وبلاگ دکتر مهدی زارع

مکانی برای تبادل نظر و اتاق فکر دکتر مهدی زارع و دوستان...

My Photo
Name:
Location: Tehran, Tehran, Iran

Thursday, January 31, 2008

پيش بيني و سامانه هاي پيچيده


پيش بيني سامانه هاي پيچيده نظير آنچه در پوسته زمين زخ مي دهد بايد معطوف به شناخت و مدلسازي يك سامانه پيچيده باشد. مدل­هاي سامانه هاي پيچيده قادرند اطلاعات سودمند زيادي دريافت كنند ولي بكار بردن آنها در تصميم­گيري در دنياي واقعي مشكل است زيرا اغلب با آنچه در آناليز تصميم­گيري سنتي لازم است تطابق ندارد. رويكردهاي جديد با استقرا ( استدلال از جز به كل) در تجارب عملي ، اكنون مقايسه اي سامان يافته بين سمانه هاي ساده و پيچيده را ممكن كرده است . استدلال با استفاده از رايانه تصميم­گيري با عدم اطميان زياد در سيستم­هاي پيچيده است. زمين سامانه اي پيچيده است كه مدل ساده شده بخشي ازآن را - براي مدل كردن شرايط بحراني در آن بخش - به سختي مي توان ايجاد نمود.

Wednesday, January 30, 2008

توسعه فناوری

امروز در ایران برای ایجاد واحد های تحقیق و توسعه فناوری تلاشهای زیادی می شود. ایجاد واحد های توسعه فناوری در بخشهای خصوصی و دولتی، یکی از نیازهای برای توسعه دانش بنیان در ایران است.
رابطه بین توسعه اقتصادی، علم و فناوری در یک مسیر مشخص با بکارگیری نواوری فناورانه راهبردی حاصل می­شود. بر اساس نظرات رادول در دهه 1950، فرض بر این بود که نوآوریهای فناورانه یک فرآیند متوالی و خطی است که از کشف علم آغاز شده و با پژوهش و توسعه و کار مهندسی به مرحله ساخت و تولید می­رسد.
از دهه هفتاد میلادی به بعد برای توسعه فناوری همزمان به اهمیت بازار و اهمیت اصالت دانش تأکید می­شود.
سهم بودجه تحقیقاتی به نسبت تولید ناخالص ملی، معیار اصلی تقسیم بندی کشورها از نظر پیشرفت، تلقی می شود.
اعتبار تحقیقاتی کمتر از ۰.۵ درصد از تولید ناخالص ملی به کشورها عقب افتاده اختصاص دارد.
سهم اعتبارات تحقیقاتی بین ۰.۵تا 2 درصد برای کشورهای در حال توسعه است.
سهم اعتبارات تحقیقاتی بیش از 3 درصد برای کشورهای پیشرفته است.
در کشور ما، هم اکنون حدود۰.۶ درصد از تولید ناخالص ملی صرف تحقیقات می شود که با هدف برنامه سوم توسعه فاصله بسیاری دارد. امید است که بتوانیم تا پایان برنامه سوم توسعه، حداقل 2 درصد از تولید ناخالص ملی کشور را در زمینه تحقیقات هزینه کنیم. قابل توجه است که سهم تحقیقات دانشگاهی کشور آلمان، که از نظر صنعتی پیشرفته است، بیش از 40 درصد از اعتبارات کلی تحقیقات این کشور را شامل می شود.

Saturday, January 26, 2008

در این نوشتار تلاش می­شود تا با توجه به رخداد بلایای طبیعی فجایع انسانی در نواحی مختلف کشور و دنیا، بررسی کنیم که قشر دانشگاهی چگونه می­تواند، پاسخ مناسب و در خور و شایسته داشته باشد. رخداد زلزله­های بزرگ نظیر بوئین زهرا (10/6/1341) و مشارکت مردمی و اقشار گوناگون جامعه ایران در کمک رسانی و بازسازی بناهای ویران شده و همچنین نوسانات مختلف در سوانح گوناگون در طی تاریخ معاصر و پاسخهای گوناگونی که به هنگام سوانح مختلف داده شده است، نشانگر اهمیت نقش آفرینی دانشگاهیان و طبقه فرهیخته کشور در هدایت کمک رسانی و بازسازی مناطق آسیب دیده است. در این نوشتار به این موضوع می­پردازیم و براساس مصداق رخدادهای سوانح داخلی و بین­المللی تلاش می­شود تا به اهمیت شیوه­های صحیح مشارکت طبقه دانشگاهی در امداد رسانی و بازسازی مناطق سانحه دیده بررسی شود.

مصداقهای سوانح طبیعی -مثالها
در زلزله 10/6/1341 بوئین زهرا، با بزرگای 1/7 که با تلفات بیش از 12000 نفر از هم­میهنان ما در منطقه جنوب دشت قزوین و پیرامون شهر بوئین زهرا و تاکستان همراه بود، حرکتی سامان یافته مردمی در امداد رسانی و بازسازی مناطق آسیب­دیده مشاهده شد. این حرکت، البته، با اقدام به موقع روانشاد غلامرضا تختی – پهلوان ملی ایران و قهرمان جهان و المپیک در دهه­های پنجاه و شصت میلادی – در هدایت و گردآوری کمکها برای امداد رسانی به منطقه زلزله زده شاخص شده است و در نوشته­ها و خاطرات بعدی نویسندگان و تاریخ نویسان به عنوان ابتکاری مثال زدنی شناخته می­شود. در روستای رودک در حدود 10 کیلومتری جنوب بوئین زهرا هنوز مردم روستا از استادان و دانشجویان دانشگاه تهران به عنوان تیم بازسازی روستا یاد می­کنند. این موضوع نشان می­دهد که دانشگاه تهران حتی در بیش از چهار دهه قبل به عنوان نهاد دانشگاه توانسته است به عنوان دانشگاه مادر به صورت یکی از مهمترین نهادهای مدنی موثر عمل کند. البته چنین عزم و اراده­ای در زلزله 5 دیماه 1382 بم با بزرگای 5/6 نیز مشهود بود، و این موضوع به تاثیر سوانح غیرمترقبه در بیدار کردن قشر دانشگاهی برای تشکیل گروههای کمک، امداد و همچنین بازسازی خبر می­دهد. در این مورد لازم است تا همکاری مابین تیم­های امدادی در داخل دانشگاه­ها به صورت نهادهای دانشگاهی برای کمکهای کارشناسی و دوستانه تشکیل شود.
در دانشگاهها با در نظر گرفتن انگیزه­های بشر دوستانه باید تلاش ­شود تا انگیزه­های کمکهای کارشناسی نیز قالب پروژه­های موردی و برنامه­های آماده شده از قبل سازمان­دهی شود .
البته در مورد سانحه­های طبیعی بین­المللی نظیر رخداد سونامی در اقیانوس هند در 6 دیماه 1383، که پس از رخداد زلزله سوماترا (باندا آچه) با بزرگای 9/8M= با تلفات بیش از 350 هزار نفر – به ویژه در ناحیه جنوب آسیا و علی الخصوص در کشور اندونزی - همراه بود، حرکت سامان یافته و منظمی از سوی نهادهای دانشگاهی ایران برای کمک­رسانی دیده نشد. البته حرکتهای رسمی و دولتی و هلال احمر جمهوری اسلامی در این مورد قابل ذکر است و چند نهاد غیردولتی (NGO) نیز توانستند در این امر مشارکت نمایند.
در این مورد می­توان به دلیل عدم انسجام سازمانی و حرفه­ای بر روی موضوع کمکهای­بشردوستانه به­کمک­رسانی ضعیف و غیر­سازمان یافته از سوی نهادهای دانشگاهی ایران توجه نمود. اگر چنین سازماندهی در نهادهای حرفه­ای و تخصصی- دانشگاهی ایران وجود می­داشت می­شد انتظار داشت که جامعه دانشگاهی حضوری پررنگ در یک اقدام بین المللی بشردوستانه در مسأله سونامی جنوب آسیا داشته باشند.

