وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Sunday, February 28, 2010

زلزله شيلي پنجمين زلزله بزرگ دنيا در 110 سال اخير بود

مصاحبه با ایسنا - سرویس علمی - ۹-۱۲-۸۸

معاون پژوهشي پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله با بيان اين كه زلزله روز شنبه شيلي پنجمين زلزله بزرگ دنيا در 110 سال اخير و هزار برابر قوي تر از زلزله هائيتي بود از احتمال وقوع سونامي مجدد در اقيانوس آرام در صورت رخداد پس‌لرزه‌هاي بزرگ در شيلي خبر داد.

دكتر مهدي زارع در گفت‌وگو با خبرنگار «پژوهشي » خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: زمين‌لرزه شيلي با بزرگاي گشتاوري 8/8، در ساعت 6:34 به وقت بين المللي – 3:34 بامداد شنبه به وقت محلي - در نزديکي شهر کونسپسيون در 65 کيلومتري غرب ساحل اين شهر رخ داد. اين زلزله از نظر مقياس و اندازه رخداد از بزرگترين زمين‌لرزه ها بوده و با توجه به نزديکي کانون اين زلزله به ساحل شيلي و وقوع آن در دريا هشدار براي احتمال وقوع سونامي در تمامي کشورهاي ساحل اقيانوس آرام – پاسيفيک – داده شد.

وي خاطرنشان كرد: اين زمين‌لرزه در محل فرورانش ورقه نازکا در غرب آمريکاي جنوبي به زير ورقه آمريکاي جنوبي رخ داده است. اين زلزله هزار بار قوي تر از زلزله 12 ژانويه 2010 هاييتي – پورتوپرنس – و انرژي آن 33 بار بيش از زلزله هائيتي بود.

زارع با اشاره به زلزله سال 1960 شيلي به بزرگاي حدود 2/9 ريشتر كه بزرگترين زلزله ثبت شده كره زمين بود، وقوع مجدد چنين زلزله بزرگي در آن كشور پس از 50 سال را هشداري بر جدي بودن احتمال وقوع زلزله‌هاي بزرگ عنوان كرد و گفت: خوشبختانه عمق 60 كيلومتري كانون زلزله و دور بودن آن از شهرهاي پرجمعيت باعث كاهش تلفات و خسارات اين زلزله بزرگ شد.

معاون پژوهشي پژوهشگاه بين‌المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله تصريح كرد: سازوكار زلزله هنوز اعلام نشده، اما عمدتا زلزله‌هاي اين منطقه به دليل فرو رانش ورقه نازكا در غرب آمريكاي جنوبي به زير ورقه آمريكاي جنوبي و احتمالا با ساز و كار فشاري امتداد لغز رخ داده است.

زارع خاطرنشان كرد: اين زلزله موجب بروز سونامي بزرگي نشد و آب تنها دو متر بالا آمد كه علت آن نوع ساز و كار زمين لرزه بود كه به اختلاف ارتفاع گسلي در كف اقيانوس منجر نشد.

وي در رابطه با ارتباط زلزله اخير شيلي با گسل‌هاي زلزله‌ «هائيتي» خاطر نشان كرد: فعال بودن و سابقه لرزه‌خيزي بالاي منطقه و فاصله چند هزار كيلومتري اين دو زلزله شاهدي بر عدم ارتباط اين دو زلزله با يكديگر است.

زارع در خصوص احتمال وقوع سونامي بزرگ در سواحل شيلي نيز به ايسنا گفت: هر زمان كه تغيير مكاني مشخصي در كف اقيانوس اتفاق بيافتد، احتمال وقوع سونامي وجود دارد. بزرگترين پس لرزه زلزله شنبه شيلي با بزرگای 9/6 بوده ولي اگر زلزله بعدي و يا پس لرزه‌ها به گونه‌اي باشد كه صفحه گسل آن به كف اقيانوس برسد و باعث اختلاف ارتفاع مشخصي شود احتمال وقوع مجدد سونامي وجود دارد.

Saturday, February 27, 2010

زمینلرزه با بزرگای 8.8 در ساحل شیلی – 27 فوریه 2010

زمینلرزه با بزرگای 8.8 در ساحل شیلی – 27 فوریه 2010

زمینلرزه با بزرگای 8.8 در ساحل شیلی – 27 فوریه 2010

زمینلرزه با بزرگای 8.8 در ساحل شیلی – 27 فوریه 2010

زمینلرزه با بزرگای 8.8 در ساحل شیلی – 27 فوریه 2010

زمینلرزه با بزرگای 8.8 در ساحل شیلی – 27 فوریه 2010

زمینلرزه امروز شیلی با بزرگای گشتاوری 8.8 ، در ساعت 6:34 به وقت بین المللی – 3:34 بامداد به وقت محلی- در نزدیکی شهر کونسپسیون در 65 کیلومتری غرب ساحل این شهر رخ داد. این زلزله از نظر مقیاس و اندازه رخداد از بزرگترین زمینلرزه ها است و با توجه به نزدیکی کانون این زلزله به ساحل شیلی و وقوع آن در دریا هشدار برای احتمال وقوع سونامی در تمامی کشورهای ساحل اقیانوس کبیر – پاسیفیک – داده شد که البته سونامی رخ نداد.

