌هاي مهيب قبلا اتفاق افتاده، دوباره احتمال دارد تكرار شود و بنابراين در تهران كه در‌ سال‌هاي دور سه بار زلزله‌ بزرگ (در سالهاي 855 ميلادي، 1384 ميلادي و 1830 ميلادي) رخ داده، خطر وقوع زلزله همچنان وجود دارد.چون پوسته زمين در منطقه البرز و ايران مركزي (اطراف تهران) مانند منطقه زاگرس (مثل فيروز آباد فارس يا بندرعباس) نيست كه با فوجي از زلزله هاي كوچك تغيير شكل پوسته به تدريج رخ دهد.بنابراين اطلاعاتي كه ما از محدوده تهران داريم اين است كه تغيير شكل در پوسته زمين در منطقه تهران با زلزله هاي شديد و معمولا دير به دير رخ مي دهد. آيا صحت دارد كه در صورت وقوع زلزله،تهران به شدت آسيب مي بيند؟ پيش بيني ميزان خسارت دقيق بستگي به شناخت دقيق سناريو زلزله مخرب احتمالي بعدي و همچنين داشتن اطلاعات دقيق از از شرايط تهران دارد، اما شما نگاه كنيد وقتي يك برف در تهران مي بارد بسياري خيابانها قفل مي شوند، بنابراين آسيب پذيري تهران با همين مشاهده ساده هم قابل تشخيص است. بنابراين زلزله مخرب مي تواند بسيار خسارت وارد كند البته در مناطق فرسوده و پرجمعيت خسارتها بيتشر مي شود و تبعات بعد از آن ممكن است ناامني ايجاد كند.

يك سوال ديگر؛ در كدام يك از مناطق ايران، زلزله بيشتر اتفاق مي افتد؟ در كل فعاليت زلزله‌خيزي گستره زاگرس نسبت به جاهاي ديگر كشور بيشتر است. در مناطق ديگر بحث زلزله ممكن است در برهه‌اي از زمان مطرح شود اما در پهنه زاگرس گسل‌ها هميشه فعاليت لرزه اي نشان مي دهند. در مجموع به‌علت پديده خردشد‌گي و گسل‌هاي زياد با طول كوتاه در اين منطقه زلزله‌هاي متوسط و متوسط رو به پايين رخ مي‌دهد. مشخصه بارز زلزله‌هاي زاگرس همين است كه تعدادشان زياد است اما بزرگي‌شان كمتر از 6 است و به‌ندرت زلزله با بزرگاي حدود 7 در اين گستره رخ مي‌دهد (مثل زلزله 21 فروردين 1351 قير-كارزين ، در جنوب فيروزآباد فارس- با بزرگاي 6.9 و زلزله اول فروردين 1356 خورگو بندر عباس با بزرگاي 6.9). اما در مورد منطقه بايد بگويم كه باستان شناسان (مرحوم دكتر عزت الله نگهبان و دكتر كامبخش فرد)در حفاريهاي خود در دهه 40 اعلام كردند كه 3200 سال پيش در منطقه قيطريه تهران تمدني بوده كه نابود شده و مطالعات ديرينه لرزه شناسي سازمان زمين شناسي هم نشان مي دهد كه در همان محدوده زماني يك زلزله با بزرگاي بيش از 7.0 در منطقه شمال تهران رخ داده است. بنابراين يك زلزله با بزرگاي 7.0 يا بيشتر در محدوده تهران در 3 هزار سال قبل با تخريب قيطريه همراه بوده و تكرار آن هم در محدوده اي كه امروز داخل تهران قرار دارد، ممكن است.

گسلهاي پايتخت از نظر فعال بودن و امكان ايجاد زلزله بزرگ در چه وضعيتي هستند؟ آيا همه گسلهاي تهران شناسايي شده اند؟ منطقه تهران و پيرامون آن بر رو يا در نزديكي 5 گسل لرزه‌خيز مهم قرار دارد گسل‌هاي لرزه‌خيز تهران شامل گسل شمال تهران؛ ايوانكي، ري ، كهريزك و گسل مشا است. كه در بين آنها گسل «شمال‌تهران» خطرناك‌ترين گسل (از نظر طول و قرار گيري در محدوده شهري و ساكن بودن حدود 2 ميليون شهروند تهراني بر روي پهنه گسله آن) است و گسل مشا نيز كه گسل طويلي (با طول حدود 180 كيلومتر) است از توان لرزه‌خيزي بالايي (با بزرگاي بيش از 7.5) برخوردار است. از طرف ديگر با توجه به‌ اينكه نزديك‌ترين نقطه شمال شرق تهران به گسل مذكور حدود 30 كيلومتر فاصله دارد بنابراين درصورت فعال شدن، گسل مشا قادر خواهد بود خسارات زيادي در تهران، به ويژه در شمال و شمال شرق آن به بار بياورد. در زمينه عدم اجازه ساخت و ساز روي گسلها چه اقداماتي انجام شده است؟ براساس برآوردها در حدود 2 ميليون نفر روي گسل شمال تهران ساكن هستند كه چنانچه ‌اين گسل فعال شود با توجه به تراكم جمعيت، جنبش شديد در محدوده پهنه گسل، و همچنين خرابي ها و آسيبي كه در كل شهر حاصل خواهد شد، تبعات جبران‌ناپذيري از نظر وقوع خرابي تلفات به دنبال خواهد داشت.