فاجعه انسانی در محاصره نوار اشغالی غزه در فلسطین
این روزها در اواخر ماه ژانویه 2008، رژیم اشغالگر اسرائیل به محاصره و حمله به مردم بی­گناه فلسطین در نوار اشغالی غزه پرداخته است. انتظار از جامعه دانشگاهی ایران آن است که با درک مسؤولیت انسانی و با توجه به اهمیت موضوع و بحرانی بودن وضع مردم بی­گناه غزه، و قطع پی در پی منابع انرژی و محاصره کامل که به گرسنگی، تعطیلی بیمارستانها و تلفات وسیع انسانی نیز انجامیده است، به صورت فعال و با سازماندهی صحیح نهادهای تخصصی و کمک­رسانی انسانی امداد به مردم فلسطین بپردازند.

پیشنهاد
پیشنهاد می­کنم تا نهادهای تخصصی انسان دوستانه نظیر گروههای امدادرسان نیز "پزشکان ایران"، "مهندسان ایران"، "پرستاران ایران" و ... تشکیل شود تا در فجایع انسانی در بلایای طبیعی و همچنین حوادثی نظیر فاجعه اخیر در غزه، نهادهای شکل گرفته در دانشگاهها به صورت خود جوش و به صورت نهادهای غیردولتی با اهداف بشردوستانه، به کمک به همنوعان بپردازند.

Friday, January 25, 2008

تغییر پایتخت-4

نزديك بودن به مركز كشور
شهر تهران عمدتاً به شمال كشور نزديك است. در مقابل نزديك بودن شهر به پهنه شمالي كشور، در طي زمان لازم بوده تا پايتختهاي جايگزين در سوي جنوب به شرق و غرب كشور به عنوان مركزيتهاي رده دوم هم در جهت تسهيل امور مردم بكوشند و هم از بار تهران بكاهند. واقعيت آن است كه در وضع كنوني، كلان شهرهاي ديگر (شيراز، اصفهان، مشهد، تبريز و ...) ً در موقعيتي نيستند تا نقش پايتختهاي رده دوم را براي كشور بازي كنند و عملاً در وضعي مشابه با شهر تهران ( از نظر مشكلات) قرار دارند. از سوي ديگر مشكلاتشان نيز در جهت كاستن از بار پايتخت كشور، بلكه در جهت افزايش مسائل تهران است. بنابراين هيچيك از كلان شهرهاي ديگر پتانسيل جايگزيني به جاي تهران را ندارند، و در صورت انتخاب هر كدام به عنوان پايتخت بلافاصله مسائل مشابه مسائل تهران در همان شهرها تكرار خواهد شد. همچنين هيچيك در موقعيت پايتخت جايگزين نمي­توانند مسائل شهر تهران (در موقعيت يك بحران احتمالي) بر دوش كشند.

چشم انداز طبيعي مناسب
شهر تهران در موقعيت شمالي دشت كوير مركزي و در منطقه­اي گرم و خشك قرار گرفته است. براي فراهم كردن چشم­انداز طبيعي زيبا، سالانه مبالغ هنگفتي از بودجه كشور بايد صرف فراهم آوردن فضاي سبز به صورت مصنوعي براي قسمتهاي مختلف بزرگراه­ها و ميدانهاي شهر شود. با اين حال مي­بينيم كه علارغم وجود منطقه­اي با چشم­انداز طبيعي زيبا در شمال شهر (شميران) عملاً با تبديل باغات و فضاي سبز طبيعي به مجتمعهاي مسكوني، آپارتمان و برج، عملاً همين منظر طبيعي نيز از شهر تهران به تدريج دريغ مي­شود.

زيرساخت مناسب و امكان زيستن با استانداردهاي امروزي
استاندارد براي زيست مناسب نياز بوجود آمدن زير ساختهاي مناسب نظير مترو، فرودگاه، فضاهاي تفريحي، شبكه حمل و نقل سطحي و ... دارد. وضع بافت كنوني شهر تهران فراهم كردن چنين امكاني را عملاً بسيار مشكل مي­سازد. هر نوع تغيير در بافت شهر كنوني تهران به منظور استانداردسازي زيرساختها به نحوي كه به پايتختي امروزين تبديل شود عملاً بسيار پرهزينه است و در صورت موفقيت نيز با افزايش جاذبه شهري به مشكلات شهر كنوني تهران خواهد افزود.

قرارگيري در پهنه­هاي كمتر خطرناك از نظر بلاياي طبيعي
شهر تهران در پاي دامنه­هاي رشته كوههاي البرز و در شمال ايران مركزي، در موقعيتي پرخطر از نظر لرزه­خيزي قراردارد. خطر رخداد يك زلزله بزرگ و ايجاد فاجعه براي كل كشور، سيل و بحرانهاي ناشي از آن، زمين لغزش در دامنه­هاي شمالي شهر تهران و فرونشست زمين در بخشهاي جنوبي آن در بخشهاي مختلف شهر وجود دارد. لازم است تا پايتختي براي كشور ساخته شود كه از نظر تمامي جنبه­هاي خطرهاي طبيعي به نسبت كم خطر بوده و ميزان ريسك و آسيب­پذيري آن از نظر موقعيت طبيعي، و وجود زير ساخت هاي مقاوم ، پائين باشد.



اهميت محيط زيست و رعايت استانداردهاي توسعه پايدار
در شهر كنوني تهران ضمن عدم رعايت استانداردهاي اوليه زيست محيطي نظير فضاي سبز و پاكي هوا (كه در هر دو با توسعه شهر عملاً در جهت كاهش شاخصهاي پيش رفته­ايم)، با ساخت و ساز بيشتر، ضمن رشد اقتصادي متمركز در پايتخت، توسعه­اي به شدت ناپايدار رخ داده است. هنگامي كه درشمال شهر تهران در محدوده منابع طبيعي حاشيه (سابق) شهر تهران، در سوهانك، دارآباد، نياوران، دربند، فرح زاد و كن آپارتمان، مجتمع و شهرك ايجاد شده، ضمن اينكه به حريم منابع طبيعي جنوب البرز تجاوز شده است، مي­توان بارزترين جنبه­هاي ناپايداري توسعه را مشاهده نمود. (چنين مسائلي امروزه در شمال ولنجك و در نزديكي تله كابيت توجال، شمال سعادت آباد، سوهانك، ميني سيتي، شمال دربند، محله امام زاده قاسم، شمال نياوران، شهرك نفت در شمال پونك و فرحزاد و شهرك جديد ايجاد شده در ناحيه شمال روستاي سابق كن در شمال تهران ديده مي شود. همين مسائل در شهركهاي باغميشه و فازهاي مختلف بنك صادرات، كوي ارم، منطقه شمال فرودگاه و كل محدوده بزرگراه كمربندي شمالي شهر تبريز به طريق مشابهي وجود دارد.) در چنين شرايطي لازم است تا در شهري جديد كه بايد در يك مكان جديد ساخته شود براي آينده چشم­اندازي مثبت و روشن از ديد توسعه پايدار بتوان برنامه­ريزي نمود.

مساله آلودگي هوا
مساله­اي كه هر ساله در فصل سرما تهران را با بحران مواجه مي­كند، آلودگي هواست. البته در زمانهاي ديگر در طول سال نيز آلودگي هوا موجب كاهش سطح سلامت و گسترش انواع بيماريهاي تنفسي و ريوي در ميان شهر تهران مي­شود. بخشي از اين موضوع به موقعيت فيزيوگرافيك شهر تهران مربوط است، به نحوي كه امكان مناسب براي تهويه هواي شهر به دليل محاصره بودن آن از سه سو با كوههاي بلند است. در پايتخت جديد به اين مساله از نظر وضع توپوگرافي و همچنين از ديدگاه ساماندهي منابع آلوده كننده هوا لازم است توجه شود.

جاذبه­هاي شهري و گردشگري
شهر كنوني تهران از نظر جاذبه­هاي معماري و چشم­اندازهاي شهري بسيار فقير مي­نمايد. اين در حالي است كه پايتخت شايسته براي كشور ما بايد داراي بافت زيبا و با جاذبه گردشگري براي ساكنانش و مسافران باشد. اين موضوع را بايد در مكان پايتخت جديد ساماندهي نمود.

ايمني زيرساخت اصلي حكومتي
قرارگيري بيشتر زيرساختهاي اصلي حكومت در مكان كنوني شهر تهران آسيب­پذيري كلي كشور را در شرايط يك بحران (مثلاً يك زلزله بزرگ) بسيار زياد مي­كند. لازم است تا در پايتخت جديد زيرساختهاي حكومتي، نظير ساختمان دولت و مجلس و قوه قضائيه با استانداردهاي امروزي ايجاد شود و يا حداقل بخشهاي مهمي از آنها به آن پايتخت منتقل شود.

شاخصهاي توسعه انساني
هر ساله شاخصهاي توسعه انساني در كشورهاي مختلف جهان توسط سازمان ملل متحد سنجيده مي­شوند و معمولاً كشور ما در ميانه­هاي جدول رده­بندي كشورها قرار مي­گيرد. لازم است تا با استانداردسازي معيارهاي توسعه در مكاني كه به عنوان پايتخت جديد انتخاب مي­شود به رشد شاخصهاي توسعه انساني در كشور كمك كنيم. البته بخشي از مساله رده پائين كشور در چنين جدولي را به دليل عدم اطلاع رساني مناسب مي­دانند و نابساماني در گردآوري داده­ها را به عنوان يكي از دلايل مهم چنين مساله­اي از سوي بعضي از متخصصان اعلام شده است. به هر حال با ايجاد پايتختي جديد مي­توان چنين ساماندهي را براي كل كشور به نحوه مناسبتري مديريت نمود.

وجهه جهاني نظام
وضع كنوني شهر تهران به عنوان پايتخت شايسته نظام جمهوري اسلامي نيست. وجهه جهاني نظام حكم مي­كند تا با ايجاد يك پايتخت ايمن و مدرن و براساس شاخصه­هاي فرهنگي ايراني- اسلامي در سده بيست و يكم، نهادي از پبشرفت نظام در عرصه شهرساز نوين در دنياي كنوني معرفي نمود.

شهر نماد تمدن ايراني – اسلامي
در 200 سال اخير كه شهر تهران به عنوان پايتخت ايران بوده است. اين شهر شاخصه­هاي شهري نماد تمدن گذشته فرهنگي كشور را يا از ابتدا نداشته و يا در طي زمان و به تدريج نمادهاي شاخص فرهنگي – تمدني – ايجاد شده- در تهران از ميان رفته است. لازم است تا در پايتخت جديد به چنين شاخصي توجه گردد و شهري كه نماد تمدن پرافتخار ايراني – اسلامي باشد و ضمناً آينده­اي روشن را براي برپايي تمدني شكوفا در كل كشور راهبري كند بنا گردد.

بافت سامان يافته و يكدست شهري
كلانشهر كنوني تهران مكانهاي گوناگون زيستي را به صورت محلات فقيرنشين و ثروتمند با توزيع نامتوازن فضاي زيست شهري شامل مي شود. در چنين وضعي، توزيع امكانات هم در جاهاي گوناگون اين كلان شهر – كه در واقع يك مجموعه شهري متشكل از چندين محدوده شهري با هويت هاي مختلف است – نا متوازن است، و اين موضوع نيززيبنده پايتخت كشور ما نيست. در يك پايتخت جديد مي توان با عنايت به هويت ملي و ديني مردم كشور ما، نسبت به شكل گيري يك شهر مدرن با يكدستي و توزيع برابر امكانات اقدام نمود.

مساله سامان دهي كلان شهر كنوني تهران
آنچه كه باقي مي ماند اين است كه آيا با تغيير پايتخت، قصد داريم تاشهر تهران كنوني و مردم آن را فراموش كنيم و فقط امكانات كشور را صرف ساخت پايتختي جديد كنيم كه در آن مسئولان و خانواده هايشان ايمن باشند و راحتتر زندگي كنند؟ (معمولا اين انتقاد مهمي است كه در مقابل نظريه انتقال پايتخت به شهري ديگر مطرح مي شود) . پاسخ آن است كه اولين كاري كه براي سامان دهي شهر كنوني تهران بايد بكنيم آن است كه رشد محدوده شهري و رشد جمعيت در تهران را بايد به صفر برسانيم. فقط در چنين شرايطي است كه از افزودن بر معضلات تهران مي توان جلوگيري كرد و با طي كرن برنامه اي مناسب به ساماندهي محدوده شهري تهران پرداخت.

لزوم اجتناب از انتقال پايتخت به يك كلان شهر موجود
يكي از بحثهاي موجود در مورد تغيير و انتقال پايتخت آن بوده است كه اگر پايتخت به هريك از كلان شهر هاي موجود – مثلا اصفهان ، يزد يا شيراز در مركز يا جنوب ايران – منتقل شود، مسائل تهران به تدريج به آن نواحي منتقل مي شود و عملا به جاي حل مشكل، با صرف هزينه، فقط آن را جا به جا كرده ايم. واقعيت آن است كه اين نظر درست است ولي پاسخ آن است كه در صورتي كه براي انتقال پايتخت به مكاني جديد – در واقع ايجاد يك پايتخت كاملا جديد – برنامه ريزي شود، ديگر مشكلي براي ساير شهرهاي بزرگ كشور ايجاد نخواهد شد.

تجربه ساير كشور ها
در كشورهاي مختلف دنيا تجربه انتقال پايتخت به دلايل گوناگون – از جمله خطر بالاي زمينلرزه – عملياتي شده و نتايج خوبي نيز بدست آمده است. در ابتداي سده بيستم و در هنگام تشكيل كشور جمهوري تركيه، پايتخت از استانبول به آنكارا منتقل شد. امروزه مي توان گفت كه انكارا علاوه بر مدرن تر بودن – از استانبول – در معرض خطر پائينتري از ديدگاه رخداد يك زلزله مخرب نسبت به استانبول است و البته آسيب پذيري آن نيزبسيار كمتر است. در مقابل، استانبول – مثل تهران – ريسك بسيار بالايي از نظر يك زمينلرزه مخرب احتمالي دارد. در سوي ديگر در همسايگي ما، در كشور جمهوري اسلامي پاكستان در اوايل دهه شصت ميلادي پايتخت از كراچي به منطقه اي سرسبز و زيبا در حدود 40 كيلومتري شهر راولپندي آن روزگار منتقل شد كه نام اسلام آباد را روي آن گذاشتند. شهر اسلام آباد البته با پهنه هاي پرخطر از ديدگاه خطر گسلش زمينلرزه – در اثر گسلش احتمالي در پهنه سينتكس هزاره و گسل جيهلوم كه از نزديكي اسلام آباد عبور مي كند- فاصله كمي دارد، ولي مدرن ترين شهر پاكستان است و استاندارد زندگي شهري در آن از هر نقطه ديگري در اين كشور بالاتر است. اين تجربه در كشور كازاخستان – كه معمولا در ايران با نام قزاقستان از آن ياد مي شود – دقيقا به دليل خطرزلزله در حدود ده سال قبل رخ داد و در كشورهاي ديگري مثل استراليا نيز تجربه شده است. ضمنا در كشوري مثل سريلانكا نيز شخصا شاهد آن بوده ام كه علارغم عدم تغييررسمي پايتخت، عملا تمام نهاد هاي مهم حكومتي به منطقه اي خارج از كلمبو – پايتخت – منتقل شده است. در كشوري مانند آلمان نيز به دليل رخداد جنگ جهاني دوم و شكست اين كشور در جنگ و ايجاد كشورهاي آلمان شرقي وغربي و به وجود آمدن دو پايتخت در برلين شرقي و بن به ترتيب براي آلمان دموكراتيك و فدرال و سپس وحدت مجدد آلمان و انتقال مجدد پايتخت به شهر يكپارچه برلين، تجربيات بسيار مفيدي در اين موردبه صورت مدون وجود دارد. جالب است كه اين جا به جا شدن پايتخت در كشور آلمان در طي حدود پنجاه سال رخ داده، و با برنامه ريزي، كوشش، نظم و جديتي كه در آلمان ها سراغ داريم، هرگز موجب ايجاد بحران در اين كشور نشده است. در امريكاي جنوبي نيز در كشور برزيل، با ايجاد شهري جديد به نام برازيليا در مركز اين كشور، تجربيات بسيار جالبي در اين مورد وجود دارد، كه به باور نگارنده مي تواند در ايران نيز مورد استفاده قرار گيرد. در اين حال به مرور، مدون كردن و لحاظ كردن تجربيات همسايگانمان – پاكستان و تركيه – مي توان به مسائل، هزينه ها و دستاوردهاي چنين تجربه اي در كشوري نظير كشور خود دست بيابيم و آن را در كشور به كار بريم.
ضمنا از ياد نبريم كه در كشور كوچك جنوبي خليج فارس – امارات متحده عربي – با ايجاد مراكز گوناگون سياسي، تجاري، توريسي و ... در امارت هاي مختلف كشور، به ويژه با توسعه چشم گير بندر دوبي به تدريج در بيست سال گذشته و با برنامه بسيار جالبي كه براي توسعه اين بندر تا سال 2025 وجود دارد، مي توان به ارزش افزوده هاي بسيار در عرصه اقتصاد ملي و بين المللي دست يافت.

نقش پايتخت كشور و شهر سازي نوين و مدرن در ايران براي توسعه كشور، ايمن سازي تهران، كمتر كردن ريسك رخداد زلزله براي مديريت كلان كشور و ايجاد نمادي از تمدن ايراني در قرن آينده و جذب گردشگر و نشان دادن جنبه هاي مثبت مديريت راهبردي، كلان
و آينده نگر براي كشور بسيار مهم است و تمام براورد هاي
SWOT -هزينه، فايده، سود و زيان-
نشان از فايده بخش بودن و ارزشمند بودن تلاش كردن و هزينه كردن در اين راه است

.

Tuesday, January 22, 2008

تغيير پايتخت-3


در ايران امروز مي توان تلاش براي عدم تمركز را با انتقال بعضي از صنايع به بيرون از محدوده شهرهاي بزرگ و انتقال كسب و كار مزاحم - نظير مكانيكي و ... - كه از نظر محيطي و صوتي براي شهروندان ايجاد آلودگي مي كنند به محيط هاي بيرون از محدوده محلات مشاهده كرد. اين تلاش در تهران با ايجاد امكانات جديد و ارزش افزوده فراوان در بخش مسكن از نظر اقتصادي و همچنن تمركز مركز بهداشتي حساس در محدوده گستره شهري خنثي مي شود. هرچه اين ارزش و سود در بيشتر شود، هر نوع گسترش محدوده شهري هر مستقر كردن تعداد هرچه بيشتر مردم - نوعا گروه هاي مختلف اصناف، معلمان، كارگران و كارمندان صنايع و ادارات مختلف در شهرك هاي اطراف تهران و در مجتمعها و شهركهاي جديد - در مناطق پر خطر شهري مي انجامد.اين كار در گستره تهران با ايجاد شهركها در اطراف تهران و بر روي محدوده هاي گسل فعال - مثل ساخت شهرك در شمال سعادت آباد بر روي فراديواره گسل شمال تهران و حتي در شمال محدوده فروشگاه شهروند سعادت آباد - همراه است. ايجاد شهرهاي جديد و شهركهاي مسكوني وابسته به صنايع و اصناف گوناگون در بيرون محدوده شهري تهران يك ضرورت است. به اين منظور بايد در يك برنامه ريزي درازمدت بر اساس يك هدف كلان - يعني توقف رشد فيزيكي و جمعيتي پايتخت - بعضي از صنايع را به تدريج به مناطق ديگر كشور منتقل نمود و ضمنا ايجاد هر نوع جاذبه جمعيت از جمله صنعت جديدي را در داخل يا در اطراف تهران متوقف كرد.

Tuesday, January 15, 2008

زلزله روزی خواهد آمد؟ رادیو ایران صدا

شبکه ایران صدا توسط گروهی از نیروهای جوان و با ذوق صدا و سیما در حال شکل گیری است - که ظاهرا هنوز رسما راه اندازی نشده - ولی یک شبکه ای رادیوئی اینترنتی است که مطالب جدید نیز روی سایت آن می رود. چندی پیش مصاحبه ای با من داشتند که اکنون روی صفحه شان قرارگرفته است. البته در بیشتر موارد نمی توان آن رابه را حتی شنید(!) ولی به هر حال راه افتاده و کار خوبی است که مطابق آخرین پیشرفتهای فناوری رسانه ای روز در حال سامان گرفتن است. برای دست اندرکاران این رادیو آرزوی موفقیت دارم.

تغيير پايتخت -2


در مورد تغيير پايتخت و ادامه بحثهاي مطرح در اين مورد توسط وزير كار و امور اجتماعي به نظرم رسيد كه موضوع تغيير پايتخت را همچنان دنبال كنم تا بحث كارشناسي در اين مورد دنبال گردد.
قرارگيري جايگاه شهر تهران از ديدگاه موقعيت گستره شهري، تهران در منطقه مرز شمالي ايران مركزي در ناحيه اي كه از ديدگاه اب-زمين شناسي در مرز منطقه خشك واقع است، در هر نوع توسعه اي نيازمند جذب منابع ويع آب سطحي و زير زميني است. سدهاي لار، كرج و لتيان سدهائي بوده اند كه بخشي از هدف دولتهاي قبلي ايران از احداثشان تامين آب مصرفي تهران بوده است. اين منابع آب در صورت هدايت به تهران و شهرهاي اقماري پيرامون آن ديگر در دسترس حوزه هاي قبلي نخواهند بود. منطقه دشت قزوين كه يكي از حاصلخيزترين دشتهاي اطراف تهران بوده است، با احداث سدكرج دچار تنگناي شديد از نظر آب گرديد. در واقع يكي از خشك شدن بيشتر گستره دشت قزوين تامين آب تهران بوده است. اين موضوع منطقه شمالي كشور را از يكي از مهمترين منابع تامين غذاي خود - از طريق كشاورزي و زير كشت رفتن زمينهاي اين منطقه- محروم كرد. اين براي تامين آب شهرهاي جديد كه به سرعت در حال احداث هستند - از جمله مناطق بيست و هفتگانه تهران كه هفت منطقه - عمدتا در پهنه غربي شهر - در سالهاي اخير به آن افزوده شده است، به شدت مطرح است. منطقه اي جديد كه براي پايتخت انتخاب مي شود لازم است از ديدگاه مساله اب-زمين شناسي مورد بررسي دقيق واقع شود.

Monday, January 14, 2008

درگذشت استاد شهيدي


پروفسور شهيدي، استاد صاحب نام دانشگاه تهران ديروز در تهران درگذشت. دكتر شهيدي سالها رئيس موسسه لغت نامه دهخدا بود و بيش از شش دهه در كسوت استادي دانشگاه تهران در رشته هاي زبان و ادب فارسي و تاريخ اسلام تدريس و پژوهش نمود. وي در هنگام مرگ هشتادو نه سال سن داشت و از چهره هاي ماندگار و استادان صاحب نظر در كشور ما. درگذشت اين مرد بزرگ را خدمت خانواده ايشان و جامعه علمي و دانشگاهي كشور تسليت مي گويم.

Sunday, January 13, 2008

موج برف و سرما كه دوباره آمد- بررسي پديده هاي آب و هوا شناختي


از عصر جمعه - ديروز - موج جديدي از برف و سرما تقريباسراسر كشور را فراگرفت. اين موج سرما نشان داد كه علاوه بر سيلهاي تابستانها - كه در چند سال اخير بيشتر در استان گلستان موجب تلفات و خسارت شده است، و همچنين توفان دريايي - كه امسال با توفان گنو خسارتهاي زيادي در بخشهاي ساحلي استان سيستان و بلوچستان در اوايل تابستان برجا گذاشت - در ايران با پديده مهم ديگر آب و هواشناختي مواجه هستيم . اين پديده كه اثرهاي گوناگون زيست محيطي بر جا گذاشته روند زندگي عادي مردم را در بخشهاي وسيعي از ايران مختل كرده است. تغيير آب و هوا كه با قطع ناگهاني گاز صادراتي از سوي كشور تركمنستان همراه بود، نشان داد كه پيش بيني پديده هاي مختلف آب و هوا شناختي در بازه هاي زماني چند ماهه الزامي است. اين پيش بيني بايد با برنامه ريزي هاي راهبردي براي كم كردن ريسك چنين رخدادهايي همراه شود. خسارتي كه در اثر تلفات انساني و تعطيلات چند روزه مدارس و دانشگاهها و ادارات دولتي در روزهاي گذشته در ايران و از سر اضطرار رخ داده است، بايد با براورد هاي واقع بينانه و همه جانبه بررسي شود تا در صورت تكرار آن كه بعيد نمي نمايد، بتوان در مقابل اين پديده با آمادگي بهتر، پاسخ مناسبتري داد.

Friday, January 11, 2008

اهميت جي. آي. اس. در پيش بيني

براي پيش بيني زلزله اهميت سامانه اطلاعات جغرافيائي - يا جي. آي. اس. - براي تلفيق اطلاعات گوناگون و در نهايت مدل كردن شرايط بحراني فوق العاده است. البته افراط در استفاده از يك تكنيك آن است كه آن تكنيك را به عنوان بهترين روش و بيش از آن به عنوان عصاي سحرآميز (!) است. تفريط نيز آن است كه اصلا استفاده اي از اين روش نكنيم!. به هر حال آنچه كه مورد نياز است - بيشتر دانش فني مورد نياز انجام كار - را با پرورش دانشجو در راستاهاي مورد نياز - كه يكي هم همين راستاي ذكر شده در فوق است - فراهم مي كنيم.

اخلاق مهندسي


با توسعه و ظهور طبقه جديد كارشناسان و مهندسان حرفه اي و با گسترش آموزش عالي در ايران، افزايش تعداد دانشجو - به ويژه در رشته هاي مهندسي و علي الخصوص توسط دانشگاههاي آزاد - و ايجاد بازار كار مهندسي گسترده تر در ايران،فضاي جامعه به ويژه براي نسل جوانتر به آرامي تغيير كرد. به نظر مي رسد كه چيزي كه به همراه اين رشد - عمدتا در اقتصاد و بيشتر هم نا متوازن - توسعه نيافت، اخلاق و رعايت آن در حرفه مهندسي بود.
رقابت براي گرفتن كار و سبقت گرفتن از رقيب، جزو طبيعي حرفه مهندسي است ولي :
- مشخص نيست چرا بالابردن كيفيت چنين رقابتي كمتر ديده نمي شود،
- وقتي اشكال و اشتباه در مجموعه اي ديده شد، چرا صرف لحاظ كردن حيثيت و وجه شركت خود باعث ناديده گرفتن حقيقت مي شود،
- مزاياي استفاده از دانش و تصص روز و آخرين يافته ها در حرفه و موضوع يك پروژه چه اشكالي دارد كه حتي جوانان چنين مزيتي را رها مي كنند و به دنبال لابي كردن و اسفاده از نيروي پشت پرده و ... مي روند؟
- وقتي ايمني مردم در يك منطقه مطرح مي شود و بلاياي طبيعي مطرح است، چرا حفظ تداوم يك پروژه و صرفه اقتصادي براي مهندسان ارجح است؟
- سود و صرفه اقتصادي بر هر چيز مقدم مي شود و يادمان مي رود كه رشد طبيعي و منطقي را چرا نمي پزيريم؟
- رعايت احترام همكار و اهميت حفظ حرمت حرفه اي را چرا با توجيه هاي كختلف فراموش مي كنيم؟
- چه مصلحتي بالاتر از تلاش براي حفظ مصالح ملي وجود دارد كه ما وقت و توان انديشيدن را به جدل و رقابت غلط و دشمني اختصاص مي دهيم؟
- مگر كشور ما در هر موضوع تخصصي حرفه اي چقدر توان و متخصص دارد كه وقت خود را به خنثي كردن هم صرف كنيم؟
- مگر مي توانيم نيروي تخصصي را به راحتي بدست بياوريم يا بازيابي كنيم، كه با ندانم كاري اين نيروي با ارزش را رها مي كنيم و بدهنه تخصصي كشور را تهي كنيم؟
به هر حال سوالاتي از اين دست فراوان است كه همگي را بايد در پاسخ به لزوم رعايت اخلاق مهندسي بررسي كرد و مورد توجه قرارداد.

Wednesday, January 09, 2008

لزوم مطالعه مديريت بحران در يخبندان

ايران سومين روز يخبندان زمستاني - پس از بارش اولين برف جدي - را تجربه مي كند . اين مساله با افزايش شديد مصرف انرژي و كاهش فشار - در بعضي مناطق قطع - گاز مصرفي منازل همراه شده و براي بسياري از مردم روستائي و شهري ايران مشكل افريده و به گزارش راديو ايران تا كنون بيش از سي نفر كشته شده اند. ارتفاع برف در بعضي از ارتفاعات البرز به هشت متر هم رسيده و از اين نظر مي توان گفت در وضعيت خاصي هستيم كه در چند دهه اخير تجربه نشده است. به هر حال اميدوارم كه مردم به ويژه در روستاهاي دورافتاده امكان مقابله با بحران سرما را داشته باشند، چرا كه مردم شهرها به هر حال راهي براي گرم كردن خود پيدا مي كنند. مردم روستاهاي مناطق كوهستاني و دور دست، با قطع راههاي ارتباطي در مشكشلات شديدي گرفتار شده اند و لازم است تا در مديريت بحران - براي حوادث طبيعي - در كارهاي مطالعاتي ب اين موضوع توجه ويژه كنيم. موج جديدي از سرماي زمستاني از روز جمعه در راه است. بايد آماده باشيم

Tuesday, January 08, 2008

زمين لرزه هاي دو روز گذشته شمال كشور


مطلب صفحه اجتماعي - روزنامه اعتماد ۱۸/۱۰/۸۶
رئيس مركز پيش زلزله با اشاره به زمين لرزه هاي دو روز گذشته شمال كشور؛
نگراني در مورد زمين لرزه هانيست
گروه اجتماعي، علي رنجي پور؛ در شرق، مركز و غرب شمال كشور، ظرف 48 ساعت گذشته چندين زمين لرزه خفيف اتفاق افتاده است كه با توجه به وضعيت جوي و هواي سرد و برفي روزهاي اخير اين نگراني به وجود آمده كه اين زلزله هاي خفيف پيش درآمد زمين لرزه شديد و مخربي باشد كه ممكن است در منطقه اتفاق بيفتد. دكتر مهدي زارع، رئيس مركز پيش بيني زلزله پژوهشگاه زلزله شناسي ايران، در گفت وگو با اعتماد ضمن تاكيد بر لزوم آمادگي دائم برابر زلزله گفت؛ «ما هميشه نگران وقوع زمين لرزه هاي بزرگ و مخرب هستيم و بايد در برابر زلزله آماده باشيم، به خصوص در گسل هاي البرز شمالي و گسل هاي جنوب درياي خزر، اما با اين حال در شرايط فعلي در منطقه شمال كشور، به اصطلاح علمي «نقطه داغي» مشاهده نمي شود و در مورد وقوع زلزله بزرگ فعلاً نگراني خاصي نيست.» زارع زمين لرزه هاي دو روز گذشته را امري طبيعي دانست و گفت؛ «با توجه به شرايط منطقه، به لحاظ زمين شناسي وقوع اين نوع زلزله ها، موضوع عجيبي نيست و با توجه به اين موضوع كه گسل هاي منطقه البرز شمالي و خزر همواره فعال هستند، زلزله هاي فوجي در منطقه امري طبيعي است و الزاما نشانگر چيز خاصي نيست.» وي تاكيد كرد؛ زمين لرزه هاي شرق، مركز و غرب منطقه شمال كشور، هيچ كدام ربطي به يكديگر ندارند و هر كدام به طور مجزا اتفاق افتاده اند. رئيس مركز پيش بيني زلزله در مورد پيشرفت هاي تكنيكي در زمينه زلزله شناسي ادامه داد؛ تعداد دستگاه هاي زلزله شناسي امروز خيلي بيشتر از گذشته شده و زلزله هاي كوچك نيز در اين دستگاه ثبت و گزارش مي شود، وگرنه ما بيش از اين هم از اين دست زلزله ها كه طي دو روز گذشته در شمال اتفاق افتاده، در منطقه داشتيم كه اغلب ثبت و گزارش نمي شد.» به گفته دكتر زارع زلزله هاي قابل ذكر 48 ساعت گذشته در شمال كشور، در مناطق آق قلا در گلستان، پل سفيد در مازندران و لنگرود در گيلان اتفاق افتاده است. زلزله آق قلا روز يكشنبه ساعت 52/17 عصر در 21 كيلومتري شمال اين شهر به بزرگاي 4/4 اتفاق افتاده كه در خود آق قلا و گرگان اين زمين لرزه احساس شده است. زلزله پل سفيد در ساعت 15/13 ديروز، به بزرگاي 5/3 و زمين لرزه لنگرود نيز در ساعت 07/5 ديروز به بزرگاي ۲.۵، توسط دستگاه هاي ثبت زمين لرزه پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي ايران ثبت شده است.

مكان يابي شهرهاي جديد و عدم توجه به بلاياي طبيعي


توسعه شهري امروزه در ايران با سرعتي صورت مي گيرد كه مهمترين و واضحترين ريسكهاي ساخت و ساز در مناطق خطرناك در درون و پيرامون شهرها با توجه به مسائل اقتصادي و سود جوئي كلان و ارزش افزوده بخش مسكن، ناديديه انگاشته مي شود. اين در حالي است كه با عنايت به ساختار متمركز توزيع امكانات درنواحي خاص در كشور، و به ويژه در پايتخت، عملا بسياري از مشكلات در اين نواحي متمركز بايد حل شود و به همين دليل شهرهاي جديد نيز بيشتر در پيرامون همين كلانشهرهاي موجود تعيين محل و ايجاد مي شوند. اين در حالي است كه موقعيت بسياري از شهرهاي موجود به دليل قرارگيري در نواحي خطرناك از ديد بلاياي طبيعي (به ويژه زمينلرزه و سيل)، با افزايش ساخت و ساز، خطرناكتر شده و ريسك زندگي در آنها را به ويژه از جنبه هاي زيست محيطي و عدم ايمني در مقابل بلاياي طبيعي بيشتر مي كند. با مطالعه موردي در مورد پهنه بندي خطر زمينلرزه ، سيل، زمين لغزش و فرونشست زمين و در نواحي ساحلي با در نظر گرفتن خطر هاي تسونامي و طوفانهاي ساحلي و بالا آمدن آب دريا،اتوجه خاص به اهميت در نظر گرفتن پهنه هاي كم خطر تر از ديد بلاياي طبيعي براي مكانيابي شهرهاي جديد و لزوم روزآمد كردن مداوم دانسته هاي موجود در اين رابطه بايد مطرح شود.

Friday, January 04, 2008

نقشه علمي براي توسعه دانش و فناوري هاي نوين

مدیران و اندیشمندان کشورهای در حال توسعه مانند ایران حدود دو قرن است که در معرض پرسش مهمی هستند. اینکه آیا با کنار گذاشتن رویه اندیشه سنتی به طور کامل رخت مدرن بر تن کنیم یا بر مبنای انچه که در کشور های نظیر خودمان می گذرد، مدلی مشابه خود – ولی ایده آل- به صورت بومی ایجاد کنیم و بر آن اساس به سامان دادن زندگی خویش بپردازیم. آنچه که متفکران در این حدود دو سده به آن پرداخته اند، نوعا برگرفته از ریشه های و خواستگاه اندیشه آنها و تلق انها به قطبهای سنتی یامدرن جامعه بوده است. در این میان بوده اند متفکران سنتی که بر مبنای نگاهی بومی ، تلاش کرده اند که دانش و روند توسعه را بومی – ایرانی کنند. در این نوشتار تلاش که راه حل میانه ای معرفی می شود.
این راه حل میانه از انجا سرچشمه می گیرد که بدانیم که اساسا بسیاری از دانشهای کنونی مدرن ریشه خاورمیانه ای و بین النهرینی دارند و شناخت آنها به عنوان دانشهای اروپائی الزاما شناخت دقیق و صحیحی نیست. از سوی دیگر جریان دانش در جهان همواره جریانی سیال بوده و چیزی به نام دانش ملی – به نحوی که دانائی را بتوان در مرزهای یک کشور محدود کنیم- عملا نداریم. با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات می بینیم که در هر نقطهای از جهان می توان به آخرین دستاوردهای دانشی و فناوری دسترسی داشت. بنابراین راه منطقی آن خواهد بود که با نقد صجیح و غیر جانبدارانه از خود و عدم تلاش برای اغراق در گذشته خویش، ارزشها و معیارهای ملی و بومی خویش را بشناسیم و با تقویت منطقی غرور ملی، تلاش کنیم تا با شناخت جایگاه واقعی خود در دنیای امروز، آن بخش از وظیفه واقعی و در حد توان که به لحاظ توسعه دانش بشر بر عهده ماست، ادا کنیم. در سده های شکوفائی تمدن اسلامی – عمدتا قرنهای چهارم تا چهاردهم میلادی و البته بیشتر در پنج سده ابتدائی این دوره – این تمدن سه ویژگی اخص داشته که امروزه نیز می تواند به عنوان شاخصه توسعه برای ما مورد توجه قرار گیرد. تمدن اسلامی همواره " موسس، مکمل و مبدع" بودن را همزمان نشان داده است. این سه ویژگی را با همکاری های بین المللی با همه کشورهای صاحب دانش و فناوری روز و به ویژه با کار مشترک با کشورهای مسلمان باید امروزه احیا شود. برای اینکه این ویژگیها در دنیای امروز مجددا به عنوان شاخصه تمدنی ملل مسلمان شناخته شود، لازم است تا با شناخت اهداف، برنامه ای واقع بینانه چگونگی دستیابی به هدفهای نوین در علم و فناوری را درغالب هزینه، فایده، فرصتها و تهدید ها، ارزیابی کنیم و بر این اساس نقشه علمی برای بخشهای گوناگون با ذکر دقیق و فهرست وار برنامه ها با نمایش ربط زمانمند و قابل ارزیابی نمودن بخشهای مختلف آن تدوین نمود.

ضرورت ها و چالشهاي تغيير پايتخت در ايران

اين روزها مجددا بحث تغيير پايتخت از تهران بر سر زبانها افتاده و اين بار مقامات دولت – مشخصا وزراي كار و امور اجتماعي و كشور – اظهار نظرهاي عمدتا مثبتي نسبت به بررسي اين موضوع كرده اند. محورهاي اصلي اين موضوع عبارت است از
:
پايتخت ايران كه در تهران قرارگرفته عملا مركز تمام فعاليتها در كشور شده و همچنان براي جذب جمعيت جذابيت دارد. اين در حالي است كه تهران را مي توان به عنوان محور بعضي از فعاليتها در آينده – نظير آموزش عالي، هاي تك و توسعه فناوري هاي نوين در آينده توسعه داد، ولي به تدريج تهران را از مركزيت عام براي تمام امور كشور خارج كرد. به اين منظور مي توان تمركز رشد ساير مسائل را به خارج از تهران – در شهرهاي
گوناگون، يا به يك نقطه جديد – منتقل نمود
.
پايتخت ايران با مشكلات گوناگون – از تردد، حمل و نقل و نحوه دسترسي گرفته تا آلودگي هوا – دست به گريبان است. اين مسائل را بايد با به كار گرفتن مديران كارآمد و صرف امكانات گوناگون – نيروي انساني و تجهيزات و بودجه – حل نمود و يا حداقل تا حدي التيام داد . مسائل كنوني تهران و رشد آنها با سرعتي رخ مي دهد كه به نظر مي آيد با ترميم مشكلات تهران حتي كارآمد ترين مديران نيز نمي توانند چشم اندار توسعه پايدار را براي
آينده اين كلان شهر رقم بزنند
.
و
ضع جغرافيائي ايران به نحوي است كه مناطق مختلفش اقليم هاي گوناگوني دارند. داشتن كلان شهري مانند تهران كه عملا مركز سياسي، آموزشي، صنعتي، بهداشت و درمان و تجاري كل كشور باشد، نياز به جابه جا شدن گروههاي وسيعي از مردم كشور را براي رفت و آمد به تهران – يا استقرار در آن را – به دليل توسعه فعاليتهايشان الزامي مي كند. به اين ترتيب بهتر است چند كلان شهر، به جاي يك كلان شهر عمده ، داشته باشسم.
4- وضع تهران از نظر قرار گيري بيشتر بخشهاي اخيرا توسعه يافته آن در پهنه هاي خطرناك از نطر بلاياي طبيعي – زلزله و حريم گسلهاي فعال، دامنه هاي جنبا و احتمال زمين لغزش، ناپايداري و فرونشست زمين، خطر سيل و سابقه آن در تهران، مساله آب، سطحي و زير زميني و خشكسالي در بازه هاي چند ساله يا چند ده ساله-
ريسك زندگي را در تهران به تدريج بيشتر كرده است.

روند مهاجرت به تهران همچنان مطابق آخرين آمارهاي مركز آمار ايران ادامه ياقته است. نتيجه بخشي از اين موضوع، رشد حاشيه نشيني، توسعه ناامني – به ويژه در حاشيه هاي شهري و شهرهاي جديد، بزه كاري و رشد بيكاري و ساير ناهنجاري ها در تهران بزرگ است. چند فرهنگي در تهران عملا به جاي رشد فرهنگي شهر تهران، به ناهنجاري هاي فرهنگي، بي فرهنگي و ايجاد امكان براي هجوم ناهنجاري هاي شبهه فرهنگي از بيرون كشور به داخل تهران مي شود
.
رشد تهران با وضع كنوني، عملا با تخريب فضاها و بافت با هويت خانه-باغهاي گذشته همراه است. پايتختي كه
نه هويت امروزين و مدرن داشته باشد و نه هويت ديروزين و گذشته مستند، ديگر عملا پايتخت كشوري با سابقه تمدني و فرهنگي همچون ايران نمي تواند باشد
.
آلودگي هوا در تهران به نحوي است كه به ويژه در فصل سرما با تلفات نا پيداي همشهريان خردسال و كهنسال
ما و آنها كه مشكلات تنفسي دارند، همراه است. اين تلفات را ناپيدا ناميدم چرا كه بسيار از كساني كه به اين دليل عمرشان كوتاه مي شود، عملا نه خود و نه ديگران آنها را در رده تلفات ناشي از آلودگي هوا به حساب نمي اورند.
در مقابل اين چالشها و دلائل مهم ديگري كه براي لزوم توقف رشد تهران، تلاش همزمان براي قابل زيست كردن آن و در انتقال تدريجي بخشي از فعاليتها به بيرون از محدوده استان تهران وجود دارد، و همچنين لزوم يافتن چند گزينه براي پايتخت كاملا جديد – نه شهري موجود كه در نهايت به سرنوشتي مانند تهران دچار شود - اشكالات گوناگوني از سوي منتقدان اين طرح مطرح مي شود كه عمده آنها عبارتند از:
· بسياري از مشكلات تهران جاري و فوري است. فرصتي براي صرف انرژي بر روي گزينه هاي ديگر وجود ندارد. هر ميزان توان را بايد به بهبود همين شرايط موجود در تهران اختصصاص داد.
پاسخ: اين جمع بندي است كه پس از پايان جنگ تحميلي در مورد شهر تهران انجام شد. حاصل آن البته ايجاد و توسعه زير ساختهاي شهري و مدرن و همزمان رشد و توسعه بي رويه شهري، فروش تراكم و مديريت بر مبناي پول و توسعه نا متوازن شهري شد. ضمنا براورد نياز فوري و روزمره همواره با چالش فراموشي برنامه ريزي كلان مواجه است.
· مساله مسكن و نسل جديد نيازمند مسكن وجود دارد و لازم است تا دره مين تهران كنوني به توسعه و ايجاد مسكن و توسعه شهرهاي جديد پرداخت. در غير اين صورت با بحرانهاي گوناگون اجتماعي و فرهنگي مواجه خواهيم شد.
پاسخ : رشد و توسعه جمعيت نامتوازن بوده است. حتي با همين سرعت اگر رشد جمعيت صورت گيرد نمي توان به تمام نياز هاي جمعيت جواني پاسخ داد كه همواره بخشي از آنها در حال مهاجرت به تهران براي يافتن كار خواهند بود. توسعه سريع ساخت و ساز در يالهاي اخير با عدم دقت در آن همراه بوده است و به عقيده بسياري از مهندسان ساختمان، بسياري از مجتمعها و آپارتمانهاي ساخته شده جديد را از هم اكنون بايد نظير سختمانهاي فرسوده، نامقاوم و نيازمند بهسازي در نظر گرفت. ضمنا ايجاد شهرهاي جديد صرفا با لحاظ كردن نزديك بودن به تهران و نحوه و سرعت دسترسي همراه بوده است. اين نوع توسعه شهري عملا به مشكلات جمعيتي و اجتماعي تهران افزوده و در آينده اين مشكلات بيشتر نيز خواهد شد.
· در تهران كنوني زير ساختهايي نظير مترو بسيار كند رشد يافته و سرعت ايجاد آنها بايد بيشتر شود.
پاسخ: اين موضوع درست است ولي بايد در نظر داشت كه علاوه بر سرعت عمل، نيازمند مطالعه كافي هم هستيم. وقتي سرعت ايجاد مترو به نحوي باشد كه كمترين بررسي هاي لازم از ديدگاه زلزله شناسي مهندسي، تونلسازي و مكانيك سنگ و مسائل گناگون شهرسازي كمتر مورد توجه واقع شود، ايجاد مشكلات بزرگ در آينده را بايد انتظار كشيد. مشكلاتي كه امروز گره اي است كه با دست باز مي شود و نبايد با دندان باز كرد، ولي بيم آن مي رود كه فردا حتي با دندان هم باز نشود. ضمنا هر نوع توسعه نامتوازن و عدم توجه همزمان به مراكز مهم جمعيتي جديد به جذابيت بيشتر – ظاهري - تهران مي انجامد.
· براي ساكنان كنوني تهران نياز به ترميم و باز سازي بافتهاي فرسوده در محلات قديمي نيازي فوري است و انتقال پايتخت فقط به انتقال مديران از تهران مي انجامد.
پاسخ: نياز به ترميم و نوسازي بافتهاي فرسوده جدي است. منظور از انتقال پايتخت نيز رها كردن مردم و سكنان دائمي كنوني و آينده تهران نيست. بايد رشد جعيت و توسعه تهران متوقف شود تا بتوان به ايجاد امكان زندگي ايمن و متوازن براي ساكنان تهران پرداخت. انتقال بخش تصميم گير به مناطق ديگر ضرورتي است كه نمي توان به ايجاد فضاي احساسي از آن چشم پوشي نمود.
· طرح انتقال پايتخت بسيار پرهزينه و دراز مدت است و انجام آن در بازه هاي زماني كوتاه ممكن نيست و در دراز مدت نيز چيزي از مشكلات كنوني تهران كم نمي كند.
پاسخ: اين موضوع صحيحي است ولي تا كي بايد در ايران به آينده هاي نزديك و ساختن آن دلخوش باشيم؟ قرار نيست كه در فرداي اين كشور،نسلهاي بعدي نيز زيست كنند؟ ضمنا هزينه انجام چنين برنامه اي در كشورهاي به مراتب با مشكلات بيشتر از ما، نظير سريلانكا، و قزاقستان و همچنين كشورهاي سابقا همرده ما كه امروزه وضع اقتصادي بهتري دارند – مثل جمهوري كره و مالزي- كه همگي هم در قاره آسيا قراردارند انجام شده است. ضمنا كشور قزاقستان براي انتقال پايتخت به مساله احتمال يك زلزله بزرگ به عنوان يك مورد خاص و ويژه براي تصميم گيري نهايي توجه نموده است.
· تمام پهنه هاي ايران لرزه خيز است و ضمنا هرجا كه پايتخت برود، و يا در هر مكان جديد كه ساخته شود، اين مشكلات كنوني تهران در همانجا بروز خواهد كرد.
پاسخ: اولا اين سخني كاملا اشتباه است كه سهوا از زبان بعضي از كارشناسان براي نشان دادن اهميت مساله زلزله خيزي فلات ايران بيان شده است. تمام پهنه هاي ايران به يك ميزان در معرض خطر زلزله نيست. سو مديريت بيش از هر عامل طبيعي و انساني مي تواند به ادامه مشكلات بينجامد.
· شهرهاي كنوني پتانسيل پايتختي ندارند، يا حداقل مشكلاتي نظير تهران دارند يا پيدا خواهند كرد.
پاسخ: درست است، ولي هرنوع تغيير پايتخت به معني انتخاب شهري موجود در حال حاضر به عنوان پايتخت جديد به استمرار مشكلات شهري در آن نقطه مي انجامد. پايتخت جديد بايد كاملا بر اساس معيارهاي نوين در نقطه اي جديد – كه هم اكنون مسكوني نيست ، يا به عنوان شهر مهم شناخته نمي شود، تعيين محل شود.
نتيجه:با ملاحظات گوناگون جاهاي گوناگوني از ايران كمتر از خطرهاي طبيعي نظير زلزله و سيل هستند و منابع طبيعي قابل استفاده صحيح بيشتر در دسترس است – به ويژه در پهنه نوار سنندج – سيرجان (مثلا ناحيه اي در نزديكي گلپايگان يا ملاير ) مي توان ناحيه اي را كه از نظر دسترسي، آب و هوا، آب زيرزميني، امنيت و آسايش براي نسلهاي بعدي مناسب باشد انتخاب نمود و بر اساس لحاظ كردن موارد گوناگون به عنوان شاخصهاي توسعه انساني و معيارهاي توسعه پايدار، شهري براي پايتختي ايران قرن بيست ويكم طراحي كرد و ساخت. اين شهر جديد بايد مركز اداري و حكومتي و همچنين مركز علم و فناوري هاي پيشرفته و شايسته مركزيت براي غرب آسيا در آينده باشد. مديران و برنامه ريزان كارآمد بايد به كارآيند تا با شهرسازي مدرن، درنظر گرفتن معيارهاي طراحي سنتي و نمادهاي ملي و مذهبي ايران و آينده نگري از نظر ايجاد زير ساخت، همزمان با احداث شهر ، نظير مترو و فرودگاه مدرن و پيشرفته، شهري قابل سكونت و شايسته نام ايران ايجاد نمايند. ايدون باد!

Tuesday, January 01, 2008

آغاز سال نو میلادی مبارک باد

آغاز سال نو مسلادی را خدمت هموطنان مسیحی و به ویژه استادان و دانشجویان و دانشگاهیان مسیحی تبریک و تهنیت عرض می نمایم.