ضمنا وقوع این زلزله با اعلام اولیه تلفات 78 نفری همراه بوده است. رئیس جمهور میشل باشله از مردم شیلی خواست آرامششان را حفظ کنند و دولت شیلی در این شرایط تمام توان خود را برای امداد رسانی به آسیب دید گان به کار خواهد برد. زمیلرزه در محل فرورانش روقه نازکا در غرب آمریکای جنوبی به زیر ورقه آمریکای جنوبی رخ داده است. این زلزله 1000 با قوی تر از زلزله 12 ژانویه 2010 هایتی – پورتوپرنس – بود (انرژی آن 33 بیش از زلزله هائیتی).

Thursday, February 25, 2010

چابهار: در ساحل درياي عمان : گردهمايي معاونين پژوهشي

از روز سه شنبه در چابهار هستم تا در سی و نهمین گردهمایی معاونین پژوهشی دانشگاهها و پژوهشگاههای سراسر کشور که در محل دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار برگزار می شود شرکت کنم. گردهمایی فرصت خوبی بود تا با بسیاری از دوستان که در دانشگاهها و پژوهشگاههای محتلف مسئولیت دارند دیدار تازه کنم و در مورد مسائل و اهداف مشترک در زمینه توسعه پژوهش و فناوری گفتگو کنیم. گردهمایی امروز به پایان رسید. دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار در ۱۳۵۵ به صورت یک مدرسه آموزش عالی دریانوردی ذیر نظر دانشگاه ساوت همپتون انگلیس تاسیس شده و از ۱۳۸۴ به صورت یک دانشگاه مستقل با سه دانشکده در آمده است. این دانشگاه امروزه حدود سه هزار دانشجو دارد.

ضمنا دیدار از چابهار که برای من پس از ۱۶ سال تازه شد، فرصتی شد تا چابهار امروز را با وجود دانشگاههای مختلف که تمرکز ویژه ای بر جنبه دریانوردی و علوم در یایی دارند و حدود هفت هزار دانشجو ببینم و البته با منطقه نسبتا توسعه یافته آزاد تجاری و صنعتی آن که عمدتا پس از جنگ در طی بیست سال اخیر ساخته شده و همجنین ساحل زیبای دریای عمان که از آنجا به اقیانوس هند می پیوندد . منطقه ای به سرعت در حال توسعه است که امیدوارم با جزابیتهای مختلفی که دارد محور توسعه منطقه ساحلی جنوب شرقی ایران شود.

Saturday, February 20, 2010

تميزترين هوا در تهران

با توجه به بادهايي كه از ديشب تا صبح در تهران مي وزيد و همچنين بارندگي از ديروز جمعه بعد از ظهر كه همچنان به تناوب در بخشهاي مختلف شهر ادامه دارد، به باور من در روزهاي كاري سال امروز بايد يكي از روزهايي باشد كه هواي تهران در تميز ترين وضع ممكن خود است. طبيعي است كه روزهاي تعطيلات نوروزي و تعطيلات ديگر در بهار راكه هم تردد كمتر است و هم تلاطم در هوا بيشتر است، بايد استثنا كرد. منظورم امروز است كه اول هفته است و اولين روز ماه آخر سال، و اين هوا را بايد نماد بركت و باران براي اين اسفند بگيريم. ضمنا هفته منابع طبيعي هم در همين ماه است و مقدمه خوبي براي آن هم مي تواند باشد.

Friday, February 19, 2010

سالهای مشروطه

بر خلاف عادت تلویزیون تماشا نکردن، با دیدن عنوان سریال سالهای مشروطه که این شبها در شبکه سه سیما هر شب در حال پخش است، بعد از چند سال این شبها به تماشای فیلم -سریال- از تلویزیون، آن هم هر شب، به همراه خانواده نشسته ام. سریال جالبی است که کارگردان آن آقای محمد رضا ورزی در مصاحبه هفته پیش با برنامه عصر جمعه رادیو ایران گفت که برداشتی از تاریخ است، و نه الزاما بیان مو به موی مستندات تاریخی، و البته همه سریالهای تاریخی اینگونه هستند.

برای مقطع زمانی دوره قاجار ایران، اولین سریالی که من در سالهای کودکی در تلویزیون، قبل از انقلاب، دیدم ، سریالهای سلطان صاحبقران، ساخته ماندگار زنده یاد علی حاتمی - 1354، در 13 قسمت- بود. این سریال عمدتا به سالهای زندگی ناصرالدین شاه قاجار می پرداخت. بعد از انقلاب سریال امیرکبیر ساخته آقای سعید نیک پور در سال 1363 ما را به ابتدای دوره ناصرالدین شاه برد و مشخصا به دوره حدود سه ساله صدارت صدراعظم با کفایت ایران ، جناب امیرکبیر پرداخت. جالب آنکه خود آقای نیک پور که علاوه بر کارگردانی این سریال، بازیگر نقش امیرکبیر هم بود، در سریال مرحوم حاتمی، سلطان صاحبقران، نقش میرزا رضا کرمانی ، قاتل ناصرالدین شاه قاجار را بازی می کرد. در سریال امیر کبیر، نقش ناصرالدین شاه در سالهای جوانی به عهده آقای ایرج راد، بازیگر توانای تئاتر و سینماو تلویزیون بود. حال آقای ایرج راد در سریال سالهای مشروطه نقش ناصرالدین شاه در سالهای پایانی عمر را بازی می کند. لازم است اشاره کنم که بعضی وقایع زمان قاجار و مشروطه ایران، نیز در فیلم سینمایی به یاد ماندنی کمال الملک ساخته زنده یاد علی حاتمی - ۱۳۶۲- در قالب پرداختن به زندگی و آثار کمال الملک نقاش مشهور ایرانی به نمایش در آمد.

البته به دلیل اینکه مجموعه سالهای مشروطه به مقطعی نسبتا طولانی تر از تاریخ، به نسبت دو سریال پیشین، می پردازد، بنابراین سیر وقایع در این مجموعه که ظاهرا پانزده قسمتی خواهد یود، سریعتر است، به بعضی شخصیت های تاریخی اصلا پرداخته یا اشاره نشده و در مورد بعضی دیگر هم تعبیرات نویسنده و کارگردان در سریال آمده که اگر به کتابهای تاریخی رجوع کنیم الزاما همانها در تاریخ نیامده است. به هر حال ترانه زیبای ابتدا و انتهای مجموعه با شعری ملی از عبدالجبار کاکایی و اجرای زیبای سالار عقیلی، اشاره به بعضی از وقایع تاریخی که تاکنون در هیچ سریال یا قیلم ایرانی یه آنها پرداخته نشده است ، همچون بعضی رویدادهای سالهای بعد از صدور فرمان مشروطه مثل به توپ بستن مجلس شورای ملی و ترور اتابک امین السلطان، صدر اعظم مستبد محمد علی شاه و ... از نکته های جالب توجه در این سریال است. کیفیت کار و نمایش در این سریال و حضور بازیگران توانا از ویژگیهایی است که آن را دیدنی می کند. ایکاش با موضوعات دراماتیک و حاشیه ای - نظیر امینه که هیچ ردی این چنین از او در تاریح موجود نیست - بار مطالب غیر مستند در این سریال بالا نمی رفت.

به هر حال پرداختن به تاریح مشروطه در ایران جای کار بسیار بیشتری در عرصه هنر، موسیقی، و ادبیات ایران دارد. این کار را باید به عنوان شروع تلقی کنیم.

Friday, February 12, 2010

به ياد شهيد رجب نصيري - در بيست و چهارمين سالروز شهادت

اين يادداشت را به يادبود بيست و چهارمين سالروز شهادت دائي عزيزم نوشته ام:

به ياد شهيدي كه براي شركت در صحنه نبرد از سپاه هم مرخصي مي گرفت

شهيد رجب نصيري شهيد رجب نصيري در ارديبهشت 1344 در تهران زاده شد. تربيت مذهبي خانواده و رشد در منطقه نظام آباد تهران موجب شد تا در مقطع انقلاب اسلامي و در سالهاي نوجواني به جريان توفنده انقلاب مردم مسلمان ايران به رهبري حضرت امام خميني -ره- بپيوندد. در سالهاي بعد از انقلاب و با آغاز جنگ تحميلي رژيم بعث عراق بر عليه انقلاب اسلامي و تماميت ارضي كشورمان، شهيد رجب نصيري به نيروي مقاومت بسيج پيوست و از ابتداي سال 1360 در جيهه هاي نبرد حق بر عليه باطل حاضر شد. اين شهيد عزيز از عمليات رمضان به بعد در تمامي عمليات بزرگ رزمندگان اسلام حاضر بود . در سال 1364 به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد و از ميانه آن سال به عنوان مسئول پرسنلي تيپ مهندسي كوثر در منطقه عملياتي جنوب، در خوزستان حاضر بود. او با آگاهي از در پيش بودن عملياتي بزرگ عزم حضور در خطوط عملياتي كرد. به دليل مسئوليتي كه داشت با در خواستش مخالفت شد، ولي به دليل عشق و علاقه فراوان به حضور در منطقه عملياتي از سپاه مرخصي گرفته و با حضور در گردان شهادت عازم منطقه عملياتي والفجر هشت در منطقه فاو شد. او از اولين گروه رزمندگاني بود كه در شب عمليات والفجر هشت از رودخانه كارون گذر كرد و در عضر روز چهارم عمليات (24/11/64) در منطقه كارخانه نمك -فاو- هنگامي كه براي چندمين بار براي آوردن آب براي ساير رزمندگان تلاش كرده بود، با انفجار گلوله توپ فرانسوي در نزديكي محل عبورش ، به دليل اصابت تركش توپ به ناحيه گردن و پا، به شت مجروح شد و دقايقي بعد در آغوش شهيدي ديگر - اميررضا كشميري كه خود سال بعد عروج كرد - به شهادت رسيد. او در آخرين لحظات عمر پربازش با ياد سرور ازادگان جهان ، ذكر حضرت سيد الشهدا -ع-بر لب داشت و به درجه رفيع شهادت نائل آمد. لازم به ياد آوري است كه شهيد رجب نصيري در آغوش كسي جان سپرد كه خود در عمليات كربلاي پنج در منطقه درياچه ماهي در شرق بصره در ديماه1365 به درجه رفيع شهادت نائل امد و هيچگاه پيكر مطهرش نيز پيدا نشد. ياد و خاطره هر دو آنها، شهداي گرانقدر رجب نصيري و امير رضا كشميري در خاطره ملت ايران سبز و پاينده باد و خداوند با سرور آزادگان جهان و حضرت سيد الشهدا، حسن ابن علي -ع- محشور گرداند

Friday, February 05, 2010

تعریف نظریه علمی

امروزه به ويژه در نشريات گاهي هر اظهار نظري به عنوان نظريه علمي مطرح مي شود. ولي واقعا نظريه علمي چيست؟
نظریة علمی عبارت از مجموعة کوتاه و منسجمی از مفاهیم، دعوی¬ها، و قوانینی است که غالباً

به صورت فرمولهای ریاضی بیان می¬شوند و می¬توان از آنها برای توضیح و پیش¬بینی دقیق و صحیح پدیده¬های طبیعی استفاده کرد.
نظریه باید شامل سازوکاری باشد که توضیح دهد که مفاهیم، دعوی¬ها و قوانینش چگونه از نظریه¬های سطح پایینتر پدید می¬آیند.

Wednesday, February 03, 2010

برد پرسپوليس زلزله

امروز پرسپولیس زلزله ، 2-1 استقلال را برد و البته تعداد گلهایی که باید میزد حداقل دو برابر این تعداد یود. گل دوم بازی با شوت فوق العاده کریم باقری رخ داد، که در دقایق پایانی حق را به خقدار رساند. گل اول را استقلال با ضربه فرهاد مجیدی بدست آورد. پرسپولیس در همان نیمه اول با گل عالی هادی نوروزی مساوی کرد. در لحظات پایانی نیمه اول هوار ملا محمد می توانست تعداد گلها را به دو برساند که البته به بیرون زد. این برد را به همه پرسپولیسی ها - که اکثریت هواداران فوتبال و ورزش در ایران را تشکیل می دهند - تبریک می گویم. ضمنا امارگیری مجدد کانال 3 تلوزیون از طریق اس.ام.اس نشان داد که پرسپولیسی ها 58 درصد از طرفداران فوتبال را -در مقابل 42 درصد استقلالی ها - تشکیل می دهند.

برد پرسپوليس زلزله

امروز پرسپولیس زلزله ، 2-1 استقلال را برد و البته تعداد گلهایی که باید میزد حداقل دو برابر این تعداد یود. گل دوم بازی با شوت فوق العاده کریم باقری رخ داد، که در دقایق پایانی حق را به خقدار رساند. گل اول را استقلال با ضربه فرهاد مجیدی بدست آورد. پرسپولیس در همان نیمه اول با گل عالی هادی نوروزی مساوی کرد. در لحظات پایانی نیمه اول هوار ملا محمد می توانست تعداد گلها را به دو برساند که البته به بیرون زد. این برد را به همه پرسپولیسی ها - که اکثریت هواداران فوتبال و ورزش در ایران را تشکیل می دهند - تبریک می گویم. ضمنا امارگیری مجدد کانال 3 تلوزیون از طریق اس.ام.اس نشان داد که پرسپولیسی ها 58 درصد از طرفداران فوتبال را -در مقابل 42 درصد استقلالی ها - تشکیل می دهند.

Tuesday, February 02, 2010

شبه علم و پیش بینی زلزله - گفتگو با روزنامه اعتماد

روزنامه اعتماد-13/11/88
صفحه علم
گفت وگو با دکتر «مهدي زارع» درباره زمين لرزه و لزوم دقت در پيش بيني و خبررساني آن

حضور پررنگ شبه علم در صفحه علم رسانه ها



سليمان فرهاديان

چندي پيش در رسانه هاي گروهي ايران خبري منتشر شد مبني بر اينکه بيشتر زلزله هاي مهم در دي ماه اتفاق مي افتد و نسبت به لزوم اطلاع رساني آن به مردم تاکيد شده بود. از آنجا که گوينده خبر داده هايي براي اثبات صحت خبر خود ارائه نکرده بود و از طرفي اين خبر حاوي ادعاهايي بود که براي اولين بار مطرح مي شد (مانند وجود ضدماده در لايه هاي زيرين زمين، تبديل ضدماده به ماده در اثر تابش خورشيد، تشکيل حفره هاي وسيع و خالي در زير پوسته جامد زمين و از بين رفته تکيه گاه پوسته و شکسته شدن اين لايه ها در اثر وزن خود و فرو رفتن در داخل ماده مذاب زيرين خود و در نهايت وقوع پديده زمين لرزه) موجب شگفتي بسياري از کارشناسان شد و پرسش هاي فراواني را درباره صحت و سقم آن پديد آورد. به همين مناسبت با جناب آقاي دکتر «مهدي زارع» معاون پژوهشي و فناوري «پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله» گفت وگو کرديم که در ادامه مي خوانيد.

-در اين خبر ادعا شده است زلزله هاي مخرب در ماه هاي خاصي بيشتر رخ مي دهند. آيا داده هاي علمي صحت چنين ادعايي را تاييد مي کند؟

هرگاه زلزله هاي مخرب رخ مي دهند، توجه به زمان رخداد آنها و همچنين علت جويي در مورد زمان و مکان وقوع زلزله نزد بعضي مردم بيشتر مي شود. البته وجود چند شاهد (مثل وقوع چند زلزله مهم ديگر در همان ماه در سال هاي قبل) موجب مي شود بعضي مردم به يک «اينهماني» ساده برسند و بگويند مثلاً زلزله ها در ماه خاصي بيشتر رخ مي دهند. زلزله 23 دي ماه 88 هائيتي که موجب تلفات بسيار و تخريب تقريباً تمام زيرساخت هاي کشور فقير هائيتي شد و طبيعتاً توجه رسانه يي جهاني را برانگيخت، موجب شد بعضي مردم در ايران فکر کنند چون اين زلزله در دي ماه رخ داد و در ايران هم زلزله بم در 5 دي ماه 82 به وقوع پيوست و زلزله و سونامي بانداآچه اندونزي نيز در 6 دي ماه 83 مربوط به همين ماه بود، بنابراين مي توان به اين نتيجه ساده رسيد که زلزله ها در دي ماه بيشتر به وقوع مي پيوندند. البته اگر تمام مسائل علمي را مي شد به همين سادگي و با کمترين داده و مشاهده حل کرد، شبه علم بايد جاي علم را مي گرفت و باورهاي شبه علمي و خرافات مسائل بشر را به سرعت (يا لااقل به تدريج) حل مي کرد.

ولي واقعيت اين طور نيست. به ازاي تمام ماه هاي سال مي توان در تاريخ زلزله هاي ايران به وقوع زلزله هاي مخرب اشاره کرد. به عنوان نمونه، زلزله «خورگو» در فروردين ماه 1356 و زلزله «ناغان چهارمحال و بختياري» در فروردين ماه 1356، زلزله «کومره سرخي فارس» در ارديبهشت ماه 1378، «زلزله منجيل» در خردادماه 1369، زلزله تيرماه 1360 در «گلباف کرمان» و زلزله «چنگوره» در تيرماه 1381، زلزله «سيرچ کرمان» در مردادماه 1360، زلزله «بوئين زهرا» در شهريورماه 1341 و زلزله هاي «دشت بياض» و «فردوس» در شهريورماه 1347 و زلزله «طبس» در شهريورماه 1357، زلزله «لاله زار کرمان» در مهرماه 1302، زلزله «کريزان-خواف، قائنات» خراسان در آبان ماه 1358، زلزله «کولي بنياباد قائنات» در آذرماه 1358، زلزله «بم» در دي ماه 1382، زلزله «گرمخان بجنورد» در بهمن ماه 1375 و زلزله «داهوئيه زرند کرمان» در اسفندماه 1383، همگي زلزله هاي مهم و مخرب حدود 80 سال اخير در ايران بوده اند که در ماه هاي مختلف سال رخ داده اند. بنابراين ربط دادن زلزله هاي مخرب به لحاظ آماري به يک ماه خاص سال درست نيست.

-گفته مي شود وقوع زمين لرزه با فاصله زمين از خورشيد رابطه مستقيمي دارد و وقوع زلزله در دي ماه به دليل نزديکي زمين به خورشيد در اين ماه است. آيا اين ادعا تاييدشده است؟

در موضوع بررسي رخداد زمين لرزه ها و ارتباط احتمالي آنها با پديده هاي نجومي در متون علمي زلزله شناسي، مقالات متعددي منتشر نشده است. آنچه تاکنون منتشر شده متکي بر بررسي تاثير تغييرات ميدان مغناطيسي زمين و تغيير محور چرخش زمين بر پديده هاي ژئوفيزيکي (از جمله زمين لرزه ها و همچنين وقوع خورشيدلرزه ها) در بعضي مجلات زلزله شناسي و متون علمي نجوم و ستاره شناسي است. براي پاسخ به شما، مجدداً مجلات معتبر علمي زلزله شناسي را (براساس مقالات منتشره تا ژانويه 2010) جست وجو کردم و هيچ تحقيق علمي که نشانگر کاربرد روش علمي براي يافتن رابطه معني دار بين دور و نزديک بودن خورشيد به زمين در فصل هاي مختلف و رابطه احتمالي آن با زلزله ها باشد، نيافتم.

-گفته شده «زمين در دي ماه به نزديک ترين فاصله به خورشيد مي رسد و در غليظ ترين غلظت تشعشعات به اصطلاح کيهاني خورشيدي قرار مي گيرد و اين غلظت تشعشعات کيهاني که عامل چسب هسته يي عناصر سازنده پوسته زمين هستند باعث سنتز هسته يي و ساخته شدن عناصر اعماق زيرين پوسته زمين و قطورتر شدن جداره زمين در دي ماه مي شوند و وقتي در اين فرآيند سنتز، حجم عظيمي از ضدماده درون زمين به ماده سنتز مي شود قاعدتاً حفره هاي وسيع و خالي در زير پوسته جامد زمين به وجود مي آيد که تکيه گاه پوسته از بين رفته و به ناچار بر اثر وزن خود شکسته شده و در داخل مذاب زيرين خود فرو مي ريزد، يعني زمين لرزه روي مي دهد» اين ادعاها به چه معني است و آيا علم امروز آنها را تاييد مي کند؟

بخشي از پاسخ اين سوال را در پاسخ قبلي گفتم. بخش ديگر از سوال هم به موضوع منشاء رخداد زلزله ها مربوط است. لازم به يادآوري است که بيشتر زمين لرزه هاي مخرب دنيا از نوع زمين لرزه هاي زمين ساختي هستند که در اثر «جنبا» شدن گسل ها رخ مي دهند بنابراين اساس دانش بشر در مورد پديده مسبب رخداد زلزله ها با آنچه در سوال با پيش فرض مطرح شده متفاوت است و اساساً چنين پيش فرضي که در سوال آمده بيشتر مناسب داستان هاي علمي -تخيلي و کتاب هاي شبه علم است.

-در اين خبر از وجود ضدماده در لايه هاي زيرين زمين صحبت شده است. آيا اساساً در لايه هاي زيرين زمين ضدماده وجود دارد؟ در ضمن از نقش تابش هاي خورشيد در تبديل ضدماده به ماده صحبت شده است. آيا نبايد براي اثبات درستي چنين حدس و گماني به مجموعه کاملي از مشاهده و آزمايش متوسل شد؟ در ضمن در توجيه پديده هاي بين رشته يي مانند اين (نقش تابش خورشيد در تبديل ضدماده به ماده) آشنايي با فيزيک علاوه بر زمين شناسي و زلزله شناسي الزامي نيست؟

چنين فرضي صحيح نيست. نمي توان يک فرض غلط را مبنا گرفت و بعد به دنبال توجيه آن بود. بنابراين تبيين رخداد زمين لرزه براساس دانش ژئوفيزيک و براساس رياضيات، فيزيک و زمين شناسي (عمدتاً در نيمه دوم سده بيستم) شکل گرفته و به هيچ عنوان چنين مطالبي در متون پايه زلزله شناسي موجود نيست.

-بارها شده است که مردم ناآشنا با اصول و روش علمي همزماني دو پديده را نشانه وجود رابطه علت و معلولي بين آن دو در نظر مي گيرند (اگر زلزله يي در تابستان رخ دهد، مي گويند گرماي هوا باعث زلزله شده است) و سپس آن را تعميم مي دهند. (مي گويند زلزله هميشه تابستان رخ مي دهد) اصولاً رابطه علت و معلولي را در علم چگونه کشف مي کنند و چگونه يافته هاي علمي را تعميم مي دهند؟

اينکه مردم به «اينهماني» پديده هاي طبيعي بپردازند، ايرادي ندارد ولي اين نوع استدلال را نمي توان مبناي روش علمي گرفت. براساس روش علمي بايد شواهد کافي (متعدد) و مستدل براي يک پديده موجود باشد که براساس يک روش تحقيق صحيح مورد آزمون قرار گيرد و در صورت صحت مکرر نوعي رابطه، با شکل گيري پيش فرض، به امتحان آن پيش فرض پرداخته شده و در نهايت به يک نظريه برسيم. البته خود اين نظريه هم قابل بررسي و آزمون است و امکان ابطال (در تحقيقات بيشتر و مفصل تر بعدي) را خواهد داشت. در مثال ذکرشده، به نمونه خوبي از يک مشاهده ساده (رخداد يک زلزله در يک فصل خاص از سال) اشاره شده است و واضح است چنين مشاهده اوليه يي با شواهد متعدد و متنوع ديگر آزموده نشده اند. بنابراين امکان تعميم اين نوع مشاهدات براي کشف زمان رخداد زلزله ها وجود ندارد.

-در اين خبر آمده است «اگر رد پاي زلزله هاي مهيب و تاريخي دنيا را جست وجو کنيم مسلماً نمودار زمين لرزه ها در دي ماه به اوج خود مي رسد». آيا روش علمي اين است که صرفاً دليلي را براي وقوع پديده يي حدس بزنيم و آن را در قالب گزاره يي قطعي با قيد «مسلماً» بيان کنيم يا اينکه بايد حدس را طي چندين مرحله آزمايش کنيم و نتيجه آزمايش ها را با اصول آماري و در نهايت دقت و احتياط تفسير کنيم؟

در پاسخ سوال قبلي گفتم پس از شکل گيري نظريه، خود نظريه بر اساس آزمون هاي بعدي قابل ابطال است. بنابراين امر قطعي در علم نداريم، ابطال پذيري و قابل آزمون بودن از شرايط يک گزاره علمي است. بررسي هاي دقيق و آزمون هاي متعدد به ارائه پيش فرض منجر مي شود که در صورت قابليت طرح به عنوان نظريه، دانشگران هيچ گاه تعصبي در تبيين آن ندارند.

-پژوهشگر يادشده مدعي شده است «سال هاست اين مورد بسيار مهم را در مطبوعات و روزنامه هاي کشور عنوان کرده ام»، آيا در کشورهاي پيشرفته که نظام اطلاع رساني علمي سامان مندي دارند، هر کسي حدس هاي خود را به عنوان يافته هاي علمي با مطبوعات و روزنامه ها و رسانه هاي گروهي مطرح مي کند يا اينکه اول اين حدس را در جمع کارشناسان همان رشته مطرح مي کند و در صورتي که تاييد شد به اطلاع رسانه هاي عمومي مي رسد تا در اختيار مردم قرار گيرد؟

محل طرح نتايج کارهاي علمي در تمام دنيا و در کشور ما، مجلات معتبر علمي است. در اين مجلات، مقالات بر اساس نظام داوري و مميزي علمي، بررسي و در نهايت در صورت پذيرش منتشر مي شوند. روزنامه ها وسيله مناسبي براي اطلاع رساني در امور مختلف هستند (و البته براي روزنامه نگاري علمي و همگاني کردن علم، در صورتي که در آن روزنامه به علم هم بپردازند). البته در هيچ روزنامه يي انتشار مطلبي در صفحه علم يا صفحات ديگر آن، نمايانگر داوري تخصصي آن مطلب نيست. از سوي ديگر از دانشگران نمي توان انتظار داشت که کار خود را کنار بگذارند و در مقابل مطالب مختلفي که در روزنامه ها (و امروز در رسانه بسيار گسترده تر و همگاني تر و قابل دسترس تري نظير اينترنت) منتشر مي شوند، واکنش نشان دهند و به داوري آنها بپردازند. البته اين مساله نه مشکل روزنامه ها است، نه دانشگران. زماني مي توان در هر زمينه علمي به صيانت از اعتبار آن حوزه علمي پرداخت که جامعه علمي قوي در آن موضوع تخصصي داشته باشيم. داشتن جامعه علمي در هر زمينه مي تواند ملاک قوت و اعتبار داوري مطالب منتشره در هر زمينه باشد. البته در زمينه قابليت بالاي دسترسي به رسانه ها و متعدد بودن آنها امکان کنترل همه مطالب منتشرشده نيست و نيازي به اين کنترل در همه موارد هم نيست و عملاً امکان آن نيز به تدريج وجود ندارد. در عوض سطح سواد عمومي علمي در يک جامعه بايد آنقدر بالا باشد که هيچ موضوع شبه علمي قابليت پذيرش در جامعه نزد عموم مردم پيدا نکند.

-حال که موضوع بحث درباره زمين لرزه است، بفرماييد زمين شناسي درباره دليل وقوع اين پديده چه نظري دارد؟

زمين شناسي در مورد وقوع زمين لرزه ها بيشتر به دلايل لرزه زمين ساختي و در اثر گسيخته شدن پهنه گسله در مناطق فعال زمين ساختي در دنيا مي پردازد. برقراري رابطه بين رخداد زمين لرزه ها و پديده هاي سماوي تاکنون مورد نظر جوامع علمي زلزله شناسي در دنيا قرار نگرفته و چه بسا اصل طرح موضوع از اين ديدگاه به دليل کم اطلاعي يا کمبود داده هاي طرح کننده موضوع باشد. کمااينکه اگر به وقوع زمين لرزه ها در سال به صورت آماري بپردازيم، ارتباط خاصي بين رخداد در يک ماه خاص و در نتيجه رابطه با ماه و خورشيد نمي بينيم. بعضي از فيزيکدانان و ژئوفيزيکدانان به شواهدي اوليه در مورد احتمال وجود رابطه بين وقوع زلزله و تغييرات شديد آب و هوايي، رخداد زمين لرزه ها، خورشيدگرفتگي ها و ماه گرفتگي ها و همچنين وقوع بيشتر زمين لرزه ها در ابتدا و ميانه ماه هاي قمري پرداخته اند. البته هيچ يک از اين شواهد به صورت پيش فرض هاي قابل آزمون و قابل انتشار به شکل يک نظريه علمي در مجلات معتبر درنيامده اند و صرفاً به صورت شواهد اوليه قابل رصد (از سوي دانشگران و نه از سوي افراد عادي و بدون پيش زمينه علمي) مطرح شده اند.

-آيا تاکنون دانشمندان به روشي دست يافته اند که بتوانند وقوع زمين لرزه را پيش بيني کنند؟

زلزله پديده يي «تصادفي» و «تعييني»، و بنابراين قابل پيش بيني است. از سوي ديگر زلزله يک پديده طبيعي است و هر پديده طبيعي بر اساس روش علمي قابل پيش بيني است. اساساً يک کار مهم علم و دانشگران پيش بيني است. بنابراين بشر روزي به اين امکان دست خواهد يافت، ولي امروزه بشر امکان پيش بيني زمان و مکان دقيق رخداد زلزله را ندارد. در عين حال پيشرفت هاي خوبي در اين راستا براي «پيش يابي» زمين لرزه و همچنين تحليل خطر وابسته به زمان و برقراري سامانه هاي هشدار پيش هنگام در دنيا حاصل شده که همگي حاصل پيشرفت هاي خوب بشر در 30 سال اخير بوده که در اثر پژوهش هاي پيش بيني زلزله نتيجه شده و اين در زماني است که هنوز بشر نتوانسته به پيش بيني زمان و مکان دقيق رخداد بپردازد.

Monday, February 01, 2010

در علم به چه مسائلی توجه داریم؟

جهان قابل فهم است،

- ايده هاي علمي قابل تغييرند.

- دانش علمي با دوام است.

- علم نمي تواند پاسخ هاي كامل براي تمام سوالات ندارد.

- در علم به دنبال شواهد مي گرديم.

- علم از مجموعه اي از منطق وتصورات شكل گرفته است.

- علم متولي ندارد.

- دانشگران تلاش مي كنند تشخيص دهند و از موضع گيري جانبدارانه اجتناب كنند.

- علم با نظم دروني سازمان مي گيرد و در موسسات مختلف هدايت مي شود.

- براي پيشرفت علم قواعد پذيرفته شده گروهي عام وجود دارد.

- دانشگران در امور عمومي هم به عنوان متخصص و هم به عنوان شهروند مشاركت مي كنند.

- منطق در علم منطق ارسطويي است، با رعايت قواعد مختلف براي اطمينان از اينكه تفكر در مسير درستي قرار دارد.

- در منطق، رسمي -فرمال- به معني شكل يا ترتيب موضوع يا ايده در جمله است. يك مفهوم شايد به صورت يك فرمول جهاني، به معني دقت در ترتيب قسمتهاي مختلف فرمول، بهتر فهميده شود.