اخيرا يكي از كارشناسان زلزله عنوان كرده بود شمال تهران به حدي از نظرلرزه خيزي در معرض خطر است كه ‌اين بخش از تهران بايد به فضاي سبز تبديل شود آيا با‌ اين نظريه موافق هستيد؟ مساله ايجاد فضاي سبز به نوعي شهر سازي با ايجاد "پشته سبز" بر روي پهنه هاي خطر ناك (بر روي گسلها، تونل ها، كانالهاي انتقال آب، مواد شيميايي و ... ) در شهر هاي بزرگ جهان مربوط است و حداقل فايده آن اين است كه مردم از پهنه گسله دورتر خواهند شد و البته فضاي سبز هم گسترش خواهد يافت. البته الان بيشتر مناطق روي پهنه گسل شمال تهران ساخته شده و قيمت زمين و ملك در آن محدوه بسيار بالاست. اما اگر امكاني براي ساماندهي فضاهاي موجود باشد، بله، توصيه من هم همين است كه تا حد امكان پهنه گسل را به فضاي سبز و به طور كلي منطقه غيرمسكوني اختصاص دهيم. در هر حال براي وقوع زلزله بزرگي در تهران، گسل شمال تهران يك چشمه احتمالي مهم خواهد بود اما ‌اين‌طور نيست كه ساير ساختمان‌هاي ديگر كه روي گسل نيستند آسيب نبينند.

در دو سه زلزله خبرساز دو ماه گذشته، مركز لرزه نگاري آمريكا، زودتر از ژئوفيزيك دانشگاه تهران از زلزله خبر داد. دليل اين اتفاق چيست؟ اينكه معمولا رسانه هاي خارجي زودتر از ما اخبار زلزله را اعلام مي كنند يكي به خاطر سرعت كم اينترنت در ايران است و ديگري اين است كه در سازمان زمين شناسي ايالات متحده اطلاعات لرزه اي را از مجموعه اي از ايستگاههاي لرزه نگاري در سراسر جهان در يافت مي كند، بنابراين حتي در صورت نبود ايستگاه در يك كشور امكان تعيين محلو بزرگا براي زلزله 4 به بالا را براي بيشتر نواحي زمين دارند. البته در داخل ايران و بيشتر نواحي مركزي، جنوبي، غربي و شمال غربي كشور در صورت امكان ارتباطي سريع انتظار مي رود كه موسسات داخلي زلزله هايي كه در داخل اين محدوده رخ مي دهند را سريعتر اعلام كنند. 23245

Friday, February 17, 2012

كتاب خاطرات دكتر اكبر اعتماد

امروز كتاب خاطرات دكتر اكبر اعتماد (بنيانگزار و اولين رييس سازمان انرژي اتمي ايران در طي سالهاي ١٣٥٣ تا ١٣٥٧) رادر ٢٩٨صقحه خواندم. كتاب از مجموعه تاريخ شفاهي ايران ، در دانشگاه هاروارد است و چاپ اول آن امسال (١٣٩٠)در ايران توسط نشر صفحه سفيد انجام شده است. براي اطلاع از مساله انرژي اتمي در ايران و مطالعه بخشي از برنامه هاي توسعه ايران بسيار كتاب جالبي است. اينقدر برايم جالب بود كه يك روزه آن را خواندم (در واقع بلعيدم!)

Saturday, February 11, 2012

پنجمين دوره مراسم تجليل از مشاهير و نخبگان مازندران

درعصرپنج شنبه ٢٠-١١-٩٠ در مراسمي در باشگاه نفت محمد آباد از سوي بنياد نخبگان و فرزانگان مازندران از ١٢ نفر به عنوان مشاهير و نخبگان مازندران تجليل شد. كه من هم يكي از اين ١٢ نفر بودم. استاد داوود رشيدي (بازيگر)، دكتر باقر لاريجاني (استاد و رييس دانشگاه علوم پزشكي تهران ) و استاد اسرافيل شيرچي (هنرمند خوشنويس) از برگزيدگان اين دوره بودند. صداي تبرستان (راديو ساري) مصاحبه اي با من به همين مناسبت براي برنامه مشاهير خور در سه قسمت - براي پخش در اسفند ماه- انجام داد كه فايل ضبط شده آن را در اين لينك در فورشيرد قرار دادم:(
http://www.4shared.com/get/xuLb_ImF/Dr_Zare_barnameh_Mashahir_Seda.html )
و فيلم خبري اين برنامه كه در تارخ ٢١-١١-٩٠ در تلويزيون تبرستان در بخش خبري شب اين كانال پخش شد در اين لينك : ( http://www.4shared.com/get/3Kkhp_mJ/TV_Tabarestan_News_20_11_90_Kh.html )
قرار دادم.

Thursday, February 02, 2012

برد تاریخی امروز پرسپولیس در دربی مقابل استقلال: ۳-۲

بردتاریخی ۳-۲ پرسپولیس امروز در برابر استقلال با مربی فهیم و با کلاسش - مصطفی دنیزلی، و پس از ۱۰ نفره شدن (با اخراج نا عادلانه ) نشان داد که برد تاریخی ۱۶ شهریور ۵۲ (۶-۰) در مقابل استقلال (تاج) امروز در سال ۹۰ هم ممکن است.
زدن سه گل در ۹ دقیقه (هتریک ایمون زاید) ُ وقتی تیم ۱۰ نفره بودُ و هنرنمایی مهدویکیا، ایمون زاید و بادمکی (هرسه بازیکنان تعویضی پرسپولیس) از نکات خاص بازی امروز بود.
پرسپولیس زلزله/ همینه همینه

پرسپولیس زلزله/ محبوب هرچی